به گزارش مشرق، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، در مطلبی به قلم روحالأمین سعیدی دکتری روابط بینالملل دانشگاه تهران نوشت:
رهبر معظم انقلاب اسلامی در خلال بیانات مهم خود در حرم مطهر امام خمینی
رحمهاللهعلیه انقلابیگری را مفهومی مشکک (مقول به تشکیک) دانستند. تسری
چنین دیدگاهی به عرصهی سیاسی کشور یقیناً پیامدهای بسیار مثبتی برای رقابت
سالم گروهها و جریانات سیاسیِ عضو خانواده بزرگ انقلاب اسلامی خواهد داشت
و وحدت و همگرایی بیشتری را به ارمغان خواهد آورد. اما بهنظر میرسد
اینکه مفهوم مشکک چیست و تشکیکی بودن انقلابیگری به چه معناست، قدری
نیازمند تبیین باشد.
در مباحث فلسفی، مفهوم کلی از جهت اینکه بر همه
افراد و مصادیقش به یک نحو صدق میکند یا نه، بر دو قسم است: «کلی متواطی» و
«کلی مشکک». کلی متواطی به مفهومی اطلاق میشود که بر تمام مصادیقش بهطور
یکسان و یکنواخت صدق کند. یعنی مصادیقش از جهت آن مفهوم کلی با هم یکسانند
و تفاوتی بینشان نیست. برای مثال «انسان» یک مفهوم کلی متواطی است که بر
تمامی انسانها بهطور یکسان صادق است و نمیتوان گفت شخصی از شخص دیگر
انسانتر است؛ زیرا انسانیت درجات و شدت و ضعف ندارد. اما کلی مشکک آن
مفهومی است که بر افراد و مصادیقش بهطور متفاوت و غیریکسان (با شدت و
ضعف) تعلق میگیرد؛ یعنی میان مصادیقش از جهت صدق این مفهوم، تفاوت وجود
دارد و این مفهوم، بر بعضی بیشتر و بر بعضی کمتر صدق میکند. برای مثال
مفهوم «نور و روشنایی» یک کلی مشکک است.
زیرا مصادیق آن پدیدههایی از قبیل
خورشید، ماه، چراغ، آتش و غیره هستند که روشنی آنها یکسان نیست و مثلاً
نورانیت و روشنایی خورشید به مراتب بیش از چراغ است. لذا چنین مفاهیمی را
که صدق آنها بر مصادیقشان متفاوت و گوناگون است، کلی مشکک و خود این تفاوت
را «تشکیک» میگویند.
بر اساس این تعریف وقتی «انقلابیگری» را یک
مفهوم مشکک میخوانیم، بدین معناست که این مفهوم دارای مراتب و درجاتی است
که تجلی آن در شخصیت و روحیات افراد انقلابی ممکن است شدت و ضعف داشته
باشد. یعنی میتوان افراد بسیاری را تصور کرد که همگی واجد معیارهای
انقلابیگری هستند اما صدق این مفهوم بر آنها یکسان نیست بلکه در برخی
برجستگی و ظهور بیشتری دارد و در برخی کمرنگتر است. دقیقاً بر اساس همین
تعریف تشکیکی است که رهبر معظم انقلاب اظهار میدارد: «این هم خطا است که
ما از همه کسانی که انقلابی هستند، یک نوع عمل انقلابی توقع داشته باشیم؛
یا یک درجه از انقلابیگری توقع داشته باشیم... ممکن است یک نفر نسبت به
مفاهیم انقلاب و عمل انقلابی بهتر حرکت کند، یک نفر به آن خوبی حرکت نکند
اما در همان راه دارد حرکت میکند. اینکه ما هرکسی خوب حرکت نکرد یا
بهطور کامل حرکت نکرد را متهم بکنیم به غیر انقلابی یا ضد انقلابی این هم
خطا است؛ نه، ممکن است یک نفری صد درجه میزان حرکت او ارزش دارد، یک نفری
کمتر ارزش دارد، یک نفری از او کمتر ارزش دارد اما همه در این راه حرکت
میکنند. مهم این است که آن شاخصها تطبیق بکند. مهم شاخصها است. مهم این
است که آن کسی هم که با آن شدت و با آن جدیت حرکت نمیکند، شاخصهای
انقلابیگری را داشته باشد. اگر این شاخصها وجود داشت، آنوقت طرف انقلابی
است، فرد انقلابی، مجموعه انقلابی، دولت انقلابی، سازمان انقلابی؛ عمده
این است که شاخصها را بشناسیم.»
