به گزارش مشرق، آنچه در ادامه میآید گفتوگو با حجتالاسلام روحالله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی و نماینده اصولگرای مردم اسلامشهر، تهران، ری و شمیرانات در ادوار هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی بود، وی در دوره نهم مجلس در کمیسیون اصل 90 قانون اساسی عضویت داشت.
حملات و افشاگری های حسینیان علیه جریان دوم خرداد به خصوص در موضوع قتل های زنجیرهای باعث توهین و تهمت روزنامههای دوم خردادی و اصلاحطلب به وی شد، از مهمترین مسئولیتهای او دادستان روحانیت تهران، ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سال 1374 با حکم مقام معظم رهبری و نماینده تهران، ری و شمیرانات در ادوار هشتم و نهم را میتوان نام برد. حسینیان برادر شهید و جانباز انقلاب اسلامی است.
*سیگنالهای داخلی به آمریکا، غربیها را امیدوار کرده است
ما اخیراً شاهد بودیم بیبیسی در یک سندسازی، ادعایی مبنی بر ارتباط امام با آمریکا، به نظر شما چرا رسانه سلطنتی انگلیس بعد از 3 دهه چنین ادعایی را مطرح میکند در حالی که نقطه عطف انقلاب اسلامی بحث استکبارستیزی است.
حسینیان: سیگنالهایی که از داخل به طرف آمریکا فرستاده میشود امیدی در آمریکاییها و غربیها به وجود آورده است و از این رو من این اقدام بیبیسی را خارج از این سیگنال تحلیل نمیکنم. یعنی با توجه به امیدواری غربیها نسبت به بازگشت و عدول جمهوری اسلامی از شعارهای انقلابی و استکبارستیزی خود، آنها تنها مانع تحقق این امر را تفکر حضرت امام میدانند و بنابراین میخواهند این مانع را سست و مضمحل کنند تا به آرزوی خود که ارتباط با آمریکا و وادار کردن ایران به عقب نشینی از استکبارستیزی است، برسند.
بحث جریان داخلی که اشاره کردید هم توضیح دهید که دقیقا این جریان چه اهدافی را دنبال میکند؟
حسینیان: سیاست خارجی دولت یازدهم، انعطاف در برابر غرب است، تلاشهایی از قبیل تماس تلفنی مستقیم آقای روحانی با اوباما یک نمونه از این روش است که مقام معظم رهبری آن را کار بیهودهای تلقی کردند.
ارتباط وزرای امور خارجه ایران و آمریکا هم نمونهای از این قبیل است که یک گروهی در داخل کشور همه مشکلات را ناشی از عدم ارتباط با آمریکا تصور میکنند و برای حل این مشکل تصمیم جدی دارند تا در صحنه وارد شوند و این مانع را از بین ببرند.
اما این یک تحلیلی غلطی است چون آمریکا نشان داده هرچه کسی در مقابل آنها عقب نشینی کند، آنها جلوتر آیند و آنها را به عقب نشینی بیشتر وادار میکنند و اینطور نیست هرکس با آمریکا ارتباط داشته باشد، مشکلات آنها حل شود.
بسیاری از کشورها به خوبی با آمریکا ارتباط دارند اما آمریکا مانند یکی از ایالات خود با آنها رفتار میکند، مثلا پاکستان یکی از آنهاست، آمریکا هرگاه بخواهد هواپیمای بدون سرنشین میفرستد و زنان و کودکان بی دفاع پاکستانی را میکشد و برای حاکمیت پاکستان احترام قائل نیست در حالی که روابط دولت پاکستان و دولت آمریکا بسیار حسنه است.
حتی کشورهایی که آمریکا برای سرنگونی آنها تلاش کرد نیز رابطه خوبی با ایالت متحده داشتند، مثلا صدام حسین مشکل ارتباط با آمریکا نداشت و زمان جنگ مشکلشان با آمریکا را حل و یک رابطه قوی هم ایجاد کردند. اما آیا آمریکا به این برقراری رابطه وفادار ماند؟ حتی لیبی تمام امکانات هستهای خطوط را در جعبه دربسته به آمریکا فرستاد اما آمریکا تا احساس کرد میتواند دولت را سرنگون کند، ورود کرد و وضعیت لیبی را به هم ریخت.
*نوع شیفتگی سیاستمداران ما به آمریکا به خاطر جهانبینی غلط آنهاست
بنابراین بعضی از سیاستمداران داخلی، بر مبنای تحلیل غلط و برخی به خاطر جهان بینی غلط تلاش میکنند که همان جمله آقای خاتمی که گفت یخهای بین نظام جمهوری اسلامی و آمریکا باید ذوب شود را عملی کنند.
