در شعر آیینی به طور عام و در ادبیات انتظار به طور خاص، مانند دیگر انواع ادبی با وجود این‌که شبکۀ مفهومی بسیار غنی و ارجمند است، بخشی عمده از تأثیرگذاری اثر، مبتنی بر ادبیّت متن و به‌ویژه عناصر بلاغت‌آفرینِ آن است.

چکیده

هدف این نوشتار، بررسی شعر انتظار در دورۀ معاصر از دیدگاه عناصر بلاغی است. در این راستا با توجه به گستردگی این عناصر، از میان صنایع متعدد بدیعی و بیانی، تنها به کارکرد آرایه‌‌های بیانی در این نوع ادبی پرداخته شده است تا از این رهگذر میزان حضور کمّی و کیفی چهار صنعت تشبیه، مجاز، استعاره و کنایه در شعر انتظار ارزیابی شود. مسئلۀ اصلی، چندی و چگونگی کارکرد این چهار عنصر بلاغی در نود قطعه شعر انتظار از بیست شاعر عصر انقلاب اسلامی است که نسبت به دیگر شاعران در این‌باره برجستگی بیشتری دارند.

در بدنۀ اصلی نوشتار، هر کدام از آرایه‌های بیانی و زیرشاخه‌های آن‌ها در شواهدی از شعر شاعران یادشده، ارزیابی شده و در پایان، این نتیجه حاصل گردیده که در شعر آیینی به طور عام و در ادبیات انتظار به طور خاص، مانند دیگر انواع ادبی با وجود این‌که شبکۀ مفهومی بسیار غنی و ارجمند است، بخشی عمده از تأثیرگذاری اثر، مبتنی بر ادبیّت متن و به‌ویژه عناصر بلاغت‌آفرینِ آن است.

واژگان کلیدی
انتظار، ادبیات انتظار، عناصر بلاغی، بیان، تشبیه، مجاز، استعاره، کنایه.

مقدمه
اندیشمندان بسیاری در پی تعریفی جامع از ادبیات و هنر کلامی بوده‌اند. حاصل کوشش‌های آنان رسیدن به سطوح ذهنی بشر و زبان آن است. آنان بر این باورند که بشر دارای سه سطح ذهنی است و برای هرکدام زبانی مخصوص دارد. نخست، «سطح خودآگاهی» است و زبان مخصوص به این سطح، «زبان حدیث نفس» نامیده می‌شود که معمولاً در محاوره‌ها و گفت‌وگوهای عادی و روزمرّه مورد استفاده قرار می‌گیرد.

دیگر سطح مشارکت اجتماعی است و زبانی که در این سطح به کار می‌رود «زبان حسّ علمی» است؛ زبان حرفه‌ای دانشمندان، عالمان، فیلسوفان، نویسندگان و معلمان.

سومین سطح «سطح تخیّل» است که زبان ادبی شعر و نمایش‌نامه و داستان است. البته این‌ها در حقیقت زبان‌های جداگانه نیستند، بلکه سه دلیل متفاوت‌اند برای به کار گرفتن کلمات» (فرای،9:1372).

استعمال زبان ادبی نیازمند به‌کارگیری ابزاری است که از آن به زیبایی‌شناسی تعبیر می‌شود. آن‌گاه که سخن، پیکره و پوسته‌ای نگارین و به زیور می‌یابد، ادب پدید می‌آید. آن‌چه آن را ادب می‌نامیم جز شیوه‌های سنجیده و هنری در بازنمود اندیشه نیست. در دانش‌های زیبایی‌شناسیِ ادب، از این شیوه‌ها سخن می‌رود. اگر زیبایی‌شناسیِ ادب شناخته نشود، ادب به شایستگی و درستی شناخته نخواهد شد (کزّازی، 1374: 9).

زیبایی‌شناسی به عنوان یکی از مهم‌ترین مباحث مطرح شده در ادبیات، نظر بسیاری از پژوهندگان را به خود معطوف و زمینۀ ایجاد پژوهش‌های بسیاری را فراهم کرده است.

