به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ اگر چه، دولت صهیونیستی از سوی رژیم شاهنشاهی ایران در ظاهر به صورت دو فاکتو مورد شناسایی قرار گرفته بود، اما سطح روابط و همکاریها بین آن دو بسیار فراتر بود. به گونهای که اسرائیل دوست، هم پیمان و متحد بسیار نزدیک دولت شاهنشاهی به حساب میآمد.
«آبا ابان» معاون نخستوزیر رژیم صهیونیستی
بر همین اساس مقامات بلندپایه رژیم صهیونیستی به طور مکرر به ایران آمد و رفت داشتند و با سران و مقامات رده بالای کشور ملاقات میکردند. این ملاقاتها بعضاً با بازتابهای سیاسی فراوان همراه بود و موجب عکسالعمل بعضی کشورهای اسلامی منطقه نیز میشد. برای مثال سفر «آبا ابان» معاون نخستوزیر رژیم صهیونیستی به تهران در دی ماه سال 1343 و یا سفر لوی اشکول نخستوزیر اسرائیل به ایران و ملاقات او با هویدا نخستوزیر وقت در تیرماه سال 1345 دو نمونه از این وقایع است. گفتنی است که علیرغم تأکید مقامات دولت شاهنشاهی، مبنی بر پنهان نگهداشتن این سطح از روابط، محافل صهیونیستی بدون توجه به مصالح دولت شاهنشاهی مطابق مطامع و منافع خود اقدام میکردند.
صادق صدریه نماینده رژیم پهلوی در فلسطین اشغالی
نامه صادق صدریه نماینده رژیم پهلوی در فلسطین اشغالی خطاب به وزارت امور خارجه ایران در تاریخ 29/3/1345، در این باره چنین حکایت میکند:
«... جمعه گذشته 27 خرداد که با مدیر کل وزارت خارجه مذاکره داشتم، اظهار میداشت که شاید در همین وقت نخستوزیران دو کشور در تهران مشغول مذاکره باشند. مشارالیه اضافه کرد که برای ملاقات و مذاکره آقای اشکول با جناب آقای هویدا نخستوزیر ایران در تهران تماس گرفته شده و جناب آقای هویدا بدین شرط موافقت فرمودهاند که در جراید ذکری از آن نشود. لیکن با کمال تأسف روزنامه معاریو دیروز خبری در این مورد انتشار داده که نمیدانیم از چه منبعی کسب نموده است. به هر حال فوراً به وسیله تلگراف به تهران اطلاع دادهایم که قبلاً به استحضار مقامات دولت شاهنشاهی برسد و جنبه خلف وعده از طرف اسرائیل به خود نگیرد، ولی امیدوارم که این امر موجب لغو قرار ملاقات نشود...»
درباره بازتاب سیاسی این ملاقات نیز، وزیر امور خارجه وقت ایران طی نامهای سری به هویدا نخستوزیر وقت چنین نوشت:
«... بنابر گزارشهای تلگرافی واصل از سفارت شاهنشاهی در بیروت، روزنامهالانوار به نقل از مجله نیوزویک آمریکا نوشته است که لویاشکول نخستوزیر اسرائیل هنگام مراجعت از آفریقا به تلآویو، دو ساعت در فرودگاه تهران توقف و پیرامون اوضاع سیاسی خاورمیانه و چگونگی همکاری در مبارزه با مصر و شخص عبدالناصر با جناب آقای هویدا نخستوزیر ایران مذاکره نمود و ملاقات مزبور کاملاً سری انجام گرفت. روزنامه الشعب هم پیرامون خبر مننتشره در ملاقات مزبور نوشته است.....»
علیرغم خودداری رژیم پهلوی از افشای سفر سران و مقامات اسرائیلی به ایران و ملاقات آنها با شخصیتهای بلندپایه دولت شاهنشاهی، معذالک، صهیونیستها در این خصوص بیشتر به مصالح و منافع خود میاندیشیدند و کمتر مصلحت سیاسی رژیم پهلوی را در داخل و خارج مورد توجه قرار میدادند. لذا برخی سفرها و ملاقاتها از سوی رسانههای اسرائیلی افشا و آشکار میشد و از این بابت مقامات حکومت شاهنشاهی دچار دردسرهای سیاسی و تبلیغاتی در داخل و خارج کشور، به خصوص جهان اسلام و عرب میشدند.
افشای سفر مقامات بلندپایه اسرائیلی و ملاقات آنها با سران و سردمداران حکومت شاهنشاهی ایران به همان اندازه که برای رژیم پهلوی دردسرساز بود، برای اسرائیل منفعت سیاسی در پی داشت.
