پس از اعلام نتایج همه‌پرسی استقلال، نبرد قدرت در «جبهه آزادی‌بخش» آغاز شد. «هواری بومدین» فرمانده نیروهای مسلح، قدرت را در دست گرفت و به دیکتاتور الجزایر تبدیل شد. فرانسوی‌ها نفوذ خود را بر الجزایر از سر گرفتند و دشمنی که از در رانده شده بود، به واسطه غفلت انقلابیون، از پنجره بازگشت.

گروه بین‌الملل مشرق - وقتی به مرور بیانان رهبر معظم انقلاب درباره چرایی و چگونگی و سرنوشت انقلاب‌های جهان می‌پردازیم، در وهله نخست این حقیقت هویدا می‌شود که ایشان تسلط و اشراف خاصی بر تاریخ انقلاب‌های جهان دارند. نقل ظرایف و جزییاتی از سوابق انقلاب‌ها که تنها برای یک اهل فن ممکن است، نشان از این دارد که این شناخت حاصل یک مطالعه دقیق و عمیق در طول سالیان است، که خود این امر، اهمیت این موضوع را هویدا می‌سازد.

رهبر انقلاب بارها جوانان را به مطالعه تاریخ انقلاب‌ها و درس‌آموزی از عبرت‌های آن فراخوانده‌اند. از همین رو بنا داریم تا به مناسبت فرا رسیدن سالگرد انقلاب پرشکوه اسلامی ایران، مجموعه‌ای از گزارش‌ها را با موضوع شناخت اجمالی انقلاب‌های مهم جهان به مخاطبان گرامی مشرق ارایه دهیم، باشد که آشنایی با این مبحث مهم و نسبت انقلاب‌های دیگر تاریخ با انقلاب اسلامی ایران،  تا حدی به شناخت جایگاه امروز جوان انقلابی و راهی که پیش رو دارد، یاری برساند.



انقلاب الجزایر؛ قسمت پایانی


اما اقدامات شارل دوگل، به عنوان رییس جمهور مقتدر فرانسه، خیلی زود هواداران راست‌گرای او و مستعمره‌نشینان اروپایی الجزایر را ناامید کرد. دوگل در 1958، «اتحادیه فرانسوی» را که مجموعه فرانسه و مستعمراتش بود، با «جامعه فرانسوی» جایگزین کرد.


شارل دوگل، اولین رییس جمهوری پنجم فرانسه

اعضای این جامعه دارای خودمختاری زیادی بودند و تنها از نظر واحد پول، امور دفاعی و راهبرد امنیت ملی تحت کنترل فرانسه بودند. دوگل تاکید داشت که هر کشوری درون این جامعه، این انتخاب را داشته باشد که هر گاه که بخواهد از این جامعه جدا شود.


سفر دوگل به الجزایر

دوگل که به واسطه شکست فرانسه در مستعمره‌اش در جنوب شرق آسیا، یعنی ویتنام (1954)، می‌دانست که عمر دوران استعمار به سر آمده است، می‌خواست در ازای تعدیل سلطه نظامی، نفوذ فرهنگی فرانسه را بر این کشورها حفظ کند.


دوگل مورد استقبال الجزایری ها قرار گرفت

او در ژانویه 1960، ژنرال ماسو، فرمانده نظامی خشن و بی‌رحم فرانسه در الجزایر را که اسطوره مستعمره‌نشینان بود، برکنار کرد. مستعمره‌نشینان که از این اقدام به خشم آمده بودند، در مناطق خود در الجزیره سنگربندی و علیه حکومت دوگل شورش کردند. ژاندارم‌ها از آنان خواستند که متفرق شوند، ولی در واکنش آن‌ها 14 ژاندارم را کشتند و 123 نفر از آن‌ها را زخمی کردند. در نهایت شورش مستعمره‌نشینان توسط نیروهای نظامی وفادار به دوگل مهار شد.


