کد خبر 575337
تاریخ انتشار: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۰:۵۴

اقدام اخیر فائزه هاشمی رفسنجانی را نمی توان و نباید بدون توجه به عملکرد گذشته و فضای سیاسی داخلی و خارجی موجود تحلیل کرد.

 به گزارش مشرق، اقدام اخیر فائزه هاشمی رفسنجانی را نمی توان و نباید بدون توجه به عملکرد گذشته و فضای سیاسی داخلی و خارجی موجود تحلیل کرد. چند روز پیش روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در گزارشی به قلم مارک لاندر، به موضوع روند مذاکرات هسته ای ایران اشاره و در آن صراحتاً فاش  کرده بود حوادث 88 از عوامل اصلی تشویق کاخ سفید برای تحریم های کم سابقه علیه ایران بود. این موضوع اکنون بر کمتر کسی پوشیده است که عملکرد غیرمنطقی عده ای از معترضان در سال 88 و امیدی که در دل دشمنان ایجاد کردند، پشتوانه بزرگی برای فشار بیش از پیش به ایران شد. غربی ها با امیدواری از اینکه در سیاست داخلی ایران اختلاف به وجود آمده است و اهرم مناسبی از درون یافته اند، به فشار بی سابقه بر کشور افزودند و خسارت های بعضاً جبران ناپذیری را به ملت ایران واردکردند.پس از روی کار آمدن دولت یازدهم و با تدابیر نظام، سیاست مذاکره با طرف های غربی با دلایل مختلفی پیگیری و از سوی سکانداران سیاست خارجی دنبال شد. یکی از علل اصلی دنبال کردن این رویکرد، گرفتن«بهانه هسته ای» از دشمن برای جلوگیری از فشار و هجمه اقتصادی و رسانه ای بود. یکی از مأموریت های اصلی «برجام» این موضوع بود. البته باید در جای خود بررسی شود که برجام تا چه اندازه توانست این هجمه ها را کاهش دهد. آنچه در این میان اهمیت دارد، این است که اگر توانستیم با مذاکرات طولانی و تحمل سختی های گوناگونی چنین حربه ای را از دست دشمنان بگیریم، بار دیگر نباید به آسانی چنین حربه ای را به دست آنان بدهیم.

اظهارات اخیر مسئولان و مقامات غربی در دوران پسابرجام نشان می دهد، یکی از موضوعات مهمی که غربی ها به دنبال استفاده از آن برای فشار مجدد بر کشور هستند، مباحث«حقوق بشری»است. احمد شهید که ازاو به عنوان نماینده سازمان ملل درامور حقوق بشر ایران نام برده می شود، چندی پیش در یک ویدئو کنفرانس در مجلس سنای کانادا تأکید کرد که  اکنون و پس از عبور از توافق هسته ای، فرصت مناسبی است که غربی ها ایران را برای وضعیت حقوق بشر زیر فشار بگذارند. درباره تفاوتهای مبنایی حقوق بشری کشورمان با مبانی متناقض نمای غرب در این زمینه سخن بسیار است که فرصت بسط نیست. اما آنچه که در این میان اهمیت دارد این است که دنبال کردن موضوعات حقوق بشری در دستور کار طرفهای غربی قرار گرفته است. این موضوع باعث شده است تا حساسیت بیش از پیش رسانه ها و غربی ها را در این زمینه شاهد باشیم. در موضوع اخیر دیدار فائزه هاشمی با یکی از اعضای ارشد و «محکوم شده» فرقه ضاله بهائیت نیز پیگیری رسانه های آنان را مشاهده کردیم. انتشار بلافاصله بیانیه مطبوعاتی جان کربی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز در این زمینه نشان داد که این دست موضوعات برای آنها تا چه حد اهمیت و اولویت دارد و چگونه از آن استفاده می کنند.

البته اعتراض و انتقاد مراجع، علما و مسئولان و به خصوص شخص آیت ا… هاشمی در این موضوع نیز به موقع و قابل تحسین بود  و نشان داد که در این موارد جای مصالحه و تسامح نیست. موضوع برخورد با بهائیان که وابستگان علنی به دشمنان ملت ایران و اسلام هستند مورد اتفاق کلیه جریان ها و شخصیت های دینی و ملی است. بهائیان که البته تعدادی از آن ها در ایران زندگی می کنند و تاوقتی به اقدام خلاف قانون دست نزنند با برخورد قانونی مواجه نمی شوند، خود را متصل به بیت العدل در فلسطین اشغالی می دانند. فرقه ای که با حمایت رژیم صهیونیستی در حیفا تأسیسات زیادی نیز بناکرده است.

برپایه تعالیم استعمار ساخته«جهان وطنی»در قرن 19 توسط استعمار پیر یعنی انگلیس و با هدف مقابله با موج ضداستعماری و ناسیونالیستی ملتهای مختلف در قالب به وجود آوردن فرقه هایی مانند بهائیت رشد یافت. پیروان این فرقه ضاله براساس مبانی اعتقادی خود، دستورات و اوامر بیت العدل در فلسطین اشغالی را برقوانین و مقررات ملی کشورها رجحان می دهند. با این بهانه، به عنوان سوژه ای از سوی غربی ها استفاده شده اند تا با آن بتوانند فشارها بر کشور را دوباره از سر بگیرند. با این نگاه حرکت و اقدام اخیر فائزه هاشمی و پیامدهای آن قابل تحلیل و بررسی بیشتر است و برخورد صریح و قاطع با آن را می طلبد. برای دشمنان این کشور چپ و راست و اصولگرا و اصلاح طلب مسئله نیست، آنها به دنبال بهانه ای هستند تا بتوانند بر کشور فشار ایجاد کنند و ارزشها و منافع خود را بر دیگران تحمیل نمایند و بر همه سلایق سیاسی کشور فرض است از ایجاد چنین شرایطی که منجر به تحمیل هزینه برای کشور می شود خودداری کنند.

 مصطفی طاهری

پایگاه رصد