به گزارش مشرق، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی سال 94 را سال تئاتر اعلام کرد، نامگذاریای که برخی آن را به فال نیک گرفتند و برخی دیگر آن را سرپوشی بر تمام اتفاقات دو سال گذشته تئاتر و احتمالا اتفاقات ناخوشایندی که در آینده تئاتر کشور را درگیر میکند، دانستند. به هر حال هر کسی قضاوت خود را دارد. به هر حال وضعیت تئاتر کماکان مبهم است، از مشکلات برگزاری جشنوارهها گرفته تا اتفاقات عجیب تئاتر شهر و شورای هنری آن. حالا علی جنتی این روزها با شرایط نا آرام تئاتری روبرو است که همواره امیدوار به تغییراتی بوده که البته هنوز رخ نداده است.
این روزها موضوعات مختلفی تئاتر کشور را درگیر خود کرده است، درگیری که این بار دامنه گستردهتری را در بر گرفته است. موضوع سالنهای نمایشی از اصلیترین مسائلی است که هنرمندان تئاتر نسبت به آن واکنش نشان دادهاند و حتی کانون کارگردانان خانه تئاتر در بیانیهای اعلام کرده است:«ز زمانی که سهم و حق تئاتر از حمایتهای فرهنگی دولت از دفتر حساب و کتاب دستگاه عریض و طویل وزارتخانهها و نهادهای مرتبط پاک شد، تالارهای دولتی و نیمه دولتی و متعلق به سازمان های شهری بنابر ادعای مدیرانشان مجبور شدند مخارج سنگین اداره خود را از برنامههای اجرایی درآورند و بار این مخارج را که حتی حقوق کارمندانشان را نیز شامل می شود به اجبار بر دوش نحیف تئاتر بگذارند. امری که چند نتیجه پیش بینی شده و فاجعه بار خواهد داشت»
بیانیه کانون کارگردانان تئاتر، بیانیهای بود که هم خانه تئاترف به عنوان نهاد صنفی خودشان را زیر سوال برد و هم اعتراضی بود به اجرای یک نمایش در تالار وحدت. روندی که به نظر نمیرسد تنها معطوف به نمایش «عاشقانههای ناآرام» باشد و گویا ریشه آن به ابتدای دوران مدیریت علی مرادخانی بر معاونت هنری وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی که منجر به آن تجمع عجیب در برابر دفتر او شد، باز میگردد.
مرادخانی بارها گفته که به دنبال اقتصاد هنر است. اقتصادی که حالا نه تنها نتوانسته وضعیت تئاتر را بهبود دهد، بلکه فضای تئاتر کشور را نیز متشنج کرده است. در بیانیه کارگردانان تئاتر نیز آمده است:«تئاتر برای تامین هزینههای خود و نیز کشیدن بار هزینههای سالن، به کشاندن هرچه بیشتر تماشاگران به سالن رو خواهد کرد و گیشه و فروش هر چه بیشتر آن، اصل حیات تئاتر قرار خواهد گرفت. امری که آسیب های آن بیشمارند و در نهایت از هنر تئاتر چیزی جز یک فعالیت اجرایی پر زرق و برق و درآمدزا باقی نخواهد گذاشت. نگاهی به قیمت عجیب و باورنکردنی یکصدهزارتومانی بلیت همین نمایش «عاشقانه های ناآرام» به خوبی بیانگر این پیش بینی فاجعه آمیز است.»
«درآمدزایی نمایش «به هر قیمتی»؟» گزارشی است که مدتی پیش در رابطه با روند نگاه اقتصاد هنر در دوران علی مرادخانی منتشر شد. طاهری مدیر سابق مرکز هنرهای نمایشی استعفایی جنجالی در واکنش به عملکرد مرادخانی داده بود. او در بند ششم استعفای پرکنایه خود به یک سیاست مرادخانی اعتراضی جدی کرده بود او متعرض بود به «بهای بیش از حّد دادن به سیاستهای اقتصادی هنر و تلاش در جهت درآمدزا کردن هنر به هر قیمتی». آیا بیانیه کانون کارگردانان تئاتر یک تعبیر برای این بند از استعفای طاهری است.
