به گزارش مشرق، حمید بهمنی از آن دست فیلمسازانی است که در گفتوگوهای متفاوت و جنجالی در مورد نفوذ خودنماها در سینمای ایران گفتوگوهای فراوانی انجام داده است. سال 1390 در همین هفتهنامه پنجره در مورد سینمای دفاع مقدس و انجمن سینمای دفاع مقدس گفتوگویی را انجام داد که بازتابهای گستردهای داشت. اینبار بهمنی از عنوان کودتای فرهنگی در اظهاراتش استفاده کرده است که در مورد این عبارت به تفصیل با او گفتوگو کردیم.
شرایطی پیش آمده که امروز با حجم وسیعی از مهاجرت هنرمندان به شبکه فارسی زبان GEM مواجه هستیم و بهتبع آن معضلی پیش آمده که حجم وسیعی از تیزرهای سینمایی از مجموعههای این شبکه فارسیزبان در حال پخش است. ارزیابی اولیه شما چیست؟
مطمئنا این رویداد شوم یک اتفاق مهمی است که دارد میافتد و جالب اینجاست که متولیان و مسئولان فرهنگی بدان بیتفاوت هستند. نخست رفتن و کوچ تدریجی و پر از هیاهوی مطبوعاتی اهالی سینما و تلویزیون به این شبکه است. دوم اینکه پخش آنونسها و تیزرهای اینها از این شبکهها با یک هماهنگی کلان و گستردهای صورت میپذیرد.
مطمئنا این رویداد شوم یک اتفاق مهمی است که دارد میافتد و جالب اینجاست که متولیان و مسئولان فرهنگی بدان بیتفاوت هستند. نخست رفتن و کوچ تدریجی و پر از هیاهوی مطبوعاتی اهالی سینما و تلویزیون به این شبکه است. دوم اینکه پخش آنونسها و تیزرهای اینها از این شبکهها با یک هماهنگی کلان و گستردهای صورت میپذیرد.
اما نکته مهم که در این گفتوگو نمیگنجد و خیلی قابل تامل این است که چه شد به اینجا رسیدیم که پخشکنندگان حریم سلطان فارسی شده دارند سلطان مدیا در ایران میشوند. من خواهش میکنم مسئولان و متولیان فرهنگی ما اگر از خواب خرگوشی مصنوعی خودشان کمی بیدار شدند به این مهم به اندازه چند ثانیه فکر کنند.
من اطیمنان دارم پشتپرده کوچ سینماگران و بازیگران و مخصوصا پشتپرده پخش تیرز فیلمهای سینمایی یک کودتایی فرهنگی کلان طراحی شده است. در واقع سینمایی که عمدتا مردمی نیست، و روی مدار ابتذال حرکت میکرد، حالا فرصت خوبی برایش فراهم شده که پایههای اقتصادی خودش را قویتر کند. و از سوی دیگر در یک رقابت اطلاعرسانی و تبلیغاتی مهم با این ترفند دارند مرجعیت را از رسانه ملی میگیرند و به رسانه دیگری اعتبار میبخشند. یعنی شکل کودتا کاملا دوسویه است، زدن رسانه ملی و در دست گرفتن چرخه تولید و پخش. روایتهای سینمایی تا دیروز باید براساس ذائقه پخشکننده ساخته میشد، اما امروز معیار اصلی سینما، استفاده از موتیفهایی است که به شیوه تبلیغات در GEM TV صد درصد کمک کند. این اتفاق در درازمدت بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
من شنیدم وزارت ارشاد و نهادهای متولی برخورد سختی با عوامل کار کردهاند. اما بهنظرم چنین برخوردهایی اصلا کارساز نیست. در نهایت دوباره تیزرها شروع به پخش کرد و قاتل بروسلی باز هم پیدا نشد که سرنخ این ماجرا کجاست و این حمایت گسترده از کجا آب میخورد! مطمئا این دفاتری که این کار را میکنند، برنامهریزی هدفمندی برای این کار دارند.
این دفاتر پخش مثل یک ستون پنجم فرهنگی دارند عمل میکنند. اینجوری نیست که تمام این تیزرها آزاد باشد که مشمول همه شود. حتما یک بده بستانهایی وجود دارد که یکی دو فیلم از 20 روز مانده به عید به شکل گستردهای تبلیغ میشود و فروش زیادی را در گیشه رقم میزند. دفاتر پخشی که از جنس فیلمهایش میتوان فهمید که چه رویکردی دارند و چه نگاه خاصی را در سینما دنبال میکنند.
