گروه جنگ نرم مشرق- اخبار ایران و تحلیلهای پیرامون آن به طور مستمر در رسانههای خارجی - اعم از غربی، شرقی و منطقهای - منعکس میشود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده درباره ایران میتواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانهها در داخل و نحوه انعکاس و جهتدهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه دهد.
***
اینجا کارکنان بانکها کاری جز وقت کشی ندارند
پایگاه خبری دی ولت آلمان درباره اوضاع و احوال بانکهای ایرانی حاضر در این کشور نوشته است: بانک های ایرانی در آلمان اجازه کسب و کار ندارند. با این حال، کارمندان هر روز بر سر کار خود حاضر می شوند. هنوز هم کارهایی وجود دارد که باید انجام شود. مهم ترین هدف، حفظ مجوز بانکی است.
مردمی که مشغله زیادی دارند از دفاتر محلی خارج میشوند. در مرکز شهر هامبورگ، ساعت یک و نیم است. برخی از این زمان برای خوردن ناهار استفاده می کنند، اما برخی دیگر می خواهند در زمان ناهار به سرعت کاری انجام دهند. با این حال، یک ساختمان از این شلوغی در امان مانده است، از سال ها پیش، هیچ فردی به نام مشتری از روی فرش ایرانی گسترده شده در ورودی ساختمان عبور نمی کند، و هیچ پولی بر روی میزهای پراکنده در داخل ساختمان رد و بدل نمی شود.
اینجا اتاق های یک شعبه بانکی ایران هستند. بانکی که گرچه مجاز به انجام هیچ گونه خدمات و عملیاتی نیست، با این حال همچنان باز است و کارمندان آن بی واهمه به پایداری خود ادامه میدهند. در هامبورگ سه بانک نیمه تعطیل و در فرانکفورت یک بانک مشابه دیگر وجود دارند.
همه این بانک ها تحت تاثیر تحریم هایی قرار دارند که اتحادیه اروپا با هدف بازداشتن ایران از ساخت بمب،اعمال کرده است. کسانی که در اینجا شاغل هستند، کاری برای انجام دادن ندارند، اما ماموریت و مسئولیتی به عهده دارند که عبارتست از آماده بودن برای لحظهای که تحریم ها برداشته شوند. چنین روزی هرگز تا این اندازه نزدیک به نظر نمیرسید. طی هفته گذشته، مذاکرات بر سر جزئیات توافق در وین جریان داشت.
برای هر انتقال مالی، نیاز به یک مجوز از بانک مرکزی آلمان
وضعیت شگفت آوری است. دارایی های بانک ها مسدود شده، دیگر وام داده نمی شود و برای هر انتقال مالی دریافت مجوزی لازم است. یکی از کارکنان این بانک ها گفت: "اگر ما بخواهیم حقوق و دستمزد کارکنان خود یا صورتحساب تعمیر و نگهداری آسانسور را پرداخت کنیم، باید مجوزی از بانک مرکزی آلمان درخواست کنیم." انتقال پول از فرد الف به فرد ب، یکی از عادی ترین و راحت ترین خدمات بانکداری، نه تنها برای آنها ممنوع است؛ بلکه از نظر فنی نیز ناممکن می باشد.
دسترسی سازمان های ایرانی به شبکه جهانی معاملاتی سوئیفت که بانک ها را به یکدیگر متصل می کند، مسدود می باشد. کارمند بانک در ادامه توضیح داد: "ما باید هر بار فکسی به بانک مرکزی آلمان بفرستیم تا پول را از حساب ما به حساب دیگری ارسال کنند."
او همانند اکثر کارمندان بانک های ایرانی در آلمان، فردی آلمانی است. او ترجیح می دهد نامش در روزنامه ها چاپ نشود. مقامات بالاتر تهران در رابطه با مذاکرات همچنان دشوار بر سر پایان تحریم ها نگران بوده و حاضر به اظهار نظر علنی نیستند.
