کد خبر 439564
تاریخ انتشار: ۲۰ تیر ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۴

مرادخانی، معاون هنری وزیر ارشاد این روزها در حالی مدیریت معاونت هنری را برعهده دارد که اقبال هنرمندان،‌ رسانه‌ها و حتی مدیران خودش نسبت به او به صفر رسیده‌ است. آیا همچنان «سکوت» یگانه شیوه مرادخانی در برابر این مسائل خواهد بود؟

 به گزارش مشرق، مدیریت علی مرادخانی، معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، طی دو سال اخیر با حواشی زیادی همراه بود. حواشی ای که شاید تا پیش از او هیچ مدیر دیگری را تا این حد گرفتار نکرده بود. عملکرد معاونت متبوع او همواره مورد نقد تعداد زیادی از هنرمندان و اهالی رسانه قرار گرفت. روند مشکلات معاونت هنری از استعفاهای بحث برانگیز و گاهاً افشاگرانه برخی مدیران آغاز شد و تا به امروز نیز ادامه پیدا کرد. در کنار همه این حواشی، گویا اتفاق‌های اخیر بنیاد رودکی نیز نمکی شده بر روی زخم‌های سرباز کرده تئاتر کشور. مرادخانی این روزها در اتاق در بسته خود نشسته است و در مقابل هجم زیادی از سوال‌های هنرمندان و اهالی رسانه همچنان بی‌جواب است.

«اگه این همه انتقاد و گله رسانه‌ها و هنرمندا رو به سنگ منتقل کنن در عرض یه دقیقه ترک ور میداره»

چند روز پیش روزنامه‌ سینمایی صبا در ستون طنز خود با انتقاد از رفتارهای علی مرادخانی اینگونه می‌نویسد: «می‌گیم چرا با وجود این همه انتقاد و گله رسانه‌ها و هنرمندا از وضعیت تئاتر هیچ اتفاق مثبتی تو تئاتر ایران رخ نمی‌ده؟ معلوم‌الحالا میگن چرا باید اتفاق مثبتی تو تئاتر ایران رخ بده؟ می‌گیم خب وقتی مدیرا این انتقادها رو می‌شنون باید یه عکس‌العملی نشون بدن، می‌گن عکس‌العمل!؟! می‌گیم وظیفه مدیران رسیدگی به انتقادهای هنرمندای تئاتر است تا شرایط بهتر بشه، می گن اگه این همه انتقاد و گله رسانه‌ها و هنرمندا رو به سنگ منتقل کنن در عرض یه دقیقه ترک ور میداره، پس نتیجه می‌گیریم که مدیران هنری و تئاتری از سنگ قوی‌ترن، حتی شواهدی وجود داره که نشون می ده بعضی مدیرای هنری قهرمان مسابقات پاورلیفتینگ بی اعتنایی به انتقادها هستن!»

ناتوانی در همکاری مرادخانی با نیروهای زیرمجموعه‌اش یک انتقاد پای ثابت به او بوده است. کامبیز زاهدپور اولین مدیر مستعفی معاونت هنری بود. شاید ابتدای امر این‌طور تصور می‌شد که شاید استعفای زاهدپور به دلیل تغییرات دولت باشد اما بعدها برخی نیروهای جایگزین شده او، مانند ندا انتظامی که به جهت گفتمانی همسو با دولت بود و حتی تعداد دیگری از مدیران که همراه مرادخانی وارد معاونت هنری شدند، استعفا دادند. البته هر کدام علت خاص خود را داشتند و جز طاهری که دلایل استعفای خود را به صورت علنی منتشر کرد، دیگران هنوز حاضر نشدند یا تمایلی نشان ندادند به صورت ریز دلایل استعفای خود را بیان کنند.

خبرگزاری مهر در رابطه با مشکلات معاونت هنری اینگونه می‌نویسد:«علی مرادخانی معاون هنری در حالی با استعفاهای مدیران زیرمجموعه‌اش رو به رو می‌شود که به نظر نمی‌رسد درباره دلایل این اتفاقات شفاف‌سازی‌های لازم از سوی وی انجام گرفته است. استعفای طاهری و ارجمند همچنان دلایل شفاف و مشخصی ندارد و اگر نامه حسین طاهری هنگام استعفایش نبود شاید کاملا مشخص نمی‌شد که چه اختلافات و مشکلاتی در بخش تئاتر کشور دامنگیر وی بوده است. طاهری با اینکه چهره محبوبی بین هنرمندان و اهالی رسانه نبود ولی با نوع رفتنش و عملکرد بعدی معاونت هنری، فضای قضاوت‌ها کمی درباره او تلطیف شد. مرادخانی که هنگام انتصاب طاهری تنها کسی بود که وی را مورد حمایت قرار می‌داد روزگاری دیگر حامی‌اش نبود و گویی او قربانی‌ای بود تا بار همه مشکلات را به دوش او بگذارند. حال با رفتن پیروز ارجمند این سوال پیش می‌آید چرا این استعفاهای کلیدی در عرض کمتر از 2 سال در معاونت هنری رخ می‌دهند و هزینه این اتفاقات را چرا باید بدنه هنری کشور و هنرمندان بدهند؟»



