هر چه از آخر به اول حرکت می‌کنیم، این دو کاراکتر پخته‌تر می‌شوند. حتی دزدی‌هایشان شرافتمندانه می‌َشود. هر چی به سر داستان نزدیک می شویم می‌بینیم که بلاهت آنها بیشتر است. حتی از نظر ظاهر و قیافه.

گروه فرهنگ و هنر مشرق- بررسی ساختار، فضاسازی و چگونگی خلق کاراکترهای فیلم «بارکد» به همراه مصطفی و محسن کیایی، کارگردان فیلم و بازیگر نقش میلاد مصطفی کیایی از زمان ساخت «ضد گلوله» نشان داد کارگردانی است که جنس مخاطب را خیلی خوب می‌شناسد. می‌داند برای جذب مخاطب روی چه نکاتی دست بگذارد و از چه مسیری وارد شود. فیلم‌های بعدی‌اش «خط ویژه»، «عصر یخبندان» و حالا هم «بارکد» با اینکه فیلم‌های اجتماعی-کمدی متفاوتی هستند اما همگی، به طرز عجیبی بین مخاطبان جا باز کرده‌اند. در هر چهار فیلم،‌ مصطفی و محسن کیایی، به عنوان کارگردان، نویسنده و بازیگر، کنار هم به این موفقیت دست پیدا کرده‌اند و روی الگوی خاص خودشان جلو رفته‌اند.به گزارش همشهری جوان، دلایل این موفقیت را به همراه مصفطی و محسن کیایی بررسی می‌کنیم.




*شباهت به سینمای تارانتینو


یکی از ویژگی‌های مهم فیلم «بارکد» که شاید آن را از سایر فیلم‌های مصطفی کیایی متمایز می‌کند، شباهتش به آثار کونتین تارانتینو است. به لحاظ فضا، جنس کمدی و ساختاری که برای فیلم در نظر گرفته، به نظر می‌رسد تحت تأثیر فیلمسازی این کارگردان پیش رفته.
مصطفی: درست است. در واقع از جنس واقعی دور هستند. من در همه فیلم‌هایی که می‌سازم نوعی نگاه فانتزی دارم که این فانتزی، بعضی جاها بیرون می‌زند و رعایت می‌شود. مثل «بارکد» و «بعدازظهر سگی سگی». گاهی هم در خط سیر داستان می‌ماند و به سمت رئال می‌رود مثل «ضد گلوله» به نظر من شخصیت حامد و میلاد از این فرمول تبعیت کرده است.



*لگوی رایج احمق‌ها

 
در سینمای جهان و به تبعیت از آن در سینمای ایران، فیلم‌های کمدی زیادی داشته‌ایم که از جذابیت‌های موجود در روابط میان دو کاراکتر احمق استفاده کرده‌اند. در «بارکد» هم با توجه به جنس روابط و دیالوگ‌هایی که برای حامد و میلاد در نظر گرفته شده، بده بستان‌های میان این دو کاراکتر بسیار دقیق و جذاب از آب درآمده. با اینکه هر دوی این‌ها کاراکترهای فانتزی هستند اما حماقت‌هایشان چندان هم ناآشنا نیست.



محسن کیایی: این دو کاراکتر با وجود اینکه فانتزی هستند اما رفتار زیاد دور از ذهنی ندارند. همین الان می‌توانید رفتار آنها را کاملا در جامعه یا اطراف خودتان ببینید. زمانی اختلاف نسل میان پدربزرگ و نوه بود، بعد شد پدر و پسر اما در این روزگار میان برادر و برادر اختلاف نسل داریم. بحث این دو تا کاراکتر هم همین است، اگر دقت کنیم می‌بینیم که خیلی از رفتارهایشان را نمی‌شناسیم و از دید ما احمقانه است اما باید بپذیریم که این طرز فکرها در جامعه ما وجود دارد.



درست است که یک بخشی از کارتونی بودن این کاراکترها هم به خاطر کمدی بودن فیلم است. این بحث احمق و احمق‌تری، همیشه در فیلم‌های کمدی وجود دارد. به نظر من این دو کاراکتر باید رفتارهایشان تعارض داشته باشد. وقتی ساختار فیلم‌های کمدی را نگاه کنید، ناچار هستید به این سمت بروید. به هر حال ممکن است ما نتوانیم رفتارهای این دو را بفهمیم و همین موضوع است که فیلم را شبیه انیمیشن می‌کند.