زنرال ژاک ماسو، قصاب الجزایر


سنگربندی فرانسوی های طرفدار ژنرال ماسو در خیابن های الجزیره

در تابستان 1960، دوگل در یک سخنرانی عمومی خود از «الجزایر متعلق به الجزایری‌ها» سخن گفت. در آوریل 1961، فرماندهان نظامی فرانسه در الجزایر علیه دوگل شورش کردند و یک سازمان ارتش سری موسوم به «OAS» تشکیل دادند.


فرماندهان نظامی که قصد کودتا علیه دوگل را داشتند


ژنرال رائول سالان

 هدف این سازمان «فرانسوی نگه‌داشتن الجزایر به هر قیمت» بود. صدها تن از مردم الجزایر، به ویژه اعضای جبهه آزادیبخش توسط همین سازمان در جریان بمب‌گذاری‌ها و حملات تروریستی این گروه شبه نظامی فاشیست کشته شدند. بالاخره با دستگیری «رائول سالان» رهبر این گروه در آوریل 1962، ارتش سری به کل متلاشی شد.


نمونه ای از ترورهای OAS

بعد از یک همه‌پرسی درباره حق تعیین سرنوشت برای الجزایری‌ها در فرانسه، که حدود 75 درصد از فرانسوی ها به آن رای مثبت دادند، مذاکرات میان دولت فرانسه و نمایندگان گروه‌های مبارز الجزایری در 1961 آغاز شد.


هیات الجزایری در مذاکرات صلح اویان فرانسه
 
بعد از چند ماه مذاکره، بالاخره در 18 مارچ 1962، در شهر «اِویان» فرانسه، یک توافقنامه 98 صفحه‌ای میان دوطرف منعقد شد. به این ترتیب، جنگ استقلال 8 ساله الجزایری‌ها که فرانسه هیچ گاه حاضر نشد آن را جنگ بخواند، پایان یافت. جنگی که حدود یک میلیون کشته به جای گذاشت و لقب «سرزمین یک میلیون شهید» را برای الجزایر به جا گذاشت.

در پی همه‌پرسی 3 جولای 1962، الجزایر رسما مستقل شد.

{$sepehr_album_35973}

ظرف دو سه ماه بعد از تاریخ استقلال، حدود 850 هزار اروپایی‌تبار الجزایر،  این کشور را ترک کردند. همه الجزایری‌ها در انتظار برپایی یک حکومت تمام الجزایری، مستقل، دموکراتیک و سوسیالییستی بودند، ولی افتاد مشکل‌ها...

جنگ قدرت از فردای استقلال

بعد از اعلام نتایج همه پرسی استقلال، جبهه آزادیبخش الجزایر کنترل کشور را در دست گرفت. حزب اپوزیسیون کمونیست الجزایر، غیرقانونی اعلام و الجزایر یک کشور تک حزبی شد. «جبهه آزادیبخش الجزایر» به تنها حزب قانونی کشور تبدیل شد.



تقریبا بلافاصله نبرد قدرت در درون جبهه آغاز شد. رهبران سیاسی در دو اردوی اصلی متمرکز بودند: یک، «اداره سیاسی» که توسط انقلابی رادیکال، «احمد بن بلّا» شکل گرفته بود و از طرف قوای مسلح الجزایر (همان شاخه نظامی جبهه در زمان جنگ استقلال) حمایت می‌شد و دو، دولت موقت الجزایر که از پیش از استقلال توسط «فرحت عباس» در خارج از کشور تشکیل شده بود.

در این میان، فرمانده نیروهای مسلح، «هواری بومدین» مرد تعیین‌کننده میدان بود. او احمد بن بلا را به جای فرحت عباس بر کرسی ریاست جمهوری نشاند و حکومت از شماری از انقلابیون قدیمی چون فرحت عباس تصفیه شد.




