توقیف کشتی باری مارسک جدیدترین نمونه قدرت‌نمایی نیروی دریایی قدرتمند سپاه پاسداران ایران است.

گروه جنگ نرم مشرق - اخبار ایران و تحلیل‌های پیرامون آن به طور مستمر در رسانه‌های خارجی - اعم از غربی، شرقی و منطقه‌ای - منعکس می‌شود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده درباره ایران می‌تواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانه‌ها در داخل و نحوه انعکاس و جهت‌دهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه دهد.

                                                                            ***

نیروی دریایی سپاه پاسداران از کشتی مارسک برای ارسال پیامی به آمریکا استفاده کرد

پایگاه اینترنتی شبکه تلویزیونی فاکس‌نیوز درباره توقیف کشتی باری مارسک توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران می‌نویسد: توقیف کشتی باری مارسک آخرین نمونه قدرت‌نمایی نیروی دریایی قدرتمند سپاه پاسداران ایران است. این اقدام در بحبوحه مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 5+1 و همچنین بحران یمن حادث شد. سرتیپ امی آدینو که در عراق مستشار نظامی بوده است گفت: این اقدام می تواند چند انگیزه داشته باشد: شاید فقط یک اشتباه باشد که بعید می‌دانم اینطور باشد، یا ممکن است با هدف اعمال فشار بر عربستان و سعودی و ائتلاف سعودی‌ها انجام شده باشد که به دنبال شکست نیروی‌های حوثی‌ در یمن هستند.

 

اریک ادلمن سفیر اسبق آمریکا در ترکیه و فنلاند نیز گفت: ایرانی‌ها چندان از جانب آمریکا احساس فشار نمی‌کنند. آنها چند باری است که تنگه هرمز را تهدید کرده‌اند.
آدینو گفت: به نظر می‌رسد که سپاه پاسداران ایران می‌خواهد موضع تاثیرگذار خود را در داخل کشور اثبات کند. در حال حاضر سپاه قدرت واقعی در داخل ایران محسوب می‌شود. خبرهایی وجود دارد که سپاه از توافق هسته‌ای ایران و گروه 5+1 خشنود نیست. این می‌تواند انگیزه خوبی باشد تا فشارها بر روی تیم مذاکره‌کننده افزایش یابد.
ادلمن نیز گفت: سپاه قلب نظام ایران است. پس این کار نمی‌تواند بدون برنامه‌ریزی و یا خودسرانه انجام شده باشد. این باید بخشی از مذاکرات باشد چرا که آمریکا تا به حال در برابر ایران خیلی از خود نرمش نشان داده است و هیچ اعتراضی به تلاش‌های مداخله‌جویانه ایران در منطقه نشان نداده است.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در زمان رزمایش که چندی پیش برگزار کرد پیامی را به واشنگتن مخابره کرد. در ماه فوریه، سپاه در رزمایش ماکت یک ناو هواپیمابر آمریکایی را غرق کرد.


چرا یافتن یک آپارتمان در تهران به اندازه لندن یا نیویورک دشوار است

روزنامه گاردین در گزارشی درباره اجاره کردن آپارتمان در تهران از قول فردی که در تهران می‌خواهد آپارتمان استیجاری خود را عوض کند می‌نویسد: اجاره خانه آپارتمان 55 متری من افزایش یافته است و این به معنای جستجویی خسته کننده و دشوار برای جایی دیگر است. صاحب‌خانه من با این بهانه که دخترش می‌خواهد در این واحد بنشیند از من خواست که این‌جا را ترک کنم.


