کد خبر 458362
تاریخ انتشار: ۳ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۳

خاورمیانه سال ها است که در وضعیت آشوب قرار دارد و هر سال که می گذرد موج تازه ای از بی ثباتی، کشتار و رنج بشری نصیب مردم این منطقه می شود. سیاست خارجی غرب از افغانستان تا عراق و از لیبی تا سوریه، مستقیما باعث ایجاد یا تشدید آشوبی شده که امروز در منطقه شاهدش هستیم و به روند رو به رشد بی ثباتی در آن کمک کرده است.

به گزارش مشرق، خاورمیانه سال ها است که در وضعیت آشوب قرار دارد و هر سال که می گذرد موج تازه ای از بی ثباتی، کشتار و رنج بشری نصیب مردم این منطقه می شود. سیاست خارجی غرب از افغانستان تا عراق و از لیبی تا سوریه، مستقیما باعث ایجاد یا تشدید آشوبی شده که امروز در منطقه شاهدش هستیم و به روند رو به رشد بی ثباتی در آن کمک کرده است.

 

به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از گلوبال ریسرچ، سوالی که مربوط به زمان ما می شود این است که آیا این بی ثباتی نتیجه استراتژی نامربوط و بی معنی کشورهای غرب است یا یک استراتژی حساب شده از سوی غرب برای ایجاد تعمدی آشوب، بالکانیزه کردن کشورها و افزایش تنش های فرقه ای در این منطقه محسوب می شود؟

 

این «جنگ سی ساله جدید»

افراد مشخصی در دم و دستگاه آمریکا شرایط امروز خاورمیانه را با جنگ های سی ساله اروپا در قرن هفدم مقایسه می کنند. با وجود آنکه مقایسه اروپا با خاورمیانه به هیچ وجه دقیق نیست، تا حدی به مسئله ای مورد بحث در حلقه های ژئواستراتژیک غربی تبدیل شده است.

 

جنگ سی ساله، یک دوره تاریخی پیچیده، مربوط به جنگ ها و درگیری های بسیاری است که از سوی بلوک های قدرت و به دلایل مختلف رخ داد. بر اساسا دانشنامه بریتانیکا: «باوجود آنکه کمشکش ها چند سال پیش از آغاز جنگ مشاهده شده بود، این جنگ در سال 1618 شروع شد.»

 

این جنگ خیلی سریع گسترش یافت تا اکثریت قدرت های بزرگ اروپایی آشفته کند، تا تاریخ نویسان از این دوره به عنوان یکی از مخرب ترین دوره های تاریخ اروپا یاد کنند. این جنگ سی ساله زمانی به پایان رسید که در سال 1648 مجموعه ای از پیمان ها موسوم به صلح وستفالیا به امضا رسید و نظم سیاسی جدیدی در اروپا ایجاد شد.

 

در جولای سال 2014 ریچارد هاوس، مسئول کمیته روابط خارجی آمریکا در مقابله خود با عنوان «جنگ سی ساله جدید»، خاورمیانه امروز را با اروپای قرن هفدهم مقایسه کرد. او مدعی شد که خاورمیانه احتمالا در آینده آشفته خواهد شد، مگر اینکه یک «نظم محلی جدید ظهور کند».

 

همانطور که یک سال پیش هم در گزارش های خود اشاره کردیم، این نظم محلی جدید شاید به شکل اتحادیه خاورمیانه شکل بگیرد.

 

تکه تکه کردن خاورمیانه

شواهد موجود نشان می دهد که دست کم تعدادی از استراتژیست ها در آمریکا دستورکاری برای نابود کردن دولت ملت و بالکانیزه کردن این منطقه دارند که کشورهای منطقه را آنقدر ضعیف و مشغول جنگ با یکدیگر می کند که قادر به اتحاد علیه قدرت های استعماری خارجی- به خصوص شرکت های غربی چندملیتی- نباشند. پس از یک دوره طولانی تخریب و آشوب در خاورمیانه، مردم این منطقه شاید آنقدر از وحشت جنگ به ستوه آمده باشند که نظم تحمیلی غرب را به عنوان ابزاری برای پایان دادن به درگیری بپذیرند، گرچه همین نیروهای غربی مسئول شکل گیری بخش عمده این آشوب غیرقابل تحمل هستند.

 

بالکانیزه کردن عراق

تکه تکه کردن عراق به سه منطقه جداگانه، از حمله سال 2003 به این کشور، هدف بسیاری از مقامات دستگاه آمریکا بوده، گرچه ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو مخالف ایجاد کشور کردستان در شمال این منطقه است. در سال 2006 نقشه احتمالی آینده خاورمیانه توسط سرهنگ رالف پیترز به گونه ای طراحی شد که در آن عراق به سه منطقه تقسیم شده بود: یک عراق سنی به سمت غرب، یک کشور شیعه عرب در شرق، و یک کردستان آزاد در شمال.

 

کشورهایی که به قلمروشان اضافه می شود با رنگ سیاه نامگذاری شده اند
کشورهایی که از قلمروشان کاسته می شود با رنگ قرمز نامگذاری شده اند
کشورهایی که قلمروشان تغییری نخواهد کرد با رنگ خاکستری نامگذاری شده اند

 

باوجود آنکه این نقشه بازتاب دکترین رسمی پنتاگون نیست، اما از طرز فکر برخی از استراتژیست های ارشد نظامی خبر می دهد و عقیده دیگر غربی ها در مورد استراتژی عراق را تایید می کند. اریک درایتسر، یک تحلیل گر ژئوپولیتیک در مقاله اخیر خود برای نیوایسترن تایمز متذکر شد که عملی ترین نتیجه در عراق یک «راه حل سه کشوری: کردها در شمال، سنی ها در مرکز و شیعیان در جنوب» است.

 

در این نقشه سوریه هنوز یک کشور متحد تصویر شده و شاید به این دلیل باشد که تا سال ها پس از ترسیم این نقشه، جنگ نیابتی سوریه هنوز شروع نشده بود. بر این اساس، اسرائیل نیز می تواند طی دهه های آتی قلمروی بیشتری را به اشغال خود در آورد.

 

کشور متفاوت، استراتژی مشابه

همان الگوی بالکانیزه کردن و آشوبی که در عراق و سوریه می بینیم، در مورد لیبی نیز صدق می کن. در پی جنگ سال 2011 ناتو در لیبی، این کشور به آشوب کشیده شد و به سه بخش تقسیم شده: برقه در شرق این کشور، و غرب آن نیز به دو بخش طرابلس در شمال غربی و فزان در جنوب غربی. لیبی حال یک کشور شکست خورده است که عاری از یک دولت مرکزی بوده و دچار جنگ های قبیله ای است.

 

توافق هسته ای ایران می تواند یک آغاز جدید برای استراتژی ژئوپولیتیک غربی در خاورمیانه باشد؛ جایی که آنها (غربی ها) با همکاری قدرت های بزرگ به افزایش ثبات و ممانعت از مداخلات نظامی کمک خواهند کرد. بیایید امیدوار باشیم که این فرض درست است و غرب به برنامه های بی ثبات کننده ای که سال ها است در آنها شرکت دارد، پایان خواهد داد.

 

اما محتمل ترین سناریو، ادامه استراتژی بالکانیزه کردن خواهد بود که همه انتظارش را داریم؛ تا «ظهور یک نظم محلی جدید»- نظمی که مطمئنا توسط غرب و بر اساس منافع غرب طراحی خواهد شد.

منبع:تبیین