سرویس جهان مشرق- «سازمان رَند» اندیشکده مطرح آمریکایی وابسته به نیروهای مسلح این کشور طی گزارشی، گزینههای آمریکا برای تأثیرگذاری و اجبار دشمنان به تن دادن به منافع واشینگتن را بررسی کرده است.
این گزارش که تحت عنوان «قدرت اجبار: مقابله با دشمنان بدون رفتن به جنگ» منتشر شده، ابعاد مختلفی از سیاست «قدرت اجبار» آمریکا را توصیف میکند.
منظور «دیوید گامپرت» و «هانس بینندایک» نویسندگان این گزارش از سیاست «قدرت اجبار» با توجه به سؤالی قابلدرک است که در ابتدای این گزارش پرسیده شده است: «چه جایگزینهایی برای زور [و اقدام نظامی] وجود دارد که [بتوانیم به کمک آنها] کشورهای نادوست را مجبور کنیم تن به خواستههای آمریکا بدهند؟»
سرویس جهان مشرق در ادامه این گزارش به نکات کلیدی و خلاصهای از گزارش «سازمان رند» میپردازد. گزارش مذکور حاوی نکاتی است که چه بسا همه آنها از سالها پیش توسط مقام معظم رهبری تشریح شده است. تقویت اقتصاد، عدم وابستگی به نظامهای مالی و اقتصادی بینالمللی، مقابله با راههای نفوذ دشمن و عدم همراه شدن منتقدان و مخالفان داخلی با جریانهای خارجی و آمریکایی، و همینطور تقویت ظرفیتهای سایبری کشور همه نکاتی هستند که رهبر انقلاب به آنها اشاره داشتهاند و خلأ در هر یک از این زمینهها به شکلی تکاندهنده در گزارش اندیشکده «رند» به عنوان ابزارهای اعمال قدرت آمریکا مورد توجه قرار گرفته است.
با توجه به اهمیت موضوعاتی مانند قراردادهای جدید نفتی، FATF و سایر تحولات پس از امضا و اجرای توافق هستهای و ارتباط مستقیم این موضوعات با تلاش آمریکاییها برای استفاده از ابزارهای «قدرت اجبار»، متن کامل این گزارش مهم متعاقباً در چند قسمت منتشر خواهد شد.
جذابترین جایگزینهای جنگ برای اعمال قدرت در جهان
این اندیشکده تأثیرگذار آمریکایی در ابتدای گزارش خود توضیح میدهد که چرا آمریکا به جای جنگهای فیزیکی و سنتی باید به دنبال راهکارهای دیگری باشد که البته به اندازه جنگ نظامی و حتی بیشتر بر کشورهای دشمن آمریکا تأثیرگذار باشند. در گزارش «رند» در اینباره میخوانیم: «افزایش هزینهها و خطرات جنگ نظامی و تشدید سوءظن عمومی درباره جنگهایی که آمریکا به راه میاندازد، اهمیت «قدرت اجبار» آمریکا را افزایش داده است.»
نویسندگان گزارش ادامه میدهند: «در همین حال، جهانی شدنِ تجارت، سرمایهگذاری، امور مالی، اطلاعات، و انرژی گزینههای «قدرت اجبار» آیندهداری را در اختیار آمریکا میگذارد، به ویژه در برابر دشمنانی که وابسته به دسترسی به این بازارها و نظامها[ی مالی و غیره] هستند.» بدون شک ایران یکی از کشورهایی است که تا کنون به بازارها و نظامهای مالی بینالمللی (طبق تعریفی که مدنظر نویسندگان گزارش است) وابسته نبوده، اما پس از برجام عملاً تلاش میکند خود را به دام این وابستگی بیندازد.
این موضوع وابستگی به نظامهای بینالمللی اگرچه اولین زنگ خطری است که در گزارش به گوش میرسد، اما تنها زنگ خطر نیست و در اینباره توضیحات بیشتری نیز ارائه خواهد شد. اندیشکده «رند» پس از توضیح درباره علت نیاز آمریکا به استفاده از گزینههای غیرنظامی، به معرفی «جذابترین گزینههای «قدرت اجبار» آمریکا» میپردازد: «تحریمهای مالی، حمایت از اپوزیسیون سیاسی غیرخشن مقابل رژیمهای متخاصم، و عملیاتهای تهاجمی سایبری.»
حمله آمریکا با زهری که پادزهرش سالهاست توسط رهبر انقلاب تجویز میشود
نویسندگان گزارش توضیح میدهند که «قطع دسترسی به نظام بینبانکی جهانی میتواند رنجهای شدید و افزاینده اقتصادی [به دشمن] وارد کند و با توجه به واکنش [کشور] هدف، کالیبره شود: از هدف قرار دادن اشخاص، تا آسیب زدن به بخشهای مدنظر، تا کاهش سرعت فعالیتهای اقتصادی [یک کشور] در کل.»