محدودیتهای تجاری به علت تحریمها علیه ایران
هشت سال پیش، محدودیت های تجاری علیه بانک ها آغاز شد. این سازمان های کم و بیش دولتی طی چندین دهه گذشته از لحاظ انجام معاملات بین اروپا و ایران مهم بودهاند. در سال 2007 تحریم ها برای اولین بار علیه بانک سپه، یک نهاد نظامی، اعمال شد. در سال 2008 بزرگترین مرکز پولی دولت، بانک ملی هدف قرار گرفت. در سال 2010، بانک صادرات و در سال 2011، بانک تجارت اروپا و ایران (EIH) به این سرنوشت دچار شدند. این بانک شعبه ای از بانک های تهران نیست، بلکه موسسه ای است که در آغاز سال های 70 میلادی توسط شماری از بازرگانان ایرانی در هامبورگ تاسیس شد.
تشخیص این که چه میزان از معاملات این موسسات مالی مربوط به برنامه هسته¬ای بحث برانگیز بوده، دشوار است. اما هدف تحریم ها، یعنی تضعیف اقتصادی ایران، انجام گرفته است. به خصوص که بسیاری از بانک های آلمانی از هر گونه کسب و کار با ایران، به ویژه به پیشنهاد آمریکا، سر باز می زنند. مایکل توکاس، مدیر عامل اتاق بازرگانی مشترک ایران و آلمان در هامبورگ می گوید: "در فضای به وجود آمده، چند نهاد کوچکتر اروپایی ایجاد شده و رشد کرده اند."
او می افزاید، کار آنها کاملا قانونی بوده است. در سال 2014، حجم صادرات آلمان به ایران حدود 4/2 میلیارد یورو بود که شامل دارو و ماشین آلات بسته بندی نیز می شد. البته پیش از اعمال تحریم های شدید، حجم این صادرات حدود 4/4 میلیارد یورو بوده است.
به علت نبود کسب و کار جدید، بانکها تا سرحد امکان کوچک شدهاند
بدون کسب و کار جدید، بانک های ایرانی به تدریج کوچک شدند: از چند هزار نفر مشتری، تنها چند صد نفر باقی ماندهاند و بیشتر حساب ها غیرفعال هستند. حجم وام های کلان که میلیاردی پرداخت می شدند اکنون به شدت کاهش یافته و به رقم میلیونی رسیده است. بانک ها تعداد کارکنان خود را تا کمترین حد ممکن کاهش دادند.
امروزه تنها حدود یک چهارم از افرادی که قبلا استخدام شده بودند، هنوز مشغول کار هستند. اما بستن این موسسات و از کار برکنار کردن نیروی کار هرگز مورد بحث نبوده است. در پرسش از چندین موسسه این چنین گفته شده: "ما باید بانک ها را زنده و فعال نگه داریم تا مجوز خود را از دست ندهیم." اخذ مجوز بسیار گران بوده و درخواست مجدد آنها ماه ها طول می کشد.
بنابراین، برای حفظ مجوز باید حداقل چند ساعت در روز فعالیت داشت. یکی از کارمندان می گوید، کسانی که در بخش خارجی به اصطلاح کارهای مربوط به اعتبار اسنادی را انجام می دهند، یعنی تضمینی برای اینکه صادرکنندگان آلمانی پول خود را و وارد کنندگان ایرانی محصولات خود را دریافت کنند، هم اکنون برای سرپرستان گزارش می نویسند. با توجه به محتوا، گزارش ها ممکن است ماهیانه، سه ماهه و یا سالانه باشند، در روند کار تغییری ایجاد نشده است. او با خود می خندد:"از آن زمان همواره 'پرداخت صفر' بوده است، اما بانک همچنان به وظیفه خود عمل می کند."
حتی بانکهای راکد نیز فعالیت دارند
در بانک های راکد نیز کارهایی برای انجام دادن وجود دارد: برنامه های کامپیوتری باید به روز نگه داشته شوند و قوانین جدید اجرا شوند. یکی دیگر از کارمندان بانک می¬گوید:"بانک ما همانند یک سازمان دولتی است، ما مسئولیت مدیریت خود را همچنان به عهده داریم." هیچ کس از خستگی و بی حوصلگی صحبت نمی کند. روزنامه ها باید خوانده شوند، تماس با همکاران نیز باید برقرار باشد. همچنین هیچ کس از طول روزهای کاری که دیگر از صبح زود تا اواخر شب نیست، شکایت نمی کند.
