***
نمایش «دریادلان» پس از 15 اجرای سخت و در میان استقبال گسترده مردم، جمعه شب به کار خود پایان داد. نمایشی که حاصل تلاش گروهی از مردم برای مردم بود. گروه اجرایی این نمایش با تمام توان خود برای اولینبار نمایشی را آماده کردند که روایتگر مظلومیت شهدای غواص باشد، روایتی که به گفته امیرحسین شفیعی، نویسنده و کارگردان نمایش ادای دینی از بچههای دهه 60 به شهدای غواص بود.
«دریادلان» بدون پشتوانه وارد میدان شد، راه رسیدن به اجرا هرچند سخت بود، اما در نهایت دغدغه خودجوش این گروه محقق شد و با شرایط سختی که برای اجرا در آب وجود داشت، نمایش را اجرا کردند. به قول عوامل نمایش که میگفتند:«وقتی به این فکر میکنیم که رزمندگان در دی ماه و آن هوای سرد عملیات کربلای 4 را آغاز کردند، شرایط فعلی در مقابل آن هیچ است» ؛ البته در اثر این اجرا چند تن از هنرمندان گروه هم دچار بیماری شدند، اما باز هم به کار خود ادامه دادند. متاسفانه در اواسط اجرای نمایش هم بازیگر نقش اول نمایش، مادر خود را از دست داد، اما با این همه گروه را تنها نگذاشت.
بسیاری از مسئولان با عوامل نمایش «دریادلان» عکس یادگاری گرفتند و رفتند. یادگاریهایی که در آینده گروه تاثیری آنچنانی ندارد و احتمالا برای مسئولان کارایی بیشتر دارد. از طرف دیگر در عرصه تئاتر همیشه یک اتفاق نه مثبت و نه منفی در جریان است. مهم نیست که «دریادلان» برای رسیدن به اجرا مشکل مالی دارد و یا اینکه این افراد برای رسیدن به چنین ایدهای زحمت کشیده و جلسه گذاشتهاند؛ مهم این است که فلان نهاد مربوطه بجای یاری دادن به این اثر، ایده اولیه را بردارد و در شهری دیگر اجرا کند و کلی هم هزینه پایش بدهد. مهم این است که دایره محدود برخی گروهها که اکنون دیگر ساختمان و کانتینر و دکور پرتابل دارند و به شهرهای مختلف می روند، محدود بماند، چراکه مهم مخاطب و فعالیت نیروهای جبهه انقلاب نیست، مهم افراد داخل دایره هستند.
عوامل نمایش «دریادلان» کار خودشان را کردند، آنها جرقهای بودند در دل فرهنگ و هنر کشور که به موضوعات امروز بی تفاوت نباشیم، جرقهای برای تکثیر نام شهدای غواص در قالب هنر نمایش. حالا شاید گروه اجرای نمایش باید خدا را شکر کند که نه تنها مردمی را 15 شب همراه خود کرد، بلکه جریانی را در حوض کوچک پارک دانشجوی تهران به راه انداختند که گستره آن تا مشهد مقدس و دیگر شهرها برود و عدهای به این سمت بروند که اثر خود را در دریا و دریاچه هم اجرا کنند.
هفته گذشته که با حسین پارسایی، دبیر پانزدهمین جشنوراه تئاتر مقاومت صحبت میکردیم، او از «دریادلان» چنین میگفت: «امیرحسین شفیعی با افتخار نمایشی را برای شهدای غواص در برههای که هیچکس آستین بالا نزده بود، آماده کرد. بدون شعار، ما بایداین کارها را حمایت میکردیم. نباید کاری را رها کنیم و بعد برویم با آن عکس یادگاری بگیریم. اگر «دریادلان» از سوی مردم حمایت نمیشد و زمین میخورد باز هم مسئولان اینگونه با این نمایش عکس یادگاری میگرفتند؟ ای کاش پیش از ترغیب دیگران به وظیفه خود عمل کنیم.» البته پارسایی در کنار این انتقادات گفت که در تلاش است تا شرایطی ویژه برای اجرای ابن اثر در موقعیتی بهتر نیز فراهم کند. شاید در زمانی که هرکس دوست دارد با لوگوی خود کار کند، پارسایی در راستای اهداف جشنوارهاش که لوگو محور نیست، کاری کند تا دیگر نهادها یاد بگیرند و بجای ساختمان زدن و حمایت صرف از یک گروه خاص، عدالت را رعایت کنند.
«دریادلان» تنها روایتی از شهدای غواص نبود، این نمایش به بهانه شهدای غواص روایتی مردمی از جایگاه امروز جمهوری اسلامی ایران در مقابل قلدرها و زورگوهای دنیای جدید است؛ شفیعی در این نمایش مانند آثار شعار زده و با بودجههای کلان سالهای اخیر عمل نکرده است، او برای کارش راوی نگذاشته که به دعا برای نابودی اسرائیل و آمریکا بسنده کند و ... او کلیپهای ساخته شده توسط سایتها را پخش نمیکند، یا در میان اجرای نمایش برای خوشایند مدیران از آنها تقدیر نمیکند. باید به آینده امیدوار بود که دیگر نه تنها گروه کارگاه تئاتر خیابانی ایران، بلکه تمامی گروههای دغدغهمند تئاتر در دایره مباحث حمایتی نهادهای فرهنگی راه داده شوند و همه چیز در انحصار گروههای خاص نباشد. امثال هنرمندان نمایش «دریادلان» این روزها در میان جریانهایی گیر افتادهاند که بیش از فکر کردن به محتوا و مخاطب، ادعا دارند.
درست در روزگاری که پز و اطفارهای روشنفکری روی صحنه تماشاخانهها خاک گرفته و همین خلوتی گیشه با زور رسانههایشان بایکوت شده و ویترین را به دروغ جور دیگری جلوه میدهند، نسل سوم و چهارم انقلاب اسلامی جای دقیقی را نشانه رفتند. به کف خیابان آمدند و با اجرای میدانی، تئاتر را از مردم و باورهای مردم برای مردم اجرا میروند. این مسیر ادامه پیدا میکند؟