 بنیاد رودکی محل منازعه این روزهای خانواده تئاتر شده است. مدیریت بهرام جمالی و رضا سعیدی‌پور باعث شده مسائلی پیرامون تئاتر کشور مطرح شود که برخی آن را فاجعه‌ای بزرگ می‌خوانند.

خبرگزاری فارس یکی دیگر از رسانه‌هایی است که به مدیریت علی مرادخانی انتقاد دارد. این رسانه‌ بحث اصلی را بر روی مدیران مستعفی متمرکز کرده و در این رابطه نوشته است: «استعفای جمع کثیری از مدیران زیر مجموعه معاونت هنری طی دو سال گذشته، این نهاد را به یکی از متزلزل‌ترین بخش‌های وزارت ارشاد تبدیل کرده است. در طول این مدت اندک، مدیران زیادی پا به این مجموعه از وزارت ارشاد گذاشته‌اند و نهایتا طی شرایطی عجیب از فعالیت‌شان- تحت عنوان «استعفا»!- دست کشیده‌اند. با توجه به این که معاونت هنری مدت‌هاست حتی واحد روابط عمومی خود را نیز کلا تعطیل کرده و حاضر به پاسخگویی نیست، باید منتظر ماند و دید آیا علی جنتی به عنوان وزیر ارشاد و فرهنگ اسلامی نسبت به این تحولات عجیب پاسخ‌گو خواهد بود و واکنشی نشان خواهد داد یا خیر.»



 اواخر سال 92 بود که مرادخانی در تعریف رابطه خود با وزیر ارشاد گفته بود: «همیشه آقای جنتی حرف من را قبول کرده است. امیدوارم تا پایان حضور من در این ماموریت، این گونه باشد. وی تاکنون که پای حرف من ایستاده است ان‌شاءالله بعد از این هم همین گونه باشد. ما به عنوان معاونان وزیر کارهای وی را در حوزه‌های مختلف انجام می‌دهیم. ما دستیارانی هستیم که کارهای وی را در حوزه‌های مختلف مدیریت می‌کنیم و این امر نیاز به اعتماد و همراهی متقابل دارد.» مرادخانی، دوست قدیمی علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است. برخی از منتقدان معتقد هستند که رفاقت بین مرادخانی و جنتی ارزشش بیشتر از نابودی و تضعیف حوزه ‌های هنری حساسی چون تئاتر، موسیقی و تجسمی است و گویا تئاتر و موسیقی این روزها قربانی یک رفاقت قدیمی شده است. آیا این حرف صحیح است و رفاقت جنتی اجازه برخورد با مرادخانی را به او نمی‌دهد و مرادخانی نیز از دوست قدیمی خود انتظاری جز تعریف و تمجید ندارند؟

تابناک نیز در یادداشتی انتقادی از وضعیت معاونت هنری ارشاد می‌نویسد: «باید پرسید آیا همه مشکلات هنر ایران از هنرهای تجسمی گرفته تا موسیقی و تئاتر متوجه علی مرادخانی است؟ این پرسشی است که این روزها با وضعیت آشفته موسیقی ـ که یک قربانی تازه گرفته ـ بیشتر شنیده می‌شود و البته اگر پاسخ به این پرسش نیز مثبت باشد، بعید است اتفاق خاصی بیفتد و مرادخانی با همان خونسردی همیشگی‌اش، همین مسیری که در دو سال گذشته پیموده، ادامه خواهد داد.»



برآوردهایی که در بالا آورده شد تنها بخشی از انتقادات روزهای گذشته به مدیریت علی مرادخانی بود. انتقاداتی که با آغاز سال 94 و اتفاقات تلخ بنیاد رودکی در حال بیشتر و بیشتر شدن است. باید دید موج این انتقادات به تنازعی جدی‌تر تبدیل خواهد شد؟ شاید برگزاری یک جلسه حضوری وزیر ارشاد یا رئیس جمهور با هنرمندان تئاتر، موسیقی و تجسمی دیگر به سبک جلسات ابتدایی و با همان حال و هوای آغاز دولت یازدهم نباشد. آیا بعد از 2 سال این جلسه مجدداً برگزار خواهد شد؟