تیم اقتصادی روحانی به خوبی از مشکلاتی که ورود زیاد ارز خارجی می‌تواند برای اقتصاد ایران ایجاد نماید آگاهی دارند. این مشکل به بیماری هلندی معروف است که به صورت مختصر به عدم‌صنعتی‌سازی در نتیجه صادرات منابع طبیعی اشاره دارد.

گروه جنگ نرم مشرق- اخبار ایران و تحلیل‌های پیرامون آن به طور مستمر در رسانه‌های جایگزین که مخالف رسانه‌های جریان اصلی (Main Stream) غرب هستند منعکس می‌شود. این رسانه ها به اطلاعات و تفاسیر متفاوتی می‌پردازند که در رسانه‌های جریان اصلی پیدا نمی‌شود.

***

چگونه رفع تحریم‌ها می‌تواند به اقتصاد ایران کمک کرده و یا به آن آسیب برساند

پایگاه لابلاگ درباره تاثیر تحریم‌ها و لغو آنها بر اقتصاد ایران می‌نویسد: رفع و یا کاهش تحریم‌های بین‌المللی به همان نسبتی که برای اقتصاد ایران مفید است می‌تواند به آن آسیب نیز برساند. اما تمامی تحریم‌ها تاثیر یکسانی ندارند و حذف برخی آنها به نسبت بقیه تاثیر سریعتری در بر خواهد داشت. رئیس جمهور روحانی تمامی امید سیاسی خود را به بهبود اقتصاد ایران گره زده است، پس چطور توافق هسته‌ای می‌تواند به اقتصاد ایران کمک کند و رفع سریع این تحریم‌ها چقدر برای آینده سیاسی ایران خصوصاً انتخابات آتی پارلمانی در سال 2016 ضروری می‌باشد.

رفع تحریم‌ها می‌تواند به چهار طریقه اصلی بر اقتصاد ایران تاثیر گذارد. آنی‌ترین تاثیر رفع تحریم‌ها آزادسازی منابع مالی ضبط شده در خارج از کشور می‌باشد که میزان آن بیش از 100 میلیارد دلار برآورد می شود. این در حدود یک چهارم تولید ناخالص داخلی و یک سوم بیشتر از بودجه سالیانه کشور می‌باشد. رفع تحریم‌های اعمال شده در خصوص صادرات نفت ایران که در حال حاضر در حدود 1.4 میلیون بشکه در روز می‌باشد باعث افزایش صادرات نفت ایران می‌شود. نوع سوم رفع تحریمها می‌تواند مسیر سرمایه‌گزاری را برای شرکتهای خارجی برای سرمایه‌گزاری در بخشهای نفت و گاز، خودرو، هتل‌ها و بقیه بخش‌ها باز کند. چهارمین نوع می‌تواند باعث ازسرگیری تجارت با بقیه دنیا و استفاده از سامانه سوئیفت شود.

کاهش تحریم‌ها در تمامی بخش‌ها به آرامی صورت خواهد پذیرفت و می‌تواند با تردیدهایی همراه باشد. برخی از تحریم‌ها می‌تواند در صورت ایجاد اختلاف پس از امضای توافق دوباره به وضعیت قبلی برگردد.

دو نوع آخر رفع تحریم‌ها یعنی تحریم‌ها در زمینه سرمایه‌گذاری و بانکداری بیشترین میزان تاثیر را بر اقتصاد ایران دارد، اما به ثمر نشستن آنها به سالها وقت نیاز دارد. کسی نمی‌داند دقیقاً چه میزان سرمایه‌گذاری خارجی انجام خواهد شد. برخی از سرمایه‌گزاران خارجی با توجه به مخالفتهای شدید با توافق هسته‌ای در داخل ایران حتی پس از امضای توافق نهایی همچنان محتاط خواهند بود.

درآمدهای تازه از محل آزادسازی دارایی‌های بلوکه شده می‌تواند باعث تقویت مالی دولت شده و به احیای شرایط اقتصادی کشور کمک نماید. این پول می‌تواند به راحتی دریافتی‌های خارجی دولت را دو برابر نموده و از 30 میلیارد دلار به 60 میلیارد دلار برساند. مهمتر اینکه این پول می‌تواند به تحقق وعده‌هاق اقتصادی دولت کمک نماید. تا کنون بزرگترین دستاورد اقتصادی دولت روحانی کاهش نرخ تورم بوده است. اما خبرها از بخش تولید چندان خوب نیست. در حالیکه بخش تولید با چالشهای فراوانی روبروست، اما اقتصاد ایران به میزان یک تا دو درصد رشد داشته است.

