رفتارهای حامیان عارف باعث شد وی نه جایی در هیئت رییسه، نه جایی در مرکز پژوهش‌ها، نه جایی در کمیسیون اصل 90 و نه جایی در کمیسیون آموزش مجلس داشته باشد.

گروه سیاست مشرق - انتخابات ریاست و کمیسیون‌های تخصصی مجلس با یک شکست سهمگین برای اصلاح‌طلبان به پایان رسید اما در این میان آنچه همگان را به شگفتی وا‌داشت این بود که اساساً چرا اصلاح‌طلبان حاضر شدند در میدانی پا بگذارند که از پیش؛ نتیجه آن قابل پیش‌بینی بود تا حدی که بعضی از اصلاح‌طلبان نیز کراراً به آن اذعان کرده بودند؛ به چه قیمتی چهره‌های شاخص حاضر شدند خود را در این رقابت به مهره‌ای سوخته بدل کنند؟ چرا عارف از نامزدی برای ریاست جمهوری به جایگاه یک نماینده ساده تنزل پیدا کرد؟ چه کسی به عارف مشورت داد که می‌تواند توهم ریاست مجلس را در سر بپروراند؟
پاسخ به این سؤالات در اعترافات ایشان پس از برگزاری انتخابات ریاست به وضوح مشخص است.

در این رابطه تقی آزاد ارمکی جامعه‌شناس نزدیک به جریان اصلاحات در مصاحبه با آرمان و در پاسخ به این سؤال که چرا با توجه اینکه اصلاح‌طلبان پس از انتخابات اعلام کردند که لیستشان اکثریت مجلس را دارد، در انتخابات ریاست مجلس نتوانستند محمدرضا عارف را بر کرسی ریاست بنشانند؟ اظهار داشت:" نیروهای سیاسی معمولاً در اتفاقات مهم مثل انتخابات‌ها بلوف می‌زنند. از این جهت باید مقداری از آن را بلوف تحلیل کرد. مثلاً گروهی می‌گوید که ما اکثریت را داریم و این در حالی است که گروه دیگر هم این ادعا را دارد. بنابراین با این بلوف وارد عرصه سیاسی می‌شوند و این بلوف می‌تواند موجب بازنده شدن شود یا اینکه بگیرد و گروهی پیروز شود. درباره انتخابات مجلس، بلوف وجود داشت اما تعارضی نبود...

درباره بلوف سیاسی صحبت کردید. این بلوف سیاسی نمی‌تواند امید واهی میان هواداران -از هر طیفی که باشند- ایجاد کند؟ یعنی به عبارتی سطح توقع‌ها را بالا ببرد؟

نه. این بلوف سیاسی بیشتر در حوزه مطبوعات بود ولی درکل حوزه عمومی نیست. یعنی شما فکر نکنید که در همه خانه‌ها، مدارس و دانشگاه‌ها این بحث را به‌طوری‌که مطبوعات طرفدار، دنبال می‌کردند، رصد یا پی می‌گرفتند. جامعه اصلاً این‌طور نیست. بنابراین جامعه در حوزه سیاسی این‌طور واکنش نشان نمی‌دهد. "[1]

همسو با این سخنان، کرباسچی در مصاحبه با اعتماد اظهار می‌دارد:" از زمان آغاز فعالیت‌های انتخاباتی، هدف اصلاح‌طلبان برای حضور در مجلس دهم، حذف نیروهای افراطی بود... این هدف و مقصود اصلی جریان اصلاحات بود و خوشبختانه بیش از دو سوم نمایندگان تغییر کردند. قراری بر این مبنا شکل نگرفت که ریاست مجلس نیز از آن اصلاح‌طلبان شود. چراکه این مسئله داخلی مجلس و تحت تأثیر عوامل متعددی است...نگاه اصلاح‌طلبان به مجلس دهم، نگاه حداقلی بود. اینکه چگونه موضوع ریاست به سرمان زد واقعاً جای تعجب دارد."[2]

