سرویس جهان مشرق - جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا که جایزه چتم هاوس را بهمناسبت حصول برجام، مشترکا با وزیر امور خارجه دولت روحانی دریافت کرده است، اکنون به عنوان یک سیاستمدار آمریکایی شناخته میشود که پس از تسخیر سفارت این کشور در ایران، نزدیکترین روابط را با یک دولتمرد ایرانی دارد. او با استانداردهای فکری خاص خودش، محمدجواد ظریف را فردی میداند سرسخت، قابل و وطنپرست. روابط این دو به دیدارهای دوران مذاکرات هستهای ختم نشده و دستکم با تماسهای تلفنی (نظیر آنچه در خصوص آزادسازی تفنگداران دریایی متجاوز آمریکایی رخ داد) و ایمیل (آنچه به طنز به فشار ایمیلی معروف شده) ادامه دارد.
وزیر امور خارجه آمریکا با آن ارتباطات خاصش با وزیر خارجه ایران، اخیرا در نشستی در دانشگاه شیکاگو، جملهای را بر زبان آورد که البته پیش از او نیز هم مقامات آمریکایی به آن اذعان کرده بودند و هم اسناد انکارناپذیر «عملیات آژاکس» از آن حکایت داشتند: «سیا بهطور مستقیم در کنار زدن نخستوزیر مصدق در سال 1953 نقش داشت.»
اگرچه از سرنگونی دولت ملی دکتر محمد مصدق 63 سال میگذرد، اما هنوز چون خاطرهای کابوسوار در تاریخ معاصر ایران خودنمایی میکند. مصدق دیدگاه بدی نسبت به آمریکاییها نداشت و نمیدانست که در سفارتخانه آمریکا در تهران در هماهنگی با واشنگتن، چه برای او تدارک دیدهاند؟!
اذعان جان کری به دست داشتن سیا در کودتای ننگین 28 مرداد، چیزی را بر واقعیت نیافزود اما بار دیگر نشان داد که انقلابیون ایرانی در صدر انقلاب، حق داشتند نگران تحرکات سیاسی سفارت آمریکا در تهران باشند، سفارتی که «لانه جاسوسی» خوانده شد و این نام هماکنون نیز در ادبیات سیاسی ایران بهکار میرود.
* آمریکا و دولت موقت
هر چند شاید آن زمان هنوز تحقیقات چندانی انجام نشده بود، اما اکنون تحقیقاتی در دسترس است که نشان میدهد نگرانی انقلابیون در سال 1358 کاملا برحق بوده است. « مارک گازیوروسکی»، تاریخنگار آمریکایی 33 سال پس از تسخیر لانه جاسوسی مقالهای را در نشریه «میدلایست ژورنال» منتشر ساخت که بیانگر حقایقی از ارتباط برخی اعضای دولت موقت مهندس مهدی بازرگان، رئیس دولت موقت با مقامات آمریکایی بود. بدیهی است که در برقراری چنین ارتباطاتی، سفارت ایالات متحده در تهران نقش محوری ایفا میکرد.
بر اساس نوشتههای گازیوروسکی، ارتباط آمریکاییها با اعضای دولت موقت که عمدتاً عضو نهضت آزادی ایران بودند، از پیش از انقلاب ایران در جریان بوده و با دیدارهای چهرههایی چون «محمد توسلی» و «عباس امیرانتظام» با مقامات سفارت ایالات متحده در ایران کلید خورده است.
بر اساس مقاله فوق، «مقامات سفارتخانه آمریکا در تهران» از اردیبهشتماه سال 1357 با نهضت آزادی ایران ارتباط برقرار کرده بودند. «جان اِستمپل»، مأمور سیاسی وزارت امور خارجه آمریکا، اوایل اردیبهشتماه با محمد توسلی، از اعضای نهضت آزادی دیدار کرده و با یکدیگر در خصوص شرایط کشور تبادل نظر کرده بودند. توسلی چند هفته بعد استمپل را با مهدی بازرگان، رهبر نهضت آزادی و دیگر عضو موسس آن، یدا... سحابی آشنا کرد. استمپل گهگاه با دیگر رهبران نهضت آزادی نیز دیدار میکرد و در خصوص وضعیت در حال شکلگیری گفتوگو میکرد.