ادیبان و پژوهندگان، دانش زیبایی‌شناسی را به سه بخش معانی، بیان و بدیع تقسیم کرده‌اند و کلامی را _ که به زیور زیبایی‌شناسی آراسته است _ در این سه قلمرو مورد بررسی قرار می‌دهند. به یاری این سه قلمرو در زیبایی‌شناسی سخن است که می‌توان زبان [عادی] را از ادب بازشناخت و مرز باریک در میان آن دو را آشکار ساخت (همو: 12- 13).

در شعر انتظار مثل دیگر آثار ادبی، از بیرون به درون، سه شبکۀ صنایع لفظی، صنایع معنوی و محتوا به نقش‌آفرینی می‌پردازند (در مورد سطوح زبانی شعر، نک: زرقانی، 31:1383). شبکۀ مفهومی در شعر به اندازۀ صورت و فرم دارای اهمیّت است، هرچند که برداشت برخی منتقدان از فرم به گونه‌ای است که آن را بر محتوا ترجیح می‌دهند (نک: میرصادقی، 1376: 172).
در مقابل، بعضی بر این باورند که صورت نه‌تنها جداناپذیر از محتواست، بلکه همراه با محتوا زاده می‌شود، به‌ویژه در شعرهای آیینی و مخصوصاً شعر انتظار که اهمیت معنا در آن دوچندان می‌شود.

در بررسی اشعار انتظار از نظر محتوا و درون‌مایه، به موضوعات متنوّعی برمی‌خوریم که اگرچه گوناگون است، ولی در نهایت به یک نقطۀ مشترک می‌رسد. این موضوعات به صورت طیفی گسترده در سروده‌ها نمود یافته و گاهی تکرار می‌شود و هر کدام وجهی از وجوه مفهوم انتظار را می‌نمایاند. مفاهیمی همچون درخواست مصرّانه برای آمدن، چشم انتظاری ظهور، اندوه نیامدن منجی، شکایت از نابسامانی و بازتاب آن در سروده‌ها، اعتراض و...اما در کنار شبکۀ مفهومی، عناصر متعدد حوزۀ صورت نیز برای خلق آثار ماندگار در ادب انتظار نقش‌آفرینی تأثیرگذاری دارند.
هدف از نگارش این مقاله، بررسی زیبایی‌شناسی نود قطعه شعرانتظار از بیست شاعر عصر انقلاب اسلامی است که نام آن‌ها در ادامه خواهد آمد. از آن‌جایی که این مبحث، بسیار وسیع و گسترده‌است، پرداختن به تمامی ابعاد و زوایای آن، در حوصلۀ این پژوهش نمی‌گنجد. از این‌رو در این مقاله به زیبایی‌شناسی ادب انتظار با تأکید بر علم بیان پرداخته شده‌است.
گفتنی است این شاعران از میان شاعران صاحب اثر معاصر که نامشان در مطبوعات و رسانه‌ها و مجامع ادبی بیش از دیگران مطرح و تعداد آثار و اشعار مبتنی بر مقولۀ انتظار آنان نسبت به دیگر شاعران بیشتر بوده‌است انتخاب شده‌اند. شعرها پس از خوانش تمام آثار انتخاب و تمامی سروده‌های انتظار آنان استخراج گردیده است که مجموعاً جامعۀ آماری مقاله را تشکیل می‌دهد.
این بیست شاعر به ترتیب حروف الفبا عبارت‌اند از:

1. زکریّا اخلاقی، 2. قیصر امین‌پور، 3. ساعد باقری، 4. عباس براتی‌پور، 5. سیّدحسن حسینی، 6. حمیدرضا شکارسری، 7. طاهره صفّارزاده، 8. قادر طهماسبی، 9. محمّدرضا عبدالملکیان، 10. مصطفی علی‌پور، 11. علیرضا قزوه، 12. سپیده کاشانی، 13. عبدالجبّار کاکایی، 14. سهیل محمودی، 15. نصرالله مردانی، 16. علی معلّم دامغانی، 17. علی موسوی گرمارودی، 18. یوسف‌علی میرشکّاک، 19. سیمین‌دخت وحیدی، 20. سلمان هراتی.

