کد خبر 453331
تاریخ انتشار: ۲۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۵:۳۹

او دختری است از تبار فاطمه زهرا، شرافت خلقت، و از نسل علیّ مرتضی، طلایه دار امامت و ولایت، و از دودمان رسول خدا محمّد مصطفی، پیامبر رحمت و نور ـ که سلام و درود خدا بر آنان باد.

 گروه دین مشرق، تاريخ، چشم به راه فاطمه اي ديگر است. انتظار به سر مي آيد و شميم دل نوازي، خانه خورشيد را فرامي گيرد. خنکاي حضور دوباره فاطمه (س) در فضاي مدينه جاري مي شود و کوثر فاطمي، جوشيدن مي گيرد. به کوچه باغ هاي حرم تو پناه مي آورم و در سايه سار ملکوتي آن، نفسي تازه مي کنم. کنار نهر استجابت مي نشينم و قطره اي مي شوم در آبي زلال اشک هاي زايران ات. ضريح نوراني ات را در آغوش مي گيرم و از بين شبکه هاي آن، مزار مطهر تو را تماشا مي کنم. باورم نمي شود! آيا به اين سادگي، به زيارت تو آمده ام! تو که زيارت ات، هم سان زيارت ياس گم شده مدينه است!

حضرت فاطمه معصومه (س)، روز اول ذيقعده سال 173 سال هجري، در شهر مدينه، چشم به جهان گشود. اين بانوي بزرگ وار، از همان آغاز، در محيطي پرورش يافت که پدر و مادر و فرزندان، همه، به فضايل اخلاقي آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسايي و تقوا، راست گويي و بردباري، استقامت در برابر ناملايمات، بخشندگي، پاک دامني و نيز ياد خدا، از صفات برجسته اين خاندان پاک سيرت و نيکو سرشت بود. پدران اين خاندان، برگزيدگان و پيشوايان هدايت، گوهرهاي تاب ناک امامت و سکان داراي کشتي انسانيت بودند.



دوران کودکی


فاطمه معصومه زمانی چشم به جهان گشود که ظلم و خفقان هارونی به اوج خود رسیده و زندان ها از علویان و شیعیان پر بود و عبد صالح خدا موسی بن جعفر علیه السلام هنوز از زندانی آزاد نشده، به زندانی دیگر برده می شد. آری، کودکیِ فاطمه معصومه این گونه سپری می شد که پدر در اسارت و دوستداران خاندان پیامبر در تنگنای ستم عباسیان عمر می گذراندند و تسلی بخش دل شکسته فاطمه معصومه علیهاالسلام ، دست مهربان برادرش علی بن موسی الرضا علیه السلام بود که بر سر ایشان کشیده می شد و گل های مهر او بود که در دل فاطمه عزیز می شکفت.

فاطمه معصومه(سلام الله علیها)

فاطمه دختر امام موسی کاظم علیه السلام، گلی بود که در بوستان عصمت رویید و از زلال ولایت و امامت سیراب شد و از حضور نورانی پدر و برادر بهره ها برد. او نور خداجویی و معرفت پاشید و خود شاخساری زیبا و پربار شد در باغ اهل بیت عصمت، شاخه ای از تبار یاس و چون پدران بزرگوارش سپید و نورانی بود؛ تا آنجا که عصمت، این گوهر ناب آفرینش را از درون حس کرد و به داشتن نام معصومه مفتخر شد.

دامان پاکی ها

دامانی که فاطمه معصومه علیهاالسلام دختر امام کاظم علیه السلام در آن رشد کرد، دامانی پاک و سرشار از نور ایمان بود. «نجمه» یا «خیزران» زنی بود پاک، با ایمانی محکم و دلی شفاف از نور تقوا که لیاقت مادریِ ولیّ خدا امام رضا علیه السلام را پیدا کرد. از این رو او را «طاهره» نامیدند.

از خاندان کرامت

«کریمه اهل بیت» از القاب معروف فاطمه معصومه علیهاالسلام است و به راستی که او کریمه اهل بیت است. او دختری است از تبار فاطمه زهرا، شرافت خلقت، و از نسل علیّ مرتضی، طلایه دار امامت و ولایت، و از دودمان رسول خدا محمّد مصطفی، پیامبر رحمت و نور ـ که سلام و درود خدا بر آنان باد. این گل روییده بر این شاخسار مبارک که در دامانی پاک پرورده شده و از زلال محبّت پدری چون امام کاظم علیه السلام بهره مند گشته و از نور حضور برادری چون امام رضا علیه السلام برخوردار بوده است، زیبایی گل های عصمت را در خود دارد و سپیدی و پاکی آنها را.

گلی از تبار یاس

فاطمه معصومه علیهاالسلام کریمه اهل بیت گلی است از تبار یاس؛ از نسل فاطمه زهرا؛ میراث دار گوشه ای از پاکی ها، سپیدی ها، مظلومیت ها و رنج های مادر بزرگوار خود فاطمه زهرا علیهاالسلام . او در تمام دوران زندگی پر برکتش به مادر ستم دیده اش اقتدا کرد و پا به راه او نهاد. از زلال پاکی او سیراب شد و به نور ایمان او روشنی گرفت و سرانجام نیز چون مادر بزرگوارش پس از عمری کوتاه، در جوانی رخت از دنیا برکشید و به سوی بهشت بال گشود. درود خدا بر او و بر مادر بزرگوارش فاطمه زهرا.