{$sepehr_album_35974}

پس از تنها چند ماه، بین بن بلا و بومدین بر سر برکناری یکی از همکاران نظامی بومدین اختلاف درگرفت و در نهایت بومدین با کمک وزیر خارجه وقت، «عبدالعزیز بوتفلیقه» (که خود از هسته اولیه انقلابیون بود) بن بلا را برکنار کرد و خود حاکم کشور شد.


هواری بومدین و احمد بن بلا

او بر اساس «مشروعیت انقلابی» از طریق افزایش اختیارات حزب جبهه آزادیبخش و تقویت نظام تک حزبی به دیکتاتور الجزایر تبدیل شد. بومدین تا سال 1978 که بر اثر سرطان کبد درگذشت، حاکم بی‌چون و چرای الجزایر بود. یکی از مهم‌ترین اقدامات او در زمینه سیاست خارجی، میانجیگری میان ایران و عراق، به دلیل دوستی با محمدرضا پهلوی و صدام حسین، بود که منجر به انعقاد قرارداد الجزایر میان دو کشور در سال 1975 شد.

{$sepehr_album_35975}


در دوران او، فرانسوی‌ها دوباره نفوذ خود را بر الجزایر از سر گرفتند و یک لابی قدرتمند طرفدار فرانسه در حکومت تشکیل شد. به علاوه فرانسوی‌ها سرمایه‌گذاری زیادی برای بسط فرهنگ و زبان فرانسوی انجام دادند. به عبارت دیگر، دشمنی که از در رانده شده بود، به واسطه غفلت انقلابیون از ریشه‌های انقلاب و تاکید بر سکولاریزم دوباره از پنجره وارد شد. سفارت فرانسه در این دوران فعال‌ترین و بزرگ‌ترین سفارتخانه خارجی در الجزیره بود.



در اواخر عمر بومدین، فرمانده ارتش، یک انقلابی قدیمی دیگر به نام «شاذلی بن جدید» توانست نفوذ خود را تثبیت کند و با مرگ بومدین به عنوان جانشین بی‌رقیب بر کرسی او بنشیند. بن جدید طی اقداماتی از محتوای سوسیالیستی حکومت کاست و برخی مبانی اقتصاد آزاد را وارد اقتصاد الجزایر کرد.


شاذلی بن جدید تا سال 1988 با مشکل چندانی در حکومت مواجه نبود. در این سال خواست مردم برای اصلاحات سیاسی جدی اعتراضات و شورش‌های متعددی را در سرتاسر الجزایر دامن زد. پیرو این اعتراضات، شاذلی بن جدید قانون اساسی جدیدی را تدوین کرد که به احزاب سیاسی اجازه رقابت می‌داد و نظام تک‌حزبی را ملغی می‌کرد. یکی از تبعات این قانون، کاهش نقش پررنگ جبهه آزادیبخش الجزایر در نظام سیاسی و ارتش این کشور بود.


شاذلی بن جدید

این اقدامات، مقدمه برگزاری اولین انتخابات آزاد در این کشور، انتخابات انجمن‌های ایالتی و ولایتی در 12 ژوئن 1991 بود. این جا بود که یک حزب اسلامی جدید به نام «جبهه نجات اسلامی» که تازه یک سال از تاسیس آن می‌گذشت، چشم‌ها را خیره کرد و توانست حدود 46 درصد آراء را به خود اختصاص دهد (حدود دو برابر آرای جبهه آزادیبخش). این توفیق بزرگ، باعث شد تا دولت مورد حمایت نظامیان از گسترش اسلام‌گرایی احساس خطر کند.


عباس مدنی(راست) و علی بلحاج(چپ)

در واقع توفیق جبهه نجات اسلامی، علاوه بر اقدامات مثبت خود آن در انجام امور عام المنفعه در سرتاسر الجزایر، نتیجه فساد و زورگویی حدودا سه دهه‌ای حزب حاکم نیز بود. رهبران جبهه نجات «شیخ عباس مدنی» و «علی بلحاج» بودند.