این که چه زمانی روزهای کاری دوباره طولانی خواهند شد، بستگی به نتیجه مذاکرات در سطح سیاسی دارد. پرسش های مطرح شده بسیار هیجان انگیز هستند: آیا تحریم ها به یکباره برداشته خواهند شد یا به طور تدریجی؟ با چه سرعتی عملیات بانکی دوباره از سر گرفته خواهند شد؟ توکاس، مدیر اتاق بازرگانی ایران و آلمان گفت: "به واقع، حدود سه تا شش ماه طول خواهد کشید تا همه چیز دوباره از سر گرفته شود."
اتصال به شبکه معاملاتی سوئیفت، مشکلی نسبتا کوچک است. یکی از نماینده های بانک گفت: "این امر در عرض یک هفته انجام خواهد شد." پیدا کردن بانک های شریک در آلمان و اروپا که حاضر به همکاری مجدد با نهادهای ایرانی خواهند بود، دشوارتر می باشد. توکاس می گوید: "پس از پایان تحریم ها، کمتر می توان یک بانک بزرگ اروپایی را یافت که فورا ابراز خوشحالی کند." بسیاری هنوز خوب به خاطر دارند که طی سال های اخیر چه فشار سیاسی بزرگی بر روی آنها به خاطر همکاری با ایران اعمال شد.
شروع تدریجی پس از پایان تحریمها
توکاس انتظار ندارد که در تابستان – قرار است تا پایان ماه ژوئن توافقی به دست آید – به تمام بانک ها چراغ سبز نشان داده شود و اجازه فعالیت پیدا کنند. او معتقد است احتمالا بازگشایی همانند تعطیلی ها به تدریج رخ خواهد داد. زمانی که کار بدان جا برسد، بانک های ایرانی باید دوباره کارکنان بیشتری استخدام کنند. تعداد اندک کارکنانی که این موسسات را فقط زنده نگه داشتهاند، کافی نیست.
تنها بانکداران مورد تقاضا نیستند. مسئولین اسناد و ماموران حمل و نقل کالا که با قوانین باربری/حمل و نقل آشنایی دارند، به ویژه برای پشتیبانی معاملات صادرات و واردات بسیار مهم هستند. یکی از بانک ها می گوید، "ما باید به دفاتر یا موسسات کاریابی مراجعه کنیم." گرچه هنوز برای چنین تحقیقی خیلی زود است، اما معلوم نیست که در چه تاریخی باید این کار را شروع کرد.
بانک دیگری خود را حداقل برای دوره آغازین به خوبی آماده کرده است. برخی از کارمندان که به تازگی بازنشسته شدهاند، اعلام کردهاند که می خواهند دوباره برگردند؛ با پایه حقوقی معادل 450 یورو.
ایرانیها آمریکا را دوست دارند: باید از این مساله استفاده کنیم
به گزارش پایگاه هیل، در حالیکه سنای آمریکا در حال بررسی قانونی است که طبق آن دولت اوباما باید توافق هستهای با ایران را برای بررسی در اختیار کنگره قرار دهد، قانونگزاران ما باید به فکر سیاستهایی باشند که از یکی از داراییهای آمریکا در منطقه یعنی مردم ایران حمایت و با آنها تعامل نماید.
پس از اعلام توافق هستهای بین ایران و گروه 5+1 در ماه گذشته ایرانیانِ سرمست به خیابانها آمدند تا برای این پیروزی جشن بگیرند. هیاهویی در شبکههای اجتماعی در طرفداری از این توافق هستهای به راه افتاد.
این جشن فیالبداهه برای این نبود که کشورشان همچنان برنامه صلحآمیز هستهای خود را حفظ خواهد کرد، بلکه شادی آنها برای این بود که زندگیشان در ایران بهتر خواهد شد و دیگر روزهای زیادی برای پایان انزوای کشورشان باقی نمانده است.
