کد خبر 588719
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۷

دهه هشتادی‌هایی که ارزش برایشان فقط و فقط لباس، کیف و کفش مارک یا آخرین مدل تلفن‌همراه است؛ البته به‌طورکلی مدگرایی اقتضای سن نوجوانی است ولی نوجوان امروزی انگار همه چیز برایش در همین خلاصه می‌شود؛ دنبال چیز دیگری هم نیست.

به گزارش مشرق، نوجوان‌اند؛ دارند شخصیت اجتماعی‌شان را می‌سازند. مدعی هستند که پرچمشان بالاست و بهترین هستند؛ در کنار همند تا هویت خود را به رخ نسل‌های پیشین بکشند و آینده را آن‌طور که می‌خواهند برای خود بسازند یا شاید از آینده‌ای که در چشم‌انداز این سرزمین برای خود پیش‌بینی می‌کنند، فرار کنند. به ظاهر و بر پایه ادعاهایشان هیچ چیز نمی‌تواند اتحاد و یکپارچگی بچه‌های دهه هشتادی را تحت‌تأثیر قرار دهد؛ اما این اتحاد بر چه اساس و چهارچوبی است؟ ریشه و بنیانی دارد که بتوان این نسل را با آن شناخت یا صرفا در کنار هم هستند تا بگویند ما هم هستیم؟
 
«هویت» در اصطلاح جامعه‌شناختی به کوشش فرد برای تحقق یکتایی خویشتن در شرایطی که در حال شکل دادن به رفتار خویش است، گفته می‌شود. نیاز به داشتن هویت آنچنان بر روان و اندیشه فرد (جوان یا نوجوان) سایه می‌افکند که او را به تکاپوی خستگی‌ناپذیر در راه کسب آن وادار می‌کند. آرمان‌گرایی، عشق و محبت، تشخص‌طلبی، رقابت، هنرنمایی، استقلال‌طلبی و بسیاری از ویژگی‌های نوجوانی از شاخص‌های مهم این حرکت است.

در قاعده کلی نوجوان برای کسب هویت از عوامل گوناگونی همچون خانواده، نهادهای تربیتی و پرورشی، رسانه‌های گروهی و مطبوعات اثر می‌گیرد که در این میان دو عامل نخست بیشترین و پایانی‌ترین نقش را برعهده دارند. جوانان و نوجوانانی که هویت خویشتن را می شناسند و آن را به یاری محیط و افراد پیرامون خود احراز می کنند، قدرت تحلیل و تفسیر رویدادهای فرهنگی و اجتماعی را هم کسب می‌کنند و در این میان به قدرت تشخیص قبول یا رد پدیده‌ها دست می‌یابند. به بیان دیگر در این پروسه مستقل، توانمند و نفوذناپذیر می‌شوند؛ از این‌رو، ضرورت تلاش برای شناساندن هویت نوجوانان و جوانان در هر جامعه‌ای آشکار می‌شود.
 
دهه هشتادی‌های خودمان را اگر بخواهیم در این قاعده هویت‌شناسی قرار دهیم، تشخص‌طلبی، آرمان‌گرایی، رقابت و استقلال‌طلبی را می‌توان از ویژگی‌های بارز آنها عنوان کرد؛ اما این بچه‌ها اغلب چندان از نهادهای تربیتی و پرورشی اثر نمی‌گیرند؛ در حالی‌که قوه تشخیص و انتخاب بسیار قوی‌ای دارند، آن‌طور که دوست داشته باشند راهشان را انتخاب کرده و پی می‌گیرند نه آن‌طور که سیستم برایشان تصمیم بگیرد. در مقایسه با متولدین دو دهه پیش از خود، یعنی دهه شصتی‌ها، هشتادی‌ها سرکش و طغیانگرند.
 