* ارتباط امیرانتظام با سیا
این ارتباط پس از انقلاب اسلامی نیز ادامه یافته است. شاید بیشترین ارتباطات با آمریکاییها را عباس امیرانتظام برعهده داشت. وی در گذشته خویش، سابقه ارتباط با یکی از ماموران سیا با نام «جورج کیو» را نیز در کارنامه داشت. امیرانتظام امروز نیز از مخالفین نظام جمهوری اسلامی محسوب میشود.
بر اساس گزارش گازیوروسکی، عباس امیرانتظام از اردیبهشت سال 58 بهدنبال دریافت اطلاعاتی از آمریکاییها بود که بر اساس آنها دولت موقت بتواند از استقلال ایران در برابر دشمنانش دفاع کند. او البته گزارشهایی هم در خصوص وضعیت در افغانستان و عراق دریافت کرده بود، اما «در این برهه مقامهای آمریکایی چندان میلی به دادن اطلاعات حساس به ایران نداشتند و میترسیدند چنین اطلاعاتی دست آدمهای نامشخص بیفتد.» گزارشهایی که آمریکاییها به نهضت آزادی میدادند، گزارشهایی عموما «بیخطر» بودند.
اوایل مرداد سال ۱۳۵۸ عباس امیرانتظام به سمت سفیر ایران در کشورهای اسکاندیناوی منصوب شد و از ایران رفت. مأموریت اصلی او «ادامه دادن تماسهایش با مقامهای آمریکایی بود، کاری که بیرون از ایران راحتتر میتوانست انجام دهد...»
دیدار بازرگان با سولیوان، سفیر وقت آمریکا در تهران، اسفند 57
در شهریور 58، وقتی آمریکاییها به این نتیجه میرسند که ارتش عراق در حال آماده شدن برای تجاوز نظامی به ایران است، سعی میکنند با دادن اطلاعاتی در این خصوص به ایران، به یک هدف مهم دست یابند. مقامهای آمریکایی بهدنبال راههایی برای ادامه فعالیتهایشان در تأسیسات دیدبانی الکترونیک تَکسمَن بودند. یکی از فکرهایی که به ذهنشان رسید، راهاندازی مجدد یکی دیگر از تأسیسات دیدبانی الکترونیک با اسم رمز «آیبِکس» بود تا بعد از اینکه دیدند آیبِکس چهقدر میتواند به دردشان بخورد، برای ترغیب مقامهای ایرانی به راهاندازی مجدد تَکسمَن تلاش کنند. تکسمن برای رصد آزمایشهای موشکی شوروی طراحی شده بود، آیبِکس را هم برای جمعآوری اطلاعات در مورد تحرکات نیروهای نظامی، ارتباطات رادیویی، و دیگر فعالیتهای نظام متداول همسایههای ایران در کناره مرزها طراحی کرده بودند.
* به نام دریافت اطلاعات، بهکام واشنگتن
به نوشته این تاریخنگار آمریکایی، «مقامهای آمریکایی تصمیم گرفتند به همتاهای ایرانیشان در مورد آیبکس و چگونگی راهاندازی آن اطلاعات بدهند، هم به این قصد که به آنها امکانی را برای رصد تدارکات عراق بهمنظور حمله به ایران بدون تکیه به اطلاعات آمریکا بدهند و هم به این امید که چنین اقدامی راهگشایشان برای راهاندازی مجدد تکسمن باشد.» مشخص است که هدف اصلی آمریکاییها همان راهاندازی تکسمن بوده است اما برای اقناع طرف ایرانی، باید مسیر آیبکس را طی میکردند.
در جریان دیدار مقامهای آمریکایی با عباس امیرانتظام سفیر ایران در استکهلم، مجموعه کتابچههایی که دربرگیرنده دستورالعملها و نیز راهنماییهایی برای بهرهبرداری از آیبکس را فراهم میکرد تحویل وی شد. مقامهای آمریکایی سپس موضوع تأسیسات تکسمن را پیش کشیدند و امیرانتظام قول داد موضوع را با مقامهای ایران مطرح و مقدمات دسترسی دوباره آمریکاییها به تکسمن را فراهم آورد. به این تریب، در 23 مهر 58، دو مقام آمریکایی در سفری به ایران، با ابراهیم یزدی وزیر خارجه وقت و امیرانتظام که برای شرکت در این جلسه از استکهلم به تهران بازگشته بود، دیدار کردند.