از جمله این سفرها و ملاقاتها، حضور موشهدایان وزیر وقت کشاورزی و رئیس اسبق ستاد ارتش اسرائیل در سال 1341 و 1343 در تهران، سفر سپیر باهین وزیر دارایی اسرائیل به همراه یک هیأت بازرگانی برای قراردادهای نفتی در سال 1336 به تهران و سفر مهندس شریفامامی رئیس وقت مجلس سنا به اسرائیل در تیرماه 1343 بود. گفته میشد که شریفامامی در این سفر مبلغ چهار میلیون تومان از اسرائیل به عنوان رشوه دریافت کرده بود تا برای شناسایی کامل و رسمی اسرائیل از سوی دولت شاهنشاهی اقدام کند.
مسافرت سرلشگر بالاسکوف رئیس ستاد ارتش اسرائیل به تهران در دیماه 1341، سفر ژنرال مهیرامیت رئیس سازمان امنیت اسرائیل به ایران در سال 1343، مسافرت ژراد اسرائیل معاون دبیرکل اتحادیه جهانی اسرائیلی به تهران در سال 1345، ورود یک هیأت اسرائیلی به سرپرستی اشکول وزیر وقت دارایی و معاون او به تهران دراسفندماه سال 1338، سفر مکلیف یکی از مسؤلان کارخانه لوازم یدکی هواپیما و هلیکوپتر از تلآویو به تهران در سال 1353 برای عقد قرارداد با مقامات ارتش شاهنشاهی و سفر آرونویز رئیس کل شرکت تهال نمونههای دیگری از روابط بسیار نزدیک دو رژیم پهلوی واسرائیل بود.
نمونههای دیگر در این باره، سفر جانروچیلد یهودی بانکدار معروف انگلیسی به همراه دستیارش به تهران در دیماه 1353، برای افتتاح شعبه بانک خود در ایران، ورود موشهبتان و آوروبن دورو از مقامات شرکت نفت اسرائیل به تهران در فروردین سال 1353 برای عقد قرارداد نفتی و همچنین سفر ژوزف نحمیاس نماینده نفت اسرائیل در خرداد سال 1353 به تهران بود.
گفتنی است سفر مقامات نفتی اسرائیل به تهران به طور مکرر انجام میگرفت. به طوری که بندورو نماینده نفتی اسرائیل در تیر و سپس مرداد سال 1353 چند بار به ایران مسافرت کرد.
سفر ایگال آلون معاون نخستوزیر اسرائیل به ایران در سال 1354، سفر ارتشبد نعمتالله نصیری رئیس ساواک به تلآویو در آبان سال 1354 و ملاقات با اسحاق رابین نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی همچنین سفر رابین به تهران در مرداد 1354 و تقاضای مجدد او برای حضور در ایران و ملاقات با محمدرضا پهلوی و نیز اعلام موافقت شاه با این سفر و ملاقات و حتی تعیین مکان و زمان آن در روز جمعه 25 تیر 1355 در شهرستان رامسر و همچنین سفر موشهدایان وزیر خارجه رژیم صهیونیستی و معاونش به تهران در چهارم دی 1356 و نیز سفر محرمانه مناخیمبگین نخستوزیر وقت اسرائیل به تهران در اسفند ۱۳۵۶ و تقاضای مجدد وی در مهرماه 1357 برای سفر غیررسمی و پنهان به تهران و ملاقات با شاه از دیگر نمونههای رفت و آمد سران دو رژیم به تهران و تلآویو بود. گفتنی است که در مورد اخیر به دلیل شرایط و فضای کاملاً انقلابی حاکم بر ایران، محمدرضا شاه، حضور مناخیم بگین را به مصلحت دستگاه شاهنشاهی ندید و آن را به آینده موکول کرد و این پاسخ در دی ماه 1357 به دیوید کیمچه معاون سرویس اطلاعاتی اسرائیل که به ایران سفر کرده بود ابلاغ شد. ذکر این نکته خالی از فایده نیست که بسیاری از ملاقاتهای سران عالی رتبه دو رژیم در خارج از تهران و عمدتاً در شهرستان رامسر برگزار میشد تا به این طریق از افشای برخی اسرار که به نفع و مصلحت دستگاه شاهنشاهی در داخل و خارج ایران نبود جلوگیری شود. برای مثال، در تیرماه سال 1355، که رئیس سرویس اطلاعاتی اسرائیل به ایران سفر کرده بود، ملاقات او و مقامات بلندپایه اسرائیلی با نخستوزیر، رئیس ساواک، دستیار نخستوزیر و برخی مقامات دیگر ایرانی در شهرستان رامسر برگزار شد. همچین ژنرال طوفانیان معاون وقت وزارت جنگ شاهنشاهی در سال 1355 به تلآویو مسافرت و با ژنرال موشهدایان وزیر امور خارجه اسرائیل و عزر وایزمن وزیر دفاع آن رژیم ملاقات و گفت و گو کرد.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 دریابان بارکایی فرمانده نیروی دریایی رژیم صهیونیستی به تهران آمد و با طوفانیان معاون وزارت جنگ ایران شاهنشاهی ملاقات کرد.