به هیچ‌وجه دوست ندارند کسی آنها را دنباله‌رو دهه هفتادی یا دهه شصتی‌ها بداند. برخلاف دهه شصتی‌ها خودشان را نسل سوخته نمی‌دانند؛ خودخواهی خاصی دارند. انگار همه چیز را از همه طلبکارند. هنجارها را به هم می‌زنند تا راه خودشان را بسازند؛ درعین این‌که به ظاهر در کنار یکدیگر و حامی هم هستند، اما نمی‌شود آنها را براساس مشترکات زیادی طبقه‌بندی کرد.

 تفاوت بارزی که با نسل‌های پیشین خود دارند را می‌توان در تابوشکنی‌ها و متحول کردن ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی دانست.

اساسا نوجوان امروز به‌ویژه در زندگی‌های شهری، کمتر خود را به ارزش‌های اخلاقی و رفتاری پایبند می‌داند. چیزهایی که شاید برای یک دهه شصتی دارای قبح و حرمت باشد را یک دهه هشتادی به‌راحتی مسخره می‌کند و به آن می‌خندد.

این ویژگی‌ها را شاید نتوان به همه هشتادی‌های جامعه نسبت داد؛ اما فضای غالب اکثریت این را می‌گوید.دهه هشتادی‌ها را از رویداد اخیر میتینگ ٢‌هزار نفره در تهران می‌توان شناخت؛ همان‌هایی که قرارهایشان را نه در میادین شهر می‌گذارند نه در خیابان‌های شلوغ و پر رفت و آمد که مبادا جنبه سیاسی-‌اجتماعی پیدا کند.

 مجتمع تجاری را برای گردهمایی تلگرامی خود انتخاب می‌کنند؛ پاساژ یا مگامال که نماد وقت‌گذرانی، تفریح، سرگرمی، خرید، از خود بیگانگی، مصرف‌گرایی و مدگرایی است؛ تمام ویژگی‌هایی که برازنده این نسل است. دهه هشتادی‌هایی که ارزش برایشان فقط و فقط لباس، کیف و کفش مارک یا آخرین مدل تلفن‌همراه است؛ البته به‌طورکلی مدگرایی اقتضای سن نوجوانی است ولی نوجوان امروزی انگار همه چیز برایش در همین خلاصه می‌شود؛ دنبال چیز دیگری هم نیست.

اتفاقا در گردهمایی‌شان هم اعلام کردند که دنبال هدف و آرمان ویژه‌ای نیستند و صرفا دور هم جمع شده‌اند تا به مناسبت پایان امتحاناتشان ساعتی را تفریح کنند و خوش بگذرانند. نکته مثبت این قرار، گردهمایی یا میتینگ این است که اینها برای اثبات بودنشان، نشان دادن اتحاد و یکپارچگی‌شان و یا هر چیز دیگر آمدند. همین آمدن برای هر هدفی را می‌توان مثبت دید.

جامعه‌شناسی اصطلاحی تحت عنوان سرمایه اجتماعی دارد. داشتن این نوع مشارکت‌ها و ارتباطات به‌شکلی که یک مجموعه از افراد بتوانند دور هم جمع شوند برای هر کشوری می‌تواند سرمایه تلقی شود و کشورهایی که از چنین سرمایه اجتماعی‌ای بهره‌مند هستند می‌توانند از آن در امور مثبت استفاده کنند.
 
در این اتفاق یک نکته مهم وجود دارد و آن وجود ظرفیت مناسب برای سرمایه اجتماعی است که بیش از‌ هزار نوجوان در جریان میتینگ دور هم جمع شده‌اند؛ اما آیا این ظرفیت را می‌توان در امور مثبت و در راستای توسعه اجتماعی نسل آینده استفاده کرد؟ دهه هشتادی‌هایی که دغدغه‌هایشان زمینی و در دسترس است، یک‌جور بی‌خیالیِ هوس‌انگیز دارند و به جای نگاه به افق‌های دور، به دور و برشان نگاه می‌کنند؛ زندگی خودشان را براساس ملاک‌های ذهنی خود می‌سازند و راهی را می‌روند که خودشان تشخیص بدهند درست است؛ اینها چگونه می‌توانند آینده این سرزمین را بسازند؟

منبع: روزنامه شهروند