*حضرت امام از سال 1341 مستقیما زیر نظر ساواک بودند
اگر بخواهیم ادعای بیبیسی را از نظر کارشناسی بررسی کنیم از نظر توالی تاریخی که میگویند سال 42 درباره آمریکا صحبتی نشده است و از آن طرف میگویند وقتی امام در قیطریه در حصر بود از طریق یک واسط پیام فرستاد، آن هم در شرایطی که ساواک بسیار حساس بود و حتی میگوید از طریق آقای کمرهای این پیام منتقل شده است...
حسینیان: اولا اینکه حضرت امام از سال 1341 مستقیما و قبل از سال 41، یعنی از سال 1320 تخت نظارت سرویسهای اطلاعاتی ایران بود، آن زمان فرماندار نظامی وجود داشت و بعد سال 1334 که ساواک تشکیل شد، امام مستقیما زیر نظر ساواک بود و یک پرونده «72 جلدی» در ساواک داشتند و من این پرونده را خواندهام.
در همان قیطریه چند نیروی ساواک مستقیما در خانه ایشان ایستاده بودند و اگر یک رفت و آمد یا پیغام و پسغامی داده میشد، ساواک این را ثبت میکرد و در پرنده حضرت امام حتما میآمد. بنابراین این ادعا کاملا دروغ است. ثانیا امام یکی از اهداف انقلاب را برخورد با رژیم شاه به دلیل وابستگی به آمریکا اعلام کردند.
*امام گفت منفورترین فرد در بین مردم ایران، رئیس جمهور آمریکاست
سال 1342 سخنرانی معروف امام این است که «آمریکا از شوروی بدتر ، شوروی از انگلیس بدتر، انگلیس از همه بدتر ولی امروز مشکل ما با آمریکاست»، این جمله معروف امام سال 42 مطرح شد. آن زمان رئیس جمهور آمریکا، جان اف کندی بود و امام فرمود همه بدانند منفورترین فرد در بین مردم ایران، رئیس جمهور آمریکاست.
بی بی سی ادعا کرده امام بلافاصله بعد از این حرفها به آمریکا پیام داده که آنهاا نباید این حرفها را به خود بگیرد.
حسینیان: حتی از اسناد خود آمریکا که دانشجویان خط امام زحمت کشیدند و بعد منتشر شد، برمیآید که خود سفارت آمریکا هم در جریان نبوده است، سندی را میخوانم تا مشخص شود، اگر آمریکا با امام به آنها پیام داده بود حتما سفارت آمریکا از این رابطه حسنه پشت پرده خبردار میشد. یک نامهای که کاردار سفارت آمریکا به آمریکا ارسال میکند.
در بخشی از این نامه آمده است «سرانجام ما توانستیم از شر این پیرمرد -که توهینی هم به امام میکند- که چوب لای چرخ ما میگذاشت راحت شویم. کله گنده محلی - منظورشان شاه است - دستور اخراج او را داده بود و در حال حاضر او یکی از هتلهای درجه 2 ترکیه، اقامت دارد.»
*گزارش کاردار سفارت آمریکا علیه امام بعد تبعید
چطور میشود کسی که رابطه پنهانی و حسنه با آمریکا داشته باشد کاردار سفارت آمریکا چنین گزارشی آن هم بعد تبعید حضرت امام ارسال کند؟ این سند در دو جا آمده است یکی در پرونده امام و دیگری در کتابهای چاپ شده دانشجویان پیرو خط امام.
در سال 1343 یک فرد مذهبی و یکی از انقلابیون در سفارت آمریکا، نفوذی انقلابیون و کارمند سفارت بوده است، این سند را برای آیت الله گلپایگانی پست میکند و ساواک چون نامه آیتالله گلپایگانی را سانسور میکرده است، این نامه و نامه سفارت را در نامههای آیتالله گلپایگانی کشف میکند و روی پرونده حضرت امام میگذارد.
بعد از تسخیر لانه جاسوسی هم این سند کشف شد و در جلد هفتاد و یکم پرونده امام در ساواک آمده است و هم در پرونده اسناد لانه جاسوسی موجود است.
بنابراین چنین چیزی با ماهیت امام ناسازگار است، کجا شما دیدهاید که امام اهل لابیگری یا اهل سیاستبازی باشد، یک نمونه درباره زندگی امام بیاورند که اهل سیاست بازی باشد تا این را بگوییم بله امام مصلحت سنجی کرده که چنین اتفاقی بیفتد و چنین رابطهای برقرار شود، چنین چیزی قطعا دروغ است.