ایران در منطقه خاورمیانه کشوری منحصربفرد است از این جهت که جمعیت چشمگیر جوان، شهری و تحصیلکردهای دارد که دیدگاههای مثبتی هم درباره آمریکا دارند. در ایران همچنین به رغم سختگیریهای حکومت، تعداد کاربران رسانههای اجتماعی و مخابراتی زیاد است. آمار وزارت فرهنگ و راشاد اسلامی نشان میدهد که در ایران بیش از 9.5 میلیون نفر از نرمافزار وایبر استفاده میکنند. همچنین، 8.5 میلیون نفر هم از فیسبوک استفاده میکنند.
این آمار نشان می دهد که ایرانیها میخواهند با دنیا تعامل و ارتباط داشته باشند. درحالیکه تحریمهای آمریکا صادرات برخی نرمافزارهای ارتباطاتی و سختافزارهای مرتبط با ارتباطات شخصی را به ایران ممنوع نکرده است، اما شرکتهای ارتباطاتی آمریکا در ارسال محصولات و خدمات خود به ایران آهسته عمل میکنند. سیاستگزاران باید همچنان دسترسی مردم ایران به ابزارهای ارتباطاتی را تشویق کرده و روشهایی هم برای پرداختهای آنها درنظر بگیرند.
یک راه برای این مساله این است که روابط بانکی جدیدی بین ایران و آمریکا برقرار شود. شورای آتلانتیک در گزارشی در سال 2013 خواستار ایجاد ارتباط بانکی برای تراکنشهای مجاز با ایران با هدف تعامل مستقیم با مردم ایران شد.
این گزارش همچنین از مقامات آمریکا خواست تا تلاش کنند که در زمینههای ورزشی، فرهنگی و دانشگاهی تعامل بیشتری با مردم ایران داشته باشند. چنین ارتباطاتی میتواند بر جنبههای مثبت جامعه آمریکا تاکید کرده و میتواند باعث تشدید نظرات مثبت مردم ایران نسبت به آمریکا شود.
توقیف کشتی مارسک در تنگه هرمز یادآور جنگ نفتکشها در دهه 1980
پایگاه فریبیکن درباره توقیف کشتی باری مارسک در تنگه هرمز توسط نیروی دریایی جمهوری اسلامی مینویسد: متئو کونتینتی افزایش تنشها با ایران را به جنگ نفتکشها در دهه 1980 مقایسه کرد.
کونتینتی درباره شباهت بین جنگ نفتکشها و درگیریهای فعلی در خلیج فارس میگوید: چند شباهت وجود دارد. نخست اینکه جنگ نفتکشها زمانی رخ داد که آمریکا در حال مذاکره با ایران بود. در زمان دولت ریگان توافقاتی برای مبادله تسلیحات در برابر گروگانها وجود داشت. البته، در حال حاضر هم ما داریم با ایران درباره برنامه هستهای این کشور مذاکره میکنیم. شباهت دیگر این است که این دو جنگ به شیوههای مشابهای شروع شدند، جنگ نفتکشها هم با حمله کشتیهای غیرآمریکایی شروع شد.
وی افزود: این اقدام ایران میتواند به درگیری نظامی بینجامد درست همانطور که در دهه 1980 اقدام ایران به درگیری انجامید.
زمانیکه که از کونتینتی سوالی درباره درسهایی که میتوان از جنگ نفتکشها برای ایران امروز آموخت پرسیده شد، وی بر اقدامات دولت ریگان برای وادار کردن ایران به همکاری اشاره کرد و گفت که نباید انتظار چنین اقداماتی را از دولت اوباما داشته باشیم.
توافق هستهای فرصتی برای میانهروها برای تعامل با آمریکا و غرب
موسسه رند در گزارشی درباره مذاکرات هستهای ایران و گروه 5+1 و تاثیرت آن بر تحولات آتی منطقه مینویسد: مقامات ایران و گروه 5+1 در تلاشند که تا ماه ژوئن به توافق نهایی هستهای دست یابند. در چارچوب توافق هستهای که در لوزان سوئیس حاصل شد آمده است که تحریمهای مالی ایران در ازای محدوسازی برنامه هستهای این کشور برداشته میشوند.
این توافق در عین حالی که فرصتهای جدیدی ایجاد خواهد کرد، اما هنوز با چالشهای جدی روبرو است. در ذیل به برخی سوالاتی که در این باره مطرح میشود می پردازیم.
