گروه جنگ نرم مشرق- اخبار ایران و تحلیلهای پیرامون آن به طور مستمر در رسانههای جایگزین که مخالف رسانههای جریان اصلی (Main Stream) غرب هستند منعکس میشود. این رسانهها به اطلاعات و تفاسیر متفاوتی میپردازند که در رسانههای جریان اصلی پیدا نمیشود.
ناتوانی اوباما در گرفتن تصمیمی راهبردی برای توافق هستهای با ایران
پایگاه آنتیوار مینویسد: گفتگوهای هستهای با ایران دارد به سرانجام خود در وین نزدیک میشود، اما مذاکرهکنندگان آمریکایی هنوز تا حد بسیار زیادی از خطوط قرمز خود در مذاکرات اطلاع ندارند. در حالیکه آخرین نظرسنجی شبکه آمریکایی انبیسی نشان داد که آمریکاییها موافق توافق هستهای با ایران هستند، اما این مساله نیز نمایان شد که اکثر آنها هنوز نمیدانند که توافق هستهای با ایران باید چگونه باشد.
این مسائل همگی به یک نکته اشاره میکند: اوباما باید برای هموطنان آمریکایی خود توضیح دهد که چرا توافق هستهای با ایران و ورای آن برقراری مجدد روابط با این کشور نه تنها در راستای منافع آمریکا است، بلکه به لحاظ راهبردی برای ایالات متحده امری اجباری است.
- این ناتوانی، اجرای توافق را برای اوباما و جانشین وی بسیار مشکل میسازد.
- بعلاوه، این ناتوانی میتواند آمریکا را از مزایای راهبردی توافق با ایران محروم سازد.
در حال حاضر، بسیاری از نخبگان آمریکایی از ناتوانی دولت اوباما در مشخص کردن شرایط قطعنامه احتمالی شورای امنیت سازمان ملل که بر توافق هستهای با ایران صحه خواهد گذاشت و به اجرای این توافق و برداشته شدن تحریمهای ایران کمک خواهد کرد ابراز ناراحتی کردهاند.
- دولت اوباما با تهیه پیشنویس قطعنامه شورای امنیت میتواند بقیه تحریمهای تسلیحاتی و موشکی ایران را همچنان پابرجا نگه دارد. ایران با هرگونه متنی که در آن به طور ضمنی حرفی از پذیرش ادامه تحریمهای بینالمللی شده باشد مخالف است. بعلاوه، روسیه و چین نیز در این مساله همکاری نخواهند کرد.
- به همین ترتیب، مسکو و پکن نیز با درخواست آمریکا مبنی بر اینکه تحریمهای ایران تنها برای مدت شش ماه برداشته شوند مخالف هستند. آمریکا با این کار میخواهد با هرگونه اعمال نظر روسیه و چین در صورت تصمیم واشنگتن به بازگرداندن مجدد تحریمها مقابله نماید.
این مساله که آمریکا خیلی بر این موضوعات تاکید میکند نشان میدهد که آمریکا رویکرد اشتباهی را در دیپلماسی مرتبط با ایران در پیش گرفته است. این رویکرد نه تنها با مخالفت شدید ایران مواجه خواهد شد، بلکه بعید است که هیچیک از اعضای 5+1 نیز از آن حمایت کنند. به هرحال، دولت آمریکا این مواضع احمقانه را اتخاذ کرده است و باید حالا راهی برای عقب نشینی از آن بیاید.
البته، این نشاندهنده ضعف اوباماست، ضعفی که همیشه مورد انتقاد نئومحافظهکارهای آمریکایی بوده است.
اخیراً هیلاری کلینتون در مصاحبه با شبکه سیانان گفت: ما از رویکرد مداخلهگرایانه قدرت در عراق، لیبی و افغانستان برای بیش از یک دهه استفاده کردیم. ما از گروههای تندرو در سوریه و در سراسر خاورمیانه حمایت کردیم. اما در نهایت خودمان متضرر شدیم.
آمریکا باید قدرت خود را با امضای توافق صلح با ایران نشان دهد. این مساله به آمریکا کمک خواهد کرد و موضع ما را در خاورمیانه و سراسر جهان تقویت میکند.
جمهوری اسلامی ایران پابرجا خواهد ماند. ما باید به افزایش قدرت تهران به عنوان یک قدرت مستقل کمک کنیم. ما باید با آنها همکاری کنیم و نه کاری کنیم که آنها با کشورهایی نظیر عربستان همپیمان شوند و برای دردسرهای راهبردی ایجاد کنند.
تا زمان رفع تحریمها توسط آمریکا هیچ توافق هستهای با ایران امضا نخواهد شد
اریک دریتسر تحلیلگر مسائل ژئوپولتیک در گفتگو با شبکه راشاتودی گفت: اگر آمریکا به جنگ اقتصادی با ایران پایان ندهد هیچگونه توافق هستهای با این کشور حاصل نخواهد شد. اوباما بارها درباره دغدغههای خود درباره توافق هستهای با ایران با سناتورهای آمریکایی صحبت کرده است. به گفته یکی از این سناتورها، اوباما معتقد است که شانس دستیابی به توافق با ایران کمتر از 50 درصد است.
