گروه فرهنگی مشرق - پس از موفقیت فیلم فروشنده اصغر فرهادی، فردوس حاجیان فعال سرشناس فرهنگی و همکلاسی سابق اصغر فرهادی که هم اکنون مدیر گروه دکتری تئاتر دانشکده هنر معماری داشنگاه آزاد تهران مرکز را بر عهده دارد نامهای را خطاب به وی در روزنامه بانی فیلم منتشر کرد. در متن این نامه آمده است:
خرم روزگارت اصغر
به نام خدای مهر آفرین و عشق آفرین
جناب آقای اصغر فرهادی دوست و همکلاسی قدیم
سلام
تاریخ ایران دیروزت و امروزت را ثبت خواهد کرد و تو ساده و صمیمی و بی تکلف توانستی در دنیای «پست مدرن» امروز در «مرز» با درک درست از «خود» و «دیگری» گاهی چالش بین این دو در عرصه سیاست و گفت و گوی بین دولتها را در عرصههای جهانی از طریق هنر؛ که «زبان همدلی« است در قاب تصویر با همزیستی مسالمت آمیز به تماشا بگذاری ... با درک از شرایط «مساله مندی» درک درستی از «گفت و مندی» را از طریق هنر مردمی خودت به نمایش میگذاری.
باید بیاموزیم «دیگری فرهنگی» همیشه «دشمن» نیست که «دیگری» است و این «دیگری» در «خود آیینه سان» همواره همان «خود» است پس نباید به «دیگری» اهانت کرد و یا شیفتهاش شد اهانت به «دیگری» عدم درک و تشخیص «مدرنیته» و «تسلط روایت کبیر» و نیز عدم درک «پست مدرن» یا همان «خرده روایتها» را به دنبال دارد و این به «افراطیگری جهانی» دامن میزند، شیفتگی و منفعل شدن در برابر «دیگری» نیز بعضا ترس سلبی و «تفریط» ایجابی را به همراه خواهد داشت و تو با «شجاعت» و فارغ از خوانش دولتها زبان «اعتدال جهانی» مردم نهاد در آوردگاه فرهنگ و هنر جهانی هستی ...
درک درست شما و نیز همسر و همراه و هم کلاسی ارزشمند هنرهای زیبا دانشگاه تهران سرکار «خانم پریسا بخت آور» و خانواده کوچک و بی حاشیهتان و نیز «دختر گل» و ارزشمندتان در این بازار جهانی هنر رویکرد همزیستی مسالمت آمیز با تکیه بر همین «خرده فرهنگها»یا بهتر بگوییم «فرهنگ بومی ایرانی» است و این امر «پدیدار شناسانه» «نومنهای سوبژ کتیویته شما» را در «ابژههای حضورت» در تعامل با دیگر انسانها در پر رفت و آمد ترین محل سینماگران منتقدان و هنرمندان به تماشا میگذارد و همه میفهمند که ایرانی اهل گفت و گو فرهنگ؛ هنر و خرد است، تو همواره با دیدگاه «جذب» نه «طرد» به «دیگری فرهنگی» نگریستی ...
و این نگاه یعنی فرهنگ و هنر همیشه در حال آمیزش زایش و رو به جلو پایبنده و «مروج» است. بر «مروج» بودن تأکید دارم، چرا که لغت عالی و بی نظیری برای هنرمندان مستقل مردمی و «تذکر دهنده» و «بیدار کننده» هست، نه این که هنرمند تکلیف کند و تحمیل کند و به قضاوت بنشیند.
آینده از آن هنرمندان است حتی اگر پارازیتها و موانعی هم باشد که پیامشان به گوش مردم نرسد، غافل از آن که در جهان پست مدرن آن گونه که «میشل فوکو» «بودرییار» «لیوتار» و «دریدا» نیم قرن پیش پیشبینی کرده بودند، «هویت جدید» در جامعه شبکهای تجمع میشود، نه در تلویزیونهای دست دولتها و صاحبان قدرت رسانه در عرصههای جهانی؛ و این پیش بینی چه خوب از آب در آمد که اصغر فرهادی خلاق شهاب حسینی عزیز ترانه علیدوستی با وقار و پریسا بخت آور استوار، چون کوه دیشب و امروز نه تنها سانسور نشدند، بلکه از طریق همین ابزارهای جامعه شبکهای بسیار تنومندتر قویتر و سربلندتر دیده شدند.
