با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما استاد محترم. از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما گذاشتهاید ممنونیم. به نظر شما شهر اسلامی از چه مولفههایی برخوردار است؟
قربانی: در باب مؤلفههای شهر اسلامی که بر اساس متون اسلامی تنظیم شده نکات فراوانی وجود دارد که کمتر بدان توجه میشود. عمدهترین مولفههای قرآنی شهر اسلامی که میتوان از آن صحبت کرد امنیت و آرامش شهر است. به لحاظ ساختاری همه مؤلفههای مربوط به امنیت در شهر برقرار گردد تا بتوانیم در یک فضای امن به حیات خود ادامه دهیم. به عبارت بهتر، منظور از امنیت، امنیت ساختاری و اجتماعی خواهد بود. در توضیح امنیت میتوان گفت: شهر اسلامی شهری است که امنیت لازم برای اداره ساکنینش را تأمین میکند. قرآن کریم در اینباره میفرماید: «وضرب الله مثلا قریة کانت آمنتاً مطمئنه»[2] منظور از آمنتاً مطمئنه که قرآن بدان توجه کرده، یعنی فضای اطمینان آوری که شهر باید بر آن استوار باشد.
مؤلفه بعدی فراوانی رزق و زراعت است، درحالی که در طراحی ساخت شهرها و توسعه شهری مد نظر مهندسین و معماران شهرساز قرار نمیگیرد. متأسفانه سوء مدیریت باعث شده به بهانه نداشتن زمین، فضای زراعت از شهرها حذف شود، اما این در حالی است که نه تنها در ایران، بلکه در جهان ما اصولاً با مشکل کمبود زمین مواجه نیستیم. مشکل اصلی ما سوء مدیریت در قبال فضای شهری است که در شهرها نمیبنیم زراعتی منسجم و تحت برنامههای شهرداریها گنجیده باشد.
به نظر میرسد جدا سازی شهر از روستا و سپردن کشاورزی به روستائیان، یکی از بزرگترین مفاسدی است که در شهرهای امروزه اتفاق افتاده است. این در حالی است که شهر اسلامی باید از زراعت خوبی بهرهمند بوده و رزق فراوان داشته باشد. علاوه بر این سرانه فضای سبزی هم که در شهرها به جای مسائل کشاورزی و طبیعت شهرها جایگزین شدهاند، از اندازه کافی به نسبت استانداردهای بینالمللی برخوردار نیستند. به تعبیر قرآن شهری که در آن زراعت و روییدنی هست، بلد طیب نام دارد. قرآن در اینباره میفرماید: «والبلد الطیب یخرج نباته باذن ربه والذین خبث لا یخرج الا نکدا»[3] شهری که از آن روییدنی نمیروید یا زراعت در آن صورت نمیگیرد بلد طیب اسلامی نیست. آیا چنین تدابیری در سیاستگذاری شهرهای ما رعایت میشود؟
به نظر شما فرآیند نمادسازی در شهر اسلامی باید بر اساس نمادهای دینی شکل بگیرد؟
قربانی: نکته دیگر شهر اسلامی آمِن بودن شهر است. یک وقت از امنیت صحبت میکنیم و یک وقت هم از ایمان حرف میزنیم. شهر اسلامی شهری است که ساختار و بستر اجتماعی آن ایمان آور باشد. نمادها و ساختار شهر اسلامی باید کاملاً بیانگر مؤلفههای اسلامی باشد. در حقیقت در شهر اسلامی مظاهر تدین و مظاهر اسلامی باید مشاهده شود. این در حالی است که متأسفانه با مطالعاتی که شخصاً داشتم دریافتم امروزه در بسیاری از شهرهای کشور، نمادها و مظاهر فرهنگی یهودی و شیطانپرستی وجود داشته و طراحان به جای ارائه یک طرح اسلامی از الگو و نمادهای غربی استفاده کردهاند.
