گروه جهاد و مقاومت مشرق - هنوزهم كه هنوز است درد دامنه دارد؛ دردي كه ريشهاي به پهناي بصره تا فاو دارد.
بصره رنگ پريدهاي كه هرچند در وسعت تاريخ هميشه ميزبان رقص شمشير و چرخش گلوله و ميدان جنگ بوده و حالا براي ما هم يادگاراني گمشده دارد؛گمشـــدگـــان خوش سيرتي كه 29 سال پيش و محمد رسولالله گويان و در جريان عمليات كربلاي 4 دل به آب دجله و اروند زدند تا با گذر از عرض 480 متري اروند پا به جزيرههاي مجنون و امالرصاص و امالبابي بگذارند و خط دفاعي سپاه سوم و هفتم عراق در شرق بصره و نزديكي شبهجزيره فاو را بشكنند، اما هيهات از رود نارفيق و آسمان پر غريب.
دجله سرناسازگاري گذاشته بود، هر چند شايد هم حق داشت. ساعت 10 و 45 دقيقه شب و او همچون هميشه دل پيچه مد گرفته بود. مد دجله و رقص آب نگذاشت تا غواصان ايراني، فين (كفش غواصي) به پا نكنند. ضيافت بيكفش غواصان، به مثابه دستانداز و سرعتگيري بود در دل آب. اما آسمان هم در تاريكي خويش، هواپيماهاي عراقي را در خود جاي داده بود. در اين تاريكي پر خبر، به ناگهان ولولهاي به پا شد.
غواصان ايراني هنوز به نوك ماهي نرسيده بودند كه هواپيماهاي عراقي فيد زدند تا شب، براي 15 دقيقهاي روز شود. عمليات لو رفته بود. امريكاييها به مافات مك فارلين با هواپيماهاي آژاكس خود چند هفتهاي بود كه آرايش نيروهاي رزمي ايران را نشانه گرفته بودند و همين نشانهگيري، فيلم مستندي شده بود براي عراقيها. آنان ميدانستند ايران چه در سر دارد، منتظر بودند تا دروازه بهشت را براي رزمندگان پارسي باز كنند.
همين بود كه در اين شب روشن، باران گرفت؛ باراني از جنس سرب داغ. تله عراقيها جواب داده بود. جداي از هزاراني كه سر و سينهشان شد ميزبان گلولههاي داغ، تعدادي ديگر در حلقه حصار بعثيها گرفتار آمدند. خلاصه آن شد كه نبايد ميشد و يادش حتي ولوله و زلزلهاي در دل به پا ميكند. حالا پس از 29 سال از آن محشر، 175 يادگاري آن دوران از ابوفلوس، مجنون، زبيدات و از شرق دجله و جاده خندق و فاو دست بسته پيدا شدهاند.
آنان نه زخمي بر پيكر دارند و نه گلولهاي در سينه؛ دسته جمعي در گودال جهالت بعثيهاي تكفيري به امانت خاك سپرده شده بودند. امروز اين امانات به وطن باز ميگردند تا راستي اين ادعا به اثبات رسد كه؛ «شهدا از دست نميروند، آنها به دست ميآيند.» آري زمان، بادي است كه ميوزد، هم هست هم نيست، پندار ما اين است كه ما ماندهايم و شهدا رفتهاند، اما حقيقت آن است كه زمان ما را با خود برده است و شهدا ماندهاند، آن روزها مانده و باد زمان ما را با خود برده است، حقيقت همين است. هنوز هم كه هنوز است درد دامنه دارد.
*صاحب خبر
کد خبر 418916
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۱
همين بود كه در اين شب روشن، باران گرفت؛ باراني از جنس سرب داغ. تله عراقيها جواب داده بود. جداي از هزاراني كه سر و سينهشان شد ميزبان گلولههاي داغ، تعدادي ديگر در حلقه حصار بعثيها گرفتار آمدند. خلاصه آن شد كه نبايد ميشد و يادش حتي ولوله و زلزلهاي در دل به پا ميكند. حالا پس از 29 سال از آن محشر، 175 يادگاري آن دوران از ابوفلوس، مجنون، زبيدات و از شرق دجله و جاده خندق و فاو دست بسته پيدا شدهاند.