آیا توافق هستهای به معنای از سرگیری روابط تهران و واشنگن است؟ نه به این زودی. در بهترین شرایط، مقامات آمریکایی منتظر هستند ببینند که آیا ایران به تعهدات خود عمل میکند یا خیر. آنها میخواهند قبل از آنکه هر گونه اقدامی برای از سرگیری روابط خود با تهران به گیرند ابتدا حسن نیت ایران را ببینند.
اما این رویکرد میتواند فرصت تاریخی تعامل با ایران را از بین برد. توافق هستهای میتواند باعث شود که آمریکا منابع و نیروهای نظامی که برای مهار ایران در منطقه قرار داده است را به جایی دیگر منتقل نماید.
دو سناریو سیاسی برای برقراری رابطه بهتر بین تهران و واشنگتن وجود دارد. این دو سناریو به همکاری کامل ایران در زمینه هستهای بستگی دارند. اگر این همکاری صورت نگیرد، تبعات سنگینتری از قبیل افزایش تحریمها در انتظار ایران خواهد بود.
1. آمریکا میتواند از کاهش و تغییر تمرکز حضور دائم نظامی خود در منطقه به عنوان سیگنال مثبتی برای ایران استفاده کند. اما کاخ سفید باید تا زمانیکه تغییری در رفتار منطقهای ایران مشاهده نکرده است برای افزایش سطح ارتباطات دیپلماتیک با این کشور عجله نکند.
2. آمریکا میتواند سطح گفتگوها با ایران را افزایش داده و مشوقهای بیشتری از قبیل کاهش بیشتر تحریمها را مطرح نماید. اما همچنان حضور نظامی خود را برای رفع نگرانیهای هم پیمانان در منطقه حفظ نماید.
هر مسیری که آمریکا انتخاب کند ریسکهایی در بر دارد. هر موضعی به غیر موضع سختگیرانه علیه ایران میتواند هشداری برای شرکای آمریکا باشد و میتواند با مخالفت شدیدی داخلی مواجه شود. از سویی دیگر، موضع سختگیرانه همچنین میتواند پذیرش توافق توسط ایران و احتمالاً همکاریهای آتی با این کشور را دشوار سازد.
آیا توافق هستهای میتواند منجر به ایرانی میانهروتر شود؟ رئیس جمهور جدید ایران قول داده است که دولت از خود تدبیر و اعتدال نشان دهد. وی به لفاظیها علیه رژیم صهیونیستی پایان داده است و درپی عادیسازی روابط با کشورهای همسایه است.
اما یک مشکل همچنان وجود دارد. محافظهکاران کهنهکار در ایران هنوز در قدرت هستند و شعارهای ضدآمریکایی هنوز جزیی از اعتقادات آنهاست. هرگونه چرخشی به سوی آمریکا میتواند به ضرر آنها باشد.
توافق هستهای و مهمتر اینکه برداشته شدن تحریمهای هستهای میتواند قدرت روحانی را بیفزاید و به وی آزادی عمل بیشتری برای دنبال کردن اصلاحات سیاسی و اقتصادی موردنظرش را بدهد. اما محافظهکاران همچنان کنترل خود را بر اقتصاد، نیروهای مسلح و نیروهای امنیتی حفظ میکنند.
این بدین معناست که هرگونه بهبود روابط ایران و آمریکا ناگهانی و فاحش نخواهد بود. این توافق همچنین تغییر چشمگیری در موضع ضداسرائیلی ایران ایجاد نخواهد کرد و روابط تیره و تار با عربستان نیز بهبود نخواهد یافت.
اما توافق هستهای میتواند فرصت مناسبی برای میانهروها در دولت ایران باشد تا به دنبال تعامل با آمریکا و غرب باشند. یکی از زمینههای تعامل میتواند افغانستان و شاید هم عراق باشد. در جهان اسلام، ایران یک قدرت شیعی و مخالف طالبان در افغانستان و شبهنظامیان تندروی اسلامگرا در عراق میباشد.
آیا عربستان و رژیم صهیونیستی مداخله میکنند؟ نتانیاهو همیشه به صراحت با توافق هستهای با ایران مخالفت کرده است. عربستان سعودی هم دلایلی برای مخالفت با این توافق دارد. عربستان به عنوان رهبر اهل تسنن افزایش قدرت ایران شیعی را تهدید مستقیمی برای امنیت و رهبری منطقهای خود میداند.