امروزه در شهرهای مختلف میتوانیم نمادهای مختلف شیطانپرستی، چشم شیطانی، شمعون و برجهای مختلف و هرمهای مختلف را ببینیم. این نکته قابل اغماضی نیست باشد، در حالی که خود میتوانیم نمادها و آرمانهای مختلفی را بر اساس آموزههای اسلامی طراحی کرده و مبتنی بر آن نماد سازی کنیم. مشکل اصلی ما این است که فرآیند نمادسازی اسلامی در دانشگاههای ما تدریس نمیشود و طراحان ما بر اساس علوم غربی به نمادسازی و شهرسازی دست میزنند و بر پایه آن طراحی میکنند.
به طور کلی یک شهر اسلامی دارای بیست مؤلفه است که باید از اینها در طراحی ساختار شهری به طور کامل استفاده شود که برای اقتصار به چند مورد بسنده شد.
با وجود حکومت اسلامی در ایران، به نظر شما ویژگیهای مَنْظَر شهر اسلامی چیست؟
قربانی: اولین بحث درباره منظر این است که آیا در متون دینی بدان اشاره شده است یا خیر؟ با تحقیقی که ما انجام دادیم هم در منابع فقهی و هم آیات و هم در روایت البته با مؤلفههایی که گویای منظر هست مطالبی مطرح شده است.
یکی بحث رنگبندی منظر شهری است، یکی حجم و ارتفاع و پرسپکتیو منظر شهر اسلامی است و دیگری تداخل و ارتباط بناهای شهر اسلامی است.
از سه زاویه میتوانیم به بحث منظر در شهر اسلامی بپردازیم که در متون دینی بدان پرداخته شده است. درباره رنگ پردازیها میتوان گفت، رنگ سبز، آبی و زرد از رنگهای شاد به حساب میآید که روایات تأکید بسیاری بر آنها دارند.
خواص رنگهایی که اشاره کردید چیست؟
قربانی: صحبت از خاصیت رنگها یک بحث روانشناختی و علمی است که باید درمورد آن کار شود، البته کارهایی در کشورهای غربی صورت گرفته و در مطالعات خود از آنها استفاده کردهایم اما ملاک نیست، بلکه ملاک ما این است که در ساختار شهری اسلام و در چهارچوب آن، پس از استفاده رنگها و ایجاد مطالعات میدانی ببینیم چه خواص و کارکردهایی برای رنگها میتوان متصور شد.
از نظر ایجاد شادابی و شاد محوری که این رنگها، روانشناسی غربی بیشتر در فضای زندگی آپارتمانی بررسی شده و تجربه شده است. در حقیقت طراحی دکوراسیون بر اساس این منطق بولد شده و از روانشناسی رنگها کمک میگیرد، اما باید دقت کرد، فضای کارکردی رنگها در شهر اسلامی به تناسب ساختار متفاوتی که دارد میتواند مغایر با روانشناسی رنگ در مغرب زمین باشد.
به هر ترتیب در مورد رنگبندی در منظر شهری پیامبر(ص) میفرماید: خوشبختی انسان در سه چیز نهفته است که یکی از آنها سرسبزی است؛ دقت کنیم فرمودهاند سرسبزی نه زراعت. در تعبیر «خزو» دارد. سرسبزی یعنی وقتی انسان چشمش را باز میکند ببیند اطرافش سرسبز است نه اینکه با فضاهای مصنوعی و بیجان روبرو شود. همانطور که گفتم شهر اسلامی باید از رنگهای روشن برخوردار باشد تا به انسان روحیه دهد.
حجم و پرسپکتیو شهر اسلامی به چه معناست؟
قربانی: مسأله بعدی حجم منظره یا پرسپکتیو شهری است. آن چیزی که امروزه در برخی شهرها اجرا میشود، یکسانسازی ارتفاع ساختمانها و یکسانسازی نماهای ساختمانها، شاید در مسیر حجم منظره شهری میخواهد قرار بگیرد، ولی مهم این است که در منظر شهر اسلامی خط آسمان خط تعالی بخش باشد.
