کد خبر 462636
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۱

فیلم هاى سینمایى هالیوود، همواره تروریسم، عملیات انتحارى، ضدیت با بشر، کشتار، گروگان گیرى و... را به عنوان یگانه تصویر معرفى اسلام در دستور کار خود داشتند و براى توجیه آن با تجهیز گروهک هاى خودساخته و تندرو و به جان مردم لحظه ای فروگذار نکردند.

به گزارش مشرق، مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، در سال 1368 در بیاناتى مى فرمایند: «بزرگترین تبلیغ براى اسلام، شاید همین باشد که ما چهره ى پیامبر اسلام را براى بینندگان و جویندگان عالم روشن کنیم و بسیار به جاست قبل از آن که دشمنان و مخالفان، با روش ها و شیوه هاى فرهنگى و هنرى پیچیده ى خود، چهره ى آن بزرگوار را در اذهان مردمِ بی خبرِ عالم مخدوش کنند، مسلمانانِ هنرمند و مطلع... با بیان و تبلیغ و تبیین راجع به آن شخصیت معظّم و مکرّم، کار علمى و فرهنگى و هنرى و تبلیغى بکنند.» این جملات دغدغه هاى حضرت آیت الله خامنه اى تنها 4 ماه پس از رحلت بنیانگذار جمهورى اسلامى را نشان مى دهد، دغدغه اى که هیچ گاه ایشان را رها نکرده است.

در همه ى این سال ها از انتشار کتاب آیات شیطانى تا ساخت فیلم هاى داستانى و مستند و از درج کاریکاتورهاى موهن تا قرآن سوزى، همه یک هدف را نشانه رفته است: «تخریب چهره ى پیامبر(ص)»؛ به همه ى  این سیاهه مى توانید ظهور جریان هاى افراطى با ظاهر اسلام گرا را هم بیفزایید. القاعده، داعش، بوکوحرام و صدها گروه تروریستى که در مقابل چشم جهانیان بر صفحه شبکه هاى تلویزیونى حاضر مى شوند و با بردن نام مبارک پیامبر، شنیع ترین اعمال انسانى را به نمایش مى گذارند و سر از بدن افراد جدا مى کنند.

رهبر معظم انقلاب 18 سال بعد در اسفندماه سال 1386 مى فرمایند: «رحمة للعالمین را، منشأ عظیم ترین خیرات و برکات براى بشریت را در مطبوعاتشان، در زبان سیاستمدارانشان، در کتاب نوشتن هایشان، به وسیله ى  مزدورانشان مورد اهانت قرار مى دهند. این باید ما مسلمان ها را بیدار کند؛ بفهمیم که در وجود پیامبر، در شخصیت پیامبر، در خاطرات زندگى پیامبر، در هجرت پیغمبر، در جهاد پیغمبر، در سیره ى پیغمبر، در درسهاى قولى  و عملى پیغمبر، چه گنجینه ى عظیمى براى مسلمانها نهفته است. ما از این گنجینه اگر استفاده کنیم، امت اسلامى به آنچنان موقعیتى خواهد رسید که نتوانند دیگر به او زور بگویند... نتوانند او را تهدید کنند.» دقیقا در همین سال است که مجیدى با آغاز یک حرکت فرهنگى مؤثر، ساخت فیلمى با شکوه براى معرفى پیامبر اکرم(ص) به جهانیان را کلید مى زند تا با زبان سینما جلوى این هجمه تخریب و جعل گرفته شود. مجیدى مى گوید: «اساساً این که چرا من تصمیم گرفتم این فیلم را بسازم به این برمى گردد که در دهه ى گذشته یک اسلام ستیزى در دنیاى غرب شروع شد... قرائتى که در دنیاى غرب از اسلام به وجود آمد، اسلامى که پر از خشونت است، اسلامى که  تروریسم است.»