هر دو کشور تلاش کردهاند تا این توافق را برهم زنند. اما بررسیهای موسسه رند نشان میدهد که این دو کشور در نهایت تلاش میکنند تا خود را با این واقعیت جدید مطابقت دهند.
به عنوان مثال، بعید است که رژیم صهیونیستی خود به تنهایی اقدام به حمله به ایران کند، آن هم پس از آنکه جامعه بینالملل توافق هستهای با ایران را به رسمیت شناخته است. در عوض، این رژیم تمام توان خود را صرف مبارزه با حزبالله لبنان و احتمالاً حکومت بشار اسد در سوریه خواهد کرد.
در این اثنا، عربستان سعودی توان نظامی کافی برای حمله به ایران را ندارد. مشکلسازترین واکنش عربستان میتواند تلاش آن برای دستیابی به بمب اتمی باشد. پادشاهی عربستان توافق هستهای با ایران را نشانهای از عدم قاطعیت آمریکا در خاورمیانه میداند. پس این کشور ممکن است تلاش کند تا مانع ورود ایران به دیگر مسائل منطقه شده و موانعی بر از سرگیری روابط ایران و آمریکا ایجاد نماید.
آمریکا نباید خود را برای همیشه درگیر جنگ سرد با ایران کند
پایگاه لابلاگ می نویسد: روزهای 13 و 14 ماه می اوباما میزبان سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در کاخ سفید و کمپ دیوید است. به طور مشخص این ملاقات برای رفع نگرانیهای درباره مذاکرات هستهای با ایران انجام میشود.
اما قبل از آنکه اوباما این جلسه را برگزار کند، ابتدا باید درباره راهبرد خاورمیانه تصمیم بگیرد. او خیلی وقت است که این تصمیم را به تاخیر انداحته است. گفته میشود که در این جلسه آمریکا ضمانتهای امنیتی به کشورهای عربی خلیج فارس میدهد. این احتمالاً به معنای فروش بیشتر تسلیحات با فناوری بالا خواهد بود. آمریکا شاید برای تضمین امنیت کشورهای عربی یک یا چند تا از آنها را بهعنوان همپیمانان اصلی غیرناتویی خود مشخص کند. اما تمامی این اقدامات در قالب معاهده انجام نمیشود و بیشتر توافقات غیررسمی است که در گذشته هم در عمل وجود داشت.
هدف نهایی در نظر گرفتن منافع آمریکا در منطقه خواهد بود. آمریکا چندین هدف طولانیمدت در منطقه دارد. این کشور باید جریان آزاد هیدروکربن را ضمانت کند. همچنین این کشور میخواهد از رژیم صهیونیستی حفاظت نماید. واشنگتن باید راهی برای جلوگیری از گسترش اسلامگرایی افراطی در منطقه که تهدیدی برای امنیت تمامی کشورهای منطقه است پیدا نماید. در نهایت، آمریکا باید به شیوههایی فکر کند تا باعث حرکت منطقه به سمت قرن 21 شود.
در صدر این اهداف طولانی مدت، چند چالش آنی نیز وجود دارد. نخست، آمریکا باید به تقابل 36 ساله با جمهوری اسلامی ایران خاتمه دهد. وسیله انجام این کار توافق حاصله بین ایران و گروه 5+1 در لوزان سوئیس است که روی میز وجود دارد. به سود آمریکا است که این توافق مسیر همکاری به جای تقابل با ایران را هموار سازد. ایران منافع مشابهی در افغانستان دارد و آمریکا و دیگر کشورهای غربی باید راهی برای خلاصی از این موقعیت پیدا کنند. ایران می تواند کمک کند. ایران همچنین منافعی مشترکی با آمریکا در پایان دادن به بحران عراق دارد.
