اقدامات خصمانه آمریکا و دهن‌ کنجی کاخ سفید به غربگرایان حامی ارتباط با این کشور درحالی است که اقدامات زیادی از سوی مسئولان دولتی برای نشان دادن حسن نیت طرف ایرانی انجام شده است.

گروه سیاست مشرق - رفتار آمریکایی‌ها در دوران پسابرجام در قبال ایران و قرار دادن نام کشورمان در لیست کشورهای حامی تروریست شباهت تاریخی به دوران اصلاحات و قرار دادن ایران در میان کشورهای «محور شرارت»‌ توسط «جرج بوش» دارد.

این موضوع بر خلاف ادعای برخی از حامیان توافق هسته‌ای است که ابزار دیپلماسی را راه‌حل رفع تحریم‌ها و سیاست‌خارجی را کلید حل مسائل داخلی از جمله کمبود آب، اشتغال و ازدواج جوانان، محیط زیست و ... قلمداد می‌کردند. مراقبت و استحکام‌بخشی سد تحریم‌ها از جمله کارویژه کنگره آمریکا در دوران پسابرجام بوده است و ترس از مجازات‌های آمریکا که گفته می‌شود تا به اینجا 15 میلیارد دلار به بانک‌های اروپایی خسارت وارد کرده، سبب شده تا خللی در تحریم‌ها ایجاد نشود. [1]

استحکام بخشی آمریکایی‌ها به تحریم‌های علیه پس از برجام تا به اینجا شامل اعمالی چون تصویب و قانونی کردن طرح «‌محدودسازی سفر به ایران»، «‌غارت دو میلیارد دلاری اموال ایران»، ارائه طرح «عدم خرید آب سنگین ایران» در کنگره آمریکا، احضار و تحت فشار قرار دادن شرکت‌ها و بانک‌های اروپایی و چینی در مورد روابط تجاری و مالی با کشورمان، هشدارهای مکرر به بانک‌ها و شرکت‌های خارجی برای پذیرفتن عواقب تجارت با ایران[2]، تدوین راهبرد برای مقابله با آنچه «اقدامات ایران در منطقه خاورمیانه در پسابرجام» خوانده شده و این اواخر نیز قرار دادن نام کشورمان در صدر کشورهای حامی تروریست می‌شود.

در موضوع آخر وزارت خارجه آمریکا در گزارش سالانه خود درباره تروریسم، ایران را در صدر کشورهای حامی تروریسم در سال 2015 قرار داده و مدعی شده است کشورمان به‌طرق گوناگون، از جمله حمایت مالی، آموزش و رساندن تجهیزات به گروه‌های تروریستی در کشورهای مختلف جهان کمک کرده است.

وزارت خارجه آمریکا به حمایت ایران از حزب‌الله لبنان پرداخته و به‌زعم خود این گروه را تهدیدی جدی برای ثبات لبنان و منطقه دانسته است.[3]

اقدامات خصمانه آمریکا و دهن‌ کنجی کاخ سفید به غربگرایان حامی ارتباط با این کشور درحالی است که اقدامات زیادی از سوی مسئولان دولتی برای نشان دادن حسن نیت طرف ایرانی انجام شده است. موضوع متوقف شدن کشتی کمک‌های انسان‌دوستانه ایرانی که راهی یمن شده بود یکی از این موارد است که جان کری وزیر خارجه آمریکا ادعا کرد که با تماس تلفنی وی با ظریف دستور توقف حرکت این کشتی صادر شده است.[4]

هماهنگی‌های صورت گرفته برای آزادی تفنگداران امریکایی که توسط نیروهای ایرانی در آب‌های کشورمان بازداشت شده بودند نیز طی تماس تلفنی جان کری با محمد جواد ظریف انجام شد. [5]

به نظر می‌رسد دست دادن ظریف با باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در لابی ساختمان سازمان ملل که با وجود برنامه ریزی شده بودن این اقدام «دیپلماسی اتفاقی» نامیده شد،[6] ایستادن ظریف و کری کنار پرچم‌ کشورهای یکدیگر به نشانه دوستی و ارتقای روابط طرفین [7]و پیاده روی کری و ظریف در اثنای مذاکرات هسته‌ای در خیابان‌های ژنو جز دهن کجی و قرار دادن ایران از سوی وزارت خارجه آمریکا در صدر لیست کشورهای حامی تروریست نتیجه‌ای در بر نداشته است.

