***
آیا اقدام نیروی دریایی ایران باعث نابودی توافق هستهای میشود؟
پایگاه هیل درباره اقدام نیروی دریایی جمهوری اسلامی در توقیف کشتی باری آمریکایی مینویسد: اقدام خصمانه ایران در آبهای بینالمللی منتقدان مذاکرات هستهای با ایران را مصممتر کرده است. این در حالیست که آخرین دور مذاکرات هستهای در جریان است.
روز سهشنبه، چند کشتی نیروی دریایی ایران به کشتی باری با پرچم جزایر مارشال در تنگه هرمز نزدیک شدند. نیروی دریایی ایران به سمت این کشتی شلیک کردند و زمانیکه کشتی از ورود بیشتر به آبهای ایران امتناع کرد، نیروهای ایران وارد کشتی شدند.
نیروی دریایی آمریکا نیز در پی درخواست این کشتی باری به سوی منطقه حرکت کرد. این مساله را میتواند دومین رویارویی نیروی دریایی ایران و آمریکا ظرف دو هفته گذشته دانست. کمتر از یک هفته قبل نیز نیروی دریایی آمریکا مانع نزدیک شدن نه کشتی ایرانی شد که گفته میشد برای حوثیهای یمن تسلیحات برده بودند.
جان مککین رئیس کمیته نیروهای مسلحه سنا در این باره گفت: فکر میکنم که اوضاع دارد وخیم میشود و ما باید دقیقاً بررسی کنیم که چرا این مسائل رخ داده است.
سناتور گاردن با اشاره به اینکه این مساله نشان داد که ایرانیها قابل اعتناد نیستند گفت: این اقدام خصمانه ایران مثال دیگری از اقدامات یک کشور خودسر است، اقدامی که جامعه جهانی نمیتواند آنرا تحمل کند.
امری سرن مدیر پروژه اسرائیل گفت این اقدام ایران در توقیف کشتی آمریکایی تمامی تلاشهای کاخ سفید برای جلب اطمینان همپیمانان ما را برهم خواهد زد. وی گفت: این اقدام، همپیمانان ما را تشویق خواهد کرد که به تنهایی علیه ایران اقدام کنند و آنها به توافق با ایران با انباشت تسلیحات بیشتر، دنبال کردن مقاصد هستهای و بی ثبات کردن نه تنها منطقه بلکه خاورمیانه واکنش نشان خواهد داد.
سناتور جک رید یکی از اعضای بلند پایه کمیته نیروهای مسلح سنا گفت: ما باید از باز بودن آبهای بیناللملی اطمینان حاصل نماییم. ما نمیتوانیم دخالت در کار کشتیهایی که در آبهای بینالمللی در حال حرکت هستند را به پذیریم.
این هفته سنای آمریکا درباره لایحه بررسی توافق هستهای توسط کنگره تصمیم خواهد گرفت. شاید اتفاق روز سهشنبه باعث شود برخی اصلاحات بحثبرانگیزی که بر روی این لایحه انجام شد تا نظر کاخ سفید تامین شود به حالت اولیه برگردد.
پنتاگون و مقامات نیروی دریایی آمریکا گفتند که دارند موقعیت را بررسی میکنند. کشتی مارسک هم اکنون نزدیک ساحل ایران است و ناوشکن آمریکایی فاراگات در همان نزدیکی مستقر شده است.
محاسبات خطرناک ایران بر روی دریا
موسسه امریکن اینترپرایز درباره تحولات اخیر در تنگه هرمز و توقیف کشتی آمریکایی توسط نیروی دریایی ایران نوشت: نیروی دریایی ایران ابتدا بر روی کشتی باری آمریکایی مارسک آتش گشود و سپس آنرا به خاطر ورود به تنگه هرمز توقیف کرد. ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا مستقر در بحرین ناوشکتن فراگات را در پاسخ به درخواست کمک این کشتی باری به منطقه فرستاد. اظهارنظرهای مقامات ایران درباره این اقدام تا کنون ضد و نقیض بوده است و معلوم نیست که اقدام بعدی سپاه پاسداران ایران چیست.
به هر جهت، آمریکا باید بفهمد که احتمالاً در پی اقدام ایران برای ارسال کشتیهای خود به یمن و سپس احتمال افزایش قدرت ایران پس از امضای توافق هستهای باید منتظر افزایش تنشها با تهران باشد. این که این عملیاتی هماهنگ شده بوده است یا خیر مهم نیست، آنچه مهم است این است که آنها دارند ما را آزمایش میکنند.