اینکه هنر به مرحله درآمدزایی برسد مطلوب است اما به نظر میرسد که لفظ «به هر قیمتی» کنایه سنگین طاهری به مدیریت مرادخانی بود. این مسأله جدیتر شد وقتی ادعای ترویج شده در محافل خبری این شد که برخی مدیران در قالب شرکتهای خصوصی و حمایت دولتی از بخش خصوصی به دنبال ساماندهی اقتصادی خود هستند. اتهامی که به صرف کلی بودن بیش از حد، هیچ مخاطب یا احیاناً مدیری را به واکنش وا نداشت. خبرهایی از این دست که «هلدینگی فعال متعلق به چند اسپانسر عموماً قدرتمند پا به عرصه نمایش گذاشته و با کمکهای دولتی مجوز اجرا در تماشاخانههای خصوصی خود میگیرد و ... ادامه ماجرا.» یا «شرکتهای خصوصی پشت صحنه برگزاری چند ارکستر میلیاردی». همچنین در جمع هنرمندان گوش به گوش میچرخید که یک شیوه کار این طور شده است که برخی مدیران با حمایت از چند شرکت خصوصی کنسرتها را سوق به سوی آنان داده و درآمدزایی میلیاردی و میلیونی برای آنان رقم بزنند.
اجرای نمایشی با هزینه بالای بلیط و احتمال دریافت فرصت اجرای خارج از نوبت با اعتراض جدی اهالی تئاتر مواجه شده است. امروز هنرمندان معترض به مدیریت مرادخانی متکثرتر از قبل شدهاند. برخی میگویند احتمالا کارت زرد سوم از صحن مجلس شورای اسلامی را علی مرادخانی برای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جور خواهد کرد.
در سال اول مدیریت علی مرادخانی نیز هنرمندان تئاتر نسبت به وضعیت مبهم سالنها و بدهیهای مرکز تجمع کردند، البته در آن تجمع اهالی خانه تئاتر به هر دلیلی ورود نکردند و حتی آن زمان برخی هنرمندان از تهدید شدنشان توسط برخی اصناف نیز میگفتند؛ حالا پس از نزدیک به یک سال از تجمع هنرمندان فعال تئاتر اهالی خانه تئاتر نیز احساس وظیفه کردهاند و وارد میدان شدهاند. کانون کارگردانان تئاتر در پایان بیانیه خود میگویند:«فاجعه، دیگر در راه نیست بلکه اتفاق افتاده است. فاجعه ای به نام عاشقانه های ناآرام که آنچه را از تئاتر میگیرد عشق و آرامش است.»
این روزها موضوعات مختلفی تئاتر کشور را درگیر خود کرده است، درگیری که این بار دامنه گستردهتری را در بر گرفته است. موضوع سالنهای نمایشی از اصلیترین مسائلی است که هنرمندان تئاتر نسبت به آن واکنش نشان دادهاند و حتی کانون کارگردانان خانه تئاتر در بیانیهای اعلام کرده است:«ز زمانی که سهم و حق تئاتر از حمایتهای فرهنگی دولت از دفتر حساب و کتاب دستگاه عریض و طویل وزارتخانهها و نهادهای مرتبط پاک شد، تالارهای دولتی و نیمه دولتی و متعلق به سازمان های شهری بنابر ادعای مدیرانشان مجبور شدند مخارج سنگین اداره خود را از برنامههای اجرایی درآورند و بار این مخارج را که حتی حقوق کارمندانشان را نیز شامل می شود به اجبار بر دوش نحیف تئاتر بگذارند. امری که چند نتیجه پیش بینی شده و فاجعه بار خواهد داشت»
بیانیه کانون کارگردانان تئاتر، بیانیهای بود که هم خانه تئاترف به عنوان نهاد صنفی خودشان را زیر سوال برد و هم اعتراضی بود به اجرای یک نمایش در تالار وحدت. روندی که به نظر نمیرسد تنها معطوف به نمایش «عاشقانههای ناآرام» باشد و گویا ریشه آن به ابتدای دوران مدیریت علی مرادخانی بر معاونت هنری وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی که منجر به آن تجمع عجیب در برابر دفتر او شد، باز میگردد.