 

در ایران مثل اغلب شهرهای بزرگ دنیا مردم آپارتمان‌ را با پرداخت مقداری پول پیش به عنوان رهن و پرداخت مبلغی هم به صورت ماهیانه اجاره می‌کنند. در تهران معمولاً برای هر 30 هزار تومان یک میلیون تومان رهن گرفته می‌شود. در حقیقت اجاره بدون رهن معنا ندارد. در ایران منطقه حرف اول را در تعیین قیمت اجاره می‌زند.
در ایران کلاً این اعتقاد وجود داردکه تفاوتی بین مردمی که در شمال شهر می‌‌نشینند با مردم جنوب شهر وجود دارد. بسیاری این مساله را تاریخی می دانند. در زمان رضا شاه که ایران داشت به سمت مدرن شدن پیش می‌رفت بسیاری از افراد پولدار به سمت شمال تهران مهاجرت کرده و در آنجا ساکن شدند و مردم فقیرتر همچنان در جنوب شهر ماندند. مردم تهران خیلی به این مساله که کسی در شمال شهر زندگی می‌کند اهمیت می‌دهند. حتی این مساله به معیاری برای قضاوت درباره افراد نیز تبدیل شده است.

خبر توافق هسته‌ای که سبب ایجاد موج شادی در بین مردم تهران شد نتوانست مانع از افزایش اجاره‌بهاء شود. برای بسیاری از مردم زندگی در منطقی از قبیل الهیه، زعفرانیه، اقدسیه، فرمانیه یا دیگر مناطق پرزرق و برق تهران نوعی رویاست. در تهران اجاره‌نشین‌ها معمولاً قسمت اعظم درآمد خود را صرف دادن اجاره می‌کنند.

مردم بخش اعظم اطلاعات درباره اجاره خانه را از روزنامه همشهری می‌گیرند. در این روزنامه خانه‌ها برای اجاره را بر اساس بزرگی تقسیم‌بندی کرده‌اند. بسیاری از تبلیغات قیمت را درج نمی‌کنند تا خواننده را تحریک کنند تا زنگ برند. اکثر شماره‌ها هم برای صاحب‌خانه‌ها نیست بلکه برای بنگاه‌های املاک است. مالکان خانه خود را در اختیار این بنگاه‌ها می‌گذارند و  این بنگاه‌ها هم با امید اینکه به توانند به قیمت بالاتر خانه را اجاره دهند در روزنامه همشهری تبلیغ می‌کنند. حرف زدن با این مشاورین املاک استرس‌آور است. در هر حال نمی‌تواند اطلاعات زیادی از این افراد بیرون کشید. معمولاً این افراد می‌گویند که نمی‌توانند با تلفن اطلاعات به دهند و باید فرد حضوری به آنجا برود.

از سویی دیگر، در تهران پیدا کردن خانه پارکینگ‌دار هم بسیار دشوار است. افراد مجرد هم معمولاً با مشکل مضاعفی مواجه هستند. صاحب‌خانه‌ها و افراد مجرد در ایران دشمنی دیرینه‌ای با هم دارند. صاحب‌خانه‌ها معمولاً ترجیح ‌می‌دهند که خانه خود را به خانواده‌ها و زوج‌های جوان اجاره دهند. دلیل اصلی هم این است که دختر یا پسرهای مجرد معمولاً رد خانه‌های خود مهمانی‌های پرسر و صدا می‌گیرند. 



روابط مالی تد پو با مریم رجوی می‌تواند دلیل دعوت از وی در جلسه استماع مجلس نمایندگان آمریکات را توضیح دهد


پایگاه لابلاگ در گزارشی درباره دعوت از مریم رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین برای حضور در جلسه استماع کمیته فرعی روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا نوشت: تعداد افراد شرکت‌کننده در جلسه استماع کمیته فرعی روابط خارجی با موضوع مبارزه با داعش به سرعت کاهش یافت. دو نفر از حضار مهم این جلسه به خاطر دعوتی که تد پو رئیس کمیته فرعی روابط خارجی از مریم رجوی کرده بود از شرکت در این جلسه امتناع کردند.
 


رابرت فورد سفیر اسبق آمریکا در سوریه و دنیل بنیامین مدیر اسبق مبازره با ترووریسم وزارت امور خارجه آمریکا هر دو گفتند که به خاطر حضور رجوی در این این جلسه شرکت نخواهند کرد.

سازمان منافقین که در سال 2012 با لابی‌های گسترده از لیست سازمان‌های تروریستی آمریکا خارج شد متهم به کشتن حداقل شش آمریکایی در ایران بین سالهای 1973 تا 1976 است. این گروه که از ایران تبعید شد با صدام حسین در زمان جنگ ایران و عراق هم پیمان گردید. این گروه تروریستی که مدتهاست خارج از ایران به سر می‌برد هیچ‌گونه پایگاه مردمی در ایران ندارد.

