پنتاگون که به کمک هالیوود، چهره ای افسانه ای و جذاب از تفنگداران دریایی خود ساخته و نمی‌خواهد کسی این تصویر را خراب کند؛ با سانسور فیلم اقدامات متقابل (Countermeasures) اجازه آگاه ساختن مردم از تجاوز و آزار جنسی زنان نیروی دریایی آمریکا را نداد.


جنگ نرم مشرق- پنتاگون که با استفاده از هالیوود موفق شده است تصویری از تفنگداران دریایی خود بسازد و نمی‌خواهد کسی این تصویر را خراب کند؛ با تیغ سانسوری که بر فیلم اقدامات متقابل (Countermeasures) اعمال کرد، اجازه نداد که عوامل این فیلم، تجاوز و آزار جنسی زنان نیروی دریایی آمریکا را به تصویر بکشند و مردم از این موضوع مطلع شوند.

در سال 1993، بازیگر زن هالیوودی، جینا دیویس، برای بازی در فیلم Countermeasures انتخاب شد؛ دیویس در این فیلم قرار بود نقش روانپزشک نیروی دریایی را ایفا کند که طی جنگ خلیج هویت یک گروه جنایتکار را روی عرشه یک ناوهواپیمابر هسته‌ای آشکار می‌سازد.

اما مشکلی وجود داشت؛ ناظر پنتاگون در هالیوود اجازه ساخت آن را نمی داد؛ زیرا نیروی دریایی را بطور مناسبی از نظر آنان به تصویر نمی‌کشید.

شخصیت جینا دیویس (سی.سی) که به مدت چندین ماه تنها زن روی عرشه رزم­ناو نیروی دریایی ارتش آمریکا است، دائماً از سوی خدمه ناو، بویژه سروان لندرز از بخش تحقیقات نیروی دریایی، در معرض آزارهای جنسی قرار می‌گیرد.

این فیلم در بخش دیگری به اجازه فروش قطعات یدکی هواپیما به ایران توسط کاخ سفید می پردازد که به رسوایی ایران کونترا معروف شد و نزدیک بود در سال 1986 باعث سقوط دولت ریگان شود. که با فشار پنتاگون حذف می شود،

ناظر پنتاگون در هالیوود در این خصوص می‌نویسد:

«انتخاب یک مأمور NIS به عنوان شخصیت منفی فیلم تصویری منفی از سرویس ارائه داده، وجهه منفی به سایر مأمورین بخشیده و اتهام فقدان حرفه‌ای بودن را که طی چند سال گذشته بطور گسترده توسط رسانه‌ها گزارش شده است تقویت می‌کند.

همچنین مسئله اشاره فیلمنامه به همدستی کاخ سفید در عملیات سری فروش قطعات هواپیما به ایران نیز در بین بود. استراب نوشت «دلیلی ندارد که کاخ سفید را بدنام کنیم یا ماجرای ایران کونترا را به یاد مردم بیاوریم.

نتیجه بحث، که در واقع خلاصه ای از بحثهای صورت گرفته بین تهیه کننده و کمپانی دیسنی پس از دریافت نامه شما بود، تمایل به ایجاد تغییرات و اصلاحات در فیلمنامه است که به وزارت دفاع و نیروی دریایی اجازه خواهد داد از ساخت فیلم حمایت کنند. آنها از میزان صحنه های آزار جنسی کاسته و تنها صحنه هایی را نگه خواهند داشت که برای داستان فیلم ضروری هستند. همچنین بر ارائه تصویر واقع گرایانه از خدمه و عملیاتهای ناو که برای Desert Storm[1] آماده می شد تأکید می شود. همچنین درباره اینکه شخصیت منفی فیلم یعنی لندرز از بازرس NIS به افسر فنی یکی از پیمانکارهای وزارت دفاع تبدیل شود بحث شد.»



یکی از عوامل فیلم می گوید:«ما واقعاً به همکاری نیروی دریایی نیاز داشتیم، و آنها هم از ابتدا می‌دانستند از فیلمی که در آن قتلی روی یک ناو هواپیمابر اتفاق می‌افتد حمایت نخواهند کرد. در نتیجه فیلم ساخته نشد. موضوع فیلم آن را نابود کرد.»

 

تصویر جینا دیویس، بازیگر هالیوود


نسخه کامل کامل پی دی اف کتاب عملیات هالیوود

نسخه پی دی اف فصل سوم کتاب عملیات هالیوود


متن کامل فصل سوم از کتاب عملیات هالیوود که به طور کامل تقدیم خوانندگان مشرق می شود:


فصل سوم

تبعیض علیه گفتار بخاطر پیام آن، نقض قانون اساسی است.

روی میز فیل استراب در پنتاگون پر از فیلمنامه فیلم و مجموعه‌های تلویزیونی است، پوستر فیلم دیوارها را پوشانده و قفسه‌ای پر از ویدئوی فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی در اتاق قرار دارد. استراب پنجاه و شش ساله، قد کوتاهی دارد و موهایش ریخته اند، اما وضعیت جسمانی مناسبی دارد. در حقیقت شبیه حسابداری بنظر می‌رسد که بدنسازی انجام می‌دهد. اما استراب حسابدار نیست؛ رابط اصلی پنتاگون با صنعت فیلمسازی و تلویزیون است که باعث شده یکی از قدرتمندترین افراد در عرصه نمایش باشد.

استراب نفوذ زیادی دارد؛ فیلمسازهای برجسته مرتباً برای جلب همکاری ارتش به دفتر وی در پنتاگون می‌آیند. اگر فیلمنامه‌ای را دوست داشته باشد می‌تواند توصیه کند که پنتاگون تجهیزات نظامی زیادی – شامل زیردریایی‌های هسته‌ای، هواپیما، تانک و بمب افکن‌های جت – به ارزش میلیون‌ها دلار را برای تولید فیلم در اختیار آنان بگذارد.

و اگر از فیلمنامه‌ای خوشش نیاید تهیه‌کنندگان مجبور هستند فیلمنامه خود را عوض کنند، یا کشتی و هواپیماهای جنگنده که برای ساخت فیلم به آنها نیاز دارند را از جای دیگری پیدا کنند و یا اینکه کلاً از خیر ساختن فیلم بگذرند.

چیس براندون[2] ، رابط سازمان سیا با صنعت فیلمسازی، می‌گوید «فیل استراب می‌تواند بگوید "من می‌خواهم صفحه 6 و 7 کاملاً حذف شوند وگرنه نمی‌توانید از ناوهای هواپیمابر ما استفاده کنید." »

ممکن است تهیه‌کنندگان هالیوