گروه جنگ نرم مشرق- اخبار ایران و تحلیلهای پیرامون آن به طور مستمر در رسانههای خارجی - اعم از غربی، شرقی و منطقهای - منعکس میشود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده درباره ایران میتواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانهها در داخل و نحوه انعکاس و جهتدهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه دهد.
***
تغییر شرایط بازی توسط کشتی مارسک
پایگاه یهود پرس درباره تاثیر اقدام نیروی دریایی سپاه بر محاسبات منطقه مینویسد: شرایط بازی قدرت بینالملل به تازگی با تغییر جدی مواجه شده است. مدت زمان زیادی طول نخواهد کشید که پیامدهای آن برای همه نمایان میشود. این مساله چند ماه یا حتی چند هفته بیشتر به طول نخواهد انجامید. ایران هیچ واکنشی از جانب جامعه بینالملل دریافت نمیکند و بنابراین دارد به سرعت به حرکت خود ادامه میدهد.
دو مساله درباره این حرکت به جلوی ایران وجود دارد. نخست، توقیف کشتی باری مارسک توسط ایران است. دوم اینکه، نیروی دریایی آمریکا کشتیهای تجاری که پرچم آمریکا را حمل میکنند را در طول تنگه هرمز همراهی خواهد کرد. این اقدامی قاطع محسوب نمیشود و همچنین تکرار عملیات اسکورت نفتکشها نیست که در طی جنگ ایران و عراق بین سالهای 1978 تا 1988 انجام شد. این در حقیقت نوعی تسلیم شدن محسوب میشود.
تصمیم کاخ سفید برای همراهی کردن کشتیهای تجاری با پرچم آمریکا به این معناست که کنوانسیونهای بینالمللی که برای دههها از تنگه هرمز حفاظت میکردند دیگر از بین رفتهاند. اسکورت کشتیها توسط نیروی دریایی آمریکا در سال 2015 تصدیق این مساله است که ما هیچ کاری درباره هرج و مرجی که ستونهای نظام بینالملل را به لرزه انداخته است نمیتوانیم انجام دهیم. ما میتوانیم از کشتیهای خود در تنگه هرمز محافظت نماییم، اما دیگر خبری از اعمال اصل عبور امن از تنگههای بیناللملی نیست.
شرایط 2015 با شرایط دهه 1980 بسیار متفاوت است. یکی از این تفاوتها این است که هیچگونه تهدید جنگی برای کشتیرانی در خلیج فارس در دهه 2010 وجود ندارد. اگرچه عراق درگیر جنگ داخلی است، اما هیچ جنگی بین کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود ندارد.
در عوض، ایران در حال نقض کنوانسیون حقوق دریاها است تا قدرت هژمون خود را در تنگه هرمز اثبات نماید. ایران نشان میدهد که با هیچکس سر جنگ ندارد و نیازی هم به اینگونه اقدامات ندارد.
حق قانونی یک کشور حاشیه دریا در یک تنگه بینالمللی به آن این حق را نمیدهد که این کار را انجام دهد. در حقیقت، کنوانسیون سازمان بینالملل درباره حقوق دریاها آنچه ایران چند روز پیش انجام داد را ممنوع اعلام کرده است. تنها قانونی که به یک کشور اجازه میدهد که مانع عبور و مرور از آبهای بیناللملی شود این است که یک کشتی قوانین ملی آن کشور را زیر پاگذارد. اما توجیه ایران برای این اقدام نوعی تخطی از قوانین بینالملل محسوب میشود.
حرکت از بازار تا بورس در ایران
پایگاه لابلاگ درباره علاقمندی شرکتهای خارجی برای ورود به بازار ایران پس از امضای توافق هستهای مینویسد: در حالیکه ایران و گروه 5+1 مراحل آخر دستیابی به توافق هستهای را دنبال میکنند، سرمایهگزاران و تجار بینالمللی در انتظار برای ورود به بازار ایران میباشند. هر هفته یک هیات تجاری از آمریکا، سوئیس، آلمان یا دیگر کشورها برای بررسی فرصتها راهی ایران میشوند.
رهبران تجاری بخش خصوصی ایران باید نقش بیشتری برای ورود مجدد ایران به جامعه بینالملل ایفا کنند. در حقیقت، گرمی روابط در آینده نه تنها به عادیسازی روابط سیاسی بین ایران و غرب بلکه به ازسرگیری روابط اقتصادی بستگی دارد. این مساله نوعی اقتصاد سیاسی است.
به منظور پیشبینی آینده نقش بخش خصوصی ایران، باید به گذشته و نقش تاریخی بازار به عنوان مرکز اقتصاد سیاسی ایران نگاهی بیندازیم.
معمولاً تصور ما از بازار ایران به عنوان بازاری تاریک با راهروهای تنگ مملو از فرش و دیگر آثار هنری بینظیر میباشد. اما بازار در حقیقت قلب اقتصادی ایران تا آخر قرن بیستم بود. بازار شاید حتی مهمتر از صنایع پالایشگاهی ایران بود. در دهه 1970، قدرت اقتصادی بازار آنقدر چشمگیر بود که بازار نیمی از تولید صنایع دستی، دو سوم تجارت خردهفروشی و سه چهارم تجارت کلیفروشی را در اختیار داشت. در اواخر دهه 1960، بازار ایران به اندازه تمامی بانکهای تجاری وام گرفته بود.
بازرگانان ایرانی که با عنوان بازاری شناخته میشوند نقش مهمی در انقلاب اسلامی ایران داشتند. حمایتهای مالی آنها از انقلاب سبب شد که انقلاب ایران دوام یابد. در موارد مختلف، بازاریها در سراسر کشور سرمایههای خود را برای حمایت از انقلاب ایران بسیج کردند.