*امام در جواب کارتر گفت ما را از حکومت نظامی نترسانید
ابراهیم یزدی نیز موضوعی را مطرح کرد که امام در واقع جواب نامه کارتر را داده است.
حسینیان: در سال 57 وقتی امام در فرانسه حضور داشتند، بعد از کنفرانس گواتلو که سران چهار کشور صنعتی و فرانسه آنجا جمع شدند و در مورد انقلاب بحث کردند و به این نتیجه رسیدند ما نمیتوانیم از سقوط رژیم شاه جلوگیری کنیم ولی باید از پیروزی آیت الله خمینی جلوگیری کنیم، این نتیجهای بود که از این کنفرانس که با حضور آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه برگزار شده بود بدست آمد. آنها تصمیم گرفتند که از بین اپوزیسیون، آقای بختیار را حفظ کنند، اما امام تصمیم داشت حکومت بختیار را سرنگون کند، کارتر توسط فرانسویها پیام داد و از امام خواستند که اجازه دهد دولت بختیار کار خودش را انجام دهد و ثانیا دیرتر به ایران بازگردد تا امنیت برقرار شود، همچنین کارتر تهدید کرده بود که ممکن است حکومت نظامی روی کار بیاید اما امام همان جا پاسخ آنها را داد و فرمود که اولا ما را از حکومت نظامی نترسانید، ما همیشه در ایام شاه تحت حکومت نظامی زندگی کردهایم و امام هم آنها را در مقابل تهدید به جهاد کرد لذا امام بعد از این جلسه تصمیم گرفتند که زودتر به ایران بیایند و حرفشان این بود که چون دشمن میخواهد ما با تاخیر به ایران بازگردیم ، ما باید زودتر به ایران برویم.
* امام دستور داد هیچکس از اعضای شورای انقلاب حق ندارند با نمایندگان کارتر تماس بگیرند
مسئله رابطه بین امام و آمریکا صحیح نیست و روشن است که مکاتبات فراوانی بین امام علی (ع) و معاویه بوده است، ولی هیچ وقت از موضع ضعف نبوده بلکه از موضع هدایت صورت گرفته است. بنابراین امام هم همیشه قدرتمندانه مقابل آمریکا ایستاده بودند. وقتی گروگانهای آمریکایی گرفته شدند، قرار شد نمایندگان کارتر با امام دیدار کنند، امام به شورای انقلاب پیام داد هیچ کس حق اجازه فرود این هواپیما را ندارد و هیچکس از اعضای شورای انقلاب حق ندارند با این گروه (نمایندگان کارتر) تماس بگیرند و تاکید کردند من هم با کسی تماس نخواهم گرفت. در همه جا تحلیلهای موفقیت امام بر این چارچوب بود که چون امام هم با استبداد و هم استعمار جنگید، باعث پیروزی انقلاب شد.
*ادعای حذف شعار مرگ بر آمریکا از سوی امام یکی از دروغهای تاریخ است
برخی پیش از این نیز سعی داشتند شعار مرگ بر آمریکا را با این بهانه که امام مخالف این شعار بود حذف کنند ارزیابی شما از تکرار یک سیگنال داخلی از سوی بیبیسی چیست؟
حسینیان: همان ادعای حذف شعار مرگ بر آمریکا یکی از دروغهای تاریخ است، بالاخره آن اعتقادات انسان در سال آخر عمر تبلور پیدا میکند، اگر جلد 21 صحیفه امام را ببینید متوجه میشوید که امام درباره آمریکا چه موضعی دارد و بر مبنای یک جهان بینی دست به انقلاب زدند، امام دارای یک جهان بینی بودند و اعتقادشان این است که جهان بر مبنای حق آفریده شده و سمت و سوی جامعه به سمت حق است، غایت تاریخ نیز پیروزی حق است بنابراین امام هدف تاریخ را نه استقرار دموکراسی و نه روی کار آمدن استبداد بلکه غایت تاریخ را پیروزی جریان حق عنوان میکردند.