موفقیت بی‌سابقه این جبهه، منجر به این شد که برخی اعضای کابینه بن جدید، از جمله وزرای دفاع و کشور با حمایت سران ارتش، از رییس جمهور بخواهند که نتایج را باطل کند و خود هم از سمتش استعفاء دهد. آن‌ها خود یک «شورای عالی کشور» تشکیل دادند و اداره امور را در دست گرفتند. اعتراض گسترده اعضای جبهه نجات اسلامی و حتی جبهه آزادیبخش، با دستگیری گسترده مخالفان و از جمله شیخ عباس مدنی و علی بلحاج پاسخ داده شد. در مقابل، اعتراضات گسترده مردمی در برابر حکومت شکل گرفت. شورای عالی حکومتی برای یک سال وضعیت فوق العاده اعلام و جبهه نجات اسلامی را منحل کردند.

در طول دهه 1990، علی رغم تلاش‌های گاه به گاه حکومت برای احیای روند عادی سیاسی، الجزایر شاهد خشونت و ترور گسترده بود. در 1994، یک نظامی به نام ژنرال «الیمین زروال»، به عنوان چهارمین رییس جمهور از سوی شورای عالی معرفی شد.
 

ژنرال الیمین زروال، چهارمین رییس جمهور الجزایر

در این مقطع، یک گروه مسلح اسلام‌گرا، موسوم به «GIA» (گروه اسلامی مسلح الجزایر)، دست به اقدامات مسلحانه و تروریستی علیه حکومت می‌زد. اقدامات خشن این گروه که منجر به کشته شدن غیرنظامیان زیادی هم می‌شد، منجر به انشعاب در جنبش اعتراضی الجزایر شد و گروهی به نام «گروه سلفی وعظ و مبارزه» در جنوب شرقی الجزایر شکل گرفت که مشی آن هم مسلحانه بود. طبق تخمین‌ها، در فاصله 1992 تا 1999 حدود صدهزار الجزایری در جریان جنگ داخلی از بین رفتند.



در سال 1995، زروال در انتخابات ریاست جمهوری بدون حضور احزاب اسلامی برنده شد. دو سال بعد اعلام کرد که انتخابات بعدی ریاست جمهوری در سال 1999 انجام خواهد گرفت.

در آوریل 1999، در حالی که هفت نامزد برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری وارد رقابت شدند، با فشار هیات حاکمه و نظامیان، شش تن از گردونه کنار رفتند و تنها «عبدالعزیر بوتفلیقه»، نامزد مورد حمایت ارتش و حزب جبهه ازادیبخش و همچنین حزب جدید رییس جمهور الیمین زروال، با اعلام کسب حدود 70 درصد آراء از سوی حکومت، به ریاست جمهوری رسید.
 

عبدالعزیز بوتفلیقه در دوران وزارت خارجه

در سال 2002، با تسلیم آخرین گروه‌های مسلح اسلام‌گرا به دولت و عفو بخش عمده‌ای از اعضای آن‌ها، جنگ داخلی به پایان رسید و آرامش به الجزایر بازگشت. دوران ریاست جمهوری بی‌رقیب بوتفلیقه همچنان در الجزایر ادامه دارد.


بوتفلیقه، رییس جمهور الجزایر

منابع:

https://en.wikipedia.org/wiki/History_of_Algeria_%281962%E2%80%9399%29
http://socialistparty.ie/2012/10/algerian-war-of-independence-1954-1962
http://www.fsmitha.com/h2/ch23algeria.htm
https://en.wikipedia.org/wiki/History_of_Algeria
https://en.wikipedia.org/wiki/Abdelkader_El_Djezairi
http://www.theguardian.com/commentisfree/2012/jul/05/50-years-algeria-independence-france-denial
http://www.businessinsider.com/algerian-war-france-pictures-2012-3