پیشینه تحقیق
ادبیات آیینی در گسترۀ آثار ادبی ملل مختلف جایگاهی ویژه دارد. در این میان شاعران پارسی‌گو با الهام از کلام وحی و آثار گران‌سنگ دینی، رویکردی درخور توجه به آفرینش اشعار آیینی داشته‌اند. این رویکرد هدفمند اعتقادی در ادبیات دیگر ملّت‌ها نیز مسبوق به سابقه است که در این میان، انتظار ظهور منجی نیز به اقتضای مبانی اعتقادی آن ملل و نحل و با بسامدهای متفاوت دیده می‌شود؛ امّا نام‌آوران عرصۀ شعر فارسی در دوره‌های تاریخی پس از ورود اسلام به ایران به گونه‌ای گسترده‌تر، این مفهوم را در شعر خود منعکس کرده و گاه به صورت اشاره‌ای _ کنایی و زمانی بسیار روشن، از «مهدی» یاد کرده‌اند.

آن‌گونه که در شعر شاعران سده‌های نخست با رویکرد مبتنی بر ادبیات انتظار دیده می‌شود، بیشتر از منجی، به عنوان نماد بهره برده‌اند؛ نمادی که مظهر عدالت، دادگستری، صلح، آرامش و نابودی ظلم است. از جمله مواردی که در شعر این شاعران دیده می‌شود مقایسه کردن و گاه هم‌سنگ دانستن ممدوح با منجی موعود است؛ گاه نیز پا را از این فراتر گذاشته او را هم پایۀ «مهدی» توصیف کرده‌اند. به عنوان مثال خاقانی در قصیده‌ای در مدح صفوه الدین، تا آن‌جا پیش می‌رود که زمان او را در دادگستری مبشّر «مهدی» می‌داند:

این پرده کآسمان جلال آستان اوست
ابری است کافتاب شرف در عنان اوست...
بلقیس بانوان و سلیمان شه اخستان
کز عدل و دین، مبشّر مهدی زمان اوست
(خاقانی، 1375: 119 - 120)

در سده‌های بعد به‌ویژه از سدۀ دهم قمری با دگردیسی بنیادینی که در مبانی اعتقادی حکومت مرکزی ایران شکل می‌گیرد و اعلام مذهب شیعۀ دوازده امامی به عنوان مذهب رسمی توسط حکومت صفوی، میزان رویکرد شاعران به مفاهیم مذهبی از جمله انتظار و پرداختن به ادبیات آیینی در چارچوب‌های تفکر شیعی به طور محسوسی افزایش می‌یابد. حمایت پادشاهان صفوی از شاعران مذهبی و مضامین شیعی بر میزان این رویکرد می‌افزاید و بسامد این‌گونه اشعار در دیوان شاعران زیاد می‌شود؛ امّا نوع خاصی از این رویکرد که در هیچ دوره‌ای از ادبیات ایران به این شکل و با این گستردگی سابقه و نظیری نداشته است بعد از انقلاب اسلامی سال 1357 شکل می‌گیرد.

در شعر عصر انقلاب، از طرفی تقریباً تمام مضامین برای تمام قالب‌های کلاسیک تجویز می‌شوند و از طرفی دیگر قالب‌های نوبنیاد غیرکلاسیک و میدان دید تازه‌ای که نیما پیش روی جامعۀ ادبی گشوده‌است افق‌های بدیعی را به روی شاعران می‌گشایند؛ افق‌هایی که در آن، به صورت گسترده و عمیق‌تری به موضوع نگریسته شده‌است. ضرورت نگارش این مقاله آن‌جا آشکارتر می‌شود که می‌بینیم پرداختن به ادبیات انتظار در گذشته نسبت به دورۀ معاصر بسیار کمتر بوده و در مواردی هم که این اتفاق افتاده است، بیشتر نقد و ارزیابی شبکۀ مفهومی ادبیات انتظار بوده، نه بررسی ادبیّت این متون و در سال‌های پس از انقلاب تا آن‌جا که جست‌وجو به عمل آمد، جز یک پایان‌نامه با عنوان «ادبیات انتظار در شعر بیست شاعر معاصر» (بهرامیان، 1385) و مقاله‌ای با عنوان «بررسی کارکرد عناصِر موسیقایی شعر انتظار» (بهرامیان و دیگران، 1391: 59-82) پژوهش مستقل و کاملی با نگاه علمی و آکادمیک به انجام نرسیده است یا دست‌کم نگارندگان موفق به دیدن آن نشده‌اند.

