به گزارش مشرق، حسین قدیانی در روزنامه وطن امروز نوشت: امروز نخستین روز آخرین ماه فصل تابستان سال 95 است و شاید... شاید آخرین شهریور دولت اعتدال! «اغتنم الفرص فانها تمر مر السحاب؛ فرصتها را مغتنم بشمارید که همچون ابر میگذرند». اگر «اغتنم الفرص» اساس کار دولتها باشد، 4 سال زمان بسیار خوبی برای تحقق بسیاری از وعدههاست و الا هیچ تفاوتی با 4 ثانیه نخواهد داشت! چه بسیار «100 روز» میگذرد، بیآنکه «وعدههای 100 روزه» عملی شود! «غنیمت شمردن زمان» نهتنها استفاده بهینه از وقت است، بلکه حتی میتواند تهدید را به فرصت تبدیل کند. در ماجرای حقوقهای نجومی، رسانههای متعهد و انقلابی، با اقدام بموقع خود این مجال را در اختیار دولت قرار دادند که از دل یک تهدید، فرصتی شکار کند؛ «بسمالله الرحمن الرحیم. ملت شریف ایران! چند هفتهای است که موضوع پرداختهای نامتعارف و حقوقهای غیر منصفانه، وجدان ملی را حساس و خاطر مردممان را مکدر ساخته است. این مساله از آن جهت برای اینجانب رنجآور است که صرفنظر از کم و کیف، ابعاد و زمینههای آن، میتواند پیوندهای عمیق میان دولت و ملت را خدشهدار نموده و خدای ناکرده استواری رابطه میان مردم و نظام را نشانه رود. در همین راستا دستور دادم کمیته ویژهای به ریاست معاون اول محترم رئیسجمهور برای 3 هدف «بررسی علل و شناسایی موارد تخلف و سوءاستفاده»، «انجام اقدامات قاطع در خصوص استرداد وجوه و عزل مدیران متخلف» و «تنظیم تصمیمات لازم در جهت تغییر مقررات و ضوابط اجرایی» تشکیل شود و گزارش اقدامات خود را برای اینجانب ارسال نماید.
امروز گزارش این بررسیها، تصمیمات و اقدامات کمیته مذکور را از طرف معاون اول دریافت نمودم. ضمن تشکر از زحمات ایشان، بر همین مبنا لازم میدانم نتایج آن را به اطلاع شما ملت شریف برسانم...». ذیل همین نامه که سطور ابتدایی آن را احتمالا دوباره مطالعه کردید، حسن روحانی «نتایج» را به اطلاع ما ملت شریف رساند! نتایج مد نظر اما حکایت دستاوردهای دور و دراز برجام(!) آنقدر مطول بود که تکرارش در این مقال نمیگنجد! هست! میتوانید مراجعه کنید و بخوانید! منتهای مراتب بیم از آن است که این «نتایج» هم دقیقا به فرجام «دستاوردهای برجام» گرفتار شود! درباره برجام، آنچه خود آقایان مدعی بودند، این بود که به محض اجرای این توافق، همه تحریمها در همان روز اول، بالمره لغو میشود! اینک اما در شرایطی که دست آقایان از خرمای بر نخیل لغو تحریمها کوتاه است، به جای ابراز ندامت و تصحیح روند غلط خود، به «دستاوردتراشی برای برجام» افتادهاند! که بوق کشتیها به خوبی میزند! فلانی هم خوب تار میزند! آری! اگر قرار باشد نتیجه مبارزه با بیعدالتی و تبعیض هم حکایت لغو تحریمها تنها محدود به چند بند نوشته روی کاغذ شود و بدتر! به «ذخیره و امانتدار خواندن متخلفین» منجر شود، میتوان این پیشنهاد را داد که زین پس به جای «قوه مجریه»، بگوییم «قوه حرفیه»! قوه حرفیه و تمام! تاریخ انتشار نامه فوقالذکر 15 تیر است! قصه اما از یک ماه قبلش کلید خورد! از خرداد! از همان روزها که اصحاب رسانه هر روز متوجه حقوق نجومی دیگری میشدند! ابتدا به ساکن، دولتمحترم، یکیدوهفتهای سکوت کرد لیکن رسانههای همسو با حضرات، از در توجیه وارد شدند؛ «گرفتن این قبیل حقوقها، حتی بیشتر، حق مدیران است!»، «مدیر، بخصوص مدیر خوابیده روی پول و ثروت، اگر حقوق کلان نگیرد، احتمال فساد هست!»، «این دریافتیها صرفنظر از آنکه قانونی است، به هیچوجه غیرمتعارف محسوب نمیشود!» و...! از یاد نبرید که هنوز در خردادیم! همان ماه «سوم خرداد»!