کارشناسان اندیشکده «رند» سپس به نکتهای اشاره میکنند که بسیار جالب توجه است: «[طراحی] تحریمهای اقتصادی علیه چین، نسبت به تحریمها علیه روسیه یا ایران، پیچیدهتر و اجرا و حفظ آنها دشوارتر، و برای اقتصاد جهان خطرناکتر است.» این نکته یعنی چنانکه رهبر انقلاب دهها بار تأکید کردهاند، پیشرفت اقتصادی برای کشوری مانند ایران اگرچه به ظاهر یک مسئله داخلی است، اما میتواند اجرای تحریمها توسط آمریکا یا هر کشور و نهاد دیگری علیه آن کشور را با مشکل مواجه کند، تا آنجا که تحریم کشوری که اقتصاد پیشرفته دارد، نه تنها آن کشور را تهدید نمیکند، میتواند اقتصاد دنیا را به خطر بیندازد.
گزینه دومی که نویسندگان گزارش به آن اشاره میکنند، پشتیبانی از اپوزیسیون دموکراسیخواهان است که از نظر آنها «میتواند بسیار تهدیدآمیز [برای کشور هدف] باشد و بنابراین اهرمی بسیار قوی به دست میدهد، اما این گزینه همچنین میتواند ریسک بالایی داشته باشد و [بنابراین] نیازمند استفاده [بجا و] عاقلانه است.»
برجام فرصتی مناسب برای براندازی در ایران
در حالی که توافق هستهای اندکی بیش از یک سال پیش میان ایران و کشورهایی مانند آمریکا امضا شد و تصور میشد این توافق به کاهش (هرچند اندک) تنشها میان تهران و واشینگتن منجر گردد، اما اندیشکده «رند» در گزارش خود به صراحت مینویسد: «این گزینه اجبار [حمایت از اپوزیسیون درون کشور]، بیشترین احتمال موفقیت را علیه ایران و کمترین احتمال موفقیت را علیه چین دارد.»
به نظر میرسد الگوی روابط میان ایران و آمریکا (رابطهای که نبودن آن از هر لحاظ بهتر از بودن آن است) پس از برجام را باید بر اساس الگوی روابط چین و آمریکا تنظیم نمود، نه بر اساس روابط میان دو دوست. یک تصور غلط از برجام میتواند این باشد که دو کشور با توافق بر سر مسئله هستهای «به هم نزدیکتر شدهاند» و بنابراین ذرهای اعتماد متقابل باید به این رابطه تزریق شود.
چنانکه روابط چین و آمریکا بیش از هر چیز ماهیت اقتصادی دارد و تحت تأثیر قدرت اقتصادی چین (و نه آمریکا) است، برجام نیز باید مطابق با دستورات مقام معظم رهبری یک توافق صرفاً «هستهای-تحریمی» تلقی شود و هیچ ارزش و اعتبار دیگری نداشته باشد. این در حالی است که باور کردن وعدههای فریبندهای مانند «تبدیل ایران به بازیگری مؤثر و مثبت در تحولات منطقهای» یا «ورود ایران به جامعه جهانی» میتواند توافق هستهای را به قویترین ابزار آمریکاییها برای نفوذ در ایران تبدیل کند.
تیترهایی مانند «امید اوباما به تغییر ماهیت نظام ایران بعد از برجام» همزمان با توافق هستهای و بعد از فرجام برجام بارها در رسانههای مختلف، به خصوص آمریکایی، تکرار شد، اما متأسفانه بسیاری تصور کردند که این تحلیلها صرفاً مصرف داخلی دارد و برای متقاعد کردن مخالفان توافق هستهای در کنگره است. در عین حال، گزارش اندیشکده «رند» نشان میدهد که برجام اتفاقاً ابزاری چندکاره در دست آمریکاییهاست تا با مانورِ برداشتن تحریمها و توزیع نقشهای منطقهای، راه نفوذی برای تغییر محاسبات ایران پیدا کنند.
ایران آسیبپذیرترین دشمن آمریکا در جنگ سایبری
اندیشکده «سازمان رند» در توضیح گزینه سوم برای اعمال قدرت آمریکا در جهان هم مینویسد: «عملیاتهای سایبری تهاجمی نیز گزینهای با نتیجه زیاد و ریسک بالا هستند. اگر این عملیاتها ماهرانه [به سوی دشمن] هدف گرفته شوند، میتوانند عملکرد و اعتبار دولتها و بازارها را مختل کنند و در نتیجه ارزش «اجبار»ی داشته باشند.»
نویسندگان «رند» البته هشدار میدهند که «ریسکها و هزینههای [مالی و سیاسیِ افشای] خسارتهای ناخواسته، انتقام و تشدید [جنگ سایبری، در صورت استفاده از این گزینه] قابلتوجه است، به خصوص اگر کشور هدف، خودش یک قدرت در جنگ سایبری باشد. آمریکا با توجه به آسیبپذیریهای خودش، احتمالاً [و بهتر است] مایل به بالا بردن آستانه [تحمل کشورها در خودداری از به راه انداختن] جنگ سایبری باشد، نه پایین آوردن آن.»