شعر انتظار در قلمرو علم بیان
موضوع علم بیان بحث در صورت‌های متفاوت خیال است؛ زیرا به وسیلۀ این صوَر، می‌توان یک مفهوم را به شیوه‌های گوناگون بیان کرد موضوعات علم بیان در چهار دستۀ زیر مورد ارزیابی قرار می‌گیرند : 1. تشبیه، 2. استعاره، 3. مجاز، 4. کنایه.

1. تشبیه در شعر انتظار
تشبیه هستۀ اصلی و مرکزی اغلب خیال‌های شاعرانه است. صورت‌های گوناگون خیال و نیز انواع تشبیه، مایه گرفته از همان شباهتی است که نیروی تخیّل شاعر در میان اشیاء کشف می‌کند و در صُور مختلف به بیان درمی‌آورد (پورنامداریان، 1381: 214). تشبیهات به کار رفته در سروده‌های انتظار گسترده و متنوع است و از منظرهای گوناگون می‌توان به آن نگریست، اما از آن‌جایی که «تشبیه بلیغ» بالاترین بسامد را داراست و با توجه به حوصلۀ این پژوهش و پرهیز از اطناب تنها به این مورد پرداخته می‌شود.

تشبیه بلیغ
تشبیه بلیغ که رساترین و زیباترین گونۀ تشبیه است، بیشترین حجم کلّ تشبیهات شعر انتظار را تشکیل می‌دهد، به گونه‌ای که قریب به هفتاد درصد تشبیهات سروده‌ها، از این نوع است.
از میان بیست شاعر مورد نظر در این پژوهش، نصرالله مردانی بیش از دیگران از آن بهره برده است و «بیست و هفت» تشبیه از تعداد قریب به «سی» تشبیه او را، تشبیه بلیغ تشکیل می‌دهد. همچنین زکریّا اخلاقی، سهیل محمودی و سپیده کاشانی در رده‌های بعد از او قرار می‌گیرند.
علمای علم بلاغت، تشبیه را با توجّه به «محسوس» یا «معقول» بودن طرفین به انواعی تقسیم کرده‌اند. بدین اعتبار، نیمی از تشبیهات بلیغ شعر انتظار از نوع «حسّی‌ به‌ حسّی» است. همان‌طور که می‌دانیم وقتی عناصر سازندۀ یک تشبیه محسوس و طبیعی باشد، در شعر زیبایی ملموس و عینی‌تری به وجود می‌آورند (همو: 222). نمونه‌های زیر بیان‌گر تشبیهات بلیغ «محسوس به محسوس» در شعر انتظار است.

مِهر رخ، تشبیه بلیغ «حسی به حسی»
سیه‌تر از شب دیجور ما نیست
به جز مِهر رخت خورشید ما کیست؟
(موسوی گرمارودی، 1363: 130)

اسبِ ستاره
از راه مه‌آلود افق منجی خاک
با اسب ستارۀ دمان می‌آید
(مردانی، 1374: 64)

اسب رهوار بهاران
از بیشه‌زار عطرهای تازه آید
چون سرخ گل بر اسب رهوار بهاران
(حسینی، 1363: 28)

سبوی اشک
... شب‌های تنهایی به مولود/ فردا و فرداها می‌اندیشم/ به لحظه‌های ناشناس صبح/ به کاروانی که پیام لاله‌زاران را/ در نغمۀ سرخ جرس دارد/ اما نگاه انتظار من/ تا صبحگاهان از سبویِ اشک می‌نوشد (کاشانی، 1373: 235).

از دیگر ویژگی‌های تشبیه بلیغ در شعر انتظار، حضور گستردۀ عناصری از خانوادۀ طبیعت است. و جالب این که اغلب این «مشبّهٌ‌به» است که پذیرای عنصر طبیعت شده است.

