کد خبر 647801
تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۳۹۵ - ۰۵:۳۹

کاملاً واضح است که دولت اردوغان نقشه راهی را برای تصرف گام به گام عراق و سوریه تهیه کرده و به گمان او شرایط فعلی عراق و سوریه زمان مناسبی برای تحقق آن نقشه راه است. با این وصف تا زمان حل بحران امنیتی در سوریه و عراق باید شاهد افزایش مداخلات ترکیه در این دو کشور باشیم.

به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
 
تلاش‌های رجب طیب اردوغان برای مدیریت همه یا بخشی از تحولات امنیتی و سیاسی «موصل» و «حلب» اگرچه تاکنون نتیجه‌ای در بر نداشته است، باعث بدگمانی شدید دولت‌های عراق و سوریه شده و از این رو آینده مناسبات آنکارا با بغداد و دمشق را در هاله‌ای از ابهام قرار داده است.
 
رئیس‌جمهور ترکیه تاکنون به‌گونه‌ای عمل کرده که گویا استقلال و تمامیت ارضی دو کشور عرب همسایه جنوبی خود را به رسمیت نمی‌شناسد. وی با زیرپا گذاشتن بدیهی‌ترین اصول دیپلماسی اعلام کرد که وقعی به درخواست نخست‌وزیر عراق برای بیرون بردن نیروهای نظامی خود - از منطقه‌ای در غرب عراق (بعشیقه)- نمی‌گذارد! در این خصوص نکاتی وجود دارد:
 
1- اردوغان تاکنون صحبتی از اینکه دولت‌های عراق و سوریه را به رسمیت نمی‌شناسد، نکرده است او البته بارها درباره شخص اسد و شخص عبادی یا مالکی انتقادهای تندی را مطرح کرده و خواستار حذف آنان از حاکمیت در عراق شده اما درباره اصل وجود دولت‌های مستقل در بغداد و دمشق انکاری از او دیده نشده است. اما آنچه در عمل از سوی دولت ترکیه در مورد این دو همسایه خود بروز یافته بیانگر عدم به رسمیت شناختن استقلال و تمامیت ارضی آن‌هاست در واقع اردوغان در عراق با تکیه بر داعیه‌های عثمانی، بخش وسیعی از استانهای موصل، دهوک و کرکوک را متعلق به ترکیه می‌داند و در این مورد به یک سند تاریخی اشاره دارد در حالی که آنچه در لوزان بین طرف‌های پیروز در جنگ جهانی اول بحث شد بعداً در سند دیگر رد شده است و پس از آن نیز با جنگ جهانی دوم و حوادث مرتبط با آن، شرایط جدیدی بر منطقه تحت اشراف امپراتوری عثمانی حکمفرما شده است و از به رسمیت شناخته شدن عراق و سوریه در مرزهای کنونی بیش از 90 سال می‌گذرد.
 
اردوغان درباره حلب کمتر به تاریخ اشاره می‌کند ولی در همانجا هم به بهانه وجود مقبره شاه سلیمان عثمانی در سوریه و وجود سندی مبنی بر تعلق این بقعه به ترکیه، نیروهای نظامی خود را به این منطقه گسیل کرد. کاملاً واضح است که دولت اردوغان نقشه راهی را برای تصرف گام به گام عراق و سوریه تهیه کرده و به گمان او شرایط فعلی عراق و سوریه زمان مناسبی برای تحقق آن نقشه راه است. با این وصف تا زمان حل بحران امنیتی در سوریه و عراق باید شاهد افزایش مداخلات ترکیه در این دو کشور باشیم.
 
2- درباره نیات ترکیه در داستان مبارزه با تروریزم و آزادسازی موصل - و اخیراً آزادسازی رقه- سخنان زیادی مطرح شده و بدگمانی‌های زیادی وجود دارد. با مرور روند تحولات امنیتی سه سال اخیر در دو کشور عرب همسایه ترکیه می‌توانیم بگوئیم اردوغان و حزب‌ او نه تنها مشکلی با تروریست‌های تکفیری نداشته، بلکه آن‌ها را از یک سو فرصت برای خود و از سوی دیگر تهدید برای جبهه مقابل خود ارزیابی کرده است.
 