اما این پروژه تکمیل نشد، چون لانه جاسوسی آمریکا در تهران کمتر از یکماه بعد به تصرف دانشجویان پیرو خط امام درآمد. یک روز پس از آن نیز دولت موقت استعفا کرد و از صحنه سیاسی ایران زدوده شد. جالبتر آنکه بنابر آنچه گازیوروسکی نوشته، دولت بازرگان اطلاعات مربوط به تدارک عراق برای حمله نظامی به ایران را به جانشینان خود ندادند! این نشان میدهد که هدف دولت موقت از ارتباطات گسترده با واشنگتن، نمیتوانسته نجات کشور از تجاوزی قریبالوقوع باشد.
* نگرانی از تکرار کودتایی شبیه 28 مرداد
لانه جاسوسی در شرایطی تسخیر شد که آمریکا پذیرای شاه فراری ایران شده بود. از سوی دیگر این نگرانی وجود داشت که واشنگتن باز هم در تدارک کودتایی بر ضد نظام نوپای انقلابی ایران باشد، همانطور که برضد دولت قانونی ایران در سال 1332 کودتا کرده بود. در سال ۵۷ یك بار دیگر ماجرای ۲۸ مرداد در ذهن مردم ایران بازسازی میشد، شاه به دلیل تضادهایی كه با دولت مصدق پیدا كرد ناچار به ترك كشور شد اما زمان زیادی نگذشت كه دولت آمریكا به حمایت از او، ترتیب كودتایی را داد كه توانست بیست و پنج سال دیگر شاه را بر تخت سلطنت حفظ كند. این بار انقلاب اسلامی، شاه را ناچار به ترك كشور كرده بود، شاه كه پس از اعلام شنیدن صدای پای انقلاب مردم انتظار خاموش شدن خشم مردمی را داشت بعد از آن كه در عمل مشاهده كرد كه دیگر مردم حاضر به دادن فرصتی دوباره به او نیستند، ترجیح داد كشور را ترك كند، احتمالاً او امید داشت كه پس از خاتمه تظاهرات، یك بار دیگر به كشور بازگردد، اما تجربه تاریخی ۲۸ مرداد پیش روی انقلابیون ایرانی قرار داشت به همین دلیل بلافاصله پس از رفتن شاه به آمریكا، تلاش برای بستن راه هر نفوذی جهت تجدید كودتایی شبیه ۲۸ مرداد و بازگرداندن شاه آغاز شد. اگر همانطور که کری گفته، یکبار سیا توانسته بود در ایران کودتا کند، نگرانی در خصوص کودتای مجدد کاملا معقول بود؛ آن هم با آن نفوذی که در دولت موقت ایجاد شده بود.
درست در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، معاون فرماندهى ناتو در اروپا، «ژنرال هایزر»، با مأموریت ویژه کودتا از کاخ سفید، به منظور ممکن ساختن حمایت نظامیان از بختیار و سازماندهى یک کودتاى آمریکایى، به تهران اعزام شد. طراحی و برنامهریزی چندین کودتا علیه نظام مردمی رویکارآمده و توطئه ترور حضرت امام (ره) و سایر رهبران انقلابی، در اولین ماههای پیروزی انقلاب اسلامی نشان از آن داشت که براندازی، استراتژی اصلی کاخ سفید در مقابله با نظام نوپای اسلامی است. اتفاقاً توطئههای بعدی، از جمله حملهی نظامی آمریکا به طبس در اردیبهشت 1359 و طرحریزی کودتای نوژه در تیرماه 1359، درستی این نگرانی را تأیید میکند.
آنچه وزیر خارجه آمریکا در آستانه سالگرد تسخیر لانه جاسوسی گفت، بار دیگر بیانگر هوشمندی دانشجویان پیرو خط امام بود؛ و بار دیگر لزوم امری را روشن ساخت که شاید اکنون برخی در آن تشکیک کنند.
منابع و مآخذ:
2- تاریخ ایرانی
4- روزنامه همشهری