جلوه‌های طبیعت در سروده‌های انتظار مانند آفتاب، آسمان، ماه، ستاره، ابر، کوه، دریا، اقیانوس، درخت، گل و ... فضای شعر را از عطر و زیبایی سرشار ساخته و به آن طراواتی ویژه بخشیده است. از بین عناصر طبیعت، «گل» بسامد بالاتری دارد.

طبیعت به کار رفته درتشبیهات بلیغِ شاعران، گاهی نیز در پیوند نزدیک با حضرت مهدی4 است. آن‌جا که شاعر قصد دارد منجی خود را به چیزی مانند سازد، گویی ترجیح می‌دهد از طبیعت پیرامون خود استفاده کند تا به این وسیله علاوه بر زیبا کردن کلام، آن را ملموس‌تر ساخته باشد. از میان شاعران شعر انتظار، سهیل محمودی را باید شاعری طبیعت‌گرا نامید؛ چرا که بیشتر از دیگران طبیعت را در تشبیهات بلیغ خود وارد نموده است و بعد از او نصرالله مردانی و سیمین‌دخت وحیدی قرار دارند. آن‌چه در ادامه می‌آید، کاربرد عناصر طبیعت را در یکی از طرفین تشبیه بلیغ نشان می‌دهد:

گل
گل گلزار ‌طاهایی،‌ معطّر‌ می‌شود عالم
اگر‌جاری‌‌‌شوی‌‌‌بر‌ خاک، ‌‌مثل ‌چشمه‌سار امشب
(وحیدی،1384: 13)
... گل سپیده بروید به باغ بیداری
امیر روز اگر جلوه در پگاه کند...
نسیم خسته ندارد تحمّل دیدن
سحر که دختر گل بستر از گیاه کند
(مردانی، 1370: 56)
از مشهد خون بانگ اذان می‌آید
سردار گل از خوان خزان می‌آید
(همو، 1374: 64)
آسمان
... هلا ! نور ! باران/ شبی آسمان دلت را/ به رسم سخاوت/ به روی عطشناکی چشم‌هامان ببار (علی پور، 1372: 18).
و او رنگ اندیشه‌اش آینه است
سرش آسمان، ریشه‌اش آینه است
(همو: 65-71)
ابر
از حجاب ابر غیبت ماه من
پای رجعت نه به چشمان رکاب
(محمودی، 1369: 65)
نگاهت‌‌ می‌چکد‌‌ از ابرهای ‌انتظار امشب
و‌ بوی ‌وحی‌ می‌پیچد به جان بی‌قرار امشب
(وحیدی،1384: 13)
الا ای آفتاب آشنایی
چنین در پشت ابر غم چه پایی
(موسوی گرمارودی، 1363: 130)
اختر، ستاره
... می‌دانم، می‌دانم/ فردا درخت ستاره گل خواهد داد/ ما خوشبخت خواهیم شد (قزوه، 1372: 127-142).
... تو آن ستارۀ منظومۀ خدایانی
که در مسیر تو خورشید زد زبانۀ عشق ...
شکفته در دل شب خوشه‌های اخترها
به کهکشان پر ابهام و جاودانه عشق
(مردانی، 1360: 70)
دریا، اقیانوس
تو عمیق و بلندی تو دریا و کوهی
این دو را خوب با یک نظر می‌شناسم
(محمودی، 1369: 55)
از بیکران سبز اقیانوس غیبت
می‌آید او تا ساحل چشم انتظاران
(حسینی،1363: 28)
درخت، شاخه، برگ و بار، نهال
پُری از طراوت، پری از تفاهم
منم شاخه و برگ و بارم تو هستی
(وحیدی،1384: 32)
شود ز لعل تو گر جان تشنه‌ام سیراب
درخت خشک وجودم زند جوانۀ عشق
، 1360: 70)
خورشید، آفتاب
برای ‌‌دست‌ سبزت ‌خوشۀ ‌خورشید ‌می‌چیند
همان‌‌ دستی‌‌ که‌ ‌دارد ‌‌آسمان‌ را ‌در‌حصار امشب
(وحیدی،1384: 13)
... در ابر غیرتی است/ که آفتاب عدالت را/ از آفتاب روزمرّه/ جدا می‌دارد (صفارزاده، 1366: 137-142).
از خاک بوی حادثه می‌آید
بوی نبرد آخر و خون‌آلود
بوی سمند تیزتک خورشید
بوی ظهور حادثۀ موعود
(باقری، 1368: 62)
صبح، نور صبح
نشسته دیدۀ مستضعفان دهر به خون
تو نور صبحی و پایان انتظار بیا
(کاشانی، 1373: 74-77)
بهار
... ای دلیل جنبش زمین قسم به فجر/ تا تولد بهار عدل در جهان/ ظالمان دهر را به دار می‌کشیم ... (هراتی، 1368: 112- 115).
موجودات جاندار
گذشته از عناصر طبیعت، گاهی یک سوی تشبیهات بلیغ، موجود است جان‌دار. این موجود گاه حقیقی است چون «اسب» و «مرغ»:
بنه پا در رکاب مهربانی
بتاز اسب امید آسمانی
(موسوی گرمارودی، 1363: 130)
نازنینا، نفسی اسب تجلّی ‌زین کن
که‌ زمین‌‌گوش‌‌‌به‌‌زنگ‌ است‌ و زمان ‌چشم‌‌به‌راه
(اخلاقی، 1378: 44)
با مرغ ‌غم،‌ هم‌نواییم‌ در ‌این‌ کویر ‌عطش‌خیز
ای‌‌ ابر ‌‌رحمت‌ ‌به ‌رقص‌ آر ‌شولای ‌بشکوه باران
(براتی‌پور 1369: 7)