دریتسر درباره تاثیر این سخنان اوباما بر شرایط مذاکرات گفت: فکر نمیکنم که این صحبتها به تواند شرایط مذاکرات را تغییر دهد. در عوض فکر میکنم که اوباما و دولت وی با منافع و عقاید متناقضی دست به گریبان است. از یک سو، ما شاهد حضور لابی قدرتمند صهیونیستی در آمریکا هستیم. از سویی دیگر، اوباما میخواهد وانمود کند که در مذاکرات دست برتر را دارد یعنی میتواند شرایط مذاکرات را به ایران دیکته نماید. اما منابع نزدیک به مذاکرات میگویند که واقعیت چیز دیگری است. آمریکا از بسیاری از جهات در برابر ایران از نقطه ضعف برخورد میکند.
اوباما از جانب جمهوریخواهان و لابی طرفدار صهیونیست تحت فشار است. آنها اوباما را به ضعیف بودن در برابر ایران متهم میکنند. به همین خاطر بعضی اوقات اوباما میخواهد با تهدید کردن ایران از خودش قدرت نشان دهد و در نتیجه این گروه را ساکت نماید.
اما باید به این نکته توجه کرد که آمریکا بسیار به توافق هستهای با ایران نیاز دارد. در آمریکا شرکتها و بنگاههای اقتصادی بسیاری وجود دارند که میخواهند وارد بازار ایران شوند. آنها میخواهند از این مساله مطمئن شوند که ایران به بازاری برای محصولات روسی و چینی تبدیل نمیشود.
از لحاظ ژئواستراتژیک هم این توافق برای آمریکا بسیار حائز اهمیت میباشد. این توافق باید تا زمانیکه روسیه و چین هنوز بر ایران مسلط نشدهاند انجام شود.
این تحلیلگر سیاسی درباره آینده مذاکرات در چند روز آینده نیز گفت: به نظر میرسد که طرفین در نهایت به یک چارچوب اولیه دست یابند. اما روسیه و چند کشور دیگر نشان دادهاند که خواستار توافق اساسی با ایران هستند. منظور از توافق اساسی این است که باید تحریمهای مورد نظر ایران برداشته شوند. نمیشود به آمریکا اجازه داد تا به جنگ اقتصادی خود علیه ایران ادامه دهد. اگر آمریکا به رویه فعلی خود همچنان ادامه دهد، شما دیگر شاهد توافقی با ایران نخواهید بود.
ایران همچنان به شرق چشم دوخته است
پایگاه لابلاگ مینویسد: یکی از انتقادهایی که نسبت به سیاست خارجی دولت روحانی مطرح میشود این است که وی و دولتش بسیار به افزایش روابط با غرب مشتاق است. با این حال، ظرف دو سالی که از انتخاب روحانی به عنوان رئیسجمهور ایران می گذرد، وی تقریباً چهار بار با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه ملاقات کرده است و بارها نیز با او به صورت تلفنی صحبت کرده است.
این دفعات ملاقات و صحبتهای تلفنی ممکن است بیشتر حالت نمادین داشته باشد، اما یک پیام واضح دارد و آن علاقه برای افزایش سطح همکاریهای دوجانبه است. تهران و مسکو که تجارب طولانی از فشارهای سیاسی و اقتصادی از جانب غرب دارند همکاریهای خود را خصوصاً در حوزههای دفاعی و نفت و گاز افزایش دادهاند و در مسائل ژئوسیاسی از قبیل سوریه نیز با هم هماهنگ بودهاند.
افزایش سطح همکاریها را میتوان به عنوان یک نقشه جایگزین در صورتیکه تلاشهای تهران برای ازسرگیری روابط با غرب به نتیجه نرسد دانست. هرچند که این تفسیر میتواند به صورت سطحی درست به نظر رسد، اما نمیتواند علاقه ایران به تغییر توازن در منطقه و نیاز روسیه به افزایش روابط با ایران در شرایط تحولات شدید خاورمیانه و زمانیکه روسیه از جانب غرب تحت فشار است را توضیح دهد. ایران به رغم خاطره بد از شوروی سابق در کمک به رژیم صدام حسین در جریان جنگ ایران و عراق، از فرصت پیش آمده برای تثبیت روابط با روسیه استقبال کرده است.
بین سالهای 2004 تا 2009، ایران سیاست نگاه به شرق را در دستور کار خود قرار داد. این درحالی بود که سیاست تقابل و دشمنی با غرب نیز دنبال میشد. این تاکتیکی برای دوران بسیار سخت بود. سیاست فعلی تهران در نگاه به شرق دیگر نوعی تاکتیک محسوب نمیشود، بلکه حاصل تغییر توازن راهبردی است که از ایران میخواهد تا روابط خود را با کشورهای اروپایی عادی کرده، روابط خود را با آمریکا از سر گیرد و روابط با روسیه، چین و هند را افزایش دهد.