وقتی دیشب در همین کانال تلگرامی کوچک معلم برگزیده یونسکو خبر موفقیتهای شما را کوتاه تصویری به زبان فارسی انگلیسی و فرانسه به تماشا گذاشتیم. مردم لحظه به تماشا مینشستند و اکنون نیز از یکی از همین ساتهای مازندران قائم شهر شما را خوانش میکنم که در آن واحد در این «دهکده جهانی» پخش خواهد شد غافل از آن که تلویزیون خانه اول من و شما بود امروز بخشی از آن به بیراه رفته است و صاحبان اصلی این خانه گوشه نشستهاند ...
من سالهای سال است که میشناسمت و افتخار دوستی با شما دارم و بهترین دوره دانشجویی را در هنرهای زیبا طی کردیم و از آن جا با هم به اتفاق دوستان مشترک خیلی از نشستها و ... با هم بودیم. نیک میدانم به مردم مردم مردم عشق میورزی و این خوب است، لیکن کافی نیست پس از فروشنده باید برای فروشندگان زنان دختران کودکان که قربانیان اصلی افراطیگری و جنگ خانمان سوز در منطقه هستند فیلم بسازی برای نفی جنگ و صلح پایدار بسازی امروز میگویم پسایک روز از پیروزی بزرگ فرهنگی کشور ایران که در فستیوال کن توسط شما رقم خورد میگویم؛ تو باید برای جنگ ایران و عراق فیلم بسازی.
امروز سوم خرداد است و دیروز دوم خرداد بود. فاصله بین دوم و سوم خرداد فاصله بین «خونین شهر» و «خرم شهر» است. هر کس میخواهد به من خرده بگیرد و یا تقدم کند ... عیبی ندارد با صدای بلند و از حنجره سبز و زخمی مازندران میگویم: تو خوانش جدیدی از «شهید جهان آرایی» کسی که یاد آور تبدیل خونین شهر به خرمشهر است و بر قله فتح و افتخار وطن نامش درخشید تو هم بدرخش!! بدرخش اصغر!! برای وطنت برای شهیدان پر آوازه و کهنه سربازان گمنام ولی با همان نگاه خودت!! برای سرزمین مادریات!!
الان در فرانسه هستی همون جا بنشین و یک بار دیگر فیلم «حروم زادههای لعنتی» به کارگردانی «کوئنتین تارانتینو» با شاهکار بازیگری براد پیت و فیلم «نجات سرباز رایان» به کارگردانی «استیون اسپیلبرگ» و شاهکار بازیگری تام هنکس در بیست دقیقه اول را ببین ما برای هشت سال جنگ فیلم نساختیم فیلمهای پسا جنگمان نیز کمتر استخواندار و ماندگارند به جز چند مورد (فارغ از ذکر نام)
خرم روزگارت اصغر!! که باید ایران خرم را معرفی کنی تا کی غم تا کی حزن تا کی اندوه؟! گفتی و هی میگویی:«من فیلمهایم شاد نیست ولی خوشحالم که بخشی از مردم کشورم را شاد میکنم» اگر چه میدانم کارگردان رئال وقتی روی اجزا فوکوس میکشد چون رادیولوژیست روی نقاط بیمار جامعه تیک میزند تا «خوانشگران»و «درمانگران» و متولیان امور ببینند و یا درمان کنند یا خود را اصلاح کنند و این یعنی تبدیل وضعیت رئالیستی به ناتورالیسم که با سیاه نمایی فرق دارد.
