آزاد شدن نبل و الزهراء جغرافیای آزاد شده را به مناطق کردها در حومه عفرین وصل می‌کند که از یک طرف ارتباط غرب و جنوب را بر روی تروریست ها خواهد بست و نمی توانند با جابجایی نیرو، پوشش حمایتی برای یکدیگر در محورهای درگیری داشته باشند و از سوی دیگر لجستیک شمال به جنوب از طریق باب الهوی از ترکیه مسدود می‌شود.

گروه بین‌الملل مشرق - «هادی محمدی» یکی از کارشناسان حوزه بین الملل به ارزیابی اهمیت آزادسازی نبل و الزهرا پرداخت و نوشت: دو شهرک هفتادهزار نفری نبل و الزهرا که هزار شهید داده اند، پس از تقریباً چهار سال محاصره توسط تکفیری های القاعده (النصره و احرار الشام و...) با به کار گیری تاکتیک غافلگیری و تکیه بر انگیزه و فرهنگ بسیجی، در شمال غربی حلب، پایتخت اقتصادی سوریه آزاد شدند. این رخداد بزرگ هم از جهت انسانی و بشردوستانه و هم از لحاظ نظامی و سوق الجیشی و هم به جهت سیاسی، دارای پیامدها و بازتاب های ویژه است، که بدان می پردازیم.

نکته مهم این است که تمامی غرب و حامیان تروریسم تکفیری می دانند که بحران سوریه، ناشی از یک پروژه مصنوعی است که بازیگران آن را، تروریست‌های رنگارنگ تکفیری-وحشی و وهابی تشکیل می دهند و به بخشی از آن نیز اعتراف کرده اند ولی با هوشمندی و تعمد از این واقعیت خطرناک عبور می کنند تا از نتیجه درگیری و چالش تروریست ها با نظام سوریه، بهره گرفته و امتیاز مطلوب را دریافت کنند.

در طول 4 سال محاصره نبل و الزهراء و فوعه و کفریا و یا دیگر مناطقی که توسط تروریست ها مورد قتل عام قرار می گیرند و یا با حملات آنها به شکل روزانه کشته و مجروح می شوند، هیچ صدای بشردوستانه ای از غرب و مؤسسات بین المللی شنیده نمی شود ولی وقتی نبل و الزهراء آزاد می شوند و تروریست‌ها و خانواده‌های آنها به مرزهای ترکیه فراری می شوند، نمایندگان فرانسه و انگلیس در نشست ویژه شورای امنیت سازمان ملل که به منظور بررسی اوضاع سوریه و استماع گزارش دمیستروا در خصوص تعلیق نشست ژنو 3 منعقد می شود، خواستار رعایت قوانین بشردوستانه و قوانین جنگ توسط روسیه در حمله به تروریست ها می شوند!!

دلیل آن است که تروریست ها در چهارچوب منافع غرب و ارتجاع منطقه حرکت می کنند و حمایت و حفاظت از آنها، برای غرب، امری حیاتی است و حاضرند سازمان های بین المللی و شعارهای حقوق بشری را به شکل مضحکی در حمایت از تروریست ها قرار دهند.

نشست ژنو 3 که با ابتکار روسیه و هماهنگی با آمریکا تشکیل شد، از همان ابتدا به دلیل فقدان اهرم های چانه زنی و کارت های بازی توسط حامیان و تروریست‌هایی که قرار بود به عنوان نمایندگان مردم سوریه ولی با ماهیت سعودی-ترکی و قطری در ژنو 3 حاضر شوند، با بهانه جویی و پیش شرط روبرو بود. تروریست های تکفیری، «غسل تعمید» داده شده و قرار بود با اصرار آل سعود به عنوان معارضین «میانه رو» در نشست شرکت کنند ولی حضور یک تیم مذاکراتی از معارضین لائیک و مورد حمایت مسکو، بیش از پیش بر انفعال تروریست ها و حامیان آنها افزود.