اما، تاثیرگذاری این گروه در واشنگتن به خصوص در بین تندروهای مخالف ایران با کمک پولهای گروهی از سیاست‌مداران آمریکایی حاصل شده است. پس می توان دلیل این دعوت از جانب تد پو و جمهوری‌خواهان آمریکایی را در کمیته فرعی مبارزه با تروریسم را تا حدی توضیح داد. پو بین سالهای 2009 تا 2014 از حامیان این گروه تروریستی مبلغ 17900 دلار کمک دریافت کرده بود. این کمک مالی در حالی صورت گرفت که این گروه همچنان در لیست گروههای تروریستی آمریکا قرار داشت. این گروه بین سالهای 2013 تا 2014 نیز 19671 دلار برای سفر تد پو به فرانسه برای شرکت در مراسم این گروه پرداخت کرد.
به نظر می‌رسد که پو نگرانی چندانی از علنی شدن رابطه‌اش با این گروه ندارد. اصرار وی برای دعوت از رجوی در تناقض کامل با ریاست وی در کمیته فرعی مبارزه با تروریسم است.


آنچه هیچ‌کس به شما نمی‌گوید: دلیل واقعی توافق هسته‌ای با ایران

پایگاه فوربز درباره توافق هسته‌ای ایران و گروه 5+1 می‌نویسد: این خبر که نیروی دریایی ایران یک کشتی غربی را توقیف کرد نشان می‌دهد که موانع بسیاری بر سر راه توافق هسته‌ای وجود دارد. هر چند صحبتهای زیادی درباره این توافق شده است، اما هنوز مهمترین بحث درباره نهایی کردن این توافق هنوز مطرح نشده است. راهکار اوباما این است که رسانه‌ها فقط درباره تعداد سانتریفیوژها، زمان بازگشت هسته‌ای، تکثیر منطقه‌ای، تهدیدات برای رژیم صهیونیستی و نظارت صحبت کنند.

 

سیاست ملایم اوباما در قبال کشورها نتوانسته است مشکلات را حل کند. در مقابل چشمان اوباما، پوتین به گرجستان حمله کرد، چین به یک ابرقدرت جهانی تبدیل شد، و هوگو چاورز در مقابل تامین نفت ضمانت امنیتی از آمریکا دریافت کرد. اما توافق هسته‌ای با ایران می‌تواند گام بزرگی در این جهت باشد.
کلید ماجرا که واضح است اما دیگران آنرا نادیده می‌گیرند به واکنش چین و روسیه برمی‌گردد. زمانیکه که دور اول مذاکرات به خوبی پایان یافت، روسیه از امضای توافقی با ایران برای ساخت بیش از 50 ایستگاه انرژی هسته‌ای در ایران خبر داد و اندکی بعد نیز روس‌ها خبر لغو فروش سامانه اس-300 را اعلام کردند.
درباره چین هم، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران از سرمایه‌گذاری وسیع این کشور در میادین نفتی ایران خبر داد. بخشهای پروپاگاندای ماجرا را کنار بزنید و شما به ماجرای واقعی می‌رسید. چین هیچ‌گاه از تحریمها پیروی نکرده است و به شریک تجاری ایران مبدل شده است. در واقع، تحریمها باعث شد که چین به نفت ارزان ایران دست یابد.

نقشه چیست؟ به نظر می‌رسد که مسکو و پکن می‌خواهند اینطور وانمود کنند که توافق هسته‌ای می‌تواند به ضرر غرب باشد. آنها از چه چیزی می‌ترسند؟ روسیه و چین از این می‌ترسند که ایران به سوی غرب متمایل شود و بنابراین آنها تلاش می‌کنند تا این کار رخ ندهد. این همان تصور اشتباه روسیه و چین از تهدید راهبردی توافق هسته‌ای برای آنهاست.

