در کشورهای دیگر البته اوضاع نویسندگان به این شکل نیست و صنوف قدرتمندی دارند که در صورت تعرض ناشر یا هر گروه دیگری سخت ترین جریمه ها را درباره آنان اعمال خواهند کرد. اوضاع اقتصادی نویسندگان کشورهای دیگر هم آنقدری خوب است که آنها در رده ثروتمندهای هر کشوری قرار می گیرند.برعکس اینجا که مجبوریم به نویسنده ها بگوییم "مظلوم".
درگیری میان ناشر و نویسنده
این ها که ذکر شد صرفا مقدمه ای کلی بود درباره نویسندگی و ربطی به ماجراهای اخیر نداشت.ماجراهای اخیری که حرف های تند و تیز ابوتراب خسروی کلیدش را زد. ماجرا از یک گفتگوی ساده شروع شد. گفتگوی ابوتراب خسروی با خبرگزاری کتاب.
ابوتراب از جمله نویسندگانی است که اگرچه ایراداهایی به محتوای بعضی کتاب های او وارد است اما هیچگاه در مورد رمان و نوشتن کم فروشی نکرده است و ر ویه مقابله او با بعضی تفکرات نه چندان منطقی و دفاع معقولش از کارکرد درست دین در رمان هایش ظهور و بروز خوبی داشته است. او کلی جایزه برای کتاب سال و جایزه جلال و جشنواره های معتبر داخلی و خارجی کسب کرده است و از تکنیکی ترین نویسندگان این سالهاست.
اوضاع من این است.وای به حال جوان ها
ابوتراب که این اواخر گویا کاسه صبرش از نحوه رفتار نشر ثالث لبریز شده بود در گفتگو با ایبنا گفت:
« من قراردادم را با نشر ثالث فسخ کردم و البته مشکلاتی نیز برای فسخ قرارداد داشتم اما در نهایت با جیب خالی حاضر شدم همه نسخههای کتابم را از ناشر بخرم چون ناشرم میگفت که کتابهایت فروش نرفته و در انبار باقی مانده است . ما که در زمینه نشر و چاپ کتابهایمان اینقدر تجربه داریم چنین بلاهایی سر کتابمان میآید پس خدا به داد جوانهای کم سن و سال برسد. برخی ناشران از حسن نیت و کم اطلاعی ما نویسندگان سو استفاده میکنند و چه بسا زیرجلکی و بدون قانون کتابهای نویسندگان را تجدید چاپ میکنند و پولی به مؤلفانش نمیپردازند. قبل از عید ناشر ارقامی نجومی به من میداد و میگفت کتابم فروش نرفته در حالی که یک نسخه از همان چاپ باقی نمانده بود از اینرو شک کردم که ناشر کتابم را به شکل غیرقانونی چاپ میکند » ..
خسروی درباره یکی دیگر از کتابهایش هم که توسط همین ناشر ثالث منتشر شده است گفت:
کتاب «ملکان عذاب» نیز که بارها چاپ شده امسال چاپ دومش راهی نمایشگاه کتاب میشود. این کتاب هم حتی وقتی برنده شد از سوی ناشر بدون اطلاع من به چاپهای دوم و سوم رسید.
بیانیه ثالث و شکایت و ...
پشت بند این گفتگو روابط عمومی نشر ثالث بیانیه ای داد و مدعی شد که بعضی حرف های ابوتراب کذب محض است و با ظرافت و در لایه های زیرین بیانیه این نویسنده کم حاشیه را مورد عتاب و خطاب قرار داد و نیمچه تهدیدی هم به شکایت کرد. در این بیانیه آمده بود:
نشر ثالث حتی خارج از عرف معمول مدتها پیش از انتشار و کسب مجوز کتابهای ایشان با مراجعه ایشان و طرح مشکلات شخصی و خانوادگی و تقاضای کمک مالی از نشر ثالث مبلغی را به این نویسنده پرداخت که با حق التألیف همه چاپهای کتاب ایشان در این نشر حتی نیمی از آن تسویه نشد.
ضمن اینکه خارج از قرارداد فیمابین متأسفانه این نویسنده بدون کسب رضایت از ناشر همزمان کتابهایش را در اختیار ناشری خارج از کشور نیز قرار دادند.
روابط عمومی نشر ثالث تصریح کرد: همچنین ادعای ایشان درباره عدم اطلاع ایشان در چاپ دوم ملکان عذاب و نیز به چاپ سوم رسیدن این کتاب در نشر ثالث دروغ محض و به سادگی قابل اثبات است.به رغم آنکه نشر ثالث به مطرح شدن موضوع در رسانهها و مجامع قضایی علاقهای ندارد در صورتی که آقای ابوتراب خسروی بلافاصله نسبت به تکذیب و تصحیح گفتههایشان اقدام ننمایند در مجامع قانونی از ایشان شکایت خواهند کرد.