موارد مزبور تنها نمونههایی از سفر مقامات بلندپایه ایرانی به اسرائیل و مسافرت دولتمردان و سران رژیم صهیونیستی به ایران شاهنشاهی بود.
منبع: محمدتقی تقی پور، پژوهه صهیونیت، کتاب دوم، مرکز مطالعات فلسطین، ص 419.
«آبا ابان» معاون نخستوزیر رژیم صهیونیستی
صادق صدریه نماینده رژیم پهلوی در فلسطین اشغالی
نامه صادق صدریه نماینده رژیم پهلوی در فلسطین اشغالی خطاب به وزارت امور خارجه ایران در تاریخ 29/3/1345، در این باره چنین حکایت میکند:
«... جمعه گذشته 27 خرداد که با مدیر کل وزارت خارجه مذاکره داشتم، اظهار میداشت که شاید در همین وقت نخستوزیران دو کشور در تهران مشغول مذاکره باشند. مشارالیه اضافه کرد که برای ملاقات و مذاکره آقای اشکول با جناب آقای هویدا نخستوزیر ایران در تهران تماس گرفته شده و جناب آقای هویدا بدین شرط موافقت فرمودهاند که در جراید ذکری از آن نشود. لیکن با کمال تأسف روزنامه معاریو دیروز خبری در این مورد انتشار داده که نمیدانیم از چه منبعی کسب نموده است. به هر حال فوراً به وسیله تلگراف به تهران اطلاع دادهایم که قبلاً به استحضار مقامات دولت شاهنشاهی برسد و جنبه خلف وعده از طرف اسرائیل به خود نگیرد، ولی امیدوارم که این امر موجب لغو قرار ملاقات نشود...»
درباره بازتاب سیاسی این ملاقات نیز، وزیر امور خارجه وقت ایران طی نامهای سری به هویدا نخستوزیر وقت چنین نوشت:
«... بنابر گزارشهای تلگرافی واصل از سفارت شاهنشاهی در بیروت، روزنامهالانوار به نقل از مجله نیوزویک آمریکا نوشته است که لویاشکول نخستوزیر اسرائیل هنگام مراجعت از آفریقا به تلآویو، دو ساعت در فرودگاه تهران توقف و پیرامون اوضاع سیاسی خاورمیانه و چگونگی همکاری در مبارزه با مصر و شخص عبدالناصر با جناب آقای هویدا نخستوزیر ایران مذاکره نمود و ملاقات مزبور کاملاً سری انجام گرفت. روزنامه الشعب هم پیرامون خبر مننتشره در ملاقات مزبور نوشته است.....»
علیرغم خودداری رژیم پهلوی از افشای سفر سران و مقامات اسرائیلی به ایران و ملاقات آنها با شخصیتهای بلندپایه دولت شاهنشاهی، معذالک، صهیونیستها در این خصوص بیشتر به مصالح و منافع خود میاندیشیدند و کمتر مصلحت سیاسی رژیم پهلوی را در داخل و خارج مورد توجه قرار میدادند. لذا برخی سفرها و ملاقاتها از سوی رسانههای اسرائیلی افشا و آشکار میشد و از این بابت مقامات حکومت شاهنشاهی دچار دردسرهای سیاسی و تبلیغاتی در داخل و خارج کشور، به خصوص جهان اسلام و عرب میشدند.
افشای سفر مقامات بلندپایه اسرائیلی و ملاقات آنها با سران و سردمداران حکومت شاهنشاهی ایران به همان اندازه که برای رژیم پهلوی دردسرساز بود، برای اسرائیل منفعت سیاسی در پی داشت.
از جمله این سفرها و ملاقاتها، حضور موشهدایان وزیر وقت کشاورزی و رئیس اسبق ستاد ارتش اسرائیل در سال 1341 و 1343 در تهران، سفر سپیر باهین وزیر دارایی اسرائیل به همراه یک هیأت بازرگانی برای قراردادهای نفتی در سال 1336 به تهران و سفر مهندس شریفامامی رئیس وقت مجلس سنا به اسرائیل در تیرماه 1343 بود. گفته میشد که شریفامامی در این سفر مبلغ چهار میلیون تومان از اسرائیل به عنوان رشوه دریافت کرده بود تا برای شناسایی کامل و رسمی اسرائیل از سوی دولت شاهنشاهی اقدام کند.
