اگر بگويم آقاي اخشابي حال كتاب خواندن ندارد، چه ميگويي؟
برعكس، شديداً علاقهمندم و از كوچكترين فرصتي براي مطالعه استفاده ميكنم. مگر ميشود در اين گذران عمر كتاب نخواند.
بهانه بياورم! مثلاً اينكه وقت ندارم و اين حرفها...
پس ميشوي آدمي با داشتههاي گذشته. خواندن يعني تغذيه و تقويت فكر و روان. به هرحال روزگار ما با شتابي كه دارد، اگر نجنبيم خيلي چيزها را از دست ميدهيم. اگر نخواني، حاصلش يك كمشعوري يا جاماندگي از اجتماع خواهد بود.
همين روزگار به قول شما پرشتاب، ادواتي دارد مثل اينترنت كه عصاي دست است. خود شما هم كه كم توي فضاي مجازي نيستي.
هستم چون منافاتي ندارند. حتي فضاي مجازي هم ميتواند منبع مطالعه باشد ولي مطالعه با كتاب و تورق زدنش چيز ديگري است. قابل قياس نيستند.
چه شد پس؟ مطالعه كردن را از اينترنت سرچ كنيم يا در كاغذبازي؟
اين را بايد دقت كرد. اينها را اشتباه نگيريم. مطالعه در فضاي مجازي نميتواند به معني واقعي كلمه از جنس مطالعه باشد.
شمايي كه وقت چنداني نداري و فضاي مجازي را رد نميكني! چطور ميشود اين همه كتابخوان باشي؟
من وقت كمي براي مطالعه دارم، متأسفانه به دليل درگيريهاي شخصي و كاري، اما بيخيال كتاب خواندن نميشوم.
چطور كتابهايت را پيدا ميكني؟
اين نكته را يادم نرود بگويم كه كتاب خوب و بد دارد و گاهي خواندن برخي از اينها وقت تلف كردن است، اما براي كتابخواني اهل كاوشم. ممكن است كسي كه قبولش دارم كتاب خوبي را معرفي كند يا اينكه خودم ميگردم و علاقهمندش ميشوم.
خريد كردنش هم به اين منوال است؟
خيلي از مواقع همكاران را ميفرستم يا از كتابفروشي ميخواهم كه كتاب مدنظرم را بفرستد. يادش بخير! گشتزني در بازار كتاب و خريد در خيابان انقلاب از علايق من بود، اما ديگر فرصتي برايش ندارم. البته نمايشگاه كتاب را از قلم نمياندازم.
شايد در مورد ترويج كتاب نيز اين انتظار از شماها برود.
مردم از هنرمندان گاهي حرفشنوي دارند. اگر چيزي را تبليغ كنند يا سفارش، دنبالش می روند
اعتقادي ندارم كه هنرمند روي صفحات مجازي يا با شعار، مثلاً جار بزند كه ملت كتاب بخوانيد.
بد است مگر؟
به نظرم اول خود هنرمندان بايد كتاب بخوانند تا در سير و سلوك و البته آثارشان تأثير بگذارد.
اين ناخودآگاه روي مخاطبان نيز مؤثر واقع ميشود. هنرمند ابتدا بايد برادرياش را در كتاب خواندن ثابت كند بعد به بقيه سفارش بدهد. زندگي هنري خيلي از فرصتها را از هنرمند ميگيرد، مثل كتاب خواندن. اگر دقت نكنيم، ميبينيم 10 سال گذشته و كتابي نخواندهايم.
لابد خب براي كتابخواني جايگزين دارند. مثلاً اينكه تئاتر ميروند و سينما و غيره.
فيلم و تئاتر ديدن و شركت در فضاي فرهنگي جاي كتاب را نميگيرد. كتاب جايگزين ندارد. پس هنرمند ابتدا خودش كتاب بخواند و بعد خوبها را به بقيه پيشنهاد بدهد. فضاي مجازي را هم با مطالعه اشتباه نگيرند.
قياسي هم بين همنسلان خودتان و امروز داشته باش.
در دوران ما مطالعه را فقط ميتوانستيم از طريق مطبوعات و كتاب كاغذي پيدا كنيم. الان متأسفانه مطالعه را پرسهزني در اينترنت تصور ميكنند. در حالي كه آن استواري كه فرد با كتاب به دست ميآورد يك صدمش را در اينترنت نخواهد يافت.
و ته ماجرا...
اميدوارم جوانترها كتاب بخوانند.
منبع: جوان