حدود دو سال و نیم پیش که داعش حرکت خود را در عراق شروع کرد و پیش از آن بر دو استان سوری رقه و دیرالزور مسلط شده بود، رجب طیب اردوغان در جلسه داخلی حزب عدالت و توسعه گفته بود داعش و النصره می‌توانند برای ما کاری بکنند که حزب‌الله برای ایران می‌کند. جدای از اینکه کنار هم قراردادن داعش و حزب‌الله از عمق کینه اردوغان نسبت به حزب‌الله لبنان حکایت می‌کند اما پرده از یک مشکل مهم و استراتژیک ترکیه هم برمی‌دارد.
 
یک مشکل اساسی و بسیار مؤثر دولت ترکیه در مقایسه با دولت ایران، نداشتن عمق استراتژیک و مؤثر در حوزه همسایگان و محیط منطقه‌ای خود است. وقتی به روابط ایران با همسایگان مؤثر خود نظر می‌اندازیم، درمی‌یابیم که مرزهای  خشکی ایران مرزهای دوستی است و ارتباط ایران- لااقل - با دو همسایه مؤثر خود یعنی روسیه و عراق استراتژیک و یا در مرز استراتژیک است و این در حالی است که ایران اکنون با هیچکدام از همسایگان خود در وضعیت دشمنی و تهدید قرار ندارد و تا همسایگان ردیف دوم- یعنی سوریه، لبنان و فلسطین- هم رابطه ایران دوستانه و حتی- بعضاً- استراتژیک است و از این رو اقتدار منطقه‌ای ایران در حد فاصل دریای عمان تا دریای مدیترانه- در یک خط کاملاً به هم پیوسته- بدون معارض است.
 
مشابه چنین وضعیتی برای هیچکدام از قدرت‌های دیگر منطقه فراهم نیست. اما وقتی با همین معیارها به ترکیه و محیط پیرامونی آن نگاه می‌کنیم، موانع بزرگ روابط عادی بین این کشور و همسایگان ردیف اول و ردیف دوم آن خود را نشان می‌دهند.
 
بخش اعظم مرزهای خشکی ترکیه قرمز است یعنی در آن طرف مرز ترکیه، کشوری است که به واسطه عملکرد دولت کنونی یا دولت‌های پیشین ترکیه به دشمن تبدیل شده‌اند. شاید از شدت این خلأ باشد که ترکیه رجب طیب اردوغان دستانش را به طرف بدنام‌ترین رژیم منطقه یعنی اسرائيل دراز کرده است.
 
رئیس جمهور ترکیه مدتی است دنبال متحدی می‌گردد تا با کمک او بتواند بر این مشکل نفس‌گیر غلبه کند. وقتی داعش بخش زیادی از عراق را به تصرف درآورد و داعیه مذهبی و کارآزمودگی آن در جنگ جلوه‌ای پیدا کرد، اردوغان گمان کرد که این می‌تواند به شکل یک رقیب کارآمد، از یک سو سلاح «ایدئولوژی برانگیزنده» و از سوی دیگر سلاح «سازمان‌های انقلابی پیشتاز» را از دست ایران بگیرد.
 
حزب عدالت و توسعه در بررسی‌های داخلی به این جمعبندی رسیده بود که رمز موفقیت ایران در منطقه وجود سازمان‌های انقلابی کارآمدی نظیر حزب‌الله،‌ جهاد اسلامی، بدر و انصارالله است و رمز رقابت با قدرت منطقه‌ای ایران نیز مجهز شدن به چنین ایدئولوژی و چنان سازمان‌هایی است.
 