اما استفاده سریع از این پول نیز می‌تواند معایبی داشته باشد. تیم اقتصادی روحانی به خوبی از مشکلاتی که ورود زیاد ارز خارجی می‌تواند برای اقتصاد ایران ایجاد نماید آگاهی دارند. این مشکل به بیماری هلندی معروف است که به صورت مختصر به عدم‌صنعتی‌سازی در نتیجه صادرات منابع طبیعی اشاره دارد. ورود ارز خارجی از محل منابع ضبط شده در خارج کشور می‌تواند در حالیکه قیمت کالاهای وارداتی همچنان ثابت است باعث افزایش قیمت در داخل کشور شود. صنعت داخلی شرایط رقابتی خود را از دست می‌دهد و شغلها از دست می‌روند. اگر ورود ارز خارجی به صادرات بیشتر و افزایش بهره‌وری منجر شود، این مشکل پیش نخواهد آمد زیرا افزایش بهره‌وری از صنایع دارای قابلیت صادرات حمایت کرده و در عین حال صادرات را نیز افزایش می‌دهد.

اما تشخیص این مشکل از جانب تیم اقتصادی دولت یک چیز است و انجام کاری برای آن، چیز دیگری است. این مساله به باریک‌بینی در سیاست‌گزاری و انضباط در مدیریت ورود دلارها به منظور جلوگیری از وارد آمدن ضربه به تولید و اشتغال دارد.



معاون رئیس‌جمهور ایران: داعش توسط یک آژانس اطلاعاتی خاص ایجاد شد

پایگاه گلوبال ریسرچ در مطلبی به نقل از معصومه ابتکار معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست می‌نویسد: خانم ابتکار در مصاحبه‌ای با خبرگزاری ای‌بی‌سی گفت: فکر می‌کنم که تردیدهای بسیاری درباره نقش آمریکا در مبارزه با داعش وجود دارد زیرا حمایتی که در ابتدا آمریکا از داعش در سوریه کرد باعث قدرت‌گیری این گروه در آن زمان شد و دلایل بسیاری وجود دارد که این داعش گروه واقعی نیست. این گروه توسط یک آژانس اطلاعاتی خاص ایجاد شد.

در اکتبر سال گذشته حیدر مصلحی وزیر اسبق اطلاعات ایران مستقیماً گفت که گروه داعش با همکاری سه سازمان جاسوسی موساد، سیا و ام‌آی 6 ایجاد شد. مصلحی همچنین گفت که دلارهای عربستان و چند کشور دیگر حاشیه خلیج فارس از این گروه تروریستی حمایت مالی کرد.

مصلحی افزود: اتئلاف قطعاً نمی‌خواهد داعش را نابود نماید چرا که به آن برای اهداف شیطانی نیاز دارد.

این سخنان در پی بیانات آیت الله خامنه‌ای مطرح شد که ایشان داعش را ساخته دست انگلیس خبیث خواندند. در ماه ژوئن مشخص شد که نیروهای آمریکایی اعضای داعش را در یک پایگاه سری در اردن آموزش داده‌اند.

پس از وقایع یازده سپتامبر هم مشخص شد که تعدادی از هواپیماربایان در خصوص جنبه‌های راهبردی و تاکتیکی در پایگاه نیروی هوایی در فلوریدا و کالج نبرد هوایی در آلاباما آموزش دیده بودند. آمریکا پذیرفته است که متحدانش از داعش حمایت مالی کرده‌اند.

در ماه ژانویه یوسف السلفی فرمانده پاکستانی داعش در جلسه محاکمه‌اش اقرار کرد که آمریکا از این گروه تروریستی حمایت مالی کرده است.

آمریکا دائماً اقدامات داعش را محکوم کرده است، اما متاسفانه نتوانسته است مانع حمایت‌های مالی این سازمان‌ها شود. آمریکا باید این ذهنیت را که از این گروه به خاطر منافع خود حمایت مالی می‌کند را برطرف نماید.

مصاحبه‌گر خبرگزاری ای‌بی‌سی تلاش کرد تا اظهارات معصومه ابتکار درباره داعش را از طریق اشاره به ارتباطش با دانشجویان پیروی خط امام که در سال 1979 لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر کردند را زیر سوال برد.