چند روز پیش ظریفی میگفت: «شهدا در وصایای خود، عمده تأکیدشان روی مقولاتی مثل دفاع از ولایت فقیه، استکبارستیزی، بحث حجاب و مباحثی از این دست است و کمتر روی آنچه امروز از ناحیه حقوقهای نجومی بدان دچار شدهایم تأکید داشتند! شاید به یک دلیل بسیار ساده! بندگان خدا اصلا فکر نمیکردند مدیر دولتی ما، پیش چشم این همه خون پاک و مطهر و جلوی چشم یادگاران این همه گل پرپر، راضی به دریافتی غیرمتعارف، آن هم تا این حد غیرمتعارف شود!» این انقلاب نیست که فرزندان خود را میخورد! بل این فرزندان ناخلف و صدالبته نااهل و نامحرمند که در حمله خود به ارزشها هیچ رحمی ندارند! یکی مثل سردار شهید سپاه مملکت با گفتن جمله «من هنوز هم پنجاه و هفتی هستم» یاد «تکلیف» خود در جبهه آخرالزمانی شام میافتد که مبادا خاک مقدس وطن، آلوده به رد پای لعین تکفیری شود؛ یکی هم دقیقا برعکس حاج حسین همدانی، تنها و تنها یاد «عددحقوق» خود میافتد! آهای شهدای بعد از این یادداشت! لطفا در وصیتنامههایی که مینویسید، فکر اینجا را هم بکنید که مدیر دولتی میتواند ماهی 200 میلیون حقوق بگیرد و تازه! بشود «ذخیره نظام»! چه اعتدال مبارکی! لطفا از یاد نبرید که همچنان در ماه خردادیم! همان ماه «نیمه خرداد»! همان ماه «خمینی»! مدیر مسؤول بیاطلاعات که گمان میکند در «خط امام» است، یادش رفت در این ماه، فقط اندازه چند کلمه اختصاص به امام پابرهنهها دهد! وقتی سایه بانک مرکزی و پول و صرافی و دلار و ارز بر طول و عرض ساختمان روزنامهات سنگینی کند، معلوم است دیگر نمیصرفد این کلام امام؛ «مملکت به خاطر این ریخت و پاشها و اختلاسها محتاج شده است. اگر نه، نفت ما کم است یا ذخایر و معادن نداریم؟ همه چیز داریم، لیکن این مفتخوریها و اختلاسها و گشادهبازیهایی که به حساب مردم و از خزانه عمومی میشود، مملکت را بیچاره کرده است! اگر اینها نبود، احتیاج پیدا نمیکرد که از اینجا راه بیفتد برود آمریکا، در برابر میز آن مردک [رئیسجمهور آمریکا] گردن کج کند که مثلا به ما کمک کنید».
اینکه امروز، امام بزرگوار ما را در مصاف با منافقین و عناصر سادهلوح، تنها میگذارند، یکی هم برای آن است که دیروز، امام مظلوم ما را در مصاف با اسلام غیر رحمانی مرفهمین بیدرد تنها رها کردند! هنوز اما در ماه خردادیم! سکوت اولیه دولت به علاوه سفسطه رسانههای همسو نه تنها کارگر واقع نشد، بلکه موضوع فیشهای نجومی را به خبر یک مردم بدل کرد! از نظر مردم، دولت در درس «مبارزه با فساد و تبعیض و بیعدالتی» نمره زیر 10 گرفته بود! و اینگونه بود که مهر «تجدید خرداد» ثبت شد در کارنامه دولت! این مهر تجدیدی آنقدر اظهرمنالشمس بود که جمله «مردم به دولت نمره خوبی نمیدهند» این روزها حتی از ناحیه عناصر جبهه اصلاحات هم به کرات شنیده میشود! در ماجرای فیشهای نجومی هنوز اما در خردادیم! اواخر ماه! دولت که وضع را اینگونه میبیند، ضمن بیان «عذرخواهی» قفل سکوت را میشکند! مردم اما عذرخواهی تنها را هرگز کافی نمیدانند و منتظر اقدام انقلابی دولت در این زمینهاند! دولتمردان بنا میکنند به یکدیگر نامه نوشتن! گزارش دادن! گزارش دادن به خود! و به ملت شریف ایران! نه خبری از اقدام انقلابی است، نه حتی خبری از «اغتنم الفرص»! خرداد تمام میشود! وارد تیر شدهایم! بعضی دولتمردان به مدد رسانههای همسو سعی میکنند این قبیل دریافتیها را در دولت قبل ریشهیابی کنند! افکار عمومی اما این فرافکنی را پس میزند! بازار کامنتها گرم است! «سال اول دولت اعتدال بود، یک چیزی!»، «سال 95 سال 92 نیست، سال 95 است؛ بیخیال عمو!»، «بر فرض این موضوع هم ریشه در دولت قبل داشته باشد! شما که همه اقدامات دولت قبل را زیر سوال بردید، چرا این یکی را حفظ کردید؟!»، «2 روز دیگر برجام را هم کار دولت قبل میخوانند» و «یک کلام بگو با این مدیران برخورد نمیکنیم، خلاص!»