گامپرت و بینندایک در مورد حملات تهاجمی سایبری هم مانند دو گزینه قبلی، ایران را یکی از بهترین اهداف برای این حملات معرفی میکنند. این دو با اشاره به اینکه تعریف «قدرت سایبری» درباره چین و روسیه بیشتر صدق میکند، توضیح میدهند که ایران در مقابل سیاست اجباری سایبری گزینه مناسبتر و آسیبپذیرتری است.
اندیشکده «رند» در گزارش خود اعتراف میکند که «اجرای [سیاست] اجبار، بیش از هر دولت دیگری، علیه چین سخت و خطرناک است، کشوری که اتفاقاً قویترین چالش مقابل گزینههای نظامی آمریکا در یک منطقه حیاتی [خاورمیانه] نیز محسوب میشود. روسیه، ایران، و دیگر کشورهایی که کمتر از چین قوی هستند، اهداف [آسیبپذیرتر و] مهماننوازتری برای قدرت اجبار هستند.»
پیشنهاداتی برای تقویت «قدرت اجبار»
«رند» نهایتاً پیشنهاداتی را هم به دولت آمریکا میدهد تا بتواند با استفاده از آنها «قدرت اجبار» خود را علیه دشمنانش تقویت نماید. اولین پیشنهاد این است که «آمریکا و دوستانش باید [تیغ] توانایی خود را برای نظارت بر داراییها و جریانهای مالی و برای منزوی کردن کشورهای سرکش و بانکهایی تیز کنند که با این کشورها تجارت میکنند.»
دومین پیشنهاد اندیشکده رند به مقامات کاخ سفید این است که «وزارت خارجه و جامعه اطلاعاتی آمریکا باید با اصلاح روشهای خود، از مخالفان دموکراتیک غیرخشن در کشورهای متخاصم و سرکوبگر حمایت و ریسکها و مزایای استفاده از این روشها را ارزیابی نمایند. در عین حال، آمریکا باید در عین تلاش برای تأثیرگذار بر تحولات سیاسی در کشورهای متخاصم، در این مسیر بااحتیاط گام بردارد و تصور نکند که میتواند تحولات میدانی و نتایج مخالفتهای سیاسی [در یک کشور] را کنترل نماید.»
نویسندگان گزارش در پیشنهاد بعدی خود مینویسند: «عملیاتهای سایبری تهاجمی اگرچه ممکن است قویترین گزینه برای اعمال «قدرت اجبار» باشند، اما پرخطرترین گزینه نیز هستند. بنابراین کارهای بیشتری برای [یادگیری] برخورد با خطرات ناشی از انتقامجویی و تشدید [جنگ سایبری] نیاز است [که در آمریکا انجام شود]. ممکن است وابستگی آمریکا به سیستمهای کامپیوتری و آسیبپذیریهایی که از این وابستگی نشأت میگیرد، عملیاتهای سایبری را تبدیل به ابزاری برای «اجبار» کند که آمریکا دوست داشته باشد مانع از [استفاده از] آن شود، نه اینکه آن را ترویج دهد.»
پیشنهاد بعدی اندیشکده «رند» این است که «دولت آمریکا باید همانگونه که برای جنگ نظامی آماده میشود، برای استفاده از «قدرت اجبار» نیز آماده شود، از جمله با ارزیابی گزینهها، الزامات و قابلیتهای خود، انجام بازیهای جنگی [و مانور] برای اصلاح این قابلیتها، و برنامهریزی [و هماهنگی] با متحدان.»
اهمیت اعمال سیاستهای «قدرت اجبار» به عنوان جایگزینی برای استفاده مفرط از جنگ نظامی، از نظر نویسندگان گزارش اندیشکده «رند» آنقدر زیاد است که به واشینگتن توصیه میکنند «دقیقاً همانگونه که مقامات، مسئولیتها و ردههای فرماندهی برای [ارتش و] قدرت سخت مشخص است، باید برای «قدرت اجبار» هم همینگونه باشد.»
گامپرت و بینندایک همچنین تأکید میکنند که «با توجه به اهمیت حیاتی متحدان برای اثربخشی «قدرت اجبار»، مشاوره و برنامهریزی مشترک [میان آمریکا و متحدانش] باید انجام شود.» به علاوه، نویسندگان گزارش در کنار این ابزارها، به انرژی هم به عنوان اهرمی اشاره میکنند که آمریکا باید برای افزایش نفوذ در جهان از آن بهره ببرد.
در گزارش «رند» میخوانیم: «آمریکا میتواند [و باید] به حدی از توانایی برسد که مانع از سوءاستفاده کشورهایی مانند روسیه و ایران از منابع انرژی برای اهداف «اجبار»ی شود. به طور خاص، جایگاه بزرگ [و حضور مؤثر] آمریکا در بازار جهانی نفت و گاز طبیعی مایع، تأثیر تهدیدهای روسیه مبنی بر قطع کردن [جریان نفت و گاز از] منابع [این کشور] را کاهش دهد.»
ایران بدون شک و به اعتراف گزارش اندیشکده «رند» یکی از مهمترین اهداف سیاستهای اعمال «قدرت اجبار» آمریکاست. مشرق به زودی متن کامل گزارش این اندیشکده آمریکایی را نیز منتشر مینماید.