این خبرگزاری به این مساله اشاره نکرد که سازمان سیا از سفارت آمریکا برای انجام عملیاتها در داخل ایران استفاده می‌کرد. بسیاری از کارشناسان گفته‌اند که سازمان سیا از اقدامات دیپلماتیک به عنوان پوششی برای انجام عملیاتهایی در کشورهای خارجی استفاده می‌کند. مامورین سیا از مقامات محلی کشورها به عنوان عوامل سیاسی برای دسترسی به اطلاعات سری استفاده می‌کنند.



قدرت سندروم دیوانگی درباره ایران

پایگاه لابلاگ درباره ناهماهنگی‌هایی که در بین اعضای جبهه مخالف جمهوری اسلامی می‌نویسد: روز یک‌شنبه پایگاه دیلی بیست در گزارشی با عنوان «جاسوسان ایرانی تلاش کردند که من را به خدمت بگیرند» به نقل از شان هریس به عنوان یک منبع اطلاعاتی دست اول نوشت: نه، وزارت اطلاعات ایران نمی‌خواسته که اسناد دارای طبقه‌بندی از هریس سرقت نماید یا عملیات مخفیانه‌ای در خاک آمریکا انجام دهد. در حقیقت، هریس هیچگاه تایید نمی‌کند که افرادی که با او تماس گرفته‌اند جاسوسان ایرانی بوده‌اند. اما این مطلب از این جهت مهم می‌باشد که چطور یک دولت یا سازمان خارجی می‌خواهد که یک روزنامه‌نگار آمریکایی را برای انتشار پروپاگاندا به سود یک کشور دیگر به خدمت بگیرد.

چنین افرادی که چنین مطالبی را هر از چندگاهی مطرح می‌کنند از سندروم دیوانگی رنج می‌برند چرا که آنها هر مطلب یا اقدامی از جانب ایران را خصمانه یا تحریک‌آمیز ارزیابی می‌کنند فرقی هم نمی‌کند که این اقدام یا مطلب توسط چه کشوری مطرح شده است. این نوع سندورم از زمان انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران از سال 2013 و متعاقب آن شروع مذاکرات هسته‌ای در رسانه‌های جریان اصلی آمریکا اندکی کاسته شده است. این مساله در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد در شرایطی که روابط ایران و آمریکا در بدترین وضع ممکن قرار داشت بسیار مشاهده می‌شد.

هریس مدعی شده است که شخصی از ایران با وی از طریق ایمیل تماس گرفته است تا در یک کنفرانس درباره برنامه‌ هسته‌ای ایران و موضوعات مرتبط با آن سخنرانی کند. وی ادعا می‌کند که مقامات ایرانی در پشت این کنفرانس قرار داشته‌اند. وی می‌گوید: پس از تماسهای مکرر با آن شخص ایرانی فهمیدم که این کنفرانس توسط بنیاد هابیلیان سازماندهی شده است. این بنیاد توسط افرادی اداره می‌شود که اعضای خانواده آنها توسط سازمان منافقین ترور شده‌اند.

از همین جا داستان از دست هریس خارج می‌شود. هریس ادعا می‌کند که سازمان منافقین به دنبال ایجاد نظامی دموکراتیک در ایران است. اما وی باید با تفکر بیشتر این مطلب را بیان می‌کرد. او باید تمامی گزارشاتی که درباره درباره این گروه تروریستی منتشر شده است را اول می‌خواند. درست که به لطف لابی‌های فراوان این سازمان از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا خارج شده است، اما همچنان نمی‌توان این سازمان را اینگونه که هریس می‌گوید توصیف کرد.

سپس هریس دچار سندروم دیوانگی می‌شود و می‌گوید که بنیاد هابیلیان تلاش می‌کند تا رونامه‌نگاران، هدایت‌کنندگان افکار عمومی و ناظران ایران را از طریق ارائه یکسری اطلاعات غلط تحت تاثیر قرار دهد. وی همچنین ادعا می‌کند که این بنیاد می‌خواهد با پرداخت پول به برخی روزنامه‌نگاران آمریکایی علیه آمریکا پروپاگاندا راه بیندازد.

باید توجه داشت که این مساله که کشورها از فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران مخالف سیاستهای کشور دیگر حمایت کنند مساله متداولی است. حتی خود سازمان منافقین هم تعدادی چهره سرشناس در آمریکا را به خدمت گرفت تا به نفع آن تبلیغ نمایند.