در معماری و طراحی شهری مبحثی تحت عنوان خط آسمان وجود دارد. یعنی زمانی که شخص به آسمان و زمین مینگرد، بین بلندترین ارتفاع بناها و آسمان بتواند خطی را ترسیم کند که نامش خط آسمان است. در معماری اسلامی حجیمترین نماها که به چشم میآید باید به نمادهای اسلامی اختصاص داشته باشد مانند: گنبد و گلدسته مساجد، امامزادهها، بقاع متبرکه و... . باید دقت نمود داشت خط آسمان شهری که حجم عملکردها و تناسب شهری را به خود اختصاص میدهد باید متعالی و تعالی بخش باشد و ابنیه در این حجم از آشفتگی برخوردار نباشند. مخصوصاً در بازسازی بافت فرسوده شهرهایمان دچار یک سری آشفتگیهای فراوان منظری شدهایم و بدون رعایت اصول منظر بازسازی انجام میگیرد. باید جلوی این آفت و مفسده گرفته شود و طرحهایی برای آن اندیشه شود.
تداخل بناهایی که فرمودید یعنی چه؟
قربانی: یک بخش در تعالی شهری و معماری مناطق مسکونی ارتباطات بنایی است. ارتباطات میان بناهای ساختمانی از الگوی خاصی پیروی میکنند. از مصیبتهایی که بدان دچار شدهایم حذف این الگوی ارتباطی در گذر زمان است. به عنوان مثال در گذشته حریم ابنیه را رعایت میشده و هر خانهای نسبت به خانه دیگر حریمهای مخصوصی داشته است. همین نکته نسبت به راهها نیز وجود داشته و حتی برای عابر پیاده از راه نیز حریم طراحی میشد. اما در حال حاضر مسجد دیوار به دیوار منازل است. در معماری اسلامی مسجد از حریم خود برخوردار بوده و هیچگونه ساختمان و بنایی در این مکان نباید ساخته شود. اگر بخواهیم این مسأله را نیز آسیبشناسی کنیم، باز هم دچار آشفتگیهایی شدهایم که باید با الگوی صحیح از منابع اسلامی اصلاح گردد.
علامه حلی (ره) در کتاب «منتهیالمصلحة فی مذهب الامامیه» متناسب با این مسأله عباراتی دارد. ایشان حدود ده یا پانزده صفحه درباره چگونگی ارتفاع منازل و ابنیه شهری سخن گفته است. علی فرض مثال اگر در شهری مسیحی، یهودی، زرتشتی، ارامنه و فرقههای مختلفی از اهل کتاب زندگی میکنند خانههای آنها با خانههای مسلمین از چه نوع ارتباطی باید برخوردار باشد؟ معابدشان با معابد و مساجد اسلامی چگونه باید باشد؟ همچنین ساختمانهای دولتی و فضای دادگستری در یک شهر چگونه باید تعبیه گردد؟
یکی از چالشهایی که امروزه ما را گرفتار خود کرده نماها و مناظر مختلفی است که از مساجد مشاهده میکنیم. در برخی موارد مساجدی را میبینیم که بیشتر شبیه کلیسا است تا مسجد و منظر اسلامی در آن رعایت نشده است. ارتفاعها رعایت نشده و مساجد و ابنیه اسلامی در کوچه پس کوچههای شهرهای موجود گم و گور شده اند. در واقع در پس منظر شهری هیچگونه نمود و نمادی ندارد. برخی برای حل این معضل، میخواهند با ایجاد گلدستههای بلند، میخواهند این مناظر را بازآفرینی کنند، اما این دیدگاه اشتباه است. بلکه باید ساختار شهر و منظر ساختار شهری بازسازی شده و این مباحث با مولفههای شهر اسلامی تلفیق گردد.