مسافرت سرلشگر بالاسکوف رئیس ستاد ارتش اسرائیل به تهران در دیماه 1341، سفر ژنرال مهیرامیت رئیس سازمان امنیت اسرائیل به ایران در سال 1343، مسافرت ژراد اسرائیل معاون دبیرکل اتحادیه جهانی اسرائیلی به تهران در سال 1345، ورود یک هیأت اسرائیلی به سرپرستی اشکول وزیر وقت دارایی و معاون او به تهران دراسفندماه سال 1338، سفر مکلیف یکی از مسؤلان کارخانه لوازم یدکی هواپیما و هلیکوپتر از تلآویو به تهران در سال 1353 برای عقد قرارداد با مقامات ارتش شاهنشاهی و سفر آرونویز رئیس کل شرکت تهال نمونههای دیگری از روابط بسیار نزدیک دو رژیم پهلوی واسرائیل بود.
نمونههای دیگر در این باره، سفر جانروچیلد یهودی بانکدار معروف انگلیسی به همراه دستیارش به تهران در دیماه 1353، برای افتتاح شعبه بانک خود در ایران، ورود موشهبتان و آوروبن دورو از مقامات شرکت نفت اسرائیل به تهران در فروردین سال 1353 برای عقد قرارداد نفتی و همچنین سفر ژوزف نحمیاس نماینده نفت اسرائیل در خرداد سال 1353 به تهران بود.
گفتنی است سفر مقامات نفتی اسرائیل به تهران به طور مکرر انجام میگرفت. به طوری که بندورو نماینده نفتی اسرائیل در تیر و سپس مرداد سال 1353 چند بار به ایران مسافرت کرد.
سفر ایگال آلون معاون نخستوزیر اسرائیل به ایران در سال 1354، سفر ارتشبد نعمتالله نصیری رئیس ساواک به تلآویو در آبان سال 1354 و ملاقات با اسحاق رابین نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی همچنین سفر رابین به تهران در مرداد 1354 و تقاضای مجدد او برای حضور در ایران و ملاقات با محمدرضا پهلوی و نیز اعلام موافقت شاه با این سفر و ملاقات و حتی تعیین مکان و زمان آن در روز جمعه 25 تیر 1355 در شهرستان رامسر و همچنین سفر موشهدایان وزیر خارجه رژیم صهیونیستی و معاونش به تهران در چهارم دی 1356 و نیز سفر محرمانه مناخیمبگین نخستوزیر وقت اسرائیل به تهران در اسفند ۱۳۵۶ و تقاضای مجدد وی در مهرماه 1357 برای سفر غیررسمی و پنهان به تهران و ملاقات با شاه از دیگر نمونههای رفت و آمد سران دو رژیم به تهران و تلآویو بود. گفتنی است که در مورد اخیر به دلیل شرایط و فضای کاملاً انقلابی حاکم بر ایران، محمدرضا شاه، حضور مناخیم بگین را به مصلحت دستگاه شاهنشاهی ندید و آن را به آینده موکول کرد و این پاسخ در دی ماه 1357 به دیوید کیمچه معاون سرویس اطلاعاتی اسرائیل که به ایران سفر کرده بود ابلاغ شد. ذکر این نکته خالی از فایده نیست که بسیاری از ملاقاتهای سران عالی رتبه دو رژیم در خارج از تهران و عمدتاً در شهرستان رامسر برگزار میشد تا به این طریق از افشای برخی اسرار که به نفع و مصلحت دستگاه شاهنشاهی در داخل و خارج ایران نبود جلوگیری شود. برای مثال، در تیرماه سال 1355، که رئیس سرویس اطلاعاتی اسرائیل به ایران سفر کرده بود، ملاقات او و مقامات بلندپایه اسرائیلی با نخستوزیر، رئیس ساواک، دستیار نخستوزیر و برخی مقامات دیگر ایرانی در شهرستان رامسر برگزار شد. همچین ژنرال طوفانیان معاون وقت وزارت جنگ شاهنشاهی در سال 1355 به تلآویو مسافرت و با ژنرال موشهدایان وزیر امور خارجه اسرائیل و عزر وایزمن وزیر دفاع آن رژیم ملاقات و گفت و گو کرد.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 دریابان بارکایی فرمانده نیروی دریایی رژیم صهیونیستی به تهران آمد و با طوفانیان معاون وزارت جنگ ایران شاهنشاهی ملاقات کرد.
موارد مزبور تنها نمونههایی از سفر مقامات بلندپایه ایرانی به اسرائیل و مسافرت دولتمردان و سران رژیم صهیونیستی به ایران شاهنشاهی بود.
منبع: محمدتقی تقی پور، پژوهه صهیونیت، کتاب دوم، مرکز مطالعات فلسطین، ص 419.