ایران هم مثل بقیه کشورها منزه از خطا نیست

پایگاه آنتی‌وار می‌نویسد: زمانی‌که آمریکا در سال 2001 شروع جنگ در افغانستان را اعلام کرد و بنابراین جنگ با تروریسم را شروع کرد، از آن زمان اسم ایران بر سر زبان‌ها افتاد.

در آن زمان دولت وقت ایران کمک‌های زیادی را به آمریکا در مبارزه با طالبان در افغانستان کرد. سیاست‌های ضدشیعی طالبان باعث مهاجرت ده‌ها هزار شیعه به سمت ایران شده بود. این سیاست ایران در حمایت از آمریکا در جنگ با طالبان به هیچ‌وجه به معنای کنار گذاشتن سیاست‌های عدم‌مداخله در منطقه نبود. ایران کشوری با نقاط نفوذ مرزی فراوان، منافع سیاسی و راهبردی، نگرانی‌های جدی و مشروع و تاحدی آرمان‌های بزرگ است.

حضور ایران در افغانستان از آن زمان تا حالا هیچ‌گاه به پایان نرسیده است و با خروج نیروهای نظامی آمریکا پررنگ نیز شده است. ایران در ابتدا مضنونین به همکاری به القاعده را دستگیر و در اختیار واشنگتن قرار می‌داد و همچنین رزمندگان افغان را نیز آموزش می‌داد. این اقدامات به این دلیل انجام می‌شدند تا سیاست‌های افغانستان مطابق با توقعات ایران شکل گیرند.

نباید از این اقدامات تعجب کرد. ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تحت نظر قرار داشته است. این کشور تهدید شده، تحت تحریم قرار گرفته، مجازات شده و برای تقریباً یک دهه با عراق جنگیده است. تقریباً یک میلیون سرباز و تقریباٌ به همین میزان نیز غیرنظامی در جنگ با عراق شهید شدند.

زمانیکه آمریکا در سال 2003 به عراق حمله کرد، ایران فوراً وارد این کشور شد تا سیاست آن را مطابق با منافع خودش تنظیم نماید. این کشور حمایت‌های مالی و نظامی بسیاری از احزاب شیعی عراقی به عمل آورد. این انتظار می‌رفت که ایران می‌خواهد آمریکا در مرداب عراق فرو رود تا ایران مقصد بعدی آن نباشد.

در زمان جنگ ایران و عراق، آمریکا از بغداد حمایت کرد و امکانات نظامی و لجستیکی در اختیار این کشور قرار داد. آمریکا هیچ‌گونه اعتمادی به آمریکا و سیاست خارجی‌اش ندارد. اما تهران می‌داند که آمریکا برغم کمرنگ‌ شدن تاثیرگذاریش همچنان یک مولفه مهم در خاورمیانه باقی خواهد ماند و بنابراین سیاست‌های خودش را با توجه به این شناخت شکل داده است. ایران با آمریکا زمانیکه منافع هر دو کشور اقتضاء می‌کند همکاری می‌کند مثلاً در افغانستان و عراق و حالا علیه گروه داعش.

از نقطه نظر تهران، افزایش نفوذش در منطقه نوعی مکانسیم تدافعی محسوب می‌شود: یک ایران قدرتمند و تاثیرگذار شانس حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی را کاهش می‌دهد. درست همین اواخر، یک دیپلمات ارشد اروپایی از ایران خواست تا این کشور در منطقه خصوصاً سوریه نقش مثبت‌تری را ایفاء نماید.



راه‌اندازی مجدد نظم جدید جهانی

پایگاه لابلاگ می‌نویسد: کمک به مدیریت تغییر موضع ایران بزرگترین چالش سیاسی برای تدوین‌کنندگان راهبرد آمریکا محسوب می‌شود. هر چند که ایران یکی از دموکراسی‌های منطقه به شما می‌آید، اما برخلاف آلمان و ژاپن، این کشور هم‌پیمان خیلی قدرتمندی برای واشنگتن به حساب نمی‌آید. در حقیقت، سالهاست که این کشور دشمن سرسخت آمریکا است. مهمتر اینکه برخلاف اروپا و آسیا، سیستم امنیتی جنگ سرد همچنان در خاورمیانه تا حد زیادی سر جای خودش باقی است. آمریکا در حال حاضر گرفتار تعدادی هم‌پیمان بی‌استفاده و ناخوشایند (رژیم صهیونیستی، عربستان و مصر) شده است که هم‌پیمان واقعی نیستند. هر کدام از این کشورها تنها به دنبال گرفتن امتیاز از آمریکا هستند و در عوض چیز کمی هم به واشنگتن می‌دهند.