*امام فرمودند ما پرچم انقلاب را در کاخهای سرخ و سفید به اهتزاز در میآوریم
پیشبینیهای امام بسیار قابل توجه است، امام فرمودند که ما پرچم انقلاب را در کاخهای سرخ و سفید به اهتزاز در خواهیم آورد، امام به دنبال گرفتن آمریکا بود نه اینکه این مسئله را سال آخر فرموده باشند بلکه وقتی هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود، خبرنگاران از ایشان سوال میکنند ممکن است بعد از رفتن شاه، ایران چند پارچه شود اما امام فرمود نه تنها ما اجازه نمیدهیم که تجزیه شود بلکه به دنبال این هستیم که پرچم اسلام در سایر کشورها نیز به اهتزاز دربیاید. بنابراین اعتقاد امام جهانی شدن این انقلاب بود. امام به مسئولان توصیه میکند که مسئولان باید بدانند که این انقلاب مقدمه ظهور حضرت حجت است و مشکلات اقتصادی نباید آنها را وادار به عقب نشینی کند.
*بیبیسی سر ظهر مدعی شده که شب است
امام به دنبال این بود که انقلاب را به جهان صادر کند و از افتخاراتشان همین مسئله بود که انقلاب به جهان صادر شد، بنابراین ادعای بی بی سی و ادعای آقای هاشمی درباره نوع رابطه امام و آمریکا مانند این است که شما سر ظهر مدعی شوید که شب است، مگر میشود امام که مانند خورشید در وسط آسمان انقلاب میدرخشیدند را زیر سوال ببریم و بگوییم با آمریکا رابطه دارند، در حالی که امام همواره تاکید داشتند مشکلات ما ناشی از رفتار آمریکاست.
در صحبتهای خود اشاره داشتید که اعتقادات حضرت امام در سالهای آخر عمرشان تبلور بیشتری داشت، سوال ما در خصوص آقای هاشمی است، آیا اظهاراتی که این روزها از وی شنیده میشود نیز تبلور اعتقادات درونی ایشان است یا که ایشان تغییر کردهاند؟
حسینیان: آقای هاشمی از سال 1368 این عقیده را داشت، یادم است که روزی در همان سالها خدمت ایشان رسیدم و 2 چیز از سوی ایشان مطرح شد که یک قسمت آن درست از کار درآمد و دوستان باید این قسمت را مراقب باشند.
آقای هاشمی گفت که ما برای ریاست جمهوری آینده افرادی را میخواهیم که بلند پرواز باشند، مثل آقای روحانی، من وقتی این سخن را شنیدم به من برخورد که چرا ایشان بحث بلندپروازی را مطرح کند، بالاخره این مسئله محقق شد.
*هاشمی گفت ما مشکل جنگ را حل کردیم و الان رابطه با آمریکا مانده
دومین مسئلهای که ایشان مطرح کرد این بود که ما مشکلات بسیاری را حل کردیم، مشکل جنگ را حل کردیم؛ آقای هاشمی آنجا از من پرسیدند که آیا سندی درباره اینکه بعد از آزادی خرمشهر از امام خواستم جنگ خاتمه پیدا کند در مرکز اسناد وجود دارد؟ گفتم خیر، ایشان بعد گفت ما مشکل جنگ را حل کردیم و الان رابطه با آمریکا مانده است و اگر این مسئله حل شود بسیاری از مشکلات حل خواهد شد بنابراین این مسئله جزیی از اعتقاد آقای هاشمی بوده است.
من میخواهم این نکته را اضافه کنم وقتی آقای هاشمی یکباره میآید و میگوید امام به دنبال حذف شعار مرگ بر آمریکا بود ، یا از آن طرف تماس آقای روحانی با اوباما و مذاکراتی که آقای ظریف با جان کری دارند و گاهی روابط بسیار صمیمی میشود طوری که میگویند باید با کدخدا مسائلمان را حل کنیم و از آن طرف نیز به یکباره بیبیسی به این بحث ورود میکند و سندی که حاضر نیستند اصل آن را منتشر کنند، همه نشانگر این است که ما باید به همه این مسائل به عنوان یک پازل به هم پیوسته و یک پروژه مشترک نگاه کنیم. تصادف این مسائل با هم به سادگی رخ نمیدهد.
*رهبری فرمود تا 50 سال دیگر مصلحت جمهوری اسلامی برقراری رابطه با آمریکا نیست
پیرو این صبحت شما برخی معتقدند که سندسازیهای جدید اخیر بی بی سی در راستای زمینه سازی برای اجرای برجام 2 و رابطه با آمریکاست...
حسینیان: اولا، باید یک جملهای را نقل کنم که بنده آن زمان که دادستان ویژه روحانیت بودم و گاهی خدمت مقام معظم رهبری میرسیدم بعد از روابط با آمریکا و دولت آقای هاشمی که روی کار آمده بود، ایشان فرمودند که لااقل 50 سال دیگر مصلحت جمهوری اسلامی برقراری رابطه با آمریکا نیست، بنابراین رهبری اجازه نخواهند داد ارتباط با آمریکا فعلا انجام شود.