همانگونه که اشاره کردید، مهمترین بحث منظر شهری همان طراحی بنا و خانه نسبت به بقیه مطالب است، بنابراین آیا فکر میکنید خانهی اسلامی هم دارای ویژگیهایی باشد؟
قربانی: در کتاب معماری شهرسازی مطلوب اسلامی[4] جلد اول را به مسکن مطلوب اسلامی اختصاص دادهایم. بیش از یکصد مؤلفه درباره مؤلفههای اسلامی مسکن و خانه ذکر شده است. البته تعبیر مسکن تعبیری اسلامی است و تعبیر خانه بار معنایی خاص معماری دارد که در تحولات و تطورات تاریخی دورههای مختلف اسلامی صورت گرفته است. البته منظور ما در اینجا خانه نیست، چون لفظ خانه که به کار میرود مثلاً میگویند خانه کمپانی و خانههای مختلف دیگری که در شهرهای مختلف، تبریز، کاشان، قم و جاهای دیگر داریم، از ساختار بخصوصی برخوردار است که عمدتاً در دوره قاجار شکل گرفته است. یعنی منظورمان آن برهه تاریخی و خاص نیست، بلکه به طور کلی صحبتمان محل سکونت و آرامش است.
نخستین مؤلفه مسکن اسلامی و اسلامی بودن مسکن این است که محل سکونت باید محل آرامش باشد و ما را به آرامش نسبی در زندگی برساند. اگر این مؤلفه در نظر گرفته شود بسیاری از مؤلفههای دیگر در دل این شاه مولفه قرار میگیرد. مثلا عناصری که در آرامش اختلال ایجاد میکند شبیه در معرض دید بودن، اشراف بصری، عدم رعایت حریمهای حقوقی، بصری، شنوایی و... .
یکی از عوامل ایجاد آرامش در مسکن این است که صدای اهل منزل در آنجا محصور باشد، مشکل اساسی که با آپارتمانهای امروزی داریم این است که صدای اتاقها و استحمامها در اتاقهای دیگر به راحتی شنیده میشود و آرامش اخلاقی و روحی خانواده را به هم میریزد. در آپارتمان نشینی سیستم بصری وجود ندارد و مرد، زن، کوچک و بزرگ هیچ آرامشی نسبت به اینکه دیده نخواهد شد ندارد و احساس امنیت نمیکند، بلکه هر لحظه منتظر است که اگر پرده را کنار بکشد در معرض دید همسایه روبرویی قرار بگیرد. اگر دقت کنیم در بسیاری از آپارتمانها با توجه به بالکنهایی که طراحی شده و متأسفانه به سرعت فزاینده رشد میکند، میبینیم که از بالکن تا داخل فضای اتاق خواب و پذیرایی همسایه دیده میشود و در معرض دید قرار دارد.
اگر بخواهیم خانه را از معرض دید خارج سازیم و به اصطلاح پوششی برای خانه است طراحی کنیم، نیازی نیست حتما از طاق و قوس و تزئینات اسلامی و مانند اینها استفاده کنیم. اینها نهایتاً بخشی از عملکردهای تزینی برای شادی آوری در دورههای اسلامی بوده است. الان هم اگر کمی معیار سادگی را خرج ساختمان سازیهایمان کنیم، میتوانیم مولفههای اسلامی و مؤلفههای مدرن و امروزی را تلفیق کرده و ترکیبی از ایندو را به صورت بسیار زیبا و خوشایند مورد استفاده قرار دهیم.
مؤلفههای دیگری نظیر امنیت و آرامش نسبت به زلزله، سرقت و مؤلفههای دیگر، از زیر مجموعههای این مؤلفه اساسی است که رعایت آن باعث میشود امنیت به معنای کاملش ایجاد شود.