پیش شرط توقف حملات و برقراری آتش بس از سوی تیم مذاکراتی ریاض و برخی کشورهای غربی نشان داد که اولویت حیاتی آنها در ژنو 3 فقط حفظ تروریست های القاعده و گروه های هم پیمان با آن در سوریه است. چرا که به بقیه دستور کارهای نشست ژنو 3، امید چندانی نداشتند.

مواضع ناتو و کشورهای غربی نشان داد که بر خلاف تلاش های تبلیغاتی برای کم اهمیت جلوه دادن حملات هوایی و زمینی بر علیه تروریست ها، توازن و معادله استراتژیک در سوریه به زیان تروریست ها به هم خورده و غلبه و برتری نیروهای نظام و مقاومت که در موقعیت هجومی مستمر قرار دارند، پدیده ای قطعی است و ادامه روند نظامی کنونی به نابودی و فروپاشی تروریست ها و شکست پروژه مورد حمایت غرب و ارتجاع منتهی خواهد شد.
لذا پیش شرط آتش بس و توقف حملات هوایی روسیه و با اصرار جدی و به عنوان اصلی ترین اولویت دنبال شد و فشارهای گسترده رسانه ای، دیپلماتیک و امنیتی به روسیه برای توقف حملات هوایی، نشان از اهمیت و اثرگذاری این عملیات ها است.

پیروزی و آزادسازی نبل و الزهراء به دلیل پیامدهای بزرگ میدانی نیز بر چالش تروریست‌ها و حامیان آنها افزود که بلافاصله به خروج تیم مذاکراتی ریاض از ژنو 3 منجر گردید و دمیستورا مجبور به تعلیق سه هفته ای نشست شد.

این یک رسوایی جدید برای بان کی مون و سازمان ملل است که دمیستورا دلیل تعلیق ژنو 3 را پیش شرط های تیم ریاض می داند ولی دبیر کل سازمان ملل، دلیل تعلیق ژنو3 را حملات هوایی روسیه و زمینی ارتش سوریه و مقاومت بر علیه تروریست ها مطرح می کند و نشان می دهد که تا چه اندازه، یک سازمان بین المللی به عنوان ابزارهای توجیه کننده سیاست های قدرت های غربی و در حمایت از تروریست ها است!!

نکته مهم در مذاکرات ژنو این است که حامیان تروریسم تکفیری، حفظ تروریسم و جلوگیری از نابودی آنها را مقدمه راه حل سیاسی در سوریه می دانند و بدون تأکید بر ضرورت مبارزه با تروریست ها و در شرایط بی ثبات و ناامن، به دنبال یکسره کردن امتیازهای مطلوب در گفتگوهای ژنو 3 هستند، حال آنکه «مقدمه راه حل سیاسی در سوریه، نابودی و مبارزه با تروریسم می باشد.» چرا که هیچ توافق سیاسی در سوریه نمی تواند با وجود و حضور تروریست ها در سوریه، پیاده شود و ضمانت اجرایی داشته باشد، مگر اینکه اعتراف شود که بجای مردم سوریه، تروریسم و حامیان آنها از نتایج راه حل سیاسی بهره مند خواهند شد!!

در صحنه میدانی با آزادسازی نبل و الزهراء و تکمیل آن در مایر، بیانون و ریتان و زیاره و کفرنایا که به سمت اعزاز و مارع در حال پیشروی است، چند اتفاق بزرگ در حال شکل گیری است و به همین دلیل ناتو و امریکا، آن را، برهم زننده توازن استراتژیک در سوریه می دانند!!




آزاد شدن نبل و الزهراء جغرافیای آزاد شده را به مناطق کردها در حومه عفرین وصل می کند که از یک طرف ارتباط غرب و جنوب را بر روی تروریست ها خواهد بست و نمی توانند با جابجایی نیرو، پوشش حمایتی برای یکدیگر در محورهای درگیری داشته باشند و از سوی دیگر لجستیک شمال به جنوب از طریق باب الهوی از ترکیه به داخل سوریه نیز مسدود می شود.



