در متن نامه سردار حاج قاسم سلیمانی به مناسبت شهادت سردار عباسعلی علیزاده آمده است:
«خداوند ای هستی بخش تمام هستی، تو شاهدی که عباسها و ایران تشیع با عشق به اهل بیت (س) این گوهرهای خلقت و دفاع از حرمت حریم میلیونها انسان در خطر جهل خوارج زمان و برای نجات هزاران انسان بیگناه در محاصره خوارج به جرم حب اهل بیت (س) هر آنچه به او در این عالم خاکی عطا فرموده بودی همه را راه تحقق فرمانت و برای نجات دینت اهدا نمود و دل از عزیزترین عزیزان خود برکند و جان شیرین خود را بر کف دست گرفت و اسماعیل وجود خود را با دست خود، ابراهیموار در پای درخت راه نبی معظمت فدا نمود.
خداوند ای حبیب و ای عزیز او را که پاک و پاکیزه بود با پاکان درگاهت از اهل بیت محمد (ص) محشور بفرما و به خانواده گرانقدرش که همه وجود خودشان را در این راه تقدیم نمودهاند جز عظیم و اجر جزیل عطا بفرما.»
در متن وصیت نامه شهید عباسعلی علیزاده آمده است:
«حال که این وصیتنامه را مینویسم عازم منطقه هستم . نمیدانستم کجا میروم؛ ولی میدانستم پایم به حرم اربابم بیبی زینب و رقیه جانم میرسد. خدای من تو شاهدی که بهترین عزیزانم و تمام دنیایم را پس گذاشتم . حالا دستم خالی است این هم دنیای من است . پس قبولم کن خدایا.
به باور و یقین رسیدم این آخرین سفر و پایان کار است. به آرزویم خواهم رسید؛ البته که شهادت آرزوست، بلکه هدف دفاع از حریم و ندای لبیک یا زینب است و شرمنده و شرمسارم که فقط قطره خون ناچیزم را فدای آرمانهای انقلاب اسلامی و حضرت امام خامنه ای و شهدای وطنم مینمایم.
وصیت به دوست و برادر عزیزم سردار امام و سردار حرمت دارم با هزینه شخصیم سه عدد تابلوی بزرگ عین همان تابلویی که در گوشی موبایلم تهیه کردم تهیه و قبل از مراسم هفتم در ابتدای مازندران اول گدوک و اول ورودی جویبار و اول کوچه روستایم بزنید و بنویسید: حاج قاسم افتخار انقلاب اسلامی و مبارزان جهان اسلام و خار چشم دشمنان است.
وصیت میکنم به سینای عزیزم و ندا و همسر عزیزم که سفارش کنید کسی حق گریه کردن بر من را ندارد و فقط به جان امام زمان خود و جان حاج قاسم و مبارزان حزبالله و شیعیان پاکستانی و سوری و عراقی و بچههای گمنام دعا کنید. به حرمت سفارش میکنم برایت در حرم بیبی دعا کردم که ان شاءالله به آرزوی خود خواهی رسید و راه زیادی دارید؛ ولی شهادت ان شاءالله دور نیست.
مواظب بچههایم باشید. دوست دارم سینا در رشته خودش خادم مجاهدان و مبارزان حزب الله و نیرو باشد. ندا جان دلت برایت تنگ شده است؛ ولی بدان امروز روز تصمیم و سرنوشتسازی است. خط و راهی که آمدهام اصلاً دست من نبوده و علی رغم تمام سختیها و خطرها و احساس غیرقابلوصفی که دارم از روزی که حرکت کردم بیبی جانم از آخر صف دست مرا گرفت و دعوتنامه این مسافر جامانده و خسته از جور زمانه را با دست مبارک خودش امضا کرد. شما هم راضی باشید. هدیهای که دادهاید دیگر برنخواهد گشت.
سینای من روزی که از فرودگاه امام داشتم خارج میشدم اشک تو را دیدم؛ اما خودت نمیدانی من برای رسیدن به این تصمیم آینه خود را شکستم و دیگر هیچ چیزی را نمیدیدم. سفارش می کنم هر روز از کانال المنار فصل الخطاب شیخ حسن را درباره شهدا و حوادث را ببینی. حال و روز من خیلی بهتر از آن است که شما فکرش را بکنید.
از حقوق من هر کس را که حقی بر گردن من دارد را ادا کن. در مراسم من اگر امکان بود به مهدی بگو همرزم من شیخ باشد و سخنرانی کند. پارچهای که خودم از داخل صحن بیبی جان گرفتم را در داخل قبرم و زیر سرم بگذارید.
سلام مرا به تک تک دوستانم در قرارگاه رمضان برسانید و بگویید در حلب دلم هوای شما را داشت و برایتان خصوص حُرمَت مسگریان، قدوسی، عابدی، لوروی و امام دعا خواهم کرد»
نمایش میدانی «سینا سینا عباس» با حمایت انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس همزمان با فرا رسیدن ایام ماه محرم با موضوع شهدای مدافع حرم به تهیه کنندگی حمید نیلی و کارگردانی علیرضا مهران تا روز جمعه 16 مهر ماه در محوطه تئاتر شهر اجرا شد.