اطاعت از ولی امر


عشقی که فاطمه معصومه علیهاالسلام نسبت به برادرش امام رضا علیه السلام در خود حس می کند، عشق خواهر به برادر نیست. حتی عشق شاگرد به معلم هم نیست؛ با آن که او تربیت یافته برادر است. این عشق از همه اینها بالاتر و والاتر است. عشق به مولاست. عشق به مقتداست. عشق به ولی است، آری این بانوی بزرگوار و فهمیده به ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام فقط به عنوان برادر نگاه نمی کند؛ بلکه او را مولا و مقتدا و ولی امر خویش می داند، او را حجّت خدا می داند؛ کسی که خلقت به حضور او وابسته است و قوام آفرینش به وجود اوست پس او را اطاعت می کند و به او عشق می ورزد و همین اطاعت و عشق است که مقام او را تا بلندای عرش بالا می برد. درود خدا بر او و بر برادر بزرگوارش، امام علی بن موسی الرضا علیه السلام.

سفر آخر

فکر جدایی از برادر برای فاطمه معصومه علیهاالسلام دردآور بود. برادر ارجمندش امام رضا علیه السلام به اجبار مأمون عباسی به مرو خوانده می شود و امام هنگام رفتن سفرشان را سفر آخر می نامند و طی وداعی جان سوز از اهل بیت خود جدا می شود. این جدایی برای خانواده امام به خصوص برای فاطمه معصومه علیهاالسلام ـ که عشقی وافر نسبت به برادر و مولای خود حس می کرد ـ بسیار جان فرسا بود، چندان که پس از یک سال او را وا داشت که به عشق دیدار برادر راه سفر در پیش گیرد و به سوی مرو بشتابد. امّا این سفر برای او نیز سفر آخر بود. درود خدا بر او که شیفته ولایت بود.

حرم ائمه علیهم السّلام

در زمان امام صادق علیه السلام گروهی از شیعیان به دیدار آن حضرت آمده، خود را از اهالی ری معرفی کردند. حضرت فرمودند: «مرحبا به برادران قمی ما». آن گروه گفتند: «ما اهل ری هستیم». حضرت باز هم فرمود: «مرحبا به برادران قمی ما» و سپس چنین افزود: «خداوند حرمی دارد و آن مکه است. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیز حرمی دارد و آن مدینه است. مولا علی علیه السلام هم حرمی دارد و آن کوفه است و ما ائمه دیگر نیز حرمی داریم و آن شهر قم است. به زودی دختری از فرزندانم به نام فاطمه در آن جا به خاک سپرده می شود».

خورشید شهر قم

شهر قم از ابتدا به عنوان مأمن دوستداران آل طه و حریم خاندان عصمت و طهارت شناخته شده بود تا آن جا که امام صادق علیه السلام مکه را حرم خدا، مدینه را حرم پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، کوفه را حرم امیرالمؤمنین علیه السلام و شهر قم را حرم ائمه دیگر معرفی کرده اند. برکت این شهر و نورانیّت آن از ابتدا زبان زد بود و شیعیان برای این شهر ارج و قربی والا قائل بودند. با حضور حضرت معصومه دختر امام موسی کاظم علیه السلام روحانیّت شهر دوچندان شد. پس از آن نیز مزار آن بانوی گران قدر خورشیدی شد در آسمان شهر قم تا بر نورانیّت شهر و معنویت آن بیفزاید. اینک قم به برکت حضور آن مزار آسمانی مرکز علم و فقاهت و نقطه حضور مراجع تقلید شیعه است.

حرم بهشتی

بوی بهشت از در و دیوار به مشام می رسد. این حریم مبارک سرشار از شمیم عطر بهشت است و لبریز از طراوت الهی. حرم منور فاطمه معصومه، خواهر امام رضا علیه السلام ، دریچه ای است برای ورود به بهشت؛ چنان که امام رضا علیه السلام می فرماید: «هر کس به حقش معرفت داشته باشد و او را زیارت کند، بهشت برای او واجب است». در این حریم ملکوتی نسیمی از بهشت می وزد و زیارت آن مخدرّه ریسمانی می شود برای صعود تا آسمان سعادت، اگر بدانی و بشناسی.

حرم فاطمه معصومه علیهاالسلام ، دختر پاک و گرامی امام هفتم شیعیان، حریم اهل بیت است و مأمن خداجویان و سعادت طلبان. شیعیان بسیاری را می توانی بیابی که هر روز جرعه ای از زلال زیارتش را به تبرک می نوشند و جان بدان زنده می دارند. علمایی چون امام خمینی(ره)، علامه طباطبایی(ره) و بسیاری از بزرگان دیگر هر روز به نسیم زیارت آن بزرگوار روح را طراوت تازه می بخشیدند و هنوز هم بسیاری از بزرگان و علما به زیارت آن بانوی گران قدر دل از نور معرفت لبریز می کنند. این حرم مطهر سرچشمه رحمت است و معدن فیض. بوستان سعادت است و سایه سار مهر خدا.