روایت دوران کودکى پیامبر

رهبر معظم انقلاب در سال 1379 مى فرمایند: «باید او را بشناسیم. خداى متعال شخصیت روحى و اخلاقى آن بزرگوار را در ظرفى  تربیت کرد...که بتواند آن بار عظیم امانت را بر دوش حمل کند... بعد از شش سال که این کودک از لحاظ جسمى و روحى پرورش بسیار ممتازى پیدا کرده بود - جسماً قوى، زیبا، چالاک، کارآمد؛ از لحاظ روحى هم متین، صبور، خوش اخلاق، خوش رفتار و با دید باز، که لازمه زندگى در همان شرایط است.»

ریشه مخالفت رسانه هاى غربى

  دو دلیل ساده که در فیلم مجیدى هنرمندانه به تصویر کشیده شده است، علت اصلى موج مخالفت رسانه هاى غربى با این فیلم است:

دلیل اول؛ ارائه تصویرى واقعى از اخلاقیات، عواطف، کرامات و انسانیات آمده در دین اسلام و ماهیت رحمت للعالمینى بودن پیامبر مکرم اسلام. آن هم درست در روزگارى که سینماى  هالیوود و رسانه هاى غربى، تمام هم و غم خود را پاى کار ارائه تصاویرى غیرواقعى و خشن و غیر عقلانى از اسلام آورده اند.

فیلم هاى سینمایى  هالیوود و موج خبرى رسانه هاى غربى، همواره  تروریسم، عملیات انتحارى، ضدیت با بشر، کشتار، گروگان گیرى و... را به عنوان یگانه تصویر معرفى اسلام در دستور کار خود داشتند و براى توجیه آن با تجهیز گروهک هاى خودساخته و تندرو و به جان مردم منطقه انداختن آن ها، از لحظه اى تلاش فروگذار نکردند. راه اندازى و حمایت از ان جى اوها و تشکل هاى دولت ساخته یگانه دستور رسمى نئوکان ها و صهیونیست ها براى منحرف کردن اذهان مردم دنیا از اسلام حقیقى بود. این رویکرد به اندازه کافى در رسانه ها بررسى شده و نیازى به تفسیر و تحلیل بیش از این نیست.

«محمد رسول الله(ص)» هوشمندانه ترین اقدام جمهورى اسلامى بود که به همت مجید مجیدى در روزگارى که داعش و تکفیرى مطلوب ترین سوژه اسلام هراسى رسانه ها هستند، براى  هوشیارى ملت ها کارآمد باشد.

اما مخالف خوانى رسانه هاى غربى فراتر از این که «محمد(ص)» بازى مرسوم اسلام هراسى آن ها را تخریب مى کند و زمین طراحى شده آنان در نمایش وارونه اسلام را تا حد زیادى به هم مى ریزد، یک دلیل دیگر هم دارد:

دلیل دوم؛ مخالفت آنان به دلیل تفسیر متفاوتى است که سناریوى محمد(ص) بعد از 1400 سال از تاریخ اسلام ارائه مى کند. تفسیرى که ابهامى جدى درباره آنچه بر سر پیامبر(ص) و خاندان ایشان آمده بود و تا کنون هیچ گاه طرح نشده، ارائه مى دهد. هیچ گاه جایگاه یهودیان تندرو که امروز از گرایشات عجیب آن ها تعبیر به صهیونیستى  مى شود به عنوان باعث و بانى و ریشه دشمنى ها با پیامبر(ص) تا این اندازه مورد مداقه قرار نگرفته بود.