محسن کیایی: از روز اولی که بهرام رادان نشستیم و راجع به کار حرف زدیم، قرارمان این بود که فکر کنیم داریم یک فیلم جدی بازی می‌کنیم و تمام تلاشمان را هم بکنیم که جدی بازی کنیم. حتی مصطفی مدام سر صحنه تأکید می‌کرد که بچه‌ها ما همه جدی هستیم. در «بارکد» ما حتی احمقانه‌ترین حالات ممکن را هم بسیار جدی بازی می‌کنیم. میلاد واقعاً از اینکه جنیفر لوپز قرار است در فیلم اصغر فرهادی بازی کند حرص می‌خورد. اصلا ادا در نمی‌آورد. واقعاً توی ذهنیت او این مسئله بسیار اهمیت دارد. من حماقتم نسبت به بهرام بیشتر است اما اینطور نیست که یک نفرمان بخواهد کمدی‌تر بازی کند و آن یکی جدی‌تر. حضور ما دو نفر در یک موقعیت فضای کمدی را شکل می‌دهد.



*پیچیدگی کاراکتر حامد

درباره شخصیت میلاد، این حماقت به طور کامل وجود دارد اما انگار در کاراکتر حامد، یک مقدار با این حماقت بازی شده. هر چه زمان می‌گذرد، انگار حامد را یک مقدار منطقی و با فکرتر می‌بینیم.

مصطفی کیایی: این دو نفر یک مسیری را طی کرده‌اند که آنها را پخته‌تر کرده است. مخصوصا حامد که از یک بچه سوسول به اینجا رسیده است، ولی به نظر من زمانی که رو در روی کیانیان نشسته به مرزی از پختگی رسیده است و می‌تواند تأثیرگذار باشد. حالا برای بیننده هم این موضوع پیش می‌آید که حامد فیلم را بپذیرد یا حامدی که در اتاق کیانیان نشسته است. ما به صورت تعمدی سعی کردیم در قسمت‌هایی که در حضور کیانیان است، فضا رئال باشد.

*الزام فرار از ساختار خطی

ویژگی مهم «بارکد» در ساختاری است که برای آن در نظر گرفته شده. شما کل داستان را از انتها به ابتدا روایت کرده‌اید و خب این مسئله در عین جذابیت، یک مقدار برای مخاطب ایرانی ناآشناست. خیلی‌ها اواسط فیلم احساس می‌کنند گیج شده‌اند یا متوجه قضیه نمی‌شوند.



مصطفی کیایی:‌ وسوسه شده بودم که قصه‌ای را از آخر به اول روایت کنم و ببینم درام آنقدر کشش دارد که بتوان از آخر به اول پیش آمد. خب برای این روش به یک راوی احتیاج داشتیم که روایت کند. ما به عنوان فیلمساز دنبال تجربه‌های جدید هستیم. برای همین این روش را انتخاب کردیم. الان که ماحصل کار را می‌ّبینم باید بگویم اگر قرار باشد این داستان را به صورت از ابتدا به انتها روایت کنیم دیگر جذابیت ندارد. از طرفی ما با نقطه گذاری‌هایی که داشتیم سعی کردیم از بدفهمی و گیج شدن مخاطب جلوگیری کنیم.

هر چه از آخر به اول حرکت می‌کنیم، این دو کاراکتر پخته‌تر می‌شوند. حتی دزدی‌هایشان شرافتمندانه می‌َشود. هر چی به سر داستان نزدیک می شویم می‌بینیم که بلاهت آنها بیشتر است. حتی از نظر ظاهر و قیافه. منظورم این است که به خاطر کمبود داستان نبود که من بخواهم با این روش دز فانتزی را بالا ببرم و به خاطر همین مسئله که در درام داشت شکل می‌گرفت باید میزان حماقتشان بیشتر می‌شد.

محسن کیایی: در نوشتن فیلم‌نامه از یک الگوی قدیمی استفاده شده است که در واقع همان شهرزاد قصه گویی است که برای پادشاه قصه می‌گوید و ما کسی را داریم که برای یک نفر قصه می‌گوید تا خوابش نبرد و بتواند کارهایی که می‌خواهد انجام دهد. شاید اگر قرار بود کاراکتر میلاد این داستان را روایت کند فانتزی آن خیلی بیشتر می‌شد. این هم یک بخش رویکرد به فیلمنامه است که می‌توان در موردش حرف زد.