مسئله دوم این است که نقش خدا را در تاریخ نباید نادیده گرفت، همان طور که خداوند مهندسی جهان را بر مبنای پیروزی حق نوشته بسیار مهم است چرا که خیلی ها میخواستند خیلی کارها علیه جمهوری اسلامی انجام دهند اما خداوند ابزار و وسایلی فراهم کرد که بینی مدعیان به خاک مالیده شود.
نتیجه «برجام یک» به جز تحقیر بیشتر به کجا رسید؟ آن موقع اگر آمریکا ما را تهدید میکرد الان عملاً پولهای ما را ضبط میکنند و این روند تازه شروع شده و ادامه خواهد داشت. اینکه اقتصاد را تا این حد به مذاکرات گره زدند و حتی آب خوردن مردم را به برجام گره بزدند در حالی صورت گرفت که هیچ اتفاقی بعد برجام نیفتاد.
البته دولتمردان معتقداند که پس از برجام ما گشایش...
حسینیان: چه گشایشی داشتیم. کارخانهها یکی پس از دیگری ورشکست میشوند، کارخانه ارج که دارای بازار بود، تعطیل شد، میتوان تا یک مدتی با دروغ کشور را ساکت کرد اما نمیشود با دروغ کشور را مدیریت کرد. خداوند اجازه نمیدهد خون صدها هزار شهید که جان خود را برای انقلاب گذاشتهاند توسط افراد بزدل و غرب گرا مصادره شود و کشور را به حلقوم آمریکا بیاندازند.
*تحریف امام دقیق تر و پیچیدهتر شده است
آیا میشود اقدامات بیبیسی در جریان تبلیغات پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان را اقدامی در جهت تکمیل این پازل دانست؟
حسینیان: آنها کمتر از این هستند که بخواهند به رهبری فشار بیاورند، البته نقشهای بود که خبرگان را هم در دست بگیرند تا مجلس را به دست آورند و با توجه به اینکه دولت هم در دست دارند یک قدرت مطلقه تشکیل دهند. اما به خواست خداوند در خبرگان آقای جنتی به پیروزی رسیدند و خاری در چشم آنهاست.
*تحریف برنامهریزی شده علیه امام از زمان دوم خرداد ایجاد شد
درباره ریشه های تحریف امام اگر کمی به عقب تر بازگردیم این تحریف شخصیت امام از چه زمانی آغاز شد؟ آیا میتوان این مسئله را به زمان حیات حضرت امام نیز مربوط دانست؟
حسینیان: به نظر من به عنوان کسی که در روند جمهوری اسلامی حضور داشته، تحریف برنامهریزی شده علیه امام از زمان دوم خرداد ایجاد شد، اما آنها با یک ورژن بسیار تند وارد صحنه شدند و یکی از افراد وابسته به این جناح رسما اعلام کرد که دوران وابسته به تفکر امام تمام شد و تفکر امام را باید در موزه های تاریخی دنبال کرد، بعد از اینکه این ورژن خشن جواب نداد و موجب بازخوردهای تندی شد آنها شروع به تحریف امام کردند و جریان مکتبهایی که زیربنایی تفکر اصلاح طلبان بود این کار را آغاز کردند.
*شروع تحریف امام در جریان اصلاحات با سخنگویی حجاریان
سخنگوی این جریان سعید حجاریان بود که شروع به تحریف امام کردند با این عنوان که امام هم یک سیاستمدار بوده و حرفهایی که زده مطابق روز بوده است و هر زمان مصلحتی در کار بوده است، کم کم این مسئله به این زمان کشیده شد و وقتی که دیدند موفق به براندازی امام نیستند به تحریف و تفسیر و تاویل صحبتهای امام روی آوردند. بنابراین تحریف امام دقیق تر و پیچیدهتر شده است.