همانطور که در سوال قبلی هم عرض کردم، از دیگر مؤلفههای مسکن اسلامی ارتباطات بنایی مسکن و محل زندگی با سایر ابنیه است، البته باید بگویم هنوز کار دقیقی بر روی این مسأله انجام ندادهایم و صرفاً توسعههای شهرها در مملکت بر اساس الگوهای غربی و مدرن اتفاق میافتد. باید بگویم مفهوم توسعه که خود محل بحث معتنا بهی بوده و مجال پرداختن به آن نیست، کاملاً مادی و ماتریالیستی است، اما از نظر بررسی عملیاتی طرح توسعه شهرهای اسلامی موجود ما از مؤلفههای مسکن اسلامی خیلی دورشدهایم.
به نظر شما منازل کوچک که امروزه در کشور به وفور یافت میشود و در ادامه تمامی کشور به تدریج با آن درگیر میشوند، از نظر اسلام چگونه وضعیتی دارند؟
قربانی: از مهمترین مؤلفههای اسلامی فراخ و گسترده بودن مسکن است، پیامبر(ص) در روایت میفرمایند: که از خوشبختیهای انسان سه چیز است یکی از آنها «اسکان الواسعه» یعنی خانه وسیع است. مکرر در همه جا گفتهام که در کشور مشکل زمین نداریم، اما در بسیاری از موارد مسکن مهر و توسعه شهر و شهرکهای جدید الاحداث را فشرده بنا کردهایم. در شهرها فضاهای گستردهای داریم که زیرساختهای طبیعی خوبی دارد و میتوانیم با مدیریت صحیح تمامی زیرساختهای شهری را در آنها ایجاد کنیم.
به عنوان مثال با وجود فضاهای بسیار گستردهای که دولت در اختیار دارد و زمین هم جزء اراضی عمومی و ملی است که دولت بابت آن پولی نمیدهد، چرا خانههای قوطی کبریتی ساخته شده است؟ زمانی که افراد به این آپارتمانها بیایند روحشان میمیرد و فضای شادابی و امکانات تفریح و بازی بچهها نیز در درون خانه از بین میرود. مسکن وسیع شامل حیاط و فضاهای داخلی بزرگ است که افراد بتوانند در فضاهای داخلی خانه خود را مدیریت کنند. به لحاظ ساختاری هم میتوانند مدیریت اتاقها و فضاها را داشته باشند.
اما امروزه وقتی در اتاق خواب باز میشود تمام اتاق خواب در معرض دید مهمانها است. همین مسأله درباره اتاق بچهها و آشپزخانه و سرویس بهداشتی داخل فضای خانه وجود دارد که با وسعت کافی این معضلات حل میشود.
از جمله ویژگیهای ابنیه و ساختمان امکان رؤیت آسمان است؛ ما معمولاً خانههایمان را به نوعی طراحی میکنیم و آپارتماننشینی را ترویج میدهیم که مردم از رؤیت آسمان محروم میشوند، عملکردهای خانه اسلامی در قدیم الایام به نحوی بوده است که این امکان را در همه عناصر و فضاهای اسلامی تا حد امکان فراهم میکرده است که این یکی از ابعاد آرامش است.
بحث دیگری که بسیار مهم است تفکیک فضاهای داخلی از همدیگر است، فضاهای داخلی امروزه تداخل دارد در حالی که فضاهای خانه اسلامی مؤلفه مهمش تفکیک فضاها و تفکیک عملکردی است. این تفکیک اتاقهای خواب، اتاق بچهها از والدین، اتاق خواب از سرویسهای بهداشتی، سرویسهای بهداشتی از فضای پذیرایی، پذیرایی از آشپزخانه، اینها هم جنبههای بهداشتی و امنیت روانی دارد و موارد دیگر.
