موسوی‌لاری با رقیب خواندن ناطق نوری که ماهیتی مشترک با روحانی و هاشمی دارد سنگ جدایی اصلاحات و اعتدالیون را بنا نهاد؛ انشقاق سیاسی که حالا نه فقط یک اختلاف سلیقه بلکه یک اختلاف راهبردی است.

گروه سیاسی مشرق – با شروع فاز رقابت انتخاباتی کم‌کم صف‌بندی‌های مختلف و آرایش‌های سیاسی آشکار می‌شود و گروه‌های سیاسی به سراغ بستن لیست‌های انتخاباتی می‌روند. اما در این برهه زمانی شاهد یک پدیده جدید سیاسی هستیم؛ پدیده‌ای که پیش‌تر از این‌ها برخی از شخصیت‌ها با مطرح کردن خود به دنبال راه انداختن آن بودند و آن شکستن فضای دوآلیزم سیاسی در ایران و سر برآوردن جریان مجزا و سومی بود که اینک به طور محسوسی در حال شکل‌گیری است.

حزب اعتدال و توسعه که سخنگوی دولت، محمدباقر نوبخت دبیر کلی آن را بر عهده دارد و به رهبری حسن روحانی در سال 1378 تشکیل شد اینک می‌خواهد با در دست گرفتن دولت یازدهم در مسیری جدا از جریان اصلاحات و اصولگرایی گام بردارد.

گرچه در سال 92 این گروه سیاسی با جریان اصلاح‌طلب به‌واسطه هدف مشترک و بهتر بگوییم رقیب مشترک به ائتلاف رسیدند و بر همین اساس محمدرضا عارف نامزد اصلاح‌طلبان پای خود را از رقابت ریاست‌جمهوری به نفع حسن روحانی کنار کشید اما رفته‌رفته باقدرت گرفتن این جریان به‌واسطه در دست گرفتن دولت، این گروه سعی دارد حساب خود را از جریان اصلاحات جدا کند.

این گروه سیاسی که با تابلو حزب اعتدال و توسعه شناخته می‌شود، حالا در شورای سیاست‌گذاری اصلاحات شرکت نمی‌کند تا بیش‌ازپیش در مورد جدایی از جریان اصلاحات اعلام موضع کند. غلامعلی دهقان سخنگوی این حزب مرزبندی جریان اصلاحات با جریانات دیگر ازجمله برخی از اصولگرایان موردتوجه این دولت را دلیل اصلی مسئله بیان می‌کند.[1]

عبدالواحد موسوی‌لاری در راستای مرزبندی انتخاباتی بیان داشته که ناطق نوری رقیب اصلاح‌طلبان است و قرار دادن وی در لیست اصلاح‌طلبان موضوعیتی ندارد. ابعاد سخنان موسوی‌لاری البته بیش از جدا کردن یک شخص از یک جریان و منتفی دانستن یک ائتلاف است؛ چراکه افراد دیگری چون هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی نیز در جریانی قرار دارند که ناطق قرار دارد. این در حالی است که احزاب اصلاح‌طلبی چون کارگزاران سازندگی ناطق‌نوری را گزینه اصلی خود در انتخابات مجلس می‌دانند و از وی با عنوان «شیخ نور»‌ همواره یاد می‌کنند و از او دعوت برای شرکت در انتخابات دعوت به عمل آورده و تلاش‌های مستمری برای این موضوع تا به اینجا انجام داده‌اند.

همین موضع عبدالواحد موسوی لاری که در ساختارسازی‌های مختلف این جریان به‌عنوان رئیس شورای راهبردی انتخاباتی اصلاح‌طلبان شناخته می‌شود زمینه جدایی اصلاحات و اعتدال‌گرایان را به وجود آورد.[2]

روزنامه آرمان یا همان آرمان هاشمی که تابلو رسانه‌ای کارگزاران است به این رویکرد به وجود آمده در اصلاحات گلایه کرد و نوشت: «انحصارطلبی در فرایندهای سیاسی نتیجه خوبی نداشته و درنهایت به انزوا کشیده شده است و اصلاح‌طلبان به‌طور حتم این مسیر را طی نخواهند کرد و به پیامدهای آن آگاه‌اند که نخستین آن، کمرنگ شدن قدرت تعامل با دولت است. از سویی همراه شدن با حامیان دولت حاشیه امنی برای اصلاحات پدید خواهد آورد یعنی بایدونبایدهای هر مقطع از سوی همراهان اعتدالی گوشزد خواهد شد و آن‌ها پشتیبان خوبی در تصمیم‌گیری‌ها خواهند داشت. همراه شدن با حامیان دولت هم آینده خوبی برای جریان اصلاحات رقم خواهد زد و آن‌ها را درگیر چالش‌های سیاسی در مجلس نخواهد کرد بدین معنا که با حضور مشترک اعتدالیون و اصلاح‌طلبان در بهارستان لوایح دولتی بدون غرض‌ورزی‌های جناحی بررسی خواهد شد و رزومه موفقی از اصلاحات ثبت می‌شود. به‌هرحال پیوند اصلاحات و اعتدال نتایج مثبتی خواهد داشت و 24 خرداد 92 در 7 اسفند 94 تکرار و کام ملت شیرین می‌شود.»

