کد خبر 620895
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۰۹

تاوان قشون‌کشی نیم روزه اراذل و اوباش با مدیریت پشت پرده آمریکا و انگلیس در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ادامه استیلا و سلطه استبداد پهلوی به مدت بیست و پنج سال بود.

به گزارش مشرق، حسین شمسیان طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
 
تاوان قشون‌کشی نیم روزه اراذل و اوباش با مدیریت پشت پرده آمریکا و انگلیس در کودتای 28 مرداد 1332، ادامه استیلا و سلطه استبداد پهلوی به مدت بیست و پنج سال بود و اگر نبود نفس الهی امام راحل و لبیک مردم به آن سروش غیبی، معلوم نبود چه بر سر ایران و ایرانی جماعت می‌آمد.
 
راز آن شکست هولناک و آن روزهای سیاه  تنها و تنها پشت کردن به نیروی تمام نشدنی ملت و دل خوش کردن به وعده‌های آمریکا بود. مصدق، برای گرفتن یک کمک  110 میلیون دلاری، همه کاری برای آمریکا کرد و آنها هیچ یک از تعهدات و قول‌های خود را عملی نکردند و دولت در عسرت و بدبختی مالی و فقدان پشتوانه مردمی ساقط شد.
 
آنها برای سرنگونی دولت مصدق،800 هزار دلار فراهم کرده بودند اما این کار تنها با 10 هزار دلار انجام شد! این یعنی جاده صاف‌کن‌ها و پادوهای مجانی! حالا بعد از 63 سال، آمریکا همان سودا را در سر دارد و به امید همان نتیجه تلاش می‌کند! چه کسی فکر می‌کرد‌، 63 سال بعد، دشمنی که آن روز به مردم ما چنان کرد و بعد ملت در انقلاب اسلامی، پوزه‌اش را به خاک مالیدند، دوباره هوس تجدید بنای ستم کند و دوباره، همچون همان روزهای کودتا، به شعبان بی‌مخ‌ها و زاهدی‌ها و دیگر نوکران بی‌جیره و مواجب متوسل شود!؟
 
در طول 37 سال گذشته، آمریکا از هر راهی وارد شد، به در بسته اراده پولادین ملت خورد و کاری از پیش نبرد. اما نمی‌توان این امر بدیهی را انکار کرد که دشمنی، هر روز پیچیده‌تر و عمیق‌تر شده و نفوذ، جدی‌تر و موثرتر!
 
رهبر عزیز انقلاب درباره نفوذ و تاثیر آن، بارها و بارها هشدار دادند و مسئولان را بر‌حذر داشتند. طبیعی است اگر نفوذ مصداق خارجی نداشت، هشدارهای مکرر ایشان‌، دلیل و مصداقی پیدا نمی‌کرد. یقینا آنچه اکنون در حال شکل‌گیری است، ثمرات شجره خبیثه نفوذ است که می‌کوشد، مقدرات کشور را - ولو ناخواسته و از روی کج‌فهمی - به دست آمریکا بسپارد! این سخن گرچه ممکن است در بدو امر دور از ذهن، عجیب یا سیاه به نظر برسد، اما مرور یکی دو اتفاق همین روزها، حقیقت را بیش از پیش بر همگان آشکار می‌کند.

1- این روزها کم و بیش در باره تعهد محرمانه جدیدی موسوم به FATF شنیده و خوانده‌اید. اگر بخواهیم در عبارت بسیار مختصری آن را تشریح کنیم باید آن را «برنامه‌ای برای کنترل، نظارت و نهایتا به زانو در آوردن ایران در حوزه تبادلات مالی» بنامیم! برنامه‌ای که همچون نسخه پیشین خود یعنی «برجام» راه نفوذ و ورود برخی از سیستم‌های جاسوسی و اطلاعاتی را، این بار به همه اطلاعات مالی کشور باز می‌کند و ایران را متعهد می‌کند برای جلب‌نظر و موافقت حریف با انجام تبادلات بانکی، امتیازات فراوانی را در اختیار طرف مقابل بگذارد تا دقیقا همچون برجام، ما را به نتیجه «تقریبا هیچ» برساند و فرجام آن، «خسارت محض‌» دیگری برای ملت و کشور باشد! سندی که به مراتب از برجام خطرناک‌تر است و متأسفانه، بی‌سر‌وصدا و چراغ خاموش و بر خلاف نص صریح قانون اساسی، امضا شده و در حال اجراء می‌باشد!