باید گفت اصلاح‌طلبان در کمال ناباوری در انتخابات هفت اسفند پیروزی‌هایی را در تهران و بعضی شهرهای بزرگ به دست آوردند اما روحیه زیاده‌خواهی، آن‌ها را متوجه کرسی ریاست مجلس کرد و آن‌ها همچون میرحسین موسوی که قبل از شمارش آرای انتخابات ریاست جمهوری سال 88 خود را برنده قطعی انتخابات با نسبت زیاد اعلام کرد و نیز مطابق رسم همیشگی‌شان، القا پیروزی در انتخابات کل کشور را در دستور کار قرار دادند تا بدین شیوه بتوانند سایر کرسی‌های مجلس که به دور دوم رفته بود از آن خود کنند و در همین زمان و قبل از برگزاری دور دوم انتخابات، در یک ناشیگری واضح سیاسی بحث از ریاست عارف بر مجلس را پیش کشیدند؛ پس از برگزاری دور دوم انتخابات نیز با اینکه مشخص شد که اصلاح‌طلبان اکثریت مجلس را نتوانسته‌اند از آن خود کنند بحث از ریاست عارف با شدت و حدت پیگیری شد و القای پیروزی در انتخابات به عنوان یکی از برنامه‌های جدی اصلاح‌طلبان برای تقلیل خواسته‌های حریف و کنار آمدن فعالان و بدنه رقیب با نتیجه به وجود آمده و نیز همراه کردن مستقلین با گزینه اصلاحات همچنان ادامه پیدا کرد اما این شگرد قدیمی ازقضا این دفعه موجب فریفتن خود اصلاح‌طلبان شد و تا آنجا پیش رفت که اصلاح‌طلبان تا باخت سنگین خود را در مجلس مشاهده نکردند باورشان نشد که اکثریت از آن ایشان نبوده است.

نمونه‌های دیگری از این نوشداروهای پس از مرگ سهراب را در ادامه می‌توان ملاحظه کرد:

غلامعلی ریاحی در آرمان می‌نویسد:" بی‌جهت این توهم در بین عده‌ای از افراد شاخص اصلاحات شکل گرفت که حق‌دارند آقای عارف را تشویق کنند که در وزن‌کشی انتخاب رئیس مجلس شرکت کند. مشارکت ۱۸۰ نفر در جلسه مقدماتی جناح اصولگرا و تنها حدود ۱۰۰ نفر در جلسه مشابه فهرست امید کافی بود که به آقای عارف گوشزد کند که نباید نامزد ریاست شود ولی ظاهراً اتاق فکر اصلاحات ارزیابی دیگری داشت که البته درست نبود. عمده استدلال آن عده که آقای عارف را تشویق به نامزدی کردند این بود که اگر نامزد نشود بدنه اجتماعی حامی اصلاحات ریزش می‌کند! در اینجا بازهم نوعی آوانتوریسم برعقلانیت غلبه کرد. افرادی مانند آقای زیباکلام مکرراً خطر ذوق‌زدگی ناشی از پیروزی انتخابات تهران را گوشزد کرده بودند."[3]

علاوه بر آنچه ذکر شد آرمان در خصوص توهم و بلوف اصلاح‌طلبان می‌نویسد:"اصلاح‌طلبان بازهم اشتباه کردند؛ اشتباه بزرگی که شیرینی حماسه ۷ اسفند را در مذاق آگاهان به این اشتباه تلخ کرد. بازهم شروع خوب و پایان بد. بازهم ندانستن ارزش دستاوردها و تقدیم آن به رقیب سیاسی...ایجاد دوقطبی عارف- لاریجانی برای کرسی ریاست و گذاشتن نمره منفی در رزومه مجلسی اصلاح‌طلب در راستای تدبیر است؟ در نهایت باید فارغ از رأی نیاوردن عارف به این مهم اعتراف کرد که بازهم اصلاحات باخت؛ این‌بار به توهم پیروزی باخت "[4]

همچنین باید گفت پس از مشخص شدن نتایج انتخابات هیئت‌رئیسه مجلس، بعضی از اصلاح‌طلبان درصدد این برآمدند که رأی پزشکیان، نایب‌رئیس منتخب مجلس را وزن اصلاح‌طلبان مجلس عنوان کنند و به همین منظور عدم رأی آوری عارف را به پای شخصیت غیر کاریزماتیک او بگذارند اما بعضی دیگر دلیلی ندیدند که بخواهند قلب واقعیت کنند؛ میر کریمی سردبیر آفتاب یزد در این خصوص می‌نویسد " نتایج انتخابات هیئت رییسه به خوبی عیار مجلس دهم را نشان می‌دهد... علی لاریجانی رییس این مجلس است. میزان رأی او نشان می‌دهد قاطبه مجلس دهمی‌ها چه اصولگرا و چه مستقل و ایضاً حتی برخی از امیدی‌ها به او ایمان دارند. اما در مورد دو بال او چه می‌توان گفت. مسعود پزشکیان را به دلیل سبقه اش اصلاح‌طلب می‌دانند اما آیا میزان رأیی که او گرفته تماماً اصلاح‌طلبی بوده است؟ یک بررسی ساده این موضوع را نشان نمی‌دهد. این نماینده آذری زبان مجلس در انتخابات مقدماتی توانست 154 رأی کسب کند و این در حالی است که محمد رضا عارف از فراکسیون امید تنها قادر بوده 103 رأی جذب نماید. این موضوع به درستی نشان می‌دهد که 50 رأی مسعود پزشکیان که منجر به آن شده او به هیئت رییسه برسد دلایل غیر سیاسی دارد و بیشتر بازمی‌گردد به اعتقادات قومی. چه بسا اگر جای وی مصطفی کواکبیان کاندیدا می‌شد میزان آرای وی دقیقاً همان 103 رأی محمد رضا عارف بود. در مورد نائب رییسی علی مطهری نیز همین موضوع البته به نوع دیگرش مصداق دارد. اگرچه اصلاح‌طلبان این روزها خشنود به نظر می‌رسند اما رأیی که فرزند شهید مطهری کسب کرده آن‌چنان دخلی به انسجام فراکسیونی ندارد و ناشی از لابی‌های شخصی علی مطهری و وجهه تأیید شده وی است."[5]