دولت اردوغان و بخصوص سازمان اطلاعاتی آن با فعال‌سازی روابط مؤثر با داعش در عراق و جبهه النصره در سوریه درصدد برآمد آن متحد استراتژیک مؤثر منطقه‌ای را در مرزهای جنوبی در اختیار بگیرد. اردوغان به هیچ وجه گمان نمی‌کرد که ایران برای زهر مهلک داعش و النصره پادزهری داشته باشد و انصافاً کس دیگری هم چنین گمانی نداشت و لذا اردوغان مطمئن بود که داعش بساط دولت خود را در غرب عراق و شرق سوریه مستقر می‌کند و جهان هم به ناچار و با اندکی تأخیر آن را به رسمیت خواهد شناخت؛ از این رو به موازات خط مواصلاتی «کاستلو» که جنوب ترکیه را به منطقه تحت سیطره النصره در شمال سوریه وصل می‌کرد، یک خط قوی ترانزیتی را به منطقه تحت سیطره داعش در غرب عراق ایجاد کرد که علاوه بر انتقال نفت داعش، به نقل و انتقال نیرو، سلاح و مواد مورد نیاز داعش مبادرت می‌ورزید.
 
اما زمان زیادی سپری نشد تا واقعیت بر اردوغان معلوم گردد، ایران به زودی به مهار داعش در عراق و مهار النصره در سوریه دست پیدا کرد و از سوی دیگر روند نفرت مسلمانان نسبت به ایدئولوژی منحط این گروهها و نفرت نسبت به سازمان‌هایی نظیر داعش، اردوغان را بشدت تحت فشار قرار داد.
 
وقتی ترکیه بطور پی‌درپی مورد آماج حملات تروریستی قرار گرفت فشارهای داخلی ترکیه هم به اردوغان اضافه شد. امروز ترکیه اردوغان به تنها بهره‌ای که از فضای هرج و مرج ناشی از گسترش تروریزم در منطقه می‌اندیشد، مداخله مستقیم است. اردوغان در حال حاضر مانند مالباخته‌ای که در قمار به وجهی برای بازگشت به منزل محتاج شده است، تلاش می‌کند تا با چنگ و دندان در بخش‌هایی از عراق و سوریه بماند در حالی که همان کسانی که بازی داعش- اردوغان را بهم زدند، اجازه شکل‌گیری بازی انفرادی اردوغان را هم نخواهند داد.
 
3- آنچه این روزها به گوش می‌رسد و تا حدی نگران‌کننده است این است که اردوغان تلاش می‌کند تا با کمک گرفتن از آمریکا و به اسم مبارزه با داعش و آزادسازی «رقه»، نیروهای نظامی خود را در مناطق شمال و غرب رقه در استانهای حسکه و حلب مستقر نماید و در واقع آرام آرام به داعیه‌های پوچ تاریخی توسل جوید و حضور خود را در این منطقه دائمی نماید.
 
در این میان یکی دو ملاحظه وجود دارد؛ اردوغان اصرار دارد که توافق با آمریکا را منهای حزب کردی pyd - صالح مسلم - به نتیجه برساند در حالی که آمریکا به دلیل آنکه نمی‌تواند خودش نیروی زمینی وارد کند و از سوی دیگر می‌داند که بدون موافقت کردها امکانی برای موفقیت در اختیار ترکیه نیست، توافق سه جانبه را مطرح کرده است.
 
هر چند بعید است که کردها هم توافق سه جانبه‌ای که ترکیه یک ضلع آن باشد را بپذیرند.
 
ملاحظه دیگر این است که برای نیروهای جبهه مقاومت، متجاوز متجاوز است خصوصا اگر با شیطان بزرگ به دسیسه مشترکی دست پیدا کرده باشد براین اساس چشم‌انداز حضور نیروهای زمینی ترکیه در این منطقه فقط شدت گرفتن جنگ است، جنگی که به دلیل نیمه کلاسیک شدن، طرف متجاوز کشته‌های بیشتری خواهد داد.