رخداد دیگر آن است که تروریست های النصره و احرار و نورالدین زنکی و... که در مناطق شمال و شمال غرب قرار دارند به سرعت در شرایط آسیب پذیری قرار می گیرند و تنها راه لجستیکی و حمایتی از مرزهای ترکیه نیز به شمال حلب از دست آنها خارج می شود. این رخداد پیوند این گروه ها با تروریست های موجود در داخل حلب را نیز قطع می کند  و راه تنفس حمایتی، لجستیکی و تسلیحاتی آنها را مسدود و امکان باقی ماندن تروریست‌ها در داخل بخش شرقی حلب را با دشواری جدی روبرو می کند.

پیشروی ارتش سوریه و مقاومت در محور نبل و الزهراء حلقه محاصره کامل تروریست ها در داخل حلب را کامل می کند و از هم اکنون، نیروهای داعش در داخل حلب به فکر فرار به سمت نیروهای خود در جهت شهر الباب و یا استان رقه هستند، کما اینکه نیروهای گسترده نور الدین زنکی از چند روز قبل با هدایت ترکیه از حلب خارج شده تا امکان مقاومت در شمال حلب را داشته باشند.

اولویت حفظ ارتباط با مرزهای ترکیه موجب شده تا گروه های تروریستی یاد شده، اتاق عملیات مشترک در شمال حلب تشکیل دهند و ضمن بازسازی سازمان نظامی آسیب دیده، امکان باقی ماندن در حاشیه مرزهای ترکیه را داشته باشند. به همین دلیل نیاز حیاتی به توقف حملات هوایی و آتش بس را از سوی حامیان تروریسم در سوریه شاهد هستیم. زنکی در مصاحبه ای با یک نشریه انگلیسی اعلام کرده که شکست در حلب چالش اصلی برای ترکیه و عربستان است و در این موضع مردم سوریه هیچ جایگاهی ندارند!!



نکته مهم در این تحولات راهبردی این است که امریکا در یک درخواست علنی از عربستان خواسته تا حمله به صنعاء در یمن را سرعت بخشد که حملات بی رحمانه هوایی به صنعاء و صعده در روزهای گذشته در همین چهارچوب است. مضافاً اینکه ترکیه با تجمیع نیرو و ادوات در مرزهای خود با سوریه و اعلام آمادگی عربستان برای اعزام نیروی زمینی به سوریه، از واکنش های جدید آنهاست.

اگرچه در مورد این پدیده که اعلام جنگ منطقه‌ای در سوریه است، ملاحظاتی وجود دارد و معلوم نیست امریکا تا چه حد مسئولیت و پیامدهای چنین رخدادی را بپذیرد و یا عربستان توان مؤثری با اعزام نیرو به سوریه به نمایش بگذارد، ولی در عین حال نشان می دهد که حمایت از تروریسم تکفیری و حفاظت از آنها تا چه حد برای غرب و ارتجاع منطقه حائز اهمیت است.



روس ها بر موضع خود در ادامه عملیات های هوایی تأکید کرده اند ولی حاشیه نشست امنیتی مونیخ را برای رایزنی های جدید و طرح جدیدی از آتش بس (11 فوریه) پیشنهاد کرده اند و امریکا نیز قرار است در نشست بروکسل و در کنار اعضای ناتو به موضوع اعزام نیروی زمینی برخی کشورها به سوریه، بررسی های لازم را داشته باشد.

سازمان های اطلاعاتی امریکا در سال 2012 و طی ارزیابی های خود، اشغال کامل حلب و پیرامون آن را، مقدمه براندازی نظام سوریه و یا مهمترین اهرم برای کسب امتیازهای سیاسی معرفی کرده اند و لذا می توان درک کرد که تغییر موازنه قدرت در حلب و روند نابودی تروریست ها در این منطقه تا چه حد بر موقعیت، برنامه و اقدامات امریکا و غرب و ارتجاع اثر خواهد گذاشت.