هیچ گاه این سؤال و موضوع مورد تشکیک قرار نگرفته بود که چرا پدر پیامبر(ص) پیش از تولد ایشان کشته شده بودند؟ چه کسى ایشان را کشته بود؟ چرا ایشان باید درست در سنین کودکى برخلاف سلامتى حضرت آمنه(س) از ایشان جدا شوند؟ اگر هم درباره سلامتى ایشان تشکیکى وجود دارد و نیاز به حضور دایه اى بود، چرا این دایه ایشان را در کنار مادر گرامى رسول الله(ص) پرستارى نمى کرد؟ چرا فرزند در اوج دورانى که مادر به او دلبستگى  دارد از ایشان جدا شده و در مکانى که هیچ کس اطلاعى از آنجا ندارد، باید نگهدارى شود؟ این ابهام همواره در منابر خاص رهبران جامعه اسلامى طرح مى شد اما این بار مجیدى این واقعیت تاریخى را فریاد زده و فراگیر کرده است. او شهامت مندانه با همراهى بیژن میرباقرى کاملاً مستند به  سراغ منابع اهل سنت و شیعیان رفته و نفوذ و برنامه ریزى یهودیان تندرو براى ممانعت از تولد پیامبر را به تصویر کشیده است.

مرور صفحات تاریخ، اسناد زیادى در این باره ارائه مى دهد، اسنادى که هیچ گاه صهیونیست ها تمایل به رسانه اى شدن آن نداشتند. حالا مجیدى جاى دقیق و درستى را نشانه رفته و این مى تواند مهم ترین دلیل و توجیه براى حمله رسانه هاى غربى به آخرین ساخته او باشد. بر کسى پوشیده نیست که اسپانسر اصلى رسانه هاى غربى همیشه و همیشه افرادى با گرایشات ایدئولوژیک صهیونیستى بوده اند.

مجیدى اذهان مردم جهان و از همه مهم تر مسلمانان را متوجه دسایس یهودیان تندرو -بخوانید صهیونیست هاى امروزى - براى ضدیت با اسلام مى کند و شاید همین روایت مستندِ فیلم «محمد رسول الله(ص)» بهترین دلیل و عامل براى تحلیل و پذیرش ساده تر برنامه ریزى هدفمند رسانه هاى غربى براى مواجهه با اسلام در میان مسلمانان باشد. دلیلى که مى تواند نگاه مسلمانان را از تمرکز بر دعواى فرقه اى دشمن ساخته، متوجه جبهه اصلى و دشمن حقیقى مسلمانان کند. بعید نیست که بخشى از مخالفت ها توسط برخى افراد منتسب به جهان اسلام در ضدیت با این فیلم باشد.

هزینه هاى ساخت

 هزینه ساخت این فیلم حدود 120 تا 150 میلیارد تومان بوده است. این رقم در ظاهر بسیار زیاد است اما وقتى به محصولات فیلم اعم از گردآورى مشاهیر دنیا و تیم هاى حرفه اى در این زمینه و انتقال تجربیات متخصصین نام آشناى جهانى در فیلم مى رسیم و هم چنین ساخت سه شهرک تاریخى؛ یعنى شهرک مدینه، مکه و یثرب که براى زمان نامحدودى تهیه و امکان استفاده براى دیگر فیلم ها را در آن میسر مى کند، مى بینیم هزینه زیادى نیست.

از سوى دیگر در برابر برآیند کلى سینماى ایران که ام القراى جهان اسلام و متاسفانه اکثر آثارش حرفى براى گفتن در عرصه جهانى ندارند، رقم گزافى نیست؛ به خصوص این که اگر این مبلغ را با آثار مطرح سینماى جهان و هزینه هاى آن ها مقایسه کنیم، مى بینیم مجیدى با دست خالى و تقریبا با هیچ در جنگ نامتقارن رسانه و فرهنگ به فتح گیشه هاى جهانى  رفته است.

براى تبیین بهتر این مسأله بد نیست به رقم هاى نجومى فیلم هاى مطرح دنیا نیز نگاهى بیندازیم، فیلم هاى نام آشنایى  مثل «آواتار» به کارگردانى جیمز کامرون 237 میلیون دلار، «هرى پاتر و شاهزاده» 250 میلیون دلار، «بازگشت سوپرمن» 232 میلیون دلار، «دزدان دریایى کاراییب» 225 میلیون دلار، «هابیت» 270 میلیون دلار...