چرا این توافق تهدیدی برای آنهاست؟ مساله، بحث هسته‌ای ایران یا خود ایران نیست، بلکه مساله این است که ایران دروازه ورود به آسیای مرکزی است. غرب به راحتی می‌تواند از طریق ایران به این حیاط خلوت روسیه و چین برسد. کشورهای این منطقه نیز می توانند از این توافق بهره‌مند شد و ثروتی را به دست آوردند و در نتیجه وابستگی آنها به چین و روسیه کمتر می‌شود.
 
  

توافق هسته‌ای با ایران: پیامدها برای روابط آمریکا و هند


اندیشکده بروکینگز در تحلیلی درباره تاثیر توافق هسته‌‌ای ایران بر روابط واشنگتن و دهلی‌نو می‌نویسد: توافق هسته‌ای با ایران با تعداد سانتریفیوژها سنجیده می‌شود و با توجه به زمان بازگشت هسته‌ای ایران ارزیابی می‌شود. اگرچه این مسائل بی‌شک مهمترین بخش توافق هسته‌ای می‌باشند، اما توافق نهایی که قرار است امضا شود می‌تواند برای رابطه ایران و آمریکا، آینده خاورمیانه و همچنین رابطه آمریکا و هند و آینده ژئوپولتیکی هند حائز اهمیت باشد.

 
توافق هسته‌ای با ایران از جهاتی برای آمریکا و بقیه دنیا مهم است. دست کم، این توافق می تواند ضمانتی برای ایران باشد که از جانب آمریکا و دیگر هم‌پیمانان آن از قبیل  رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی مورد تعرض قرار نخواهد گرفت و گزینه نظامی تا زمانی که توافق پابربجاست دیگر مطرح نخواهد بود. این توافق همچنین ترجیح هند برای دیپلماسی به جای اقدام نظامی برای برخورد با مسائل تنش زای منطقه را توجیه خواهد کرد.

در حالت کلی‌تر، این توافق می‌تواند به عادی سازی روابط تهران و واشنگتن بینجامد. این توافق برای هند هم چندین درس و پیامد برای رابطه این کشور با تهران و واشنگتن دارد. تا کنون، رابطه دوستانه هند با ایران و امتناع این کشور در اعمال تحریمهای آمریکا علیه ایران مانعی بر سر راه افرایش همکاری‌های راهبردی هند و آمریکا محسوب می‌شد. در حقیقت، مخالفت هند با تحریمهای آمریکا علیه ایران شاید یکی از عوامل پیشرفت اندک توافق هسته‌ای هند و آمریکا باشد. بنابراین، توافق هسته‌ای ایران می‌تواند با برطرف نمودن اختلاف نظرها باعث بهبود روابط دهلی‌نو و واشنگتن شود.

دوم اینکه، نزدیکی ایران و آمریکا می‌تواند فرصتی را برای هند فراهم آورد تا با تهران و واشنگتن برای ایجاد ثبات در افغانستان همکاری کند. همچنان مسیر جایگزین از طریق خاک ایران می‌تواند همکاری هند و کابل را نیز افزایش دهد.

یک نمونه از این همکاری می‌تواند هماهنگی بین تهران، دهلی‌نو، واشنگتن و کابل برای توسعه مشترک بندر چابهار باشد، بندری که به لحاظ راهبردی برای دسترسی به افغانستان مهم می‌باشد. با این حال، توافق هسته‌ای ممکن است که علاقه‌مندی ایران برای حضور هند در بندر چابهار را کاهش داده و از سویی دیگر، رقبای پولدارتری از قبیل چین را وارد این پروژه نماید.

سوم، این توافق برای دهلی‌نو به معنای اثبات رهبری آمریکا دردستیابی به توافقات و متقاعد کردن هم‌پیمانان مخالف این توافق می‌باشد. در حقیقت، در سال 2003، اتحادیه اروپایی نتوانست به توافق با ایران دست یابد چرا که آمریکا علاقه‌ای به این کار نداشت. از آنجاییکه هند می خواهد به رژیم‌های کنترل صادرات مرتبط با موارد هسته‌ای و موشکی بپیوندد، برای دهلی‌نو الزامی است که با آمریکا همکاری نزدیکی داشته باشد.
چهارم،  در حالیکه این توافق می‌تواند باعث افزایش واردات نفت ایران توسط هند شود، این توافق می‌تواند به افزایش رقابت بین کشورهایی نظیر ژاپن، کره جنوبی و چین برای خرید نفت ایران بینجامد.