در کاخ سفید و کمپ دیوید، اوباما به رهبران عربی درباره شرایط توافق هستهای با ایران و همچنین امنیت کشورهای عضو شورای خلیج فارس اطمینان خواهد داد. آمریکا باید صراحتاً به این کشورها به گوید که آمریکا در منطقه فقط منافع خود را دنبال میکند. این منافع میتواند با منافع کشورهای عربی همراستا باشد. اما این کشورها باید ابتدا محدودیتها و وظایف خود را در قبال ایالات متحده درک نمایند.
آنها نباید از آمریکا توقع داشته باشند که به صورت مستقیم وارد درگیری شیعی و سنی شود. همچنین به عربستان باید گفته شود که آمریکا از حملات این کشور به یمن حمایت نمیکند.
از سویی دیگر، آمریکا منافعی در سرنگونی حکوت علویان در سوریه ندارد. نمیتوان این اقدام را بدون باعث افزایش تنشها در منطقه انجام داد. کشورهای عربی میخواهند که پس از سرنگونی صدام حسین انتقام بگیرند. اما این مساله به سود آمریکا نیست.
زمانیکه سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس در کاخ سفید و کمپ دیوید جمع میشوند، اوباما باید پیامی را به آرامی اما قاطعانه به آنها منتقل کند: دست بردارید و یا ما رابطه خود را با شما قطع میکنیم. آمریکا مقابله با توان نظامی ایران را ضمانت میکند. اما این مساله قیمتی دارد که باید به آن احترام گذاشته شود. کشورهای عربی باید از حمایت خود از تندورهای افراطی دست برداشته و باید به پذیرند که آمریکا به دنبال همپیمانی برای مبارزه با این افراد میگردد و فرقی هم ندارد که کجا این هم پیمانان را مییابد.
آمریکا نباید خود را برای همیشه درگیر جنگ سرد با ایران کند. در پشت مذاکرات هستهای، کشورهای منطقه رقابت شدیدی برای تسلط بر منطقه با هم دارند. آمریکا تا زمانیکه امنیت رژیم صهیونیستی تامین شود به هیچیک از این کشورها علاقهای ندارد.
آمریکا باید به دنبال ایجاد سیستم امینت منطقهای باشد که در آن هیچ کشوری حذف نمیشود، بلکه تمامی کشورها از جمله رژیم صهیونیستی و ایران در آن حضور دارند. این میتواند کلید کاهش نیروهای نظامی آمریکا در منطقه باشد. اما این به معنای انباشت تسلیحات در منطقه و سپس آنجا را ترک کردن نیست. کنترل تسلیحات باید بخشی از این سیستم باشد.
برای اینکه آمریکا بتواند به تنشها با ایران خاتمه دهد، باید دیگر اقدامی در جهت جدا کردن این کشور از همسایگانش انجام ندهد. دیگر نباید ایران را شیطانی برای کشورهای منطقه در نظر گرفت. آمریکا باید با کشورهای حاشیه خلیج فارس درباره چالشهای واقعی آنها صحبت نماید. درست است که ایران پس از رفع تحریمها میتواند تهدیدی بالقوه محسوب شود. اما آمار نشان میدهد که عربستان پنج برابر ایران پول صرف خرید تجهیزات نظامی میکند.
نویسنده این مقاله در انتها مینویسد: چالش واقعی از جانب ایران عمدتاً از جانب عامل فرهنگی – مذهبی یعنی عامل شیعی است. هممذهب بودن لزوماً به معنای همرزم یا همدست نیست. درست که ایران از حزبالله و تا حدی از حماس حمایت میکند، اما مشخص نیست که چه میزان از این حمایتها تاکتیکی و چه میزان راهبردی است. تفاوت واقعی را میتوان پس از دستیابی به توافق هستهای فهمید.
مهمتر اینکه ایران به نسبت دیگر کشورهای عربی همسایه خود به لحاظ اقتصادی پیشرفتهتر است و جمعیت آن نیز اکثراً خلاق و تحصیلکرده هستند. همچنین، مردم این کشور به نسبه دیگر کشورهای منطقه غربیتر هستند و علاقه زیادی هم به آمریکا و غرب دارند.
کشورهای عربی باید درباره این عوامل و نه عامل نظامی ایران نگران باشند چرا که سران این کشورها مانع هرگونه مدرنیزاسیون اجتماعی و سیاسی در داخل کشورهای خودشان میشوند.