وی با اشاره به تلاشهای این سردار رشید اسلام در دفاع از کیان سرزمین اسلامی گفت: ایشان رتبه 4 کنکور سراسری را کسب کرده و فردی بسیار شجاع بود به گونهای که صدام برای سر او جایزه تعیین کرده بود؛ با این حال شهید زینالدین در حالی که فرمانده لشکر بود در یکی از عملیاتها به داخل خارج عراق و یکی از لشکرهای آنها نفوذ کرد و حتی داخل غذاخوری آنها وارد شد و غذا گرفت.
خواجهپیری در بیان خاطرهای دیگر از این شهید سرافراز گفت: شهید زینالدین دختری به نام لیلا دارد؛ یک بار هنگام عبور از گردنه فنی لرستان متوجه شدم که جاده بسته شده است از خودرو پیاده شده و برای جویا شدن علت حادثه مسافتی را پیاده طی کردم و متوجه ریزش کوه و مسدود شدن جاده شدم؛ در همین هنگام شهید زینالدین را مشاهده کردم که در سینه کوه نشسته و دست خود را زیر چانهاش گذاشته بود؛ از پشت به او نزدیک شدم و ضربهای به دستی که زیر چانهاش بود زدم، وقتی صورتش را برگرداند که مرا نگاه کند چشمانش اشکبار بود، از او پرسیدم آقامهدی چه شده است، گفت: دلم برای لیلا تنگ شده است، گفتم مگر از قم نمیآیید؟ گفت چرا اما او را ندیدم. پرسیدم در کار واجبی داشتم که فرصت دیدن او را پیدا نکردم.
دبیر کارگروه قرآن قرارگاه خاتمالاوصیاء در ادامه، خاطرهای از عملیات خیبر تعریف کرد و گفت: این عملیات اولین موقعیتی بود که عراق از سلاح شیمیایی استفاده کرد. در پشت خاکریزی که رزمندگان قرار داشتند آب باز کرد و آنها را محاصره کرد. شهید زینالدین با دستان خالی آنقدر خاکریز را شکافته بود تا آب را منحرف کند که تمام سر انگشتان او ساییده شده و از آن خون میرفت.
خواجهپیری هدف از بازگو کردن این خاطرات را به تصویر کشیدن مجاهدت و ایثار رزمندگان اسلام برای حفظ اسلام عنوان کرد و گفت: این سرداران رشید اینگونه زحمت کشیدند که اکنون اسلام برای ما حفظ شده است.