در خطرات و آثار شوم این سند، شاید بتوان ده‌ها مقاله و گزارش علمی  و مستند نوشت و مردم را آگاه کرد که در خلوت محرمانه‌ها چه می‌گذرد. اما به قدر چند جمله  و به زبانی ساده می‌توان برخی تعهدات ایران را اینگونه بر‌شمرد و قضاوت را به هر دل بیدار و هر وجدان درد‌مندی سپرد.

الف: ما متعهد شده‌ایم که هر شخص حقیقی و حقوقی که در قطعنامه‌های سازمان ملل‌، در لیست تحریم قرار دارد، در ساز و کار مالی داخلی هم مورد تحریم قرار دهیم و اموال او را مسدود کنیم!! این رخداد هم اکنون در مواردی در کشور اتفاق افتاده و برخی بانک‌ها صراحتا از راه‌اندازی کار اشخاص حقیقی و حقوقی تحریم شده خودداری می‌کنند! خوب است بدانیم در حال حاضر، حدود 200 شخص، موسسه و شرکت ایرانی در لیست تحریم‌ها قرار دارند و مسئولان ما طبق همین سند محرمانه، متعهد به اعمال تحریم‌ها علیه آنها در داخل کشور شده‌اند! برخی از مهمترین این موسسات عبارتند از: صدا و سیما، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، قرارگاه خاتم‌الانبیا(ص)، وزارت اطلاعات، سازمان صنایع دفاعی، دانشگاه مالک‌اشتر، گروه صنایع صنام، صنایع شهید صیاد شیرازی، صنایع شهید باقری، باتری‌سازی نیرو، صنایع پارچین و هواپیمایی مرکز تحقیقات و فناوری دفاعی و... این فهرست - که در‌برگیرنده جمعی از بهترین متخصصین و مدیران کشور نیز هست- به لطف این توافق محرمانه، مشمول تحریم‌های داخلی شده و خواهند شد!

ب: ما متعهد می‌شویم، قوانین داخلی خود را به منظور انطباق با خواست جهانی- بخوانید آمریکا- در موضوع حمایت از تروریسم تغییر دهیم! توضیح اینکه بر‌اساس قانون مبارزه با تروریسم (مصوب مجلس شورای اسلامی) ایران سازمان‌های آزادی‌بخشی را که برای مقابله با  سلطه، اشغال خارجی، استعمار و نژاد‌پرستی مبارزه می‌کنند، از مصادیق تروریسم نمی‌شناسد. اما در این سند محرمانه، متعهد می‌شویم که تا ژوئن 2018(حدود 21 ماه دیگر) این قانون را آنگونه که آنها می‌پسندند اصلاح کنیم! از همین حالا می‌توان حدس زد جریانات آزادی‌خواه و مبارزی مثل حوثی‌های یمن، حزب‌الله لبنان، حشد الشعبی عراق و خلاصه هر جریان معارض با منافع آمریکا، در زمره تروریست‌ها قرار خواهند گرفت!

ج‌: ما متعهد می‌شویم، تمامی اطلاعات مربوط به گردش‌های مالی و بانکی خود- هر آنچه مطالبه شود- را در اختیار قرار دهیم! این اطلاعات‌، به معنی واقعی همه چیز است و حتی بالاتر از آنچه در بدو امر همه چیز به نظر می‌رسد! مثلا، اگر شرکتی در داخل ایران ثبت شده و مشغول فعالیت بازرگانی و اقتصادی یا علمی است، باید افزون بر مشخصات مدیران آن شرکت، اسرار پشت پرده آن را هم افشا کنیم! مثلا اعلام کنیم که این شرکت، وابسته به ارتش یا سپاه یا فلان دانشگاه است و به دلیل محدودیت‌های ظالمانه، خریدهای خارجی یا برخی تبادلات و ... را به عهده دارد! یعنی دشمن را به پستوی هزارتوی کشورمان بیاوریم و هر سر ناگفتنی را با او در میان بگذاریم! تاکید اکید این رژیم ظالمانه مبنی بر افشای اسناد و اطلاعات «ذینفع واقعی هر تراکنش مالی» که بارها و بارها در متون مرتبط تکرار شده، گویای قصد و نیت نهایی آنها برای بستن همه راه‌های تنفس سیستم مالی کشورمان، در این فضای مسموم تحریمی است و پذیرش این تعهد جای شگفتی بسیار دارد.

2- نمونه دوم اتفاقات خطرناک این روزها را باید در قراردادهای جدید نفتی موسوم به IPC جستجو کرد. قرار‌دادهایی که با ده‌ها اشکال غیرقابل اغماض زبده‌ترین و دلسوزترین کارشناسان کشور مواجه شده و متاسفانه تا‌کنون، تغییرات انجام شده، نتوانسته آن نکات مخاطره‌آمیز را برطرف کند.