سرانجام، درحالیکه تحریمهای ایران باعث شد که هند دست به عصا حرکت کند، برداشته شدن تحریمها می‌تواند باعث شود که هند احتیاط خود را کنار گذاشته و روابط خود را با عربستان و رژیم صهیونیستی از یک سو و ایران از سویی دیگر تقویت نماید.




آمریکا باید به طریقی مانع از اقدامات بعدی ایران در دریا شود

مجله فرونت پیج در تحلیلی از توقیف کشتی مارسک توسط نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران با عنوان دزدی دریایی دولتی ایران تاوانش را پس خواهد داد می‌نویسد: ایران جدیداً اقدام به دزدیدن یک کشتی غربی کرد. نیروی دریایی ایران به کشتی مارسک شلیک کرد و وارد این کشتی شد. این کشتی دانمارکی و خدمه آن به ایران منتقل شدند. آمریکا هم ناوشکن فراگات را به صحنه اتفاق فرستاد، اما ایران کاملاً معتقد است که هیچ تاوانی برای این اقدامش پرداخت نخواهد کرد، شاید هم از این اقدام سود برد.

 
در ماه مارس 2007 هم ملوانان یک کشتی انگلیسی در زمان بازرسی‌های معمول در آبهای عراق در خلیج فارس دستگیر شدند. این دریانوردان برای 13 روز زندانی شدند. این ملوانان ادعا کردند که در سلولهای سنگی خوابیدند و تمام طول شب مورد بازجویی قرار گرفتند. به آنها گفته شد که بپذیرند که در آبهای ایران بوده‌اند و سپس به انگلیس برگردند و یا به هفت سال زندان محکوم خواهند شد. زمانیکه آمریکا دیپلمات ایرانی زندانی شده در عراق را آزاد کرد مشکلات حل شد.

اما ایران از عدم قاطعیت انگلیس در سه سال قبل چیزهایی آموخته بود. در سال 2004، هشت ملوان بریتانیایی برای سه روز به اتهام ورود به آبهای ایران بازداشت شدند. آنها پس از آنکه مجبور به اقرار در تلویزیون دولتی ایران شدند آزاد گردیدند.

این واکنش انگلیسی‌ها را با واکنش ریگان مقایسه کنید. در دسامبر سال 1986، دولت کویت از دولت ریگان خواست تا از نفت‌کش‌هایش در خلیج فارس در برابر حملات ایران محافظت نماید. پرچم آمریکا بر فراز کشتی های کویتی نصب شد و ایران حمله مستقیمی علیه این کشتی‌ها انجام نداد، در عوض، نیروی دریایی ایران تصمیم گرفت تا مین‌گزاری کند. این اقدام دولت آمریکا را منصرف نکرد. طی دو سال که ایران به کشتی‌های با پرچم آمریکا حمله کرد، ریگان مقابله به مثل کرد. او به نیروی دریایی آمریکا دستور داد تا به سکوهای حفاری نفت ایران حمله و آنها را نابود کنند. زمانی‌که ایران به اندازه کافی هزینه پرداخت کرد، این کشور دیگر به کشتی‌ها حمله نکرد.

وضعیت کنونی به این معنا نیست که رئیس جمهور آمریکا باید از نیروی دریایی برای باز نگه داشتن آبهای آزاد استفاده کند. تجارت قانونی در آبهای آزاد یکی از شریانهای اقتصاد دنیا محسوب می‌شود. اما باید به طریقی مانع از اقدامات بعدی ایران در دریا شویم. اگر این کار را نکنیم هم‌پیمانان ما بیشتر به ضعف ما پی‌خواهند برد.

نویسنده این مقاله در انتها می‌نویسد: در مناقشه فعلی ما با ایران، عدم واکنش مناسب به این اقدامات تحریک‌آمیز می‌تواند می‌تواند باعث افزایش خشونت‌ها در آینده شود.