یک روی سکه این است که به اهمیت و ارزش جایگاههای بین المللی ورزش بپردازیم و روی دیگر سکه این که اصولا این جایگاهها و کرسیهای بین المللی واقعا برای ما اهمیت دارند؟ آیا برای داشتن و تصاحب آنها برنامه ریزی میان مدت یا بلند مدت داریم و یا این که هر از چند گاهی اگر بخت یاری کرده یا چهره ای با تلاش انفرادی خودش به جایی رسیده، ما نیز دم از جهانی شدن و اهمیت کرسیهای جهانی ورزش زده ایم؟
هنوز زمان زیادی از روزی که یک مقام ورزشی پیشنهاد تاسیس فیفای اسلامی را داد، نگذشته که از حافظه ها پاک شود، این یک سخن مهم و جدی بود، هر چند سوژه نقد و طنز برخی رسانهها شد اما چرا طنز؟ به راستی اگر برای یک کشور، عضویت در فیفا مهم نباشد چرا برای به دست آوردن دل فیفا این همه خون دل بخورد؟ دلهره آزار ناظر فیفا در فلان بازی را داشته باشد؟ بخواهد با تیم ملی فوتبالش راهی جام جهانی فوتبال زیر نظر فیفا شود اما نخواهد حتی یک استادیوم استاندارد از دید فیفا داشته باشد؟
بخواهد در رده بندی فیفا صعود کند، بخواهد برای پیشرفت در فوتبالی که مالکش فیفا است، حقوق نجومی به مربی پرتغالی بدهد اما نخواهد اتحادیه مستقل و آزاد خبرنگاران حوزه فوتبال داشته باشد؟ نخواهد خبرنگاران بین المللیاش، بین المللی باشند!
فارغ از فوتبال، کرسی های بین المللی در ورزش یکی پس از دیگری با بی تدبیری و اشتباهات عجیب و باورنکردنی حتی گاهی در حد تنظیم اشتباه یک نامه مهم، از دست رفته و میرود. به وضعیت کرسیهای جهانی ورزش ایران در کشتی، ژیمناستیک، رشته های رزمی، ورزش های آبی، ورزش های زمستانی و غیره نگاه کنید؟ آیا چیزی جز یک فاجعه تاریخی در خروج ورزش ایران از ساختمان های جهانی و کرسی های تصمیم گیری مشاهده می کنید؟
حمیده عباسعلی دارنده مدال برنز رقابت های جهانی کاراته اتریش در جمع خبرنگاران در حالی که صورتش را افسوس و غم و حیرت پوشانده میگوید: متاسفانه کشور ایران در مجامع بین المللی کرسی ندارد و همین امر باعث می شود ما از داوری ها ضربه بخوریم. اگر بتوانیم مانند کشورهای دیگر در مجامع بین المللی کرسی داشته باشیم و از حق بازیکنان دفاع کنیم، بالطبع گرفتار این ناداوری ها نمیشویم اما تا زمانی که شرایط اینگونه است از بیعدالتیها و نادواری ها ضربه میخوریم.
به سهمیه فوتبال ایران در آسیا توجه کنید، به رای هایی که کنفدراسیون فوتبال آسیا در جدال نیمه ورزشی، نیمه سیاسی ایران و عربستان سعودی، صادر می کند، دقت کنید، چه کسی در حال گرفتن حق فوتبال ایران از قاره کهن است؟ چه کسی و با چه تجهیزات و علم و اندوخته ای؟ با چه پشتوانه ای؟
فوتبال ایران از نظر فنی روزهای خوبی را سپری میکند و در تمام ردههای سنی و رشتههای فوتبالی مانند فوتسال و فوتبال ساحلی، نتایج درخشانی در سطح قاره آسیا و جهان کسب کرده است اما حتی در چنین شرایطی هم فوتبال ایران از نظر مدیریتی و میزان نفوذ در نهادهای بینالمللی ضعیف و ناتوان است. اهل فوتبال خوب میدانند که مقامات فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ برای فوتبال کشور، زحمات زیادی کشیده و می کشند اما این توجیه خوبی برای ناکامی های ایران در بیرون از زمین فوتبال نیست و دیپلماسی فوتبال را نمی شود نادیده گرفت.
توانایی نداشتن مدیران ایرانی در به کرسی نشاندن نظراتشان در AFC و فیفا به شدت باعث تاسف است. دیپلماسی ورزشی، چیزی است که در فوتبال ایران جای خالیاش احساس میشود. تیم ملی فوتبال ایران با وجود مخالفت کادر فنیاش در نهایت مجبور شد در باتلاق سرمبان به مصاف سوریه برود و از کسب سه امتیاز راحت بازبماند.
در رشته های دیگر ورزشی نیز داستان های غم انگیز برای تعریف کردن همیشه دم دست هست، چندی پیش، سرپرست فدراسیون ژیمناستیک و داور بین المللی و کارشناس خبره این فدراسیون برای حضور در اجلاس جهانی ژیمناستیک راهی ژاپن شدند. در آن اجلاس که روسا و مسئولین فدراسیون های بیش از ۱۶۰ کشور جهان حضور داشتند در رابطه با انتخاب رئیس جدید فدراسیون جهانی ژیمناستیک، روسای مختلف کمیته های تخصصی، اعضای کمیته اجرایی و موارد دیگر تصمیم گیری شد.
این درحالی بود که فدراسیون ژیمناستیک ایران هم چون دوره گذشته هیچ نماینده ای در هیچ یک از کمیسیون های این انتخابات نداشت. دلیل آن هم بی اطلاعی نمایندگان ایرانی از نامه ای بود که مدتها پیش به فدراسیون ژیمناستیک کشورمان ارسال شده و در آن از ایران همچون سایر کشورها خواسته شد تا نمایندگان مورد نظر در پست ها و کمیسیون های مختلف را حداکثر تا اردیبهشت ماه به این فدراسیون ارسال کند.
البته بعدها مقامات ژیمناستیک ایران در این خصوص توضیحاتی دادند که بیشتر شبیه پیچیده تر کردن اوضاع و خلق سوالات تازه بود تا پاسخگویی.
ایران در چند رشته رزمی به نوعی در حال پیشروی به سمت کرسی های بین المللی است اما آیا نهادی، سازمانی یا مقاماتی نباید از چنین اتفاق مهمی حمایت معنوی و مادی داشته باشند؟
چندی پیش ، با حمایتهای انجام شده از سوی سرپرست فدراسیون بدنسازی ایران در کنگره جهانی، کشورمان موفق به دریافت ۲ کرسی در فدراسیون جهانی بدنسازی شد. این خیلی خوب است اما تداومش بسیار با ارزش تر و مهم تر خواهد بود و البته ذکر این نکته که داشتن کرسی با همه اهمیتش اگر بدون خروجی و سود و صرفه باشد، به چه دردی می خورد؟
باید نهادی برای بازرسی از این کرسی های معدود اما مهم تشکیل شود تا مقامات ایرانی که بر این کرسی های بین المللی تکیه می زنند خوب بدانند که قرار است به یک نهاد مردمی و متخصص و آگاه پاسخگو باشند؟
داشتن یک کرسی بین المللی به معنای حقیر داشتن یک جایگاه خارج از کشور که تسهیل کننده دریافت روادید برای سفرهای خارجی باشد، نیست. باید مشخص شود، آیا واقعا خواستار کرسی های بین المللی در ورزش هستیم؟ اگر به چنین کرسی هایی برسیم، آیا لیاقت جلوس بر آنها و علم و آگاهی استفاده از آنها را داریم؟