اصغر از قائمشهر روستای فراکتی؛ از جامعه شبکهای برایت مینویسم که درختها میوه دادند و شکوفههای انار سرخ سرخند هنوز آن گلهای خانه مادری را که روزی نشانت داده بودم در همان جا جلوی آن خانه گلی پدری پژمرده نشده است «باران که بند بیاید قرارمان سر همان خانه گلی و گلی»
پس شادی از آن تو؛ دوست و هم کلاسی ارزشمندم. شاد زی
مدیر گروه دکتری تئاتر دانشکده هنر معماری دانشگاه آزاد تهران مرکز
22 و 23 ماه می 2016
مازندران قائمشهر
خرم روزگارت اصغر
به نام خدای مهر آفرین و عشق آفرین
جناب آقای اصغر فرهادی دوست و همکلاسی قدیم
سلام
تاریخ ایران دیروزت و امروزت را ثبت خواهد کرد و تو ساده و صمیمی و بی تکلف توانستی در دنیای «پست مدرن» امروز در «مرز» با درک درست از «خود» و «دیگری» گاهی چالش بین این دو در عرصه سیاست و گفت و گوی بین دولتها را در عرصههای جهانی از طریق هنر؛ که «زبان همدلی« است در قاب تصویر با همزیستی مسالمت آمیز به تماشا بگذاری ... با درک از شرایط «مساله مندی» درک درستی از «گفت و مندی» را از طریق هنر مردمی خودت به نمایش میگذاری.
باید بیاموزیم «دیگری فرهنگی» همیشه «دشمن» نیست که «دیگری» است و این «دیگری» در «خود آیینه سان» همواره همان «خود» است پس نباید به «دیگری» اهانت کرد و یا شیفتهاش شد اهانت به «دیگری» عدم درک و تشخیص «مدرنیته» و «تسلط روایت کبیر» و نیز عدم درک «پست مدرن» یا همان «خرده روایتها» را به دنبال دارد و این به «افراطیگری جهانی» دامن میزند، شیفتگی و منفعل شدن در برابر «دیگری» نیز بعضا ترس سلبی و «تفریط» ایجابی را به همراه خواهد داشت و تو با «شجاعت» و فارغ از خوانش دولتها زبان «اعتدال جهانی» مردم نهاد در آوردگاه فرهنگ و هنر جهانی هستی ...
درک درست شما و نیز همسر و همراه و هم کلاسی ارزشمند هنرهای زیبا دانشگاه تهران سرکار «خانم پریسا بخت آور» و خانواده کوچک و بی حاشیهتان و نیز «دختر گل» و ارزشمندتان در این بازار جهانی هنر رویکرد همزیستی مسالمت آمیز با تکیه بر همین «خرده فرهنگها»یا بهتر بگوییم «فرهنگ بومی ایرانی» است و این امر «پدیدار شناسانه» «نومنهای سوبژ کتیویته شما» را در «ابژههای حضورت» در تعامل با دیگر انسانها در پر رفت و آمد ترین محل سینماگران منتقدان و هنرمندان به تماشا میگذارد و همه میفهمند که ایرانی اهل گفت و گو فرهنگ؛ هنر و خرد است، تو همواره با دیدگاه «جذب» نه «طرد» به «دیگری فرهنگی» نگریستی ...
و این نگاه یعنی فرهنگ و هنر همیشه در حال آمیزش زایش و رو به جلو پایبنده و «مروج» است. بر «مروج» بودن تأکید دارم، چرا که لغت عالی و بی نظیری برای هنرمندان مستقل مردمی و «تذکر دهنده» و «بیدار کننده» هست، نه این که هنرمند تکلیف کند و تحمیل کند و به قضاوت بنشیند.
آینده از آن هنرمندان است حتی اگر پارازیتها و موانعی هم باشد که پیامشان به گوش مردم نرسد، غافل از آن که در جهان پست مدرن آن گونه که «میشل فوکو» «بودرییار» «لیوتار» و «دریدا» نیم قرن پیش پیشبینی کرده بودند، «هویت جدید» در جامعه شبکهای تجمع میشود، نه در تلویزیونهای دست دولتها و صاحبان قدرت رسانه در عرصههای جهانی؛ و این پیش بینی چه خوب از آب در آمد که اصغر فرهادی خلاق شهاب حسینی عزیز ترانه علیدوستی با وقار و پریسا بخت آور استوار، چون کوه دیشب و امروز نه تنها سانسور نشدند، بلکه از طریق همین ابزارهای جامعه شبکهای بسیار تنومندتر قویتر و سربلندتر دیده شدند.