* ادعای بیبیسی مضحک و بی پشتوانه است و هر کس آن را تائید کند مورد تمسخر اهل تحقیق قرار میگیرد
همین آقای حجاریان که با توجه به عملکردش در 2 دهه گذشته به راحتی میتوانیم وی را از تئوریسینهای جریان غربگرای داخلی معرفی کنیم، در گفتوگویی به بیان تناقضات تاریخی ادعای بیبیسی پرداخت؛ آنها در این قضیه چه سیاستی را دنبال میکنند؟
حسینیان: به نظر من اینقدر این ادعای بیبیسی مضحک و بی پشتوانه است که هر کس آن را تائید کند مورد تمسخر اهل تحقیق قرار میگیرد و همین آقای حجاریان هم نمیتواند در مقابل این حرکت قرار بگیرد بنابراین معتقدم این مسئله یک سوءاستفاده از موقعیت است، یعنی موجی که ایجاد شده آن هم یک موج بسیار با سرعت کسی نمیتواند در مقابل آن ایستادگی کند و ناچارا باید با آن همراه شود.
آقای حجاریان هم میتوانست مانند آقای هاشمی درباره سند سازی بی بی سی علیه امام سکوت کند؟
حسینیان: همه اینها را باید یک سلسله به هم پیوسته تحلیل کرد که آقای هاشمی یکی از مهرههای آن است.
*مستند بیبیسی مطابق میل هاشمی است
از این جهت که بیبیسی یک دروغ واضحی مطرح کرده طوری که آقای گری سیک نیز آن را رد میکند و در داخل نیز خیلیها این سندسازی بی بی سی را از آقای سید حسن خمینی تا حجاریان تکذیب کردند، اما آقای هاشمی در این زمینه سکوت کرده است.
حسینیان: آقای هاشمی این مسئله را مطابق میل خود میدانست.
حتی با وجود سخیف بودن این دروغ؟
حسینیان: بله؛ وقتی که آقای هاشمی چند سال پیش آمد و ادعا کرد که امام میخواست شعار مرگ بر آمریکا را حذف کند میبیند که در حال حاضر این حرف طرفدار پیدا کرده است.
اینجا افرادی مانند حجاریان و اصلاح طلبان از خط فکری آقای هاشمی جدا شدهاند که سند سازی بی بی سی در مورد امام را تکذیب میکنند؟
حسینیان: خیر، این بحث آنقدر مبتذل است که کسی نمی تواند آن را تائید کند، آخرش یا باید مانند آقای هاشمی سکوت کند و یا موضع گیری کرده و آن را رد کنند.
*مبتذل بودن سندسازی بیبیسی باعث تکذیب آن شده است
یکی از مسائلی که مطرح است اینکه اگر حضرت امام به دنبال رابطه با آمریکا بودند در مورد قضیه مک فارلین آن طور قاطع ایستادگی نمیکردند نظر شما چیست؟
حسینیان: یک سندی وجود دارد که یکی از مسئولان نامهای را خدمت امام میفرستد در رابطه با مذاکره با آمریکا و میپرسد آیا اجازه داده میشود در مورد یک موضوع محدود با آمریکا مذاکره صورت بگیرد؟ امام شرطی میگذارند که اصلا آن مذاکره محقق نمیشود، امام میفرماید کسانی که میخواهند با آمریکا مذاکره کنند باید دلشان مالامال از کینه نسبت به آمریکا باشد و طوری شیفته نباشد که مانند قضیه آزادی گروگانها همان دفعه اول، طرف مذاکره کننده آمریکایی بگوید در همان دفعه اول پیشنهاد آنها پذیرفتند.
بنابراین اگر انسان با این دید وارد مذاکره شود همان طور که شهید بهشتی هم فرمودند که ما مذاکره با دشمن را بد نمیدانیم به شرط آنکه مذاکره کننده قدرتمندانه مذاکره کند، اشکالی ندارد اما اشکال کار در حال حاضر این است که این ها الان با شیفتگی به دنبال مذاکره با آمریکا هستند و در این صورت نهایت آن تسلیم شدن خواهد بود. در حالی که اگر مذاکره از موضع قدرت باشد یا دشمن را وادار به عقب نشینی میکند یا وادار به توقف میکند.
*انقلابی گری امام بر مبنای جهانی بینی و ایدئولوژی بود
حضرت آقا در مرقد امام اشارهای به بحث امام انقلابی داشتند و فرمودند که دشمن از امام انقلابی و انقلابی گری ما واهمه دارد، شما مهمترین شاخصههای این انقلابی گری را که دشمن از ترس آن به امام سازی با جعل اسناد روی می آورد چیست؟
حسینیان: امام سه ویژهی در انقلاب داشتند، اول اینکه انقلابیگری ایشان بر مبنای جهانی بینی و ایدئولوژی بود، یعنی قرائت امام از جهان هستی این بود که جهان هستی آفریده شده و جنگ حق و باطل بر روی زمین شکل گرفته و این جنگ باید توسط نیروهای مذهبی و نابودی باطل ادامه پیدا کند بنابراین حضرت امام ایدئولوژی داشت، امام برای تحقق این مسئله معتقد بودند که باید حکومت اسلامی درست شود و در سال 48 این نکته را در نجف مطرح کردند.