آخرین ساخته مجید مجیدى را از هر لحاظ که نگاه کنیم یک اثر متمایز و شاخص است، فیلمى که شاید اولین رکن متفاوت بودنش در زمان طولانى اش نمود پیدا مى کرد، اکران فیلمى با زمان نسبتا طولانى سه ساعته در سینماى ایران به نوع خود عجیب به نظر مى رسید و همین طولانى بودن برخى را نگران خسته شدن تماشاگران کرده بود اما به حق مى توان گفت مجیدى از عهده این زمان به خوبى برآمده هرچند مى توانست با کوتاه کردن برخى سکانس ها، جذابیت کار را که بیشتر منطبق با سبک خودش متکى به آرایش صحنه و تصویر است بیفزاید، اما این سه ساعت در کنار هنرنمایى مجیدى و تیم او صد البته داستان هاى جذاب زندگى پیامبر اعظم که مجیدى سعى کرد آن ها را در زمانى  مشخص به تصویر بکشد چیز زیادى نیست.

مهندس صفار هرندى وزیر اسبق ارشاد اخیرا در جلسه فعالان مجازى که در شهر مشهد برگزار شده بود در خصوص دیدگاه مقام معظم رهبرى درباره فیلم مجیدى گفت: «شنیده ام ایشان بعد از دیدن فیلم که به نظر مى رسید زمانش طولانى و خسته کننده بوده باشد فرمودند حاضرم همین الان با همان شوق اولیه فیلم را از اول تا به آخر دوباره ببینم».

چیزى که تقریبا از زبان بسیارى از بینندگان فیلم در سینما هم مى توان شنید، مخصوصاً تماشاگرانى که تاریخ زندگى پیامبر اعظم را مطالعه کرده بودند و با فضاسازى هاى مجیدى همزادپندارى بیشترى مى کردند.
  

 پاسخى فرصت محورانه به هجمه غرب بر شخصیت آسمانى پیامبر اعظم(ص)

بدون شک امروز در یک نبرد براى معرفى اسلام به افکار جهانیان هستیم. در همین اوج جنگ روانى - تبلیغاتى جهان غرب علیه اسلام با محوریت اسلام هراسى، این رهبر فرزانه انقلاب است که در زمستان سال 93 در دیدار با خبرگان، امیدوارانه از تبدیل یک تهدید در ابعاد جهانى به یک فرصت تاریخى سخن مى گویند: «تلاش آن ها براى اسلام هراسى، نتیجه ى عکس خواهد داد؛ به این معنا که اسلام را در کانون پرسش جوانها قرار مى دهد؛ یعنى اگر به مردم معمولى دنیا یک تلنگرى زده شود، یک توجّهى به آن ها داده شود، این ها ناگهان به فکر مى افتند که علّت این که این قدر اسلام در این مطبوعات صهیونیستى، در این شبکه هاى تلویزیونیِ وابسته ى به محافل قدرتمند و داراى زر و زور مورد تهاجم قرار مى گیرد، چیست؟ این خود زمینه ى یک پرسش است و این پرسش به نظر ما برکاتى  دارد و مى تواند این تهدید را تبدیل به فرصت کند.»

رهبر حکیم انقلاب، خود طلایه دار این حرکت بودند و مدتى پیش از این بیانات نیز نامه ایشان به جوانان اروپا و آمریکاى شمالى که حاوى پیام دعوت به مطالعه اسلام از منابع اصلى بود، منتشر شد. این گونه است که فیلم جهانى محمد رسول الله(ص) را مى توان محصول فرهنگى دیگرى در این مسیر ارزیابى نمود. اکنون جمهورى اسلامى صاحب یک فیلم در تراز جهانى شده که در آن به یکى از دغدغه هاى تاریخى رهبر معظم انقلاب پرداخته است: «روایت کودکى پیامبر براى جهانیان» و به لطف الهى: «این فیلم مى تواند قلب هاى مردمى  که در جستجوى پاکى و صداقت هستند را تسخیر نماید.» ان شاءالله.

منبع: تسنیم