اقدام هفته گذشته تهران در ارسال چند کشتی حامل تسلیحات برای حوثیهای یمن عجیب بود. نباید این اقدام سپاه پاسداران را فقط در جهت مقابله با حمله نظامی عربستان به یمن ارزیابی کنیم. آیا سپاه پاسداران ایران واقعاً قصد داشت که تسلیحات در اختیار حوثیهای یمن قرار دهد؟ آیا سپاه میخواست آمریکا و عربستان را در آستانه توافق نهایی با ایران آزمایش کند؟ یا اینکه این تنها مساله انحرافی برای مخفی کردن دیگر فعالیتهای سپاه بود؟
محتملترین توضیح این است که هدف این ناوگان فشار آوردن بر عربستان و آمریکا و آزمایش خطوط قرمز آنها بود. کشتیهای ایرانی با ورود ناوهواپیمابر روزولت به عقب برگشتند و زمانیکه ایران به اشتباه از موفقیتآمیز بودن دیپلماسی خود در برقراری آتشبس در یمن سخن میگفت، سعودیهای در حال برنامهریزی برای از سرگیری دور جدید حملات به یمن بودند.
این قضاوت اشتباه ایران میتواند هشداری نیز باشد و ما باید منتظر محاسبات اشتباه بیشتری از جانب تهران باشیم. مقامات ایران بسیار از اقدامات عربستان در یمن احساساتی شدهاندو بیاعتبار کردن سعودیها را مسالهای شخصی تبدیل کردهاند.
مساله هنوز تمام نشده است. مساله مثل بحران موشکی کوبا نیست که اقدامات برای جلوگیری از بحرانی شدن اوضاع به خوبی انجام شد. بعید است که به راحتی به توانیم مانع از قصد ایرانیها برای ارسال تسلیحات برای حوثیهای یمن شویم. سپاه پاسداران ایران از هر اقدامی برای ارسال تسلیحات برای انصارالله استفاده میکند. آمریکا خطوط قرمز خود را برای رفتار قابل قبول ترسیم کرده است. اما سیاستهای اعلام شده ما در خصوص ممنوعیتهای بالقوه باید به نسبت این هفته منسجمتر باشند. آزمونها آسانتر نخواهند شد.
چرا آمریکا اقدامی برای آزادی کشتی توقیف شده توسط ایران انجام نمیدهد
پایگاه بیزینس اینسایدر در گزارشی از توقیف کشتی آمریکایی مینویسد: جزایر مارشال با 60000 سکنه در 30000 مایلی شرق فیلیپین و 4600 مایلی جنوبغربی ساحل جنوبی کالیفرنیا قرار دارد. این کشور روز سه شنبه وارد یک ماجرای ژئوپولتیکی شد.
کشتی تجاری مارسک با پرچم جزایر مارشال متعلق به شرکت کشتیرانی مارسک دانمارک توسط سپاه پاسداران ایران در تنگه هرمز توقیف شد. رسانههای ایرانی دلیل توقیف این کشتی را مسائل حقوقی خواندند. پنتاگون این اقدام ایران را تحریککننده نامید. به هر حال، بعید است که نیروی دریایی آمریکا برای آزادی این کشتی کار مخاطرهآمیزی انجام دهد.
جزایر مارشال برای مدتها تحت کنترل آمریکا بودند و در سال 1983 این جزایر استقلال خود را به دست آوردند. پیمان اتحادیه آزاد به این معناست که آمریکا هنوز مسئولیت حفظ و دفاع از امنیت این جزایر را برعهده دارد.
سفیر این جزایر در آمریکا گفت که طبق توافقات دفاعی با آمریکا، ما نمیتوانیم کاری برای آزادی این کشتی انجام دهیم و باید منتظر اقدام آمریکا باشیم.
اما احتمالاً دولت جزایر مارشال ناامید خواهد شد. کشتی مارسک مثل بسیاری از دیگر کشتیها در سراسر دنیا بدون آنکه ارتباطی با جزایر مارشال داشته باشد از پرچم این جزایر استفاده میکند.
بر روی کاغذ جزایر مارشال ابرقدرت تجارت دریایی محسوب میشود که تامین امنیت آن بر عهده آمریکا است. اما در واقع، بعید است که آمریکا جان نیروهای خود را برای رهایی کشتی یک شرکت دانمارکی که از آرم جزایر مارشال استفاده میکند به خطر بیندازد.
چرا ایران جنگ تبلیغاتی در عراق را میبرد
موسسه امریکن اینترپرایز درباره حضور ایران در عراق مینویسد: در نظر گرفتن نیروهای شیعی عراق به عنوان ستون پنجم ایران ناعادلانه و از روی ناآگاهی است. شاید زمان آن رسیده است که دیگر از عراقیها به خاطر اینکه ایران را حامی خود در نظر میگیرند خرده نگیریم.
در اینجا چند نمونه درباره اینکه ایران چطور در پروپاگاندا در عراق پیروز شد را مطرح میکنیم. تنها تعداد افراد کمی در عراق وجود دارند که مردم این کشور به اندازه عزت الدوری از آنها متنفر باشند. پس ایرانیها چطور با مرگ او برخورد کردند؟ انها یکی از سردارهای خود را برای بررسی جنازه الدوری به عراق فرستادند. سردار باقرزاده با شالی سبز بر جسد الدوری حاضر شد. با چنین تصاویری، شاید به توان توجیه کرد که چرا مردم ایران و شیعیان عراق نظر مثبتی درباره نیروهای ایرانی دارند.