اما با این همه بعضی از اصلاح‌طلبان هنوز فریفته بلوف سیاسی هم طیفان خود هستند و فارغ از درک عمق شکست اصلاح‌طلبی در مجلس، به دنبال دلیل تراشی برای این شکست می‌گردند در این مورد اسماعیل دوستی در شرق می‌نویسد:" اما در میان برخی اصلاح‌طلبان هم موضوعات عجیبی شنیده می‌شود. در روزهای اخیر برخی افراد که تا پیش از این از قطعی‌بودن ریاست دکتر عارف سخن می‌گفتند، به ناگاه تبدیل به پیشگویانی شدند که از قبل، وضعیت امروز را پیش‌بینی می‌کردند! آنان احتمالاً یادشان رفته بسیاری دیگر از اصلاح‌طلبان با توجه به سیال بودن گرایش برخی چهره‌های تازه‌وارد به فضای مجلس و سیاست در این دوره، حدس می‌زدند کار با دشواری‌هایی مواجه شود، اما دکتر عارف بر اساس عهدی که با مردم داشت، وارد صحنه شد تا آخر ماند و صدای اصلاحات را پس از سه دوره در مجلس طنین‌انداز کرد "[6]

همچنین در این خصوص صلاح‌الدین هرسنی در آفتاب یزد می‌نویسد:" درباره تحلیلگران خارج از درون و بیرون جبهه اصلاحات همین بس که آنان نمی‌بایست با نامه‌نگاری به دکتر عارف مبنی بر انصراف او از ریاست، آب به آسیاب جبهه اصولگرایی می‌ریختند. در این راستا گناه برخی از افرادی هم که در صدر جبهه اصلاحات قرار داشتند، کمتر از راهبردهای کارشکنانه جریان اصولگرایی نیست. هم تحلیلگران خارج و هم اعلام مواضع اعاظم جریان اصلاح‌طلبی با تحلیل‌ها و نامه‌نگاری‌های خود ناخواسته تبدیل به بزرگ‌ترین متهمان جبهه ضد عارف شدند. به‌واقع تحلیل‌ها و اعلام مواضع این افراد در حکم تبلیغاتی بود که بیشتر از همه توانست نمایندگان مستقل را در فرار از جبهه عارف تحت تأثیر قرار دهد. درباره نمایندگان مستقل و برخی از نمایندگان همسوی دولت همین نکته کافی است که آنان باید بدانند که مرتکب غیر مسئولانه‌ترین کنش ممکن شده‌اند...اگر این کنش آنان آگاهانه، عامدانه و از روی حب و بغض صورت گرفته باشد، از آنکه مردم بخواهند آنان را مسئولان مردم فریب و پوپولیسم بخوانند، نباید آشفته شوند. این اتهام قبل از آنکه یک دشنام سیاسی باشد، کنشی است که با گرایش به جبهه ضد عارف و از سوی مردمی برای آنان حاصل شده است که انتخاب آنان امید و تغییر بود نه نفاق و دورویی."[7]

به هر جهت تمام این بلوف‌ها و رفتارهای نابخردانه و خام اصلاحات باعث شد، عارف نه جایی در هیئت رییسه، نه جایی در مرکز پژوهش‌ها، نه جایی در کمیسیون اصل 90 و نه جایی در کمیسیون آموزش مجلس داشته باشد؛ شاید بتوانیم بگوییم بیچاره عارف که با کسانی همچون اصلاح‌طلبان هم پیاله شده است.


[1] - http://armandaily.ir/fa/Main/Detail/153189

[2] - http://www.etemadnewspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=443&pageno=3

[3] - http://armandaily.ir/fa/Main/Detail/153158

[4] - http://armandaily.ir/fa/Main/Detail/153114

[5] - aftabeyazd.ir/38647-.html

[6] - http://sharghdaily.ir/News/94541

[7] - www.aftabeyazd.ir/38389-.html