افزایش تماسها بین روسیه و ایران را باید در چنین شرایطی ارزیابی کرد. افزایش این همکاریها نیز مشکلات خاص خودش را دارد. مسکو و تهران به رغم برخوداری از نظرات مشابه در بسیاری از مسائل با چالشهایی در افزایش سطح روابط از جمله اختلافات بر سر رژیم حقوقی دریای خزر و استفاده از منابع آن مواجه هستند.
همه جا درباره توافق هستهای غرب با ایران و صف کشیدن بازرگانان غربی برای ورود به بازارهای این کشور بحث میشود. اما، برنامهریزیهای انجام شده برای سخنرانی روحانی در اجلاس کشورهای عضو بریکس و سازمان همکاری شانگهای به ما مولفههای سیاسی و اقتصادی وسیعتر سیاست خارجی ایران را گوشزد میکند. ایران خواهان همکاری منطقهای و مشارکت جهانی است.
جنگطلبي نيويورك تايمز عليه ايران
پایگاه اینترنتی کانترپانج در مقاله ای به قلم شلدون ریچ من مواضع تند و جنگ طلبانه توماس فریدمن مقاله نویس نیویورک تایمز را درباره ایران به باد انتقاد گرفت.
به گزارش مونیتورینگ خبرگزاری صدا و سیما، توماس فریدمن از روزنامه نیویورک تایمز از سرعت تکمیل گفتگوهای هسته ای ایران ناخرسند است. وی می گوید باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا همچون جرج دبلیو بوش رئیس جمهور پیشین این کشور به اندازه کافی جدی و سختگیر نبوده است. فریدمن می گوید اوباما همه ابزار لازم را دارد اما آیت الله علی خامنه ای رهبر معظم ایران به نوعی شرایط را دیکته می کند.
وی در مطلب خود آورده است در همه سال گذشته یک مسئله غامض وجود داشت و این احساس به وجود می آمد که انگار همواره طرف ما به دنبال هماهنگ کردن خود با نیازهای ایران است. ای کاش ما حداقل یک بار از پای میز مذاکرات خارج می شدیم. وقتی در پای میز مذاکره به طرف مقابل این پیام را می دهید که قصد خروج از مذاکره را ندارید، جایگاه خودتان را تنزل می دهید و به بدترین توافق ممکن تن می دهید.
با این حال فریدمن خوشبین است و معتقد است حداقل دستیابی به یک «توافق بد خوب» ممکن است. این توافقی خواهد بود که ایران را به برچیدن زیرساخت های غنی سازی هسته ای اش ملزم نمی کند بلکه این زیرساخت ها را در ده تا پانزده سال آینده کاهش می دهد به گونه ای که ایران نمی تواند به سرعت به مرحله فرار هسته ای برای ساخت بمب دست یابد. توافقی که سطحی از شفافیت را در اختیار ما قرار می دهد که بر اساس آن بازرسان بین المللی دسترسی سرزده به هر مکان مشکوکی در ایران داشته باشند. توافقی که ظرفیت غنی سازی ایران را در یک دهه آینده به شکلی قابل توجه کاهش می دهد.
قبل از قضاوت درباره تحلیل های فریدمن، حقایق خاصی باید مدنظر قرار داده شود. ایران هرگز برنامه ای با هدف ساخت بمب هسته ای نداشته است. شما از مقاله فریدمن متوجه نمی شوید که ایران عضوی از معاهده منع اشاعه هسته ای است و این کشور برای سال های متمادی زیرنظر بازرسی های سرزده بوده است. آژانس بین المللی انرژی اتمی در طول این سال ها مکررا تایید کرده است که حتی یک اتم اورانیوم ایران برای اهداف نظامی منحرف نشده است. همانطور که گرت پورتر در کتاب خود آورده است حکومت ایران تاسیسات و تحقیقات هسته ای خود را برای تولید ایزوتوپ پزشکی و برق متمرکز کرده است.پورتر نشان می دهد مدارک انتصابی علیه ایران چیزی به غیر از یک رایانه همراه مشکوک نیست که هنوز به صورت مستقل راستی آزمایی نشده است. دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل غیرتهدید آمیز بودن این مدارک را تایید کرده اند.
چند دقیقه تفکر ثابت میکند که حکومت ایران دلائل بسیاری برای جستجو نکردن سلاح هستهای دارد که رهبر این کشور چند وقت پیش با صدور فتوی آن را محکوم کرد. ایران دقیقا با یک بمب چه خواهد کرد؟ دولت آمریکا هزاران بمب هستهای دارد و اسرائیل که مرتبا ایران را تهدید میکند چند صد بمب هستهای از جمله بمبهای هستهای مستقر در زیردریایی دارد که در صورت حمله به این رژیم، برای حمله متقابل آماده خواهد بود. برخلاف ایران، اسرائیل از امضای ان پی تی سرباز زده است و اجازه بازرسیهای آژانس را نمیدهد.
به عبارت دیگر ایران شرور و اهریمن نشان داده شده است. فریدمن در زمین کسانی توپ میزند که جنگ تجاوزکارانه آمریکا را علیه جمهوری اسلامی ایران میخواهند. شاید آنها اسرائیل، لابی اسرائیل/ نومحافظه کاران و عربستان سعودی باشند.