الان در دوره جدید، حداقل در پنج روز گذشته، این موضوع طرح شده است که تیزرها دارد خودسرانه توسط این شبکه پخش میشود و تا حدودی استدلال دفاتر پخش را نه میشود رد کرد و نه میشود پذیرفت، تحلیل شما در این زمینه چیست؟
پخش تیرز فیلمهای سینمایی از شبکه «جم» را به شکل خودسرانه اصلا نمیشود پذیرفت. دارند کلک میزنند و این عبارت که جم خودسرانه این کار را میکند و ما بیتقصیر هستیم، نیرنگی بیش نیست. چگونه میتواند تیزرها را با این حجم کیفیت بالا دریافت کند و یکی دو روز قبل از اکران آنها را پخش کند؟ اصلا بدون هماهنگی و روابط پنهانی که افشای آن مشکل است، پخش تیزرها غیرممکن است.
از طرفی GEM برای اینکه خودش را حامی سینما نشان بدهد اقدام به پخش تیزر رسوایی و فیلم ایستاده در غبار کرد!
ببین ما در دشمنی کردن با هر جریان سیاسی و فرهنگی صادقانه و مثل کف دست عمل میکنیم. یا رومی رومی یا زنگی زنگ. اما کلمه دشمن که در مورد مجموعه شبکه GEM مصداق پیدا میکند، برای آنکه ذاتش رو نشود، حتی سعی میکند دشمنیاش قشری نباشد، باندی نباشد و اتفاقا شاید با یک ترفند خاصی جذب همه گروههای را مدنظر قرار داده است. اما اکثریت این تیزرها که پخش میشود از کدام فیلمهای سینمایی بهصورت خاص حمایت میکند؟
اصلا جم تی وی تیزر همه فیلمهای ایرانی را پخش کند، چیزی که بهنظرم عیب بزرگی بهشمار میرود، این است که نباید صدای سینمای ایران از بلندگوی دشمن شنیده شود و از جانب دشمنان تبلیغ شود.
آیا شیوههای گذشته، میتواند تاثیرگذار باشد، کما اینکه دادستانی تهران فیلم عادت نمیکنیم ابراهیم ابراهیمیان را برای چند روزی توقیف کرد اما پس از یک وقفه یکماهه دوباره همان اتفاقات تکرار شد؟
هیچوقت بگیر و ببند در حوزه فرهنگی مشکلی را حل نکرده است. من معتقدم در حوزه فرهنگ نمیشود پادگانی عمل کرد، بلکه باید پادگانی تولید کرد و پادگانی از محصول مطلوب حمایت کرد. در حوزه سینما فقط میشود با فیلم ساختن و فرهنگسازی زمینه اصلاح امور را فراهم آورد. این توقیفها و مواجهههای سخت با سینما و سینماگران هیچگاه کارساز نبوده است.
بهنظرم اگر بخواهیم برای واژه پادگانی باز تعریفی در حوزه فرهنگی داشته باشیم باید بگویم که باید پادگانی تمام فیلمسازان معتمد و متعهد و کسانی را که در راستای اندیشه متعالی جمهوری اسلامی هستند دعوت کنیم، حمایت کنیم، امکانات بدهیم و شرایط تولید و تبلیغ خوبی برایشان فراهم کنیم. این راهکار بهنظر من متعالیترین راهی است که میشود در پیش گرفت.
بگیر و ببند و توقیف شاید یک مسکن زود گذر باشد اما اصل صورت مساله هیچگاه از بین نخواهد رفت و موج و دامنه ولنگاری سینمایی به قطع افزایش پیدا خواهد کرد، ولی تاثیرگذار نخواهد بود. مثل زمانی که ماهوارهها را جمع میکردند و بهجای اینکه کمتر شود بیشتر هم میشد. این کار به ولع کسانی که ماهواره نداشتند میافزود تا بروند ببیند در این قوطی ابتذال چه چیزی وجود دارد که این همه بگیر و ببند به خاطرش راه افتاده است. بهنظرم برخورد در حوزه فرهنگ باید عاقلانه، بدون احساسگرایی و بدون تعقل زودگذر باشد. باید عمیقتر موضوعات را ارزیابی کرد. متاسفانه ما به موقعیت فنی تبلیغات فرهنگی در حوزه سینما فکر نکردیم. تلویزیون در مورد قضیه تیزرها باید وارد عمل شود و بهترین کنش فرهنگی را از خود بروز بدهد.
منبع: پنجره