و گاه این موجود خیالی و وهمی است. منظور از موجودات وهمی، موجوداتی اساطیری
است که اگرچه در حوزۀ خیال ما قرار نمی‌گیرند، اما جاندار تصوّر می‌شوند (پورنامداریان، 1378: 277).
تشبیهات بلیغی که موجودات وهمی در یک سوی تشبیه آمده باشد، معدود است و فقط جز چند نمونه‌ای در سروده‌ها بیشتر نیامده است. از آن جمله به مواردی چون «هما» و «اهریمن» اشاره می‌کنیم.

همای بخت
تا غنچه نشکوفد دلارا نیست
بی تو همای بخت با ما نیست
(کاشانی، 1373: 113)
اهریمن زمستان
هراسم از دم اهریمن زمستان نیست
که لاله شعله‌ای از آتش اهورایی است
(محمودی، 1369: 86)

منابع

اخلاقی، زکریّا، تبسّم‌های شرقی، تهران، انتشارات حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1378ش.
امین‌پور، قیصر، آینههای ناگهان، تهران، انتشارات سراینده، چاپ اول، 1372ش.
______________ ، تنفّس صبح، تهران، انتشارات سروش، چاپ سوم، 1379ش.
______________ ، گل‌ها همه آفتابگردانند، تهران، انتشارات مروارید، چاپ اول، 1380ش.
باقری، ساعد، نجوای جنون، تهران، انتشارات برگ، چاپ سوم، 1368ش.
براتی‌پور، عباس، بهت نگاه، تهران، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1369ش.
_______________ ، دل و دریا، تهران، انتشارات سورۀ مهر، چاپ اول، 1383ش.
بهرامیان، زهرا و همکاران، «بررسی کارکرد عناصِر موسیقایی شعر انتظار در دورۀمعاصر»، فصل‌نامه پژوهش‌های ادب عرفانی (گوهر گویا)، تهران، سال ششم، ش1 (پیاپی 21)، بهار 1391ش.
بهرامیان، زهرا، ادبیات انتظار در شعر بیست شاعر معاصر بعد از انقلاب اسلامی (پایان‌نامه کارشناسی ارشد)، تهران، دانشگاه الزهراء، 1385ش.
پورنامداریان، تقی، سفر در مه، تهران، مؤسسۀ انتشارات نگاه، چاپ دوم، 1381ش.
ثروت، منصور، فرهنگ کنایات، تهران، انتشارات سخن، چاپ دوم، 1375ش.
حسینی، سیّدحسن، هم‌صدا با حلق اسماعیل، تهران، انتشارات حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1363ش.
خاقانی، افضل‌الدین بدیل، دیوان، ویراستۀ میرجلال‌الدین کزازی، تهران، نشر مرکز، چاپ اول، 1375ش.
زرقانی، سید مهدی، چشم‌انداز شعر معاصر ایران، تهران، انتشارات ثالث با همکاری دبیرخانۀ شورای گسترش زبان فارسی، چاپ اول، 1383ش.
شفیعی کدکنی، محمّدرضا، صور خیال در شعر فارسی، تهران، انتشارات آگاه، چاپ ششم، 1375ش.
شکارسری، حمیدرضا، باز جمعه‌ای گذشت، تهران، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1375ش.
شمیسا، سیروس، بیان، تهران، انتشارات فردوس، چاپ ششم، 1376ش.