وقتی دیشب در همین کانال تلگرامی کوچک معلم برگزیده یونسکو خبر موفقیتهای شما را کوتاه تصویری به زبان فارسی انگلیسی و فرانسه به تماشا گذاشتیم. مردم لحظه به تماشا مینشستند و اکنون نیز از یکی از همین ساتهای مازندران قائم شهر شما را خوانش میکنم که در آن واحد در این «دهکده جهانی» پخش خواهد شد غافل از آن که تلویزیون خانه اول من و شما بود امروز بخشی از آن به بیراه رفته است و صاحبان اصلی این خانه گوشه نشستهاند ...
من سالهای سال است که میشناسمت و افتخار دوستی با شما دارم و بهترین دوره دانشجویی را در هنرهای زیبا طی کردیم و از آن جا با هم به اتفاق دوستان مشترک خیلی از نشستها و ... با هم بودیم. نیک میدانم به مردم مردم مردم عشق میورزی و این خوب است، لیکن کافی نیست پس از فروشنده باید برای فروشندگان زنان دختران کودکان که قربانیان اصلی افراطیگری و جنگ خانمان سوز در منطقه هستند فیلم بسازی برای نفی جنگ و صلح پایدار بسازی امروز میگویم پسایک روز از پیروزی بزرگ فرهنگی کشور ایران که در فستیوال کن توسط شما رقم خورد میگویم؛ تو باید برای جنگ ایران و عراق فیلم بسازی.
امروز سوم خرداد است و دیروز دوم خرداد بود. فاصله بین دوم و سوم خرداد فاصله بین «خونین شهر» و «خرم شهر» است. هر کس میخواهد به من خرده بگیرد و یا تقدم کند ... عیبی ندارد با صدای بلند و از حنجره سبز و زخمی مازندران میگویم: تو خوانش جدیدی از «شهید جهان آرایی» کسی که یاد آور تبدیل خونین شهر به خرمشهر است و بر قله فتح و افتخار وطن نامش درخشید تو هم بدرخش!! بدرخش اصغر!! برای وطنت برای شهیدان پر آوازه و کهنه سربازان گمنام ولی با همان نگاه خودت!! برای سرزمین مادریات!!
الان در فرانسه هستی همون جا بنشین و یک بار دیگر فیلم «حروم زادههای لعنتی» به کارگردانی «کوئنتین تارانتینو» با شاهکار بازیگری براد پیت و فیلم «نجات سرباز رایان» به کارگردانی «استیون اسپیلبرگ» و شاهکار بازیگری تام هنکس در بیست دقیقه اول را ببین ما برای هشت سال جنگ فیلم نساختیم فیلمهای پسا جنگمان نیز کمتر استخواندار و ماندگارند به جز چند مورد (فارغ از ذکر نام)
خرم روزگارت اصغر!! که باید ایران خرم را معرفی کنی تا کی غم تا کی حزن تا کی اندوه؟! گفتی و هی میگویی:«من فیلمهایم شاد نیست ولی خوشحالم که بخشی از مردم کشورم را شاد میکنم» اگر چه میدانم کارگردان رئال وقتی روی اجزا فوکوس میکشد چون رادیولوژیست روی نقاط بیمار جامعه تیک میزند تا «خوانشگران»و «درمانگران» و متولیان امور ببینند و یا درمان کنند یا خود را اصلاح کنند و این یعنی تبدیل وضعیت رئالیستی به ناتورالیسم که با سیاه نمایی فرق دارد.
اصغر از قائمشهر روستای فراکتی؛ از جامعه شبکهای برایت مینویسم که درختها میوه دادند و شکوفههای انار سرخ سرخند هنوز آن گلهای خانه مادری را که روزی نشانت داده بودم در همان جا جلوی آن خانه گلی پدری پژمرده نشده است «باران که بند بیاید قرارمان سر همان خانه گلی و گلی»
پس شادی از آن تو؛ دوست و هم کلاسی ارزشمندم. شاد زی
مدیر گروه دکتری تئاتر دانشکده هنر معماری دانشگاه آزاد تهران مرکز
22 و 23 ماه می 2016
مازندران قائمشهر