البته این اقدام آمریکایی‌ها مسبوق به سابقه است. در دوران اصلاحات نیز آمریکایی‌ها با گستاخی پاسخ اقدامات مثبت ایران را دادند. در این باب «سید حسین موسویان» که به عنوان یکی از حامیان اصلی ایجاد رابطه ایران و امریکا شناخته می‌شود که بیش از دو دهه در این زمینه فعالیت کرده به فرصت از دست رفته‌ای اشاره می‌کند که در زمان دولت اصلاحات بوجود آمد.

وی به یورش آمریکایی‌ها به افغانستان برای از بین بردن طالبان پس از حادثه 11 سپتامبر اشاره می‌کند که دولت ایران همکاری اطلاعاتی و ... با آمریکا انجام داد که برای کاخ سفید بسیار راهگشا بود اما به یکباره جرج بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا به حس نیت دولت اصلاحات با قرار دادن نام ایران در«‌محور شرارت» پاسخ داد.

موسویان که به عنوان دیپلمات فعال در دولت اصلاحات کار می‌کرد در این باره طی یادداشتی در پایگاه المانیتور می‌نویسد:‌ « در روزهای پیش از حملۀ (آمریکا به افغانستان)یادتان هست که حملات هوائی اوائل اکتبر ٢٠٠١ آغاز گردید – حرف ایرانی ها بر این بود که شما چه اطلاعاتی لازم دارید که سر آنها را به سنگ بکوبید. شما آرایش جنگی آن ها را می خواهید؟ نقشه اش اینجاست. می خواهید بدانید از نظر ما نقاط ضعف آن ها کجاست؟ اینجا، اینجا و اینجا. می خواهید بدانید ما فکر می کنیم آنها به حملات هوائی چگونه واکنش نشان می دهند؟ …از ما بپرسید، ما جوابش را داریم….. این دوران بی‌سابقه‌ای در روابط ایران و آمریکا از زمان انقلاب بود. مذاکره بین ایرانی‌ها و آمریکایی‌ها بر روی موضوعی خاص که هر دو در آن منافع مشترک داشتند، انجام می‌شد. مذاکرات بین ایران و آمریکا حتی بعد از کنفرانس بن نیز ادامه پیدا کرد. اما ناگهان، به معنای واقعی کلمه، بمبی منفجر شد. پرزیدنت بوش تنها چند هفته بعد از کنفرانس بن همه ما را با قرار دادن ایران در «محور شرارت»، طی سخنان سالیانه اش در ژانویه ٢٠٠٢، غرق حیرت کرد.»

وی می‌افزاید:‌ :« در پی سخنان بوش خاتمی به من گفت: «من مطمئنم که بوش میخ آخر را به تابوت رابطه ایران و آمریکا زد». او ادامه داد: «من فکر می‌کنم بهبود روابط را، حداقل در دوران ریاست جمهوری من، باید از سر به در کرد. » رهبر عالی ایران آیت‌الله خامنه‌ای به یکی از مقامات در همان ابتدای مذاکرات با آمریکا گفته بود که «دعوت آمریکایی‌ها برای همکاری جنبه تاکتیکی دارد.»

شباهت و نتیجه این دو اقدام نشان می‌دهد که نمی‌توان به آ‌مریکایی‌ها اعتماد کرد و طی سلسله اقداماتی به نتیجه مطلوب رسید. در باغ سبز نشان دادن‌های ایالات متحده نیز حربه‌ای برای پیشبرد اهداف این کشور است. امریکایی‌ها به طور تاکتیکی یک سری اقداماتی را برای پیشبرد اهداف خود انجام داده‌اند اما پس از رفع نیازهایشان با دبه کردن و بدعهدی به حسن نیت طرف ایرانی پاسخ گفته‌اند. نکته‌ای که رهبر انقلاب همواره با طرح کلاهبرداری‌های امریکا بدان اشاره ‌کرده‌اند و راه‌حل‌های جایگزین را برای پیشبرد اهداف ایران پیشنهاد کرده‌اند که اگر این موارد همچون موضوع «اقتصاد مقاومتی» به طور جدی پیگیری می‌شد دستاردهای عملی بسیار بهتری از اعتماد به طرفی که در طول تاریخ بدعهدی آن مشهود بوده است، نسیب کشورمان می‌شد.


[1] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/573929

[2] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/573929

[3] http://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/03/14/1095642

[4] www.mashreghnews.ir/fa/news/468302

[5] http://www.jamaran.ir/fa/n116987

[6] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/474342

[7] http://www.mashreghnews.ir/fa/news/560826