زیارت کریمه اهل بیت

در زیارتش می خوانیم: «سلام بر تو ای دختر حبیب خدا صلی الله علیه و آله وسلم ؛ سلام بر تو ای دختر فاطمه علیهاالسلام و خدیجه علیهاالسلام ؛ سلام بر تو ای دختر امیرالمؤمنین علی علیه السلام ؛ سلام بر تو ای دختر ولی خدا و ای خواهر ولی خدا؛ سلام بر تو ای دختر موسی بن جعفر علیه السلام ؛ سلام بر تو. خداوند میان ما و شما در بهشت ریسمان دوستی افکَنَد و ما را در زمره شما محشور گرداند و از حوض کوثر به دست علی بن ابیطالب سیراب کند». درود خدا بر شما باد.
 یا فاطِمَةُ اشْفَعی لی فی الْجَنَّةِ فَاِنَّ لَکِ عِنْدَ اللّهِ شَأنا مِنَ الشَأنِ.


نشسته ام بنویسم حرم، حرم، بانو
چه خوب شد که دوباره کبوترم، بانو

نشسته ام بنویسم مرا به فم ببری
دو هفته ای شده اصلا نمی­پرم، بانو

نشسته ام بنویسم مرا رها نکنی
که بی تو راه به جایی نمی­برم، بانو

مسیح نیز مریض مرا علاج نکرد
ولی به لطف تو امروز بهترم، بانو

امام زاده­ی موسی بن جعفری، خانم
غلام­زاده­ی موسی بن جعفرم، بانو

سلام بانوی خیرات، بانوی برکات
هزار بار بر این خیر مقدمت صلوات

به شرط آنکه فدایت شوند سر دادند
به شرط آنکه برایت شوند، پَر دادند

شفیعه­ی همه، مدیون چادرت هستیم
به لطف توست به ما سایه ای اگر دادند

تمام حاجت خود را نوشتم و بعدا
حساب کردم و دیدم که بیشتر دادند

قدم گذاشتی و یک نفس زدی و سپس
به علم حوزه­ی علمیه ها اثر دادند

چهار امام کمال تو را بیان کردند
چهار امام جلال تو را خبر دادند

چهار امام نوشتند احترام تو را
شکوه نام تو را، جلوه ی مقام تو را

بلند عرش خدا هم ردیف شانه­ی تو
بهشت باغچه ای در حیاط خانه­ی تو

قدم به سمت مدینه زدم نفهمیدم
چطور شد که رسیدم به آستانه­ی تو

من و تو هر دو به دنبال یک هدف هستیم
تویی روانه­ی مشهد منم روانه­ی تو

حریمت آینه، ایوانت آینه، آری
چقدر آینه در آینه است خانه ی تو

شبیه فاطمه، همسایه آبرویش را
گرفت شب به شب از گریه­ی شبانه­ی تو

بخوان نماز شبت را که استفاده کنیم
و پخش کن رطبت را که استفاده کنیم

کریمه! سفره­ی نان را بدست تو دادند
همیشه روزی مان را بدست تو دادند

چگونه دل نگران قیامتم باشم
دل منِ نگران را بدست تو دادند

کلید قفل حرم را بدست ما دادند
کلید قفل جنان را بدست تو دادند

قلمروی تو خلاصه نمی­شود در قم
همه زمین و زمان را به دست تو دادند

نجات مردم قم دست "میرزای قمی" است
نجات هر دو جهان را بدست تو دادند

نگاه ما همه بر آفتاب محشر توست
دخیل ما همه بر رشته ی معجر توست

نکرده است کسی غیر حق تماشایت
ز بس که خالق تو آفریده بالایت

تو ازدواج نکردی به خاطر اینکه
نبود هیچ کسی هم طراز و همتایت

کنار جلوه­ی تو می­شود خدا را دید
تو کوه طوری و بابای توست موسایت

تمام مردم دنیا به پات می­میرند
فقط همینکه بگوید: فدات بابایت

تویی که این همه باشد عطای امروزت
خودت بگو که چقدر است عطای فردایت

یگانه دختر موسی بگیر دست مرا
شفیع جنت کبری بگیر دست مرا

تو آن همیشه کرم، من همیشه نوکر تو
مرا بزرگ نوشته است ذره پرور تو

کنیز بود اگر مادرت، کنیز تو بود
هزار حضرت مریم کنیز مادر تو

تو آنقدر عظمت داشتی که از مادر
فقط امام رضا می­شود برادر تو

و از میان پسرهای موسی حعفر
فقط امام رضا بود سایه ­ی سر تو

خدا کند که نگیرد به چوبِ ناقه سرت
خدا کند که نگیرد به سنگ معجر تو

خدا کند که اینجا پرت به در نخورد
شبیه مادر زینب، سرت به در نخورد


«علی اکبر لطیفیان»