تاکید بیش از حد بر توهم امپریالیستی ایران
پایگاه نشنال اینترست در واکنش به موج ایرانهراسی که در رسانههای غربی علیه نظام جمهوری اسلانی ایران به راه افتاده است مینویسد: مخالفان توافق هستهای با ایران و در واقع هر گونه توافق با این کشور در تلاش برای انحراف اذهان درباره مزایای توافق با ایران تلاش میکنند تا تصویری از این کشور به عنوان یک امپریالیست بیرحم ارائه دهند که میخواهد تمام خاورمیانه را به تسخیر خود درآورد.
دائماً ایران این گونه به تصویر کشیده میشود که دارد به سمت سلطه منطقهای پیش میرود. هیچگاه این مساله توضیح داده نمیشود که حتی اگر این تصویر نیز درست باشد آیا این دلیلی برای نهایی نکردن توافق هستهای با ایران و اطمینان حاصل کردن از این مساله که این قدرت به اصطلاح امپریالیستی به قویترین سلاح جهان مجهز نخواهد شد محسوب نمیشود. اما در این مساله، منطقی وجود ندارد؛ در عوض، تمامی اقدامات توجیه احساسی دارند.
چندی پیش مقالهای که در اندیشکده واشنگتن به چاپ رسید ایران را یک قدرت انقلابی با خواستههای هژمونی خواند و این کشور را با دیگر کشورهای هژمون در گذشته از قبیل روسیه، فرانسه، آلمان، ژاپن و انگلیس مقایسه کرد.
باید به خاطر داشت که این قدرتهای هژمون چه اقداماتی انجام دادند. روسیه از ارتش خود برای ایجاد یک امپراطوری که تمام منطقه اورآسیا را در برمیگرفت استفاده کرد. بریتانیا از نیروی دریایی خود برای تسلط بر اقیانوسها و ایجاد امپراطوری در آبهای دنیا استفاده کرد. فرانسه نیز مستعمرههایی در بخشهای وسیعی از آفریقا و آسیا ایجاد کرد. ژاپن از نیروی نظامی خود برای تحت کنترل گرفتن بخشهای وسیعی از نیمکره شرقی استفاده کرد. آلمان نازی هم تلاش کرد تا بر اروپا از اقیانوس آرام تا رودخانه ولگا مسلط شود.
ایران در عمل، توانایی و خواسته به دنبال هیچیک از این مسائل نبوده است. در حقیقت، جمهوری اسلامی هیچیک از این جاهطلبیها را انجام نداده است و برای آنکه نمونهای از این نوع اقدامات را بیابیم باید به سراغ ایران باستان برویم، زمانیکه امپراطوری پارسی امیال امپریالیستی داشت. حتی نویسندگان این مقاله نیز به این مساله اشاره میکنند که ریشه جاهطلبیهای ایران به عصر صفویه برمی گردد.
اما، نمیشود از عصر صفویه در قرن شانزدهم به عنوان مرجعی برای توافق هستهای در عصر بیستم استفاده کرد.
حکومت صفویان خیلی زود قبل از آنکه بتوان آنرا با هریک از کشورهای بالا مقایسه کرد منقرض شد. آن کشورهای هژمونی که در بالا درباره آنها صحبت کردیم به کشورهای قابل احترامی در نظام کنونی بینالملل تبدیل شدند. بنابراین نویسندگان این مقاله علت اینکه ایران نمیتواند به یک قدرت قابل احترام تبدیل شود را نه تنها خواستههای هژمونی آن بلکه قدرت انقلابی به همراه خواستههای هژمونی می دانند. آنها میگویند که قدرتهای انقلابی بلندپروازیهای امپیرالیستی خود را با ایدئولوژی مذهبی در میآمیزند.
نویسندگان این مقاله با اشاره به کشور چین به عنوان کشوری که یک هژمون است اما انقلابی نیست نشان میدهند که چقدر با واقعیت فاصله دارند. آنها می گویند که چین با وجود آنکه کشور هژمونی است اما به نظام بینالملل احترام میگذارد. این نویسندگان بحثهای بسیاری که درباره رد جنبههای بین الملل توسط چین مطرح شده است را نادیده میگیرند.
برخلاف آنچه که گفته میشود، سیاست خارجی ایران انقلابی تلاش کرده است تا این کشور را تا حد ممکن با نظام بینالملل هماهنگ سازد. این بخش از سیاست خارجی ایران نه تنها در گفتار بلکه در کردار مقامات ایرانی مشهود است. مذاکرات هستهای بین ایران و گروه 5+1 یکی از مشهودترین نمونههای این سیاست ایران است.