جوابیه آتشین ابوتراب
اما حالا ابوتراب نه تنها این اظهارات را تکذیب نکرد که جوابیه ای آتشین داده است، تند تر از حرف های ابتدایی اش. جوابیه ای که هر ضرری برای خسروی داشته باشد دل خیلی از نویسندگانی را که توسط ناشران( نه این ناشر) مورد اجحاف قرار می گیرند و حقوقشان بی سروصدا تضییع می شود را خنک کرده است. در جوابیه ابوتراب خسروی به ثالث آمده است :
در پاسخ به نشر محترم ثالث، محترماً عرض میکنم بدیهی است که اینجانب قراردادهای چاپ و انتشار کتابهایم با آن نشر را در حضور جنابان کیاییان و ابراهیم کریمی فسخ کرده و کلیة موجودیِ کتابها و فیلم و زینگ و الباقیِ ملزومات انتشار کتابها را با چکهای مدتدار پرداخت کردهام و تسویهحساب شد. علت هم گزارشهای غیرقابلدرکی بود که از موجودیِ و فروش کتابها در انبار از طرف نشر میرسید. قطعاً عدمِ تمرکزِ کارکنانِ نشر ثالث در لفظ و کتابتِ ارقام باعث این اشتباهاتِ سهو بوده است. زیرا که اینجانب ناشر را عنصری فرهنگی میدانم و حتی چنانکه ناشرِ محترم مشغلة تجارت هم داشته باشد همچنان اعتقاد دارم محال است هدفِ عنصری فرهنگی، خدای نکرده، خلافکاری بوده باشد.
همچنین تا کنون دریافت پول از ناشر و داشتن حساب با ناشری که کار نویسندهای را منتشر میکند، امری طبیعی محسوب میشده؛ یحتمل شاید ناشر پرداخت حقالتالیف را به نویسنده بخشش تلقی میکنند. برای توجیه ناشر باید عرض کنم علاوه بر کتابفروش، موزع، حمال، ویراستار، تایپیست، طراح جلد و صحاف و غیره که حقالزحمة خود را میگیرند و نوشِ جانشان باشد، نویسنده هم حقی دارد و باید به او نیز حقالتالیف پرداخت. به هر نویسندهای نمیشود حقالتالیف را پرداخت نکرد.
دیگر آنکه ناشر معظمی مثل ثالث باید این امر بدیهی را بداند که صاحبانِ آثار فرهنگی مثل فیلم و کتاب و موسیقی می توانند برای انتشار آثارشان در هر کشوری قرارداد مجزا با کمپانیهای مختلف داشته باشند. بنابراین انتشار کتاب اینجانب در فرانسه امری خلاف قانون نبوده است.
حال آنکه انتشار کتابهای من بصورت الکترونیک در شرکت «فیدیبو» بدون اطلاع من بوده است و نشر محترم ثالث که با فیدیبو قرارداد بسته ریالی بابت فروش الکترونیک کتابها به من پرداخت نکرده، و عجیب آنکه تا 25 فروردین امسال یعنی هفتماه بعد از فسخ قراردادهای فیمابین، نشر ثالث همچنان بدون اطلاع اینجانب نسخة الکترونیک آنها را از طریق فیدیبو به فروش میرسانده است. قطعاً این تخلف نشر ثالث امری سهو ناشی از عدم تمرکز مسئولین نشر بوده است .
و نهایت آنکه کتابهای اینجانب اغلب جوایز کتابهای سال را در ایران گرفته است و از جوایز خارجی هم بینصیب نبوده و به اعتبار خبرهای منتشرشده درنشریات معتبر به مجرد انتشار تا ماهها بعد این کتابها جزء پرفروشها اعلام شده است؛ مقصود آنکه کتابهایی نبودهاند که بقول اطلاعیة نشر ثالث در انبار جا خوش کنند. با توجه به توافق فسخ قرارداد و نیز تسویة مابین اینجانب و نشر محترم ثالث، قبل از اینکه مدعی باشند، این رقم را نیز محاسبه کنند تا حقوق نویسندهای را بطور کامل پرداخت کرده باشند. و آنگاه اگر می خواهند تصور کنند بخشش کرده اند، اشکالی ندارد. تصور نیکوکاری آغاز، یا بزعم دوستان، ادامة نیکوکاریست.