ویژگی دیگر امام این بود که علیرغم آنکه بسیاری از علما همین ایدئولوژی را داشتند اما ممکن نمی دانستند، مرحوم نائینی تاکید میکند که نظر من حکومت ولایت فقهاست اما چون امروز این مسئله مقدور و ممکن نیست، حکومت مشروعه را یک گام نزدیک تر به حکومت فقها میدانیم ولی امام فرمودند که این نوع حکومت ممکن است، این مسئله هم ممکن و هم مقدور است و فرمود خیال نکنید که من مانند پاپ هستم که روزهای شنبه بروم و حرفی بزنم، من حرفی را که میزنم دنبال آن راه میافتم ، بنابراین وقتی امام در زمانی که باید شاگرد تبریک کند و زمانی که باید مردم را به خیابان بیاورند و زمانی که باید آمریکا را تهدید کنند ، این کار را انجام میدهند طوری که رژیم کهنسال 2500 ساله شاهنشاهی از بین میرود. آنهم زمانی که میگفتند رژیم پهلوی پنجمین ارتش قدرتمند دنیا را در اختیار دارد یعنی بعد از آمریکا و چین و شوروی و کشورهای اروپایی، ارتش ایران را پنجمین ارتش قدرتمند دنیا میدانستند و این مسئله به خاطر این بود که همه قدرتها از آن حمایت میکردند ولی امام با اقتدار و قدرت کافی آنها را به زانو درآوردند.
برخی معتقدند برجام دو ادامه داستان مک فارلین است آیا شما این را قبول دارید؟
حسینیان: این همان تفکر است و همان مسیر را ادامه میدهد اما همان طور که عرض کردم آنها موفق نخواهند شد.
*امام به دنبال تشکیل بسیج جهانی برای رویارویی با استکبار جهانی بودند
امام در جایی تاکید میکنند که اگر دیر به جنبیم با سیاسیون ظاهر صلاح وابسته به آمریکا محکوم به فنا هستیم. مصداق این سیاسیون ظاهر الصلاح و اسلام آمریکایی را در حال حاضر چطور ارزیابی میکنید؟
حسینیان: آن زمان احساس ما این بود که امام این مسئله را درباره تیپهای نهضت آزادی مطرح میکنند، الان نهضت آزادی موضوعیت ندارد اما اگر هر کس تفکرش این باشد ک مشکل اساسی ما عدم رابطه با آمریکاست و اگر حل شود همه مشکلات هم حل خواهد شد مصداق این حرف امام خواهد بود، شاید بخشی از مشکلات در این صورت حل شود اما دیگر آن کشور اسلامی مدنظر امام نخواهیم بود. یعنی قطعا آن کشور تاثیرگذاری که امید مستضعفان عالم بود، نیست؛ امام در سال آخر عمر شریفشان به دنبال تشکیل یک بسیج جهانی برای رویارویی با استکبار جهانی بودند، امام به دنبال تشکیل حزب مستضعفان بود تا با استکبار مقابله کند.
در آن زمان به دلیل برخی گرفتاریهای کشور به این مسئله توجهی نشد ولی تفکر امام راه خود را باز میکند. در یمن، لبنان، عراق و سوریه این بسیج جهانی مدنظر امام تشکیل شده است، بالاخره آن حزب جهانی که مدنظر امام بود در حال شکل گرفتن است، تفکری که امام بنیان گذاشت و آمریکا به دنبال نابودی آن است چه با ساده اندیشی و چه با تفکر نفوذیها این را انکار میکند همان هستند که میخواهد این رابطه جهانی ایستادگی در برابر آمریکا را از بین ببرد.
*جریان معاند با دیدار فائزه هاشمی و بهائیت وارد جنگ علنی با نظام شد
سوال دیگر درباره موضوع دیدار فائزه هاشمی با بهائیت است، در حالی که امام در قضیه منتظری با وجود اینکه او را «حاصل عمر خود» میدانست اما ما شاهد عزل قائم مقام رهبری بودیم، چرا برخی از سیاسیون ما حتی حاضر نیستند علیه بهائیت موضع بگیرند ..
