در جواب ایشان گفتم: از خدا میخواهیم که برویم. ایشان من و آقای فضائلی را با همراهی خودشان به لبنان بردند.
بعد از رسیدن به لبنان به یکی از مقرهای فلسطینیها واقع در شهر بیروت وارد شدیم و آقای حیدری ما را به نیروهای مستقر در قرارگاه معرفی نمودند. یعد از یک روز استراحت و بازدید از منطقه مسلمان نشین بیروت به شهرهای صور و صیدا رفتیم و به یک واحد فلسطینی واقع در منطقه رودخانه لیتانی معرفی شدیم.
نقطه رودخانه لیتانی در خط مقدم جبهه جنگ با اسرائیل بود.
نیروهای مبارز سازمان الفتح بر انجام آموزشها و تاکتیکهای نظامی و چریکی تاکید بسیار داشتند، علیالخصوص در جبهه لیتانی و نبطیه که خط مقدم جبهه جنگ با اسرائیلیها بود. من و آقای فضائلی در واحد خمپاره انداز 81 میلیمتری همین جبهه لیتانی خدمت میکردیم و شبها نیز به مدت 3 ساعت در باران شدید و وضعیت خیلی سخت نگهبانی میدادیم.