گروه فرهنگی مشرق- چندی پیش سیوچهارمین جشنواره تئاتر فجر به پایان رسید و برترینهای تئاتر معرفی شدند. جشنواره امسال با نظم خوبی برگزار شد و البته مانند هر اتفاق مهم دیگری نکات مثبت و منفی مختلفی در آن وجود داشت که بهمرور در باره آنها خواهیم گفت. اما در این میان نکته مثبتی که در این جشنواره پررنگ بود و خودنمایی میکرد، حضور 16 نمایش با موضوع انقلاب و دفاع مقدس و یک نمایش با موضوع حمله به یمن و نمایش مظلومیت مردم این دیار بود. اتفاقی که در همه سالها شبیهش را نمیشود یافت و میتوان امیدوار بود که جشنواره نمایش فجر که نام فجر و انقلاب را برخود دارد هرچه بیشتر به اهداف و آرمانهایش نزدیک میشود. یکی از نمایشها "اروند خون" بود. نمایشی که مورد توجه علاقمندان نیز قرار گرفت. در اختتامیه جشنواره تئاتر فجر هم، «تندیس تئاتر ایثار و شهادت» به خاطر پرداخت صحیح به موضوع ایثار و شهادت و توجه ویژه به موضوع شهدا با اهدای دیپلم افتخار به کورش زارعی، کارگردان نمایش «اروند خون» تعلق گرفت.
متن زیر نگاهی دارد به این نمایش.
در پی آخرین کاوشهای کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، پیکرهای مطهر ۲۷۰ شهید دفاع مقدس طی عملیات تفحص کشف و روز ۲۸ اردیبهشتماه از طریق مرز شلمچه به کشور وارد شدند. از این تعداد، ۱۷۵ شهید غواص و خط شکن بودهاند که با دستان بسته به شهادت رسیده و زنده به گور شده بودند.» این خبر چند خطی، واکنشهای بسیاری را در دنیای واقعی و مجازی امروز ایران و جهان ایجاد کرد. یکی از این واکنشها، نوشتن متنی متفاوت از روایتی دفاع مقدسی به قلم ایوب اقاخانی است. اروند خون، آخرین نمایش کورورش زارعی، روایتی نمایشی از واقعه ای است که افکارعمومی را به شدت متاثر کرد.
کارگردان نمایش زنان مهتابی، مردان آفتابی، پس از سالها دوری از صحنه تئاتر، با نمایشی حضور دوباره خود را در صحنه تئاتر تثبیت می کند که «اروند خون» به عنوان یکی از برترین آثار جشنواره مورد توجه بسیاری از اهالی تئاتر قرار گرفته است. اروند خون تنها به مسئله مظلومیت شهدای غواص نمی پردازد، روایتهای متعدد فرماندهان و رزمندگان از عملیات کربلای 4 و نحوه اسیر شدن و در نهایت شهادت آنها؛ روایتی سوزناک و تاثیرگذار را به وجود می آورد. روایتی که از زبان فرمانده مشهدی، خط شکنی آذری، رزمنده ای شمالی، فرمانده ای که مسئولیت عملیاتی را برعهده دارد که می داند عملیات لو رفته است یا تردید دارد. او خط شکنهایی را در اختیار دارد که هر کدام دنیایی برای خود دارند. رزمنده شمالی، دلباخته دختر عمویش است و در سن 18 سالگی، دل به وظیفه بسته است و همواره یاد دخترعمویش در دل زنده دارد. رزمنده آذری، پدری از کار افتاده دارد و مادر و خانواده اش، او را مرد خانه می دانند و چشم امیدشان به اوست.
عملیات کربلای 4 لو رفته است و خط شکنها در دام دشمنان گرفتار می شوند و در نهایت اتفاقی سخت ناگوار و تلخ، پایان قصه آنها را ترسیم می کند. اتفاقی که کوروش زارعی به خوبی توانسته آن را بازنمایی کند و صحنه ای که برای این کار در اختیار دارد به خوبی می تواند تماشاگر را با خود همراه کند. صحنه نمایش اروند خون، حوضی بزرگ پر آب، آکواریومی تقریبا بزرگ و چند سکوی نامتوازن دارد که بازیگران برای القای حس مبارزه، نحوه حضورشان در اروند و در نهایت گرفتارشدنشان در این رودخانه از آن بهره می برند. صحنه، حسی پرالتهاب و در اوج تلخی و غم را به تماشاگر القا می کند.
شخصیت ایوب آقاخانی اما، نوعی دیگر از روایت نمایشی رابازگو می کند که گویی کمی از فضای رئال فاصله می گیرد و سوررئال را در نمایش وارد می کند. او نقش یک ماهی را بازی می کند که طلسم شده است و باید با شنا کردن در دجله و فرات، طلسم بیماری غریب خود را بشکند. او در اروند شنا می کند و شاهد شهادت خط شکنان عملیات کربلای 4 است. در طول نمایش، این ماهی شاهد تمام اتفاقاتی است که برای اعضای عملیات کربلای 4 رخ می دهد است و در نهایت سرنوشتش مشخص نمی شود. او در فواصل مختلفی از نمایش، دیالوگهای دیگر بازیگران را تکرار می کند و در خود می پیچد، درد می کشد و رنج را به نمایش می گذارد. رنجی که گویی بازتابی از رنج شهدای این عملیات است و او شاهد این مظلومیت است.