حسینیان: حوادث چنان پشت سر هم اتفاق میافتد که ساده انگارانه است که ما آن را حمل بر اتفاق کنیم، فائزه یک باره به دیدار مسئولان بهائی میرود آنهم زیر عکس عبدالبها و در همین زمان یک مرتبه سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا ایران را به خاطر نقض حقوق بهائیان در ایران محکوم میکند. این ها عوامل به هم پیچیده و وابسته ای است که به نظر من علنی شدن آن برای این است که بگویند ما از کار مخفیانه عبور کردیم و به سطحی رسیدیم که احتیاجی به تقیه نیست بلکه مرحله عملیات مخفیانه را پشت سر گذاشتیم و وارد جنگ علنی شدیم بنابراین شخصیتهایی که در این باره نظر ندادند، فرق میکنند و من با برخی از آنها صحبت کردم.
برخی از آنها معتقدند این مسئله دیدار فائزه هاشمی با بهائیان را دولتیها به وجود آوردند تا مشکلات اقتصادی و سیاسی و برجام تحت الشعاع قرار بگیرد لذا وارد قضیه نشدند. اما به نظر من لازم بود یک روشنگریهایی صورت بگیرد که چرا با بهائیت در ایران مبارزه شده است و بهائیان چه خطری برای مردم ایران دارند، یعنی از سوابق بهائیان مورد تبیین قرار بگیرد و جنایتهایی که در شاهرود، کاشان و ابرقو انجام دادند و آدم های بیگناهی را کشتند و جسورانه به ملت بی گناه ایران تاختند کشور را غارت کردند باید تعریف شود تا مردم به هوش باشند و بهائیت به کمک خودیها قدرت بگیرد.
*انتخاب آیت الله خامنهای قطعا یک تقدیر الهی بود
رهبر انقلاب تاکید کردند که اگر مسیر امام در این انقلاب عوض شود، ملت ایران سیلی خواهد خورد، با توجه به اینکه رهبر انقلاب در 27 سال اخیر به مراتب کاری سخت تر از حضرت امام برعهده داشتند، ارزیابی شما از این مسئله چیست؟
حسینیان: واقعا انتخاب آیت الله خامنهای قطعا یک تقدیر الهی بود که میگوید خداوند آگاه تر است که رسالت را بر دوش چه کسی قرار دهد نشانی از این است که خداوند این انقلاب را تحت حمایت خود دارد، مشکلات آیت الله خامنهای به نظر من به مراتب سخت تر از مدیریت امام بود چرا که حضرت امام یک انقلاب را خودشان ایجاد و مدیریت کردند و کسانی که پشت سر امام حرکت کردند همه از شاگردان حضرت امام بودند اما آیت الله خامنهای این مشکل را داشت که همه مدعی بودند و یا عده ای خودشان را استاد ایشان می دانستند و یا هم درس ولی ایشان توانست با درایت و فرزانگی خود رهبری را بالفعل به اثبات برساند.
به عنوان نمونه باید بگویم اگر فتنه ای که در سال 88 رخ داد در هر کشور دنیا اتفاق میافتاد آن کشور سقوط میکرد، فتنه ای که بسیاری از مدعیان انقلابی آن را هدایت کردند و بسیاری از گروههای داخلی از منافقین تا بهائیت و تودهای ها،طوفانیها ، ستاره سرخیها، مارکسیستها، سلطنتطلبان و سرمایه داران در این فتنه نقش داشتند و از آن سو نیز آمریکا و رسانه های غربی و اتحادیه اروپا حضور داشت. خوب است که بازبینی شود تا یادمان نرود که همه کفر و نفاق در سال 88 مقابل انقلاب اسلامی قرار گرفت ولی رهبری چنان مدیریت کرد و با صبوری و حوصله مردم فریب خورده را از جریان این گروه ها جدا کردند طوری که این دنیا طلبان را در تنهایی و انزوا قرار دادند.
در سال 1975 در آمریکا شبیه این اتفاق افتاد که در آنجا فقط دو لشگر پیاده و زرهی در آن ایالت نیرو پیاده شد و 50 نفر کشته داشت اما اینجا در سال 88 بدون دخالت ارتش و با افشاگری رهبری، این فتنه مهار و قدرت جمهوری اسلامی بازیابی و بازسازی شد، ایشان یک رهبری الهی را دارند و تحت عنایات حضرت ولی عصر (عج) مورد عنایت الهی هستند. حتی مخالفان مقام معظم رهبری نقش ایشان را در فتنه ستودند، صحبتهای خانم کلینتون درباره امیدشان به فتنه 88 و چیزی که بدست آوردند را بازخوانی کنید، از زبان آن شاید مدیریت رهبری بهتر روشن شود.