هر یک از این کشورها دچار مشکلات پیچیده‌ای هستند که مانع از آن می‌شود آمریکا شبکه‌ای را برای همکاری‌های منطقه‌ای ایجاد نماید. هر سه کشور به شکل فعالی بر آتش درگیری‌های منطقه‌ای می‌دمند و علاقه اندکی نیز به همکاری صلح‌آمیز و زندگی مسالمت‌آمیز نشان می‌دهند.

البته، ایران بازیگر کلیدی در منطقه محسوب می‌شود و می‌تواند کمک زیادی به حل بحرانهای منطقه نماید. ایران مهمترین، قدرتمندترین، قدیمی‌ترین و منسجم‌ترین کشور در منطقه است. این کشور می‌تواند نقش حیاتی در ایجاد نظام منطقه‌ای باثبات‌تری ایفاء نماید. نهایی کردن توافق هسته‌ای باید اولویت راهبرد و سیاست خارجی آمریکا باشد چرا که این توافق می‌تواند به ایران کمک کند تا به شکل مثبتی به ثبات منطقه کمک نماید. داخل کردن ایران به چارچوب امنیتی خلیج فارس می‌تواند یک روش برای شروع چنین فرآیندی در جهت کاهش تقابل‌ها در منطقه باشد.



سندسازی‌ها می‌تواند باعث برهم خوردن مذاکرات ايران شود

خبرگزاری اسپوتنیک در گزارشی نوشت: کارشناسان ایرانی در مصاحبه با اسپوتنیک گفتند سند سازی درباره برنامه هسته ای ایران، که سفیر این کشور در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آمریکا را به آن متهم کرده، ممکن است باعث برهم خوردن تلاش ها برای دستیابی به موافقتنامه پیش از ضرب الاجل تعیین شده در این زمینه شود.



این کارشناسان افزودند دستگاه های اطلاعاتی آمریکا ممکن است بخش هایی از پرونده هسته ای ایران را تحریف کرده باشند و این کار می تواند منجر به برهم خوردن مذاکرات پیش از تاریخ 30 ژوئن برای دستیابی به موافقتنامه ای درباره برنامه هسته ای تهران شود. رضا نجفی نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی روز پنجشنبه گفت دستگاه های اطلاعاتی آمریکا در اطلاعات درباره برنامه هسته ای تهران دست برده اند.

حسین شیخ الاسلام مشاور امور بین الملل مجلس ایران در مصاحبه با اسپوتنیک گفت وقتی موضوع فشار بر ایران به میان بیاید ، اسناد ساختگی خاصی وجود دارد که از آنها به عنوان ابزاری مهم برای تحت فشار قرار دادن ایران استفاده می شود. اینها شامل اطلاعات نادرست و اظهارات دروغین افراد خاص پیش از آغاز مذاکرات است.

حسن بهشتی پور کارشناس ایرانی مسائل هسته ای می گوید آژانس بین المللی انرژی اتمی پیشتر از ارائه اسناد و منابع مرتبط با این مسئله در سال 2007 و 2011 خودداری کرده است. وی افزود ایران پیشتر نیز مسئله اینگونه سند سازی ها را مطرح کرده بود.

عماد آبشناس سردبیر روزنامه « ایران پرس »‌ می گوید این مسئله می تواند منجر به برهم خوردن ضرب الاجل تعیین شده برای دستیابی به موافقتنامه درباره برنامه هسته ای ایران شود.

وی افزود مانع اصلی برسر راه دستیابی به موافقتنامه با ایران در زمان تعیین شده (پیش از پایان ژوئن) آمریکاست. دیگر کشورهای دخیل در گروه پنج به اضافه یک کاملا مایل به نتیجه موفقیت آمیز این مذاکرات هستند.





تعجیل لابی‌های تهران برای دریافت مساعدت

به گزارش نشریه روسی "نزاویسیمایا گازتا" در اواخر ماه ژوئن، قرار است، سرنوشت نهائی تحریم‌های ایران مشخص شود. در صورتی که ایران با کنترل آژانس بین المللی انرژی اتمی بر برنامه هسته ای خود موافقت کند، امریکا تحریم های اقتصادی اعمالی علیه این کشور را لغو خواهد کرد. این امر، امکانات بسیار خوبی را برای ورود شرکت های امریکایی به این کشور به وجود خواهد آورد که سال های متمادی، در رابطه با لغو تحریم ها در خود امریکا، فعالیت لابی گری دارند.