نکته دیگر نمایش اروند خون، پیوند این روایت با پیاده روی در روز اربعین و حضور پیدا کردن در کربلا در این روز است. نمایش سعی دارد با نشان دادن مظلومیت رزمندگان دفاع مقدس، استفاده از نشانه هایی مانند نام برخی از رزمندگان، با نام اهل بیت و نحوه مجروح و شهادت آنها؛ یاد مظلومیت امام حسین (ع) و 72 تن مطهر را در ذهن تماشاگر ترسیم کند. رزمندگانی که دل در گرو عشق به امام حسین(ع) دارند و با اقتدا به ایشان، دفاع از دین و ناموس و وطنشان را مقدس و عرفانی می کنند.
**رویا سلیمی
متن زیر نگاهی دارد به این نمایش.
در پی آخرین کاوشهای کمیته جستوجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، پیکرهای مطهر ۲۷۰ شهید دفاع مقدس طی عملیات تفحص کشف و روز ۲۸ اردیبهشتماه از طریق مرز شلمچه به کشور وارد شدند. از این تعداد، ۱۷۵ شهید غواص و خط شکن بودهاند که با دستان بسته به شهادت رسیده و زنده به گور شده بودند.» این خبر چند خطی، واکنشهای بسیاری را در دنیای واقعی و مجازی امروز ایران و جهان ایجاد کرد. یکی از این واکنشها، نوشتن متنی متفاوت از روایتی دفاع مقدسی به قلم ایوب اقاخانی است. اروند خون، آخرین نمایش کورورش زارعی، روایتی نمایشی از واقعه ای است که افکارعمومی را به شدت متاثر کرد.
کارگردان نمایش زنان مهتابی، مردان آفتابی، پس از سالها دوری از صحنه تئاتر، با نمایشی حضور دوباره خود را در صحنه تئاتر تثبیت می کند که «اروند خون» به عنوان یکی از برترین آثار جشنواره مورد توجه بسیاری از اهالی تئاتر قرار گرفته است. اروند خون تنها به مسئله مظلومیت شهدای غواص نمی پردازد، روایتهای متعدد فرماندهان و رزمندگان از عملیات کربلای 4 و نحوه اسیر شدن و در نهایت شهادت آنها؛ روایتی سوزناک و تاثیرگذار را به وجود می آورد. روایتی که از زبان فرمانده مشهدی، خط شکنی آذری، رزمنده ای شمالی، فرمانده ای که مسئولیت عملیاتی را برعهده دارد که می داند عملیات لو رفته است یا تردید دارد. او خط شکنهایی را در اختیار دارد که هر کدام دنیایی برای خود دارند. رزمنده شمالی، دلباخته دختر عمویش است و در سن 18 سالگی، دل به وظیفه بسته است و همواره یاد دخترعمویش در دل زنده دارد. رزمنده آذری، پدری از کار افتاده دارد و مادر و خانواده اش، او را مرد خانه می دانند و چشم امیدشان به اوست.
عملیات کربلای 4 لو رفته است و خط شکنها در دام دشمنان گرفتار می شوند و در نهایت اتفاقی سخت ناگوار و تلخ، پایان قصه آنها را ترسیم می کند. اتفاقی که کوروش زارعی به خوبی توانسته آن را بازنمایی کند و صحنه ای که برای این کار در اختیار دارد به خوبی می تواند تماشاگر را با خود همراه کند. صحنه نمایش اروند خون، حوضی بزرگ پر آب، آکواریومی تقریبا بزرگ و چند سکوی نامتوازن دارد که بازیگران برای القای حس مبارزه، نحوه حضورشان در اروند و در نهایت گرفتارشدنشان در این رودخانه از آن بهره می برند. صحنه، حسی پرالتهاب و در اوج تلخی و غم را به تماشاگر القا می کند.
شخصیت ایوب آقاخانی اما، نوعی دیگر از روایت نمایشی رابازگو می کند که گویی کمی از فضای رئال فاصله می گیرد و سوررئال را در نمایش وارد می کند. او نقش یک ماهی را بازی می کند که طلسم شده است و باید با شنا کردن در دجله و فرات، طلسم بیماری غریب خود را بشکند. او در اروند شنا می کند و شاهد شهادت خط شکنان عملیات کربلای 4 است. در طول نمایش، این ماهی شاهد تمام اتفاقاتی است که برای اعضای عملیات کربلای 4 رخ می دهد است و در نهایت سرنوشتش مشخص نمی شود. او در فواصل مختلفی از نمایش، دیالوگهای دیگر بازیگران را تکرار می کند و در خود می پیچد، درد می کشد و رنج را به نمایش می گذارد. رنجی که گویی بازتابی از رنج شهدای این عملیات است و او شاهد این مظلومیت است.
نکته دیگر نمایش اروند خون، پیوند این روایت با پیاده روی در روز اربعین و حضور پیدا کردن در کربلا در این روز است. نمایش سعی دارد با نشان دادن مظلومیت رزمندگان دفاع مقدس، استفاده از نشانه هایی مانند نام برخی از رزمندگان، با نام اهل بیت و نحوه مجروح و شهادت آنها؛ یاد مظلومیت امام حسین (ع) و 72 تن مطهر را در ذهن تماشاگر ترسیم کند. رزمندگانی که دل در گرو عشق به امام حسین(ع) دارند و با اقتدا به ایشان، دفاع از دین و ناموس و وطنشان را مقدس و عرفانی می کنند.
**رویا سلیمی