از نظر اصول اسلامی ارتفاع فضاهای داخلی، تزئینات، و اختصاص دادن محلهای ویژه برای محل نمایش و نماز نیز نوعی تفکیک کارکردی و عملکردی است. در منازل امروزی اصلا جایی به نام محل عبادت و نیایش نداریم. روایت داریم که اگر کسی محتضر شد به محل عبادت و نیاش در منزل ببریدش که در خانههای قدیمی چنین چیزی وجود داشته است.
با توجه به اینکه شهرهای کشور ما از کلان شهرها تا شهرهای کوچک و بخشها از محلههای کوچکتر تشکیل شده است، آیا درباره محلهها هم مؤلفههایی را میتوان از منظر اسلام نام برد؟
قربانی: به نظر ما شهر اسلامی شهر محله محور است، یعنی محلهها از عناصر تعریف شدهای تشکیل شدهاند. در تقسیمبندی محلهها مساجد را داریم که تا چهل خانه همسایه مسجد حساب میشود و همسایه مسجد اگر نماز واجب خودش را داخل آن مسجد اقامه نکند، در قیامت از آن همسایه شاکی خواهد شد که حق مرا ادا نکرده است. باید دقت نمود که چهل خانه از چهار جهت مسجد به عنوان همسایگی به حساب میآید. در واقع یک حریم معنوی را اسلام برای یک محله تعریف کرده است. قدیم الایام در کنار مسجد حمامهای عمومی بوده و خیلی خوب است که در محلههای مختلف حمامهای قدیمی را به شکل امروزی با استخر و عملکردهای مشابه بتوانیم اجرا کنیم و بوجود بیاوریم.
نکته دیگر درباره محلهها اتصال کامل آنها به یکدیگر است. در این وضعیت امنیتی وجود نخواهد داشت. آنچه در متون و مطالعات اسلامی به آن رسیدهایم این است که محلههای قدیمی بنبست بوده و وقتی بن بست باشد همسایهها به طور کامل یکدیگر را میشناسند و اشراف اجتماعی صورت گرفته که ارتباطات کامل را صورت دهی میکند. از دیگر کارکردهایی که محلهها برای ما بوجود میآورد این است که در فضاهای بنبست فضاهایی برای بازی بچهها شکل میگیرد و محل تربیت مناسبی برای بچهها و ارتباط اسلامی وجود دارد. این چیزی است که در ساختارهای شهری امروزین همه را از دست دادهایم و بنبستهایمان تبدیل به آپارتمان شده است.
نکته دیگری که به طور کلی درباره محلهها باید گفت، کارکردهای مختلف است مانند مسجد، حمام، تیمچه بازار، گذر و خانهها که حتی ارتباطات خانهها هم تعریف شده است. از نکاتی که باید رعایت گردد این است که نباید به یکدیگر اشراف داشته باشند و پنجرههایشان رو به هم باشد و خیلی از عناصر دیگری که بیان آن سخن را طولانی میکند.