یکی از ثمرات رویکرد تشکیکی به مفهوم
انقلابیگری را میتوان تحقق هرچه بیشترِ راهبرد جذب حداکثری و دفع حداقلی
نظام جمهوری اسلامی دانست که بارها از سوی مقام معظم رهبری مورد تأکید
قرار گرفته است. با وجود طبیعی بودن و اجتنابناپذیریِ ریزشها و
رویشها در مسیر حرکت پیشروندهی انقلاب اسلامی، مشی نظام همواره این بوده
است که بر شمار علاقهمندان به آرمانهای انقلاب بیفزاید و حتیالإمکان
از ریزش احتمالی اعضای خانواده بزرگ انقلاب جلوگیری نماید. اما
مرزبندیهای کاذب حزبی و جناحی دقیقاً در نقطه مقابل این راهبرد است زیرا
با فروکاستن تقابلهای سیاسی به عرصه رقابتهای جناحی، شمار ریزشها را
افزایش میدهد و هزینههای گزافی به انقلاب و نظام تحمیل میکند.
پس
اگر پذیرفتیم که انقلابی بودن یک ویژگی مُشکّک و ذومراتب است، آنگاه
میتوان تمام افرادِ برخوردار از این ویژگی بر اساس شاخصهای تعیین شده
توسط رهبر معظم را در دایرهی وسیع انقلاب اسلامی جای داد و بهعنوان
«خودی» تلقی کرد. این در حالی است که در فضای صفبندیهایی مانند اصولگرا
و اصلاحطلب بهدلیل مطرح بودن رقابتها، تعصبات، و حتی در برخی موارد
کینهتوزیهای جناحی برای حذف حریف از میدان رقابت، متأسفانه فرایند
تخریب، برچسبزنی، اتهامزنی، طرد و دگرسازی بسیار پرشتاب پیموده میشود و
ممکن است فردی به صِرف اتخاذ موضعی نامناسب و اشتباه از جمع خانواده
انقلاب اسلامی طرد شود.
در نتیجه برای جلوگیری از بروز چنین مشکلاتی
بهتر است شاخصهای اصیل انقلاب اسلامی بهعنوان خط مایز دوقطبی انقلابی و
ضد انقلاب مورد پذیرش قرار گیرد و البته با توجه به مشکک بودن انقلابیگری
نباید با تعیین شرایط پیچیده و مؤلفههای فراوان، دایره انقلابیگری را
به قدری تنگ و مُضیّق سازیم که تنها عدهی معدودی در آن جای گیرند. زیرا
برخی اختلاف سلیقهها یا کجفهمیها تسامحاً قابل اغماض است و نباید
موجب طرد افراد از خانواده انقلاب اسلامی گردد. چنانکه در فریضهای مانند
نماز هم برخی از اعمال و اذکار، رکن محسوب میشوند و ترکشان جایز نیست
اما برخی فروعاتِ مستحب نیز هستند که در صورت انجام نشدن، خللی به کلیت
نماز وارد نمیآورند. بنابر این میتوان در عین پافشاری بر اصول و ارکان
انقلاب اسلامی، از برخی موارد اختلاف جزئی و شدت و ضعفها در بروز روحیه
انقلابی افراد چشم پوشید تا مفاهیم «انقلابی» و «خودی» مصادیق هرچه بیشتری
در عرصه سیاسی جمهوری اسلامی ایران بیابد و چتر انقلابیگری مشکک بتواند
طیف وسیعتری از سلایق سیاسی را زیر سایه خود جای دهد.
البته ناگفته
پیداست که انقلابیگری مشکک هرگز بهمعنای تساهل و تسامح بر سر پایبندی به
ارزشهای انقلاب اسلامی نیست و نباید دستاویز برخی فرصتطلبان برای حرکت
مُزوّرانه در حدفاصل مرز انقلاب و ضد انقلاب و اتخاذ مشی عملگرایانه و
منفعتجویانه قرار گیرد. زیرا اساساً مشکک بودن زمانی معنا پیدا میکند که
انتساب مصادیق به یک مفهوم، محرز شده باشد. به عبارت دیگر انقلابیگری مشکک
تنها در حلقه انقلابیون قابل طرح است نه میان انقلابی و ضد انقلاب. بنابر
این در عین اعتقاد به ماهیت تشکیکی انقلابیگری، التزام کامل به معیارها و
شاخصهای مقوّم این مفهوم بهویژه پنج شاخصی که رهبر معظم انقلاب برشمردند
(پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی اسلام و انقلاب، هدفگیری آرمانهای
انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آنها، پایبندی به استقلال کشور، حساسیت
در برابر دشمن و عدم تبعیت از آن و رعایت تقوای سیاسی) ضرورتی انکارناپذیر
دارد.
اگر پذیرفتیم که انقلابی بودن یک ویژگی مُشکّک و ذومراتب است، آنگاه میتوان تمام افرادِ برخوردار از این ویژگی بر اساس شاخصهای تعیین شده توسط رهبر معظم را در دایرهی وسیع انقلاب اسلامی جای داد و بهعنوان «خودی» تلقی کرد.