آرمان همچنین در سطوری تاکیدوار ادامه می‌دهد: «اصلاح‌طلبان هم جلسات مستمری را برگزار می‌کنند تا در ترکیب مجلس دهم به‌نوعی مجلس ششم دیگری بسازند اما آن‌ها یک موضوع را فراموش کردند و آن‌هم حامیان دولت است. اصلاح‌طلبان به‌خوبی واقف هستند که رقیب پیش از دولت یازدهم اجازه فعالیت سیاسی به آن‌ها نمی‌داد و از هر راهی سعی در کنار زدن آن‌ها داشت اما شعار روحانی که همان اعتدال بود آن‌ها را باقدرت به عرصه سیاست بازگرداند؛ به عبارتی «اعتدال» رمز بازگشت اصلاحات بود و حامیان روحانی هم در دوران قبل از انتخابات همراه با اصلاح‌طلبان برای پیروزی او تلاش کردند بنابراین تفاوتی میان آن‌ها با اصلاح‌طلبان در این پیروزی نیست اما اکنون آنچه از اخبار اصلاح‌طلبان برداشت می‌شود نشانی از این طیف همراه آن‌ها در سال 92 نیست و اصلاح‌طلبان تنها از جناح خودشان که در سال‌های سال باهم هم‌پیمان بودند سخن می‌گویند و لاغیر. شاید این‌گونه گفته شود که حامیان دولت درصدد ارائه لیست مجزا هستند اما در عالم واقعیت مشخص است همان‌طور که در انتخابات ریاست‌جمهوری، روحانی بدون اصلاح‌طلبان و اصلاح‌طلبان بدون روحانی موفق به پیروزی نمی‌شدند اکنون هم این احتمال زیاد است که حامیان روحانی بدون اصلاح‌طلبان نتوانند به بهارستان برسند. حزب اعتدال و توسعه مهم‌ترین قطب پیروزی روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری بود. آیا شایسته نبود برای تقدیر از فعالیت‌های این حزب و مشی میانه‌روی سیاسی آن افرادی هم از این حزب در لیست اصلاحات قرار گیرد تا لیست انتخاباتی اصلاح‌طلبان به تعادل انتخاباتی هم برسد و میانه‌روی در آن به‌عنوان یک شاخص عیان‌تر و آشکارتر باشد؟ همراهی نکردن برخی اصلاح‌طلبان با اعتدال طلبان تداعی معنای عبور از روحانی را به اذهان متبادر می‌سازد که به‌ظاهر رمز آن «اعتدال» خواهد بود که شایسته این گروه از فعالان سیاسی نیست.»

همه این جملات بیانگری یک‌چیز آن‌هم نگرانی از انشقاق سیاسی که بیش از اینکه حاصل اختلاف‌سلیقه باشد، نتیجه اختلاف راهبردی است. بدین معنا که بدنه انحصارطلب اصلاحات برنتافته تا حزبی که نماینده دولت در این جریان است را با تبصره ائتلاف در بر گیرد و رقیب پنداشتن ناطق که از لحاظ جریانی ماهیتی جدای از هاشمی و روحانی ندارد، به یک معناست که اصلاحات نامه دعوتی برای کسی ننوشته است. البته فرق ناطق با هاشمی و روحانی در این است که شیخ نور جایگاه معنوی دارد اما هاشمی و روحانی مناصب بالایی در نظام جمهوری اسلامی دارند. همین نادیده گرفتن‌ها سبب شده تا انشقاق راهبردی و استراتژیکی رقم بخورد که جریان سومی را بوجود آورده است.

البته این جریان سوم گرچه میل جدایی دارد اما هنوز ایدئولوژی خاصی ندارد. اعتدال مفهومی است که هنوز توسط حامیانش تئوریزه نشده است و حیاتش به تخریب و اعتراض به دولت پیشین وابسته است. درواقع یک ایدئولوژی انتقادی در این عرصه وجود دارد که اگر رقیب در جریان نباشد این ایدئولوژی نیز پوچ می‌شود. روحانی هم که خود از جریان اصولگرایی برآمده است و تعلقاتی اصلاح‌طلبانه دارند نیز هنوز تعریفی از اعتدال به معنای واقعی و ملموس ارائه نداده است. از همین روست که از سوی این جریان عموماً عملکرد دولت گذشته در دستور کار قرار دارد. این درست مانند عملکرد لیبرال‌ها در قبال کمونیست‌هاست که ایدئولوژی پویا و مستقلی نداشتند و تفکرات آن‌ها وابسته به تخریب رقیب شکل گرفت و بعد از فروپاشی نظام‌ها کمونیستی با خلأ بزرگی مواجه شدند که سبب شد ضدیت با اسلام را برای زنده ماندن در فضای ایدئولوژیک برگزینند.

اعتدال در این عرصه هم نیاز به ایدئولوژی سازی و هم برنامه‌سازی دارد. انحصارطلبی در جریان اصلاح‌طلبی نیز به جریان دامن زده است اما بالاخره یک جایی راه اعتدال و اصلاح‌طلبان از هم جدا می‌شود که زمینه آن با توجه به سخنان موسوی لاری و نماینده حزب اعتدال و توسعه فراهم شده است. جریان اصلاحات نیز در این عرصه درست است که خود را وابسته به اعتدالیون کرده و با عصای اعتدال سعی دارد راه رادیکالیزه خود را ادامه دهد اما بدش نمی‌آید که صندلی‌های سبز مجلس را بدون شریک تصاحب کند و وزن سیاسی خود را در قبال دولت ائتلافی بالا ببرد و در ادامه امتیازات بیشتری بگیرد.

به هر حال آنچه از ماوقع پدیدار است انقشقاقی راهبردی برای رسیدن به جریانی مستقل در میان اعتدالیون و اصلاحیون پدیدار شده که بارقه‌های آن در این جریان درخشیده و ائتلاف و همگرایی‌های دیگری بوجود آمده است که پایه‌های محکمی دارد و اینک با انحصارطلبی قدرت در جریان اصلاحات روز به روز بیشتر این فصل جدید پدیدار می‌شود.


[1] http://iran-newspaper.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=98120

[2] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/492514