رسیدهایم به اواسط تیر! روز عید فطر! رهبر انقلاب اما برخلاف رویه جاری در خطبههای این عید سعید، رک و صریح به موضوع ورود میکنند؛ «اولا این حقوقها، برداشتهای غیرمنصفانه و ظالمانه از بیتالمال است، ثانیا این برداشتها نامشروع، گناه و خیانت به آرمانهای انقلاب اسلامی است، ثالثا دریافتهای نامشروع باید برگردانده شود و اگر کسانی بیقانونی کردهاند مجازات شوند. اگر سوءاستفاده از قانون هم شده، باید اینها را از این کارها برکنار کنند». چند نفر از مدیران متخلف استعفا میدهند! شاید هم عزل شده باشند! دولت در این زمینه شفاف عمل نمیکند! هنوز در ماه تیریم! هوا داغ است! اخباری به گوش مطبوعات میرسد مبنی بر اینکه مدیران جایگزین هم بله! یعنی رفتن یک مدیر نجومی و آمدن یک مدیر نجومی دیگر! همین خبرها باعث میشود که افکار عمومی، میزان صداقت عذرخواهی سخنگوی دولت و وزیر اقتصاد را به چالش بکشد! سخنان رئیسجمهور در کرمانشاه قطع میشود! مردم از «بیکاری» گله دارند! از بیکاری و رکود و عزم غیر جزم دولت در راه مبارزه با فساد! هر چند فریاد اعتراض مردم به «شعار» تعبیر میشود اما روحانی قول میدهد دولت در راه مبارزه با فساد، با هیچکس حتی از نزدیکان خود تعارف ندارد! تیر با همه روزهای بلندش به سرعت برق و باد تمام میشود! وارد مرداد شدهایم! گرما کشنده و بیسابقه است! خبر خاصی نیست! دولتمردی به دولتمرد دیگری نامه جدیدی نمینویسد!
ملت شریف ایران اما کماکان منتظر اقدام انقلابی دولت در زمینه مبارزه با تبعیض است! چیزی از مرداد نگذشته که دستگاههای مربوط، زمزمههای مطبوعات متعهد را تایید میکنند! مدیران جایگزین هم دریافتیهای نجومی دارند! و یک خبر بدتر! مدیران قبلی به رقم دریافتی خود اعتراض داشته و حقوق بیشتری میخواستهاند! معلوم شد اساس این استدلال که «مدیر، بخصوص مدیر خوابیده روی پول و ثروت، اگر حقوق کلان نگیرد، احتمال فساد هست» تا چه حد اشتباه است! از مرداد چند روز میگذرد! ادعا میشود تعداد مدیرانی که دریافتی نجومی داشتهاند، خیلی کم است! ادعا میشود 150 نفر! این عدد به تندی آب میرود! همهاش 100 نفر! کمی بعد مدعی میشوند 50 نفر از میان 1000 نفر! مرداد روی مخی است برای مردم! این بار بوی کودتا علیه عدالت به مشام میرسد! افکار عمومی درگیر است؛ «دولت بگوید با همین 50 نفر چه برخوردی کرده؟!» مردم فهمیدهاند بعضی از این 50 نفر، وابستگیهایی با بعضی اعضای کابینه دارند! اینقدر فهمیدهاند که طبق وعده رئیسجمهور، دولت اعتدال در راه مبارزه با بیعدالتی اهل تعارف نیست! اما آیا دولت میتواند تجدیدی خود در ماه خرداد را به مهر «قبول شهریور» گره بزند؟! پاسخ این پرسش را آقای نوبخت میدهد؛ «صفدر حسینی ذخیره نظام و امانتدار بزرگ است!» طولی نمیکشد که «ذخیره نظام و امانتدار بزرگ» بعد از 29 سال غذا خوردن با نی، به کاروان شهدا میپیوندد! حاج رجب محمدزاده با شهادت غریبانهاش بهترین پیام ممکن را صادر میکند! ملت پیام شهید جمهور را میگیرد! و خیلی زود «دوگانه مردان تکلیف» و «مدیران حقوق» شکل میگیرد! از میان