*کمدی از جنس زندگی


در همه کارهای مصطفی کیایی، در کنار ورود به مسائل اجتماعی، یک کمدی ظریفی هم دیده می‌شود. شاید یکی از مهمترین موارد جذابیت‌ فیلم‌ها دقیقا همین باشد.

مصطفی کیایی: موقعیت این فیلم‌ها کاملا رئال است و کارگردان و بازیگر هیچ تلاشی برای خنداندن نمی‌کنند. به نظر من فیلمنامه هم مثل زندگی می‌ماند. من در خیلی از فیلم‌هایم مرز بین شوخی و جدی را با هم قاطی می‌کنم چون فیلم هم مثل زندگی است. شاید الان شاد باشی بگویی بخندی بعد که می‌روی بیرون شاید یک تلفن همه فکرت را به هم بریزد. دلم می‌خواهد در فیلم‌هایم لحن زندگی را رعایت کنم.

محسن کیایی: کارهای مصطفی عموماً طوری است که رگه‌هایی از کمدی و جدی را کنار هم دارد. همان اندازه که جدی است می‌تواند کمدی هم باشد. برآیند مدل کار مصطفی در کار من خیلی دیده می‌َشود. من هم روی همان خط راه می‌روم. عین زندگی می‌ماند. ممکن است صبح خوشحالترین آدم روی زمین باشیم و شب ناراحت‌ترین. ولی خود کاراکتر من هم یک ذره طنازی و شوخی را دوست دارم اما شاید یک جایی نقش جدی هم بهم بخورد که اصلا مجبور شوم هیچ کدام را نداشته باشم اما کاری که جا داشته باشد، چرا دوست دارم اینطوری بازی کنم.

*بازیگر ثابت فیلم‌ها

محسن کیایی یکی از بازیگران ثابت فیلم‌های بردارش است. از زمان اولین فیلم مصطفی کیایی یعنی «بعدازظهر  سگی سگی» همیشه ردپای از محسن در فیلم‌ها بوده و تا الان ادامه داشته. در حال حاضر می‌شود گفت حضور محسن کیایی، یکی از جذابیت‌های بارکد است.

محسن کیایی
: بله تنها بازیگر ثابت فیلم‌های مصطفی هستم. خب این هم برمی‌گردد به اینکه مصطفی کاملا زوایای شخصیتی و کاری من را می‌شناسد و وقتی کنار هم هستیم از شروع ایده و شکل گرفتن فیلمنامه کار می‌کنیم و می‌رویم جلو. وقتی به بازیگری می‌رسیم چون من خودم رشته‌ام بازیگری بوده و علاقه زیادی به بازیگر دارم عموماً یکی از نقش‌ها را مصطفی به من پیشنهاد می‌کند.

*اینطور نیست که از اول خودتان یک نقش را برای خودتان کنار بگذارید یا پیشنهاد دهید آن را بدهد به شما؟

محسن: از اولی که وجود ندارد. معمولا اول فیلمنامه را می‌نویسم و روی طرح‌ها کار می‌کنیم و می‌آییم جلو بعد راجع به نقش‌ها حرف می‌زنیم. شاید توی ذهن هر کداممان باشد اما به هم نمی‌گوییم. وقتی راجع به همه بازیگران حرف می‌زنیم آن موقع این بحث را پیش می‌آوریم. مصطفی در هیچ کدام از کارهایش، هیچ نقش خاصی را برای کسی نمی‌نویسد.ما آن موقع قرار بود فیلم «پارازیت» را کار کنیم. وقتی نشد فاصله‌ای که تصمیم گرفتیم بارکد ر ا شروع کنیم تا برویم جلوی دوربین 15 روز طول کشید. توی این 15 روز، مصطفی به من گفت این را تو بازی کن آن یکی را هم بگذاریم بهرام بازی کند. من خودم هم در مجموع وقتی فیلمنامه را خواندم دوست داشتم نقش میلاد را بازی کنم چون برعکسش اصلا درست از آب در نمی‌آمد. مثلا اگر قرار بود جای بهرام، رضا عطاران در «بارکد»‌بازی کند، قطعا باید نقش احمق‌تر را بازی می‌کرد و در آن صورت،‌ شاید بهتر بود من حامد را بازی کنم.