کد خبر 578780
تاریخ انتشار: ۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۶:۱۳

به‌رغم ادعای تغییرات اساسی در دیدگاه‌های روحانیت شیعه و تن دادن آنها به نوعی عرفی‌گرایی به اصطلاح ناشی از جبر زمانه، ماحصل اجماع خبرگان رهبری در مساله ریاست و نیابت اول ریاست مجلس خبرگان نشان داد این ادعاها بیش از حد گزاف و ناواقعند.

به گزارش مشرق، امیر استکی طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت:

آیت‌الله احمد جنتی را می‌توان یکی از چهره‌های سیاسی و مذهبی سال‌های اخیر دانست که به سختی زیر بار ترور رسانه‌ای و شخصیتی قرار داشته و دارد؛ از هجمه‌های بی‌امان و نفرت‌انگیز نسبت به سن و سال ایشان تا نقدهای مخلوط با توهین نسبت به عملکرد ایشان در شورای نگهبان. ایشان کسی است که جریان اصلاح‌طلبی در معنای موسع خود همواره پس از شکست‌های انتخاباتی با مستمسک قرار دادن مساله ردصلاحیت، او را از عوامل اصلی شکست خود قلمداد می‌کردند. اما مساله ردصلاحیت ناشی از چه رویکرد و منشی در آیت‌الله جنتی است.

به طور خلاصه باور راسخ به ارزش‌ها و آرمان‌های محوری انقلاب اسلامی و نظام سیاسی جمهوری اسلامی است که بهترین توجیه را از رفتار سیاسی ایشان به‌دست می‌دهد. رفتاری که همواره بدون اعتنا به حجم وسیع تخریب‌ها و فشارهای سیاسی و رسانه‌ای از ایشان سر می‌زند و ناشی از اعتقاد دقیق و مبنایی ایشان به ساختارهای ارزشی جمهوری اسلامی است.

اینک و پس از برگزیده شدن ایشان به ریاست مجلس خبرگان رهبری که از مهم‌ترین ساختارهای بالادستی جمهوری اسلامی و در ارتباط تنگاتنگ با مساله رهبری انقلاب است، مهم‌ترین چیزی که در وهله اول به نظر می‌رسد اطمینان خاطر از قوت رویه انقلابی در مجلس خبرگان است.

در انتخابات اخیر مجلس خبرگان ما شاهد تلاش‌های گسترده‌ای برای تغییر این ترکیب به سمت تغییرات اساسی در رویه‌های مجلس خبرگان بودیم؛ طیفی که در یک روایت فروکاهنده ارزشی به دنبال ایجاد بسترهایی برای تغییرات اساسی در ساختارهای رهبری نظام جمهوری اسلامی بود.

روایت فروکاهنده ارزشی که در یک نتیجه‌گیری جسورانه به نوعی سکولاریزاسیون توسط آیت‌الله‌ها(!) منجر می‌شد. نوعی تجدیدنظرخواهی گسترده برای هماهنگ شدن ساختارهای بالادستی انقلاب اسلامی با تمایلات عرفی‌گرایانه بدنه الیگارشیک هم‌اکنون حاکم.

تلاشی برای تضعیف جایگاه  ساختار رهبری انقلاب در آینده؛ به زبان ساده‌تر همان چیزی که از آن به عنوان برجام‌های بعدی یاد می‌کردند. برجام‌هایی که باید در زمینه قانون اساسی و ساختارهای بالادستی صورت می‌گرفت و به عنوان نخستین اقدام باید ساختار کنترل و تعدیل زعامت را تضعیف و در اختیار می‌گرفت.

تجدیدنظرطلبان و طیفی که نام بردیم با تبلیغ گسترده روی نتایج انتخابات خبرگان در تهران و تعمیم آن به سایر شهرهای کشور چنین نتیجه می‌گرفتند که تغییرات ساختاری که به آن اشاره کردیم در آینده نزدیک رقم خواهد خورد اما انتخاب آیت‌الله جنتی به عنوان رئیس مجلس خبرگان نشان داد این خط فکری جایگاهی بسیار کوچک در میان مجتهدان مجلس خبرگان دارد.

به عبارت دیگر به‌رغم ادعای تغییرات اساسی در دیدگاه‌های روحانیت شیعه و تن دادن آنها به نوعی عرفی‌گرایی به اصطلاح ناشی از جبر زمانه، ماحصل اجماع خبرگان رهبری در مساله ریاست و نیابت اول ریاست مجلس خبرگان نشان داد این ادعاها بیش از حد گزاف و ناواقعند.

سال‌ها پیش و در دوران نوجوانی تحلیلی سیاسی از یک روحانی مطلع و انقلابی شنیدم که امروز پس از مشاهده کارزارهای انتخاباتی مجلس خبرگان به عمق واقع‌بینی آن پی بردم. آن تحلیل به سادگی بیان می‌کرد که در یک جامعه دینی تغییرات و بدعت‌ها و انحرافات تنها با پوششی دینی است که امکان موفقیت دارد. چیزی شبیه به حوادث منجر به ظهور پیوریتن‌ها در اروپای سده‌های میانه. نوایی که اگر به دقت گوش بسپاریم از تعدادی از نیروهای مذهبی به گوش می‌رسد؛ زمزمه‌های تغییر در فراروایت‌های دینی. تغییراتی که اگر رخ دهند نخستین قربانی آنها ساختارهای دینی خواهد بود هر چند مبتکران تغییرات دینداران باشند. تلاش‌هایی که اگر چه در اروپای سده‌های میانه نوعی تقلا برای صعود در میان لایه‌های بالایی و برخوردار از قدرت سیاسی بود اما در میان طیف موضوع بحث ما به نوعی تلاش برای حفظ شرایط استیلای سیاسی و حفظ کلونی قدرت از مسیر به‌دست گرفتن ابتکار عمل در تغییرات شبیه است. (این تفاوت برای پرهیز از مناقشه احتمالی در مثال ذکر شد.)

انتخاب آیت‌الله جنتی همان‌طور که اشاره شد نقضی بر ادعای قوت طرز فکر تجدیدنظرطلبانه در میان مجتهدان شیعه در ایران است. نوعی کابوس برای رویای استحاله نرم و از درون جمهوری اسلامی. انتخابی در راستای حفظ رویکرد انقلابی جمهوری اسلامی ایران همانگونه که رهبری عزیز انقلاب در پیام خود به افتتاحیه دوره جدید مجلس خبرگان تاکید کردند که مسؤولیت مجلس خبرگان حراست دقیق و همه‌جانبه از هویت اسلامی و انقلابی نظام است.