مرادخانی بارها گفته که به دنبال اقتصاد هنر است. اقتصادی که حالا نه تنها نتوانسته وضعیت تئاتر را بهبود دهد، بلکه فضای تئاتر کشور را نیز متشنج کرده است. در بیانیه کارگردانان تئاتر نیز آمده است:«تئاتر برای تامین هزینههای خود و نیز کشیدن بار هزینههای سالن، به کشاندن هرچه بیشتر تماشاگران به سالن رو خواهد کرد و گیشه و فروش هر چه بیشتر آن، اصل حیات تئاتر قرار خواهد گرفت. امری که آسیب های آن بیشمارند و در نهایت از هنر تئاتر چیزی جز یک فعالیت اجرایی پر زرق و برق و درآمدزا باقی نخواهد گذاشت. نگاهی به قیمت عجیب و باورنکردنی یکصدهزارتومانی بلیت همین نمایش «عاشقانه های ناآرام» به خوبی بیانگر این پیش بینی فاجعه آمیز است.»
«درآمدزایی نمایش «به هر قیمتی»؟» گزارشی است که مدتی پیش در رابطه با روند نگاه اقتصاد هنر در دوران علی مرادخانی منتشر شد. طاهری مدیر سابق مرکز هنرهای نمایشی استعفایی جنجالی در واکنش به عملکرد مرادخانی داده بود. او در بند ششم استعفای پرکنایه خود به یک سیاست مرادخانی اعتراضی جدی کرده بود او متعرض بود به «بهای بیش از حّد دادن به سیاستهای اقتصادی هنر و تلاش در جهت درآمدزا کردن هنر به هر قیمتی». آیا بیانیه کانون کارگردانان تئاتر یک تعبیر برای این بند از استعفای طاهری است.
اینکه هنر به مرحله درآمدزایی برسد مطلوب است اما به نظر میرسد که لفظ «به هر قیمتی» کنایه سنگین طاهری به مدیریت مرادخانی بود. این مسأله جدیتر شد وقتی ادعای ترویج شده در محافل خبری این شد که برخی مدیران در قالب شرکتهای خصوصی و حمایت دولتی از بخش خصوصی به دنبال ساماندهی اقتصادی خود هستند. اتهامی که به صرف کلی بودن بیش از حد، هیچ مخاطب یا احیاناً مدیری را به واکنش وا نداشت. خبرهایی از این دست که «هلدینگی فعال متعلق به چند اسپانسر عموماً قدرتمند پا به عرصه نمایش گذاشته و با کمکهای دولتی مجوز اجرا در تماشاخانههای خصوصی خود میگیرد و ... ادامه ماجرا.» یا «شرکتهای خصوصی پشت صحنه برگزاری چند ارکستر میلیاردی». همچنین در جمع هنرمندان گوش به گوش میچرخید که یک شیوه کار این طور شده است که برخی مدیران با حمایت از چند شرکت خصوصی کنسرتها را سوق به سوی آنان داده و درآمدزایی میلیاردی و میلیونی برای آنان رقم بزنند.
اجرای نمایشی با هزینه بالای بلیط و احتمال دریافت فرصت اجرای خارج از نوبت با اعتراض جدی اهالی تئاتر مواجه شده است. امروز هنرمندان معترض به مدیریت مرادخانی متکثرتر از قبل شدهاند. برخی میگویند احتمالا کارت زرد سوم از صحن مجلس شورای اسلامی را علی مرادخانی برای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جور خواهد کرد.
در سال اول مدیریت علی مرادخانی نیز هنرمندان تئاتر نسبت به وضعیت مبهم سالنها و بدهیهای مرکز تجمع کردند، البته در آن تجمع اهالی خانه تئاتر به هر دلیلی ورود نکردند و حتی آن زمان برخی هنرمندان از تهدید شدنشان توسط برخی اصناف نیز میگفتند؛ حالا پس از نزدیک به یک سال از تجمع هنرمندان فعال تئاتر اهالی خانه تئاتر نیز احساس وظیفه کردهاند و وارد میدان شدهاند. کانون کارگردانان تئاتر در پایان بیانیه خود میگویند:«فاجعه، دیگر در راه نیست بلکه اتفاق افتاده است. فاجعه ای به نام عاشقانه های ناآرام که آنچه را از تئاتر میگیرد عشق و آرامش است.»