دولتمردان، هیچکس زیر تابوت مرد تکلیف دیده نمیشود! دولت با کیست؟! در کدام جناح است؟! و با عدالت چندچند است؟! آیا آن همه نامه نوشته شد که دست آخر برسیم به این نتیجه که مدیر شاسیبلند «ذخیره نظام» است؟! آخرین ساعات مرداد! اغتنم الفرص! دیشب سخنگوی دولت به «ملت شریف ایران» اظهار داشتند که دریافتها غیرقانونی نبوده و کسی به قوه قضائیه معرفی نشده! دریافتها غیرقانونی نبوده و تمام؟! خسته نباشید واقعا! این شد نتیجه آن همه نامهنگاری؟! از قضا این را ملت از قبل میدانست که عدهای منباب قطر شکم خود، حتی قانون هم برای خود وضع کردهاند! نیز اشاره کردند که از میان 1000 نفر، تنها 3 درصد آلوده به دریافتی غیرمتعارف بودهاند! البته به این اشاره نکردند که همین 3 درصد هم توسط شخص خود ایشان «امانتدار بزرگ و ذخیره نظام» خوانده شدند!
آیا با این وضع، امیدی هم به اجرای عدالت در دولت اعتدال هست؟! خرداد! تیر! مرداد! و اینک شهریور! اغتنم الفرص! آقای سخنگو دیشب باز هم بر قصور دستگاههای نظارتی صحه گذاشتند! اولا آیا این هم تقصیر قوه قضائیه است که سخنگوی دولت، با القاب و عناوین آنچنانی در مدح مدیر متخلف، اینچنین به الباقی مدیران متخلف گرا میدهد که نترسید! ما هوایتان را داریم؟! و آیا تلقی دیگری هم از این مداحیها میتوان داشت؟! ثانیا دستگاه نظارتی یعنی همین ما مطبوعات! ما که انصافا در این ماجرای فیشهای نجومی سنگ تمام گذاشتیم، آقایان چگونه دستمزد ما را دادند؟! جز اینکه به بهانه پرداختن به این موضوع، متهم به اهانت به رئیسجمهور شدیم؟! و متهم به تندروی و افراط شدیم؟! طبق گفته دیشب جناب سخنگو، تنها 13 نفر در رابطه با موضوع دریافتیهای نجومی، تحت عنوان استعفا یا عزل برکنار شدند! همین هم که در جلسه تودیع و معارفه شد «ذخیره و امانتدار»؟! آنوقت در اوج بیاخلاقی، ایشان مطبوعات را متهم به بیاخلاقی و تقطیع سخنان خود میکنند! نخیر آقای نوبخت! لطفا پای حرف خود بایستید! «صفدر حسینی ذخیره نظام و امانتدار بزرگ است»، نه تقطیع سخنرانی حضرتعالی که روح حاکم بر سخنان شما بود! نه شما «لاالهالاالله» گفتید و نه ما، فقط «لااله» آن را کار کردیم! اهانت به رسانههایی که ناظر بر رسالت مطبوعاتی خود، کجیها را و کژیها را به دولتمرد متذکر میشوند، اهانت به همه ارکان نظام است! آقایان دوست دارند همه روزنامهها، یا روزنامه ایران باشند یا روزنامه اطلاعات! نخیر! ما مدیر مسؤول بیاطلاعات نیستیم که کیلومترها آنطرفتر از یک چیزهایی، 2 ساعت کشتی بگیریم، بلکه مفتخر شویم به بوسیدن دست فلان وزیر! بوسه ما بر دست خمینی است و بر دستخط خمینی است؛ «مملکت به خاطر این ریخت و پاشها و اختلاسها محتاج شده است. اگر نه، نفت ما کم است یا ذخایر و معادن نداریم؟ همه چیز داریم لیکن این مفتخوریها، اختلاسها و گشادهبازیهایی که به حساب مردم و از خزانه عمومی میشود، مملکت را بیچاره کرده است! اگر اینها نبود، احتیاج پیدا نمیکرد که از اینجا راه بیفتد برود آمریکا، در برابر میز آن مردک [رئیسجمهور آمریکا] گردن کج کند که مثلا به ما کمک کنید».