در هفته گذشته، شرکت Exxon ناگزیر شد، اتهامات وارده بر خود مبنی بر لابی گری به نفع ایران را رد کند. در مقاله منتشره در خبرگزاری «بلومبرگ»، گفته شده که این شرکت یک شرکت لابی گر را به خدمت گرفته است که دان نیکلس، سناتور سابق ایالت اوکلاهما، مدیریت آن را برعهده دارد، تا اقدامات دولت امریکا را رصد کند. آلن جفرز، سخنگوی رسمی شرکت Exxon، به این خبرگزاری گفت که خدمات شرکت نیکلس، در حقیقت به رصد کردن خلاصه می شود. وی خاطر نشان کرد: «ما در رابطه با لغو تحریم ها کاری به فعالیت لابی گری نداریم».

سرچشمه «لابی ایرانی» در امریکا، به سال 1990 بر می گردد، زمانی که فوت آیت الله خمینی، رهبر ایران، راه بروز تحولات سیاسی در خود ایران را هموار کرد. هاشمی رفسنجانی، عمل گرای میانه رو، در این کشور به قدرت رسید که برای بهبود روابط اقتصادی ایران – امریکا گرایش داشت. در آن زمان بود که نخستین توافقنامه مقدماتی در رابطه با ورود شرکت امریکایی Conoco به ایران، جهت استخراج معادن نفتی به ارزش 1 میلیارد دلاری به امضا رسید. اما، دولت بیل کلینتون با اعلام این که این سرمایه گذاری امنیت ملی را به خطر می اندازد، شرکت را به فسخ قرارداد ناگزیر کرد.

براساس تحقیقات صورت گرفته توسط شورای ملی ایران – امریکا، طی 20 سالی که علیه ایران تحریم هایی اعمال می شود، شرکت های امریکایی بیش از 175 میلیارد دلار ضرر کرده اند. در سایت این سازمان در خصوص دفاع از لغو هر چه سریع تر تحریم های ضد ایرانی و همچنین صدور بیانیه ای علیه ابتکارات مارک کرک، سناتور جمهوری خواه، و رابرت منندز، سناتور دموکرات، فراخوانی هایی می شود که اخیرا، لایحه قانونی مربوط به تمدید رژیم تحریم های مصوبه سال 1996 میلادی، تا سال 2026 میلادی را ارائه کرده اند.

هواداران ایران تصریح می کنند که به ویژه، در بحبوحه مذاکرات پیرامون برنامه هسته ای تهران، این یک گام غیر سازنده ای خواهد بود. تئودور کاراسیک، سیاست شناس دبی، معتقد است: «در حال حاضر، لابی های حامی ایران در خط مقدم قرار گرفته اند، زیرا امکان واقعی برای گشایش درهای جمهوری اسلامی به روی تجار در سال آینده فراهم شده است، یعنی زمانی که تحریم ها لغو خواهند شد. اما، آنان باید بسیار تلاش کنند، زیرا، این تلاش ها با منافع گروه های حامی اسرائیل و ضد ایرانی در کنگره مغایرت دارد».

دوستان ایران در روسیه نیز به نوبه خود، نگران این هستند که بعد از توقف رژیم تحریم ها، رقابت در شرایط جدید دشوار خواهد بود. در پایان سال گذشته، رجب صفراف، مدیر مرکز مطالعات ایران معاصر، کاری کرد که هر یک از لابی های ایرانی در امریکا آرزوی آن را دارند: در کنفرانس مطبوعاتی مرسوم ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، سئوالی کرد و از این سئوال می توان چنین برداشت کرد که سیاست روسیه در قبال ایران چندان موفقیت آمیز نیست – مبادله کالا رو به کاهش است و ایران هنوز به عضویت سازمان همکاری های شانگهای در نیامده و رئیس جمهور نیز به تهران سفر نکرده است.

زمانی ایران، در مورد اتحاد جماهیر شوروی سابق و امریکا نظر یکسانی داشت: دولت وقت کشور به طور یکسان هم از بی دینان شوروی روی گردان بود و هم از امپریالیست های امریکایی. اما، اکنون، روسیه و امریکا با هدف مشترکی، اما از راه های مختلفی به سوی ایران پیش می روند و هنوز مشخص نیست که کدام یک زودتر به هدف خواهد رسید.