مباحث مطرح در معماری اسلامی برگرفته از ذوق وسلیقه مسلمین بوده یا اسلام در مورد آن به صورت اختصاصی صحبت کرده است؟
قربانی: بر اساس مطالعات فراوانی که در متون اسلامی داشتهام چند نکته را لازم میدانم عرض کنم. نخست اینکه باید خود باوری داشته باشیم، امروزه خود باوری در طراحان ما به صفر تنزل کرده است. این سخن که اسلام چیزی ندارد و ایران شناسان و شرق شناسانی چون آرتورپوف معتقدند که اسلام چیزی به عنوان معماری نداشته و همه چیز دستپرورده خود مسلمانان است، حرف کاملا غلطی است. شاهد مثال این نکته این است که وقتی پیغمبر (ص) وارد یثرب شد، مسلمانان گفتند: یا رسول الله خانهها و شهر ما در خدمت شما است که با هر طرح و نقشهای که لازم میبینی شهر جدید را بنا کن. پیامبر (ص) نیز به بنای شهر جدید اقدام کردند. در کتابی که در حال نگارش نهایی است، تمام این مطالب را ذکر کردهام که پیامبر (ص) مسجدی را به عنوان پایگاه اجتماعی مرکزی بنا کرده و از این مسجد، خط و خطوط نقشهها و پلانهای متعدد معابر و ابنیه شهری را طراحی کرد و دستور داد که اصحاب و مسلمانان بر آن اساس خانهها و محلههای خود را بنا کنند. اسلام در ذات خود این مباحث را دارد و ما تلاش کردیم که این مطالب را استخراج و تنظیم کنیم؛
دوم این است که این خود باوری باید باعث شود که بر اساس این مؤلفهها شهر و خانه معرفی کنیم و به عنوان یک مدل عملیاتی از آن استفاده کنیم. پلان شهری و پلان مسکونی باید بر این اساس باشد. اینجا است که دست متخصصین را میبوسیم. یعنی کسانی که متخصص و کاربلد بحث ساخت و ساز هستند باید بیایند و بر اساس این مؤلفهها، چه طراحان شهری، مهندسین و معماران محترم و مهندسین سازه بیایند و بنا به این مطالبی که از اسلام استخراج شده و چاپ و منتشر شده است اهمیت دهند. براساس این مؤلفهها و پلانهای شهری و مسکونی که مورد نظر اسلام است را با حداقل هزینهها طراحی کنند و از اساتید و فضلای حوزه و دانشگاه خواهش دارم که به متون اسلامی که در کتابخانههای مختلف خطی و چاپی دنیا خاک میخورد مراجعه کنند. برای مثال کتابی را که من اسم بردم مثل «منتهی المصلحة فی مذهب الامامیة» که علامه حلی (ره) این کتاب را به سلطان محمد خدابنده پادشاه ایلخانی نوشته است تا سلطان محمد شهرهای تحت حکومتش را بر اساس فقه شیعه بنا کند. این کتاب کتاب فقه شهرسازی است. کتاب فقهی امت اسلامی است و ما از این کتابها غافلیم. اگر مطالعه کنید شهر تبریز بر این اساس بنا شده است. همینطور مراغه و زنجان نیز بر همین معیار بنا شده است که امروزه بخشی از آثار به جا مانده از آن دوره را شاهد هستیم ولذا میطلبد که اساتید حوزه و دانشگاه بیایند و روی این متون با رویکرد تمدن سازی کار کنند. در تمدن سازی نکتهای محسوس که امروزه با آن درگیز هستیم وجود دارد و آن اینکه فقه ما فقه کاربردی و تمدن سازی نیست بلکه فقه فردی است. حتی فقه اجتماعی هم نیست و بحثهای اجتماعی نیز مربوط به امور حسبیه است. این در حالی است که فقه اصیل اسلامی فقه جامع و فقه تمدن ساز بوده که باید بدان دست پیدا کرده و اصول فقه لازم با آن فقه تمدنی را نگارش کنیم. در مقدمه کتاب مسجد، مقدمهای در خصوص اصول فقه تمدنی و اصول فقه معماری و شهرسازی مواردی را ذکر کردهام که پس از چاپ از نقطه نظرات اساتید استفاده میکنیم.
امیدوارم که این مباحث توسعه پیدا کرده و به بالندگی لازم خود برسد تا شاهد روزی باشیم که وارد شهرهایی با الگوها و نمادهای اسلامی بشویم و روح اسلامی را در آن مشاهده کنیم. از این که مطلب خیلی طولانی شد عذرخواهم.
[1]. رحیم قربانی محقق و پژوهشگر حوزه علمیه قم بوده که بنا به وظیفه دینی و تبلیغی خود، به آذربایجان سفر کرده و در شهر تبریز، مؤسسه میراث شیعه را بنا نهاد تا بتواند میراث تمدنی شیعه را احیا کند.
[2]. نحل/ 112
[3]- اعراف/ 58
[4]. اثری از حجتالاسلام رحیم قربانی (مصاحبه شونده)