صفّارزاده، طاهره، دیدار صبح، تهران، انتشارات نوید، چاپ اول، 1366ش.
طهماسبی، قادر، عشق بی‌غروب، تهران، انتشارات حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1375ش.
عبدالملکیان، محمّدرضا، ریشه در ابر، تهران، انتشارات برگ، چاپ دوم، 1368ش.
علی‌پور، مصطفی، از گلوی کوچک رود، تهران، انتشارات حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1372ش.
فرای، نورتروپ، تخیّل فرهیخته، ترجمۀ سعید ارباب شیرانی، تهران، نشر دانشگاهی، چاپ دوم، 1372ش.
قزوه، علیرضا، از نخلستان تا خیابان، تهران، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، 1372ش.
____________ ، عشق7، تهران، انتشارات انجمن شاعران ایران، چاپ اول، 1381ش.
کاشانی، سپیده، سخن آشنا، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1373ش.
کاکایی، عبدالجبار، در سایه‌سار نخل ولایت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1356ش.
________________ ، مرثیۀ روح، تهران، انتشارات حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1369ش.
کزّازی، میرجلال‌الدّین، زیباشناسی سخن (3) بدیع، تهران، نشر مرکز، 1374ش.
محمودی، سهیل، دریا در غدیر، تهران، انتشارات حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1365ش.
________________ ، عاشقانه در پاییز، تهران، انتشارات مؤسسۀ فرهنگی هنری نقش سیمرغ، چاپ اول، 1381ش.
________________ ، فصلی از عاشقانه‌ها، تهران، نشر همراه، چاپ اول، 1369ش.
مردانی، نصرالله، خون‌نامۀ خاک، تهران، انتشارات کیهان، چاپ دوم، 1370ش.
______________ ، سمند صاعقه، تهران، انتشارات حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1374ش.
______________ ، قیام نور، تهران، انتشارات حوزه اندیشه و هنر اسلامی، چاپ دوم، 1360ش.
معلم، علی، رجعت سرخ ستاره، تهران، انتشارات حوزۀ اندیشه و هنر اسامی، چاپ اول، 1360ش.
موسوی گرمارودی، علی، چمن لاله، تهران، انتشارات زوّار، چاپ اول، 1363ش.
میرشکّاک، یوسف‌علی، از زبان یک یاغی، تهران، انتشارات برگ، چاپ اول، 1369ش.
میرصادقی، میمنت، واژه‌نامۀ هنر شاعری، تهران، کتاب مهناز، چاپ اول، 1373ش.
وحیدی، سیمین‌دخت، این قوم ناگهان، تهران، انتشارات سورۀ مهر، چاپ اول، 1381ش.
_____________________ ، هشت فصل‌سرخ و سبز، تهران، انتشارات برگ زیتون، چاپ اول، 1384ش.
هراتی، سلمان، از آسمان سبز، تهران، انتشارات حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1368ش.

نویسندگان:

حسن دلبری، زهرا بهرامیان

فصلنامه مشرق موعود شماره 33

ادامه دارد...