از سال 1979، بازار ایران به سبب سیاستهای جمهوری اسلامی قدرت خود را در اقتصاد سیاسی ایران از دست داده است. به عنوان مثال، بازار به رغم نارضایتیهایی که از دولت داشت در جریان اعتراضات سال 2009 اقدامی انجام نداد. این اولین بار طی یک قرن اخیر بود که بازار نقش فعالی ایفاء نکرد.
بازار و بازاریان ایران چند مشخصه کلیدی دارند. نخست، بازاریها همیشه خصوصی بودهاند، اما روابط جمعی و وظیفه مدنی را نیز داشتند. آنها همیشه گرایشهای میانهرویی داشتهاند زیرا هدف آنها همیشه رفاه اقتصادی عموم مردم بوده است.
در شرایط امروز، بنگاههای اقتصادی میتوانند نقش مهمی در اقتصاد پس از تحریم ایفاء نمایند. متاسفانه، بنگاههای اقتصادی قدیمی دیگر از حالت خصوصی بیرون آمدهاند و بیشتر حالت نظامی – صنعتی به خود گرفتهاند.
بنابراین، اگر قرار است که اقتصاد ایران یکبار دیگر موقعیت خود را به دست آورد و بتواند جامعه مدنی و طبقه متوسط ایران را تقویت نماید، بازیگران جدیدی باید پا به عرصه گذارند. محتملترین کاندیداها شرکتهای بخش خصوصی هستند، خصوصاً آنهایی که به صورت عمومی تجارت میکنند و علاوه بر کارکنان و مشتریان خود ذینفعان دیگری نیز دارند. اگر بتوان این ذینفعان را به لحاظ اقتصادی به کار گرفت، جامعه مدنی ایران یکبار دیگر میتواند از ظرفیت اقتصادی خود برای به کرسی نشاندن خواستههای سیاسیاش استفاده کند.
به این منظور، آینده اقتصاد سیاسی ایران نیازمند آن است که شرکتهای حاضر در بورس نقشی که زمانی توسط بازاریان ایفاء میشد را انجام دهند. میتوانیم این را حرکت از بازار به سوی بورس به نامیم.
اما، بنگاههای خصوصی باید راه طولانی را بپیمایند. تحریمهای اشتباه به شکل چشمگیری باعث تضعیف موقعیت آنها در اقتصاد ایران شده است. یک کارشناس مسائل اقتصادی معتقد است که تحریمها تنها باعث به حاشیه رفتن بنگاههای خصوصی و تقویت بنگاههای دولتی و شرکتهای وابسته به آنها شدند.
نویسنده این مقاله در انتها نتیجهگیری میکند: بنابراین، اگر آمریکا و کشورهای 5+1 واقعاً میخواهند به توافق سیاسی بادوامی دست یابند، باید برنامهای برای تقویت اقتصاد سیاسی ایران در فضای پس از تحریم تهیه نمایند. سرمایهگزاری خارجی نمیتواند پس از برداشته شدن تحریمها انجام شود. برنامه دقیق و شفاف برداشته شدن تحریمها باید تضمین شود تا بخش خصوصی بتواند سریعاً مشغول به کار شود.
به گزارش پایگاه ویاندی، موضوع فِردی گری که در زمان بازداشت به خاطر آسیب به ستون فقرات در آمریکا درگذشت به گوش آیتالله خامنهای رسیده است. ایشان از این مساله در صفحه توییتر خود استفاده کردهاند.
در صفحه توئیتر آیتالله خامنهای آمده است: قدرت و استبداد در برخی کشورها مثل آمریکا متفاوت است. پلیس در ظاهر قدرتمند است، اما در واقع بیگناهان را میکشد.
ایشان همچنین به این مساله اشاره کردند که این مساله چقدر مسخره است که پلیس سیاهپوستان را میکشد، در حالیکه اوباما خود سیاهپوست است: آنها یک روز را به عنوان پایان بردهداری جشن میگیرند، اما چنین جرائمی هنوز علیه سیاهپوستان انجام میشود.
توافق هستهای با ایران رقابت تسلیحاتی تحت حمایت آمریکا در خلیج فارس را تهدید میکند
پایگاه اسپوتنیک درباره تاثیر توافق هستهای با ایران بر رقابتهای تسلیحاتی در بین کشورهای حاشیه خلیج فارس مینویسد: انتظار میرود که رهبران شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس از قبیل عربستان، امارات، قطر در زمان ملاقاتشان با اوباما که قرار است اواخر این ماه انجام شود درخواستهایی برای خرید تعداد بیشتری جت جنگنده، سامانه موشکی و تجهیزات شناسایی مطرح کنند.
همچنین احتمال میرود که آنها بر عقد توافقات دفاعی با واشنگتن برای مقابله با حملات خارجی اصرار ورزند.
این مسائل همگی حاکی از این میباشد که توافق هستهای بین ایران و گروه 5+1 که در لوزان سوئیس حاصل شد به جای آنکه ثبات برای خاورمیانه به ارمغان آورد، باعث نظامی شدن بیشتر این منطقه شکننده شده است.
خواسته رهبران عرب برای افزایش توان نظامی کشورشان مشکل جدی برای واشنگتن محسوب میشود چرا که واشنگتن از یک سو میخواهد همچنان از همپیمانان عرب خود در منطقه حمایت کرده و از سویی دیگر میخواهد رژیم صهیونیستی همچنان در منطقه به لحاظ نظامی دست برتر را داشته باشد.