اینکه اختیار حوزه‌های نفتی خود را بدون در نظر گرفتن بسیاری از بدیهی‌ترین نکات راهبردی و صد البته ابتدایی، در اختیار کسانی قرار دهیم که به تجربه فهمیده‌ایم به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند، با کدام منطق ملی و دینی سازگار است!؟

دور زدن دستگاه‌های نظارتی در مهمترین سرمایه ملی، با کدام منطق عقلی و قانونی سازگار است!؟ در ماده 4 مصوبه مورد بحث  آمده است: «وزارت نفت مکلف است ظرف ده روز پس از تاریخ نفوذ  هر قرارداد، گزارش آن را جهت بررسی و ارزیابی به هیئت عالی نظارت بر منابع نفتی ... ارایه کند». یکبار دیگر متن را بخوانید! 10 روز پس از اثر قرارداد! یعنی زمانی که قرارداد کاملا منعقد، اجرایی و تعهد‌آور برای کشور شده و کار از کار گذشته است! تازه آن روز باید نسخه‌ای از این قرارداد به دستگا‌ه ‌نظارتی داده ‌شود تا آنها نیز «مطلع» شوند! در چنین شرایطی دستگاه‌های نظارتی به طور طبیعی نمی‌توانند کاری انجام دهند و اگر بخواهند به خاطر اشکالی، جلوی آن را بگیرند، طرف خارجی می‌تواند شکایت کند و کشور را با خسارات عظیم روبرو کند! اتفاقی که در قرارداد گازی کرسنت افتاد و ثروت ملت به ثمن بخس فروخته شد و وقتی جلوی آن گرفته شد، طرف معامله به مرجع بین‌المللی شکایت برد و حالا سخن از جریمه و خسارتی تا مرز 50 میلیارد دلار در میان است! این تنها یک نمونه از حفره‌های خطرناکی است که اگر به موقع اقدام نشود، بعید نیست به عنوان الگوی قراردادهای نفتی به ملت تحمیل شود!

در همه این نوع تعهدات‌، بهانه این است که بدون این نوع تعهد کشورهای غربی حاضر به همکاری با ایران نیستند و ما برای تشویق آنها‌، مجبوریم این امتیازات یکطرفه را بدهیم!

صرفنظر از اینکه اصل این استدلال‌، از اساس بی‌مبنا و غیرواقعی است و فارغ از اینکه کشورهای بزرگ دنیا، هرگز نتوانسته‌اند آرزوی خود در دسترسی به بازار ایران و بهره‌مندی از مواهب آن را پنهان کنند، حتی اگر بپذیریم «این دروغ، راست است»، چرا و با کدام منطقی باید از ترس مرگ خودکشی کنیم!؟ چرا به خاطر این ادعای واهی که نمی‌توانیم نفتمان را استخراج و صادر کنیم، استقلال‌، عزت و امنیت کشور را به بیگانگان بدهیم!؟ چرا به خاطر این ادعای واهی که به خاطر عدم همکاری با FATF، نمی‌توانیم ارتباط بانکی داشته باشیم، یکجا و در‌بست، همه اطلاعات و آرمانمان را به دشمن بدهیم و با دست خودمان، فرزندان و نخبگان و دانشمندانمان را تحریم کنیم‌!؟ جای آن است در این روزهای خطر و سرنوشت‌ساز، یکبار دیگر وصیت تاریخی امام را نصب‌العین خود کنیم که فرمودند: «...با ملت مظلوم برای رضای خداوند هم صدا و هم مسیر شده و این مستضعفان تاریخ را از شرّ مستکبران نجات دهید؛ و کلام مرحوم مدرس - آن روحانی متعهد پاک سیرت و پاک اندیشه - را به خاطر بسپارید که در مجلس افسرده آن روز گفت: «اکنون که باید از بین برویم چرا با دست خود برویم.» من هم امروز به یاد آن شهید راه خدا به شما برادران مؤمن عرض می‌کنم اگر ما با دست جنایتکار آمریکا و شوروی از صفحه روزگار محو شویم و با خون سرخ شرافتمندانه با خدای خویش ملاقات کنیم، بهتر از آن است که در زیر پرچم ارتش سرخ شرق و سیاه غرب زندگی اشرافی مرفه داشته باشیم. و این سیره و طریقه انبیای عظام و ائمه مسلمین و بزرگان دین مبین بوده است و ما باید از آن تبعیت کنیم؛ و باید به خود بباورانیم که اگر یک ملت بخواهند بدون وابستگی‌ها زندگی کنند می‌توانند؛ و قدرتمندان جهان بر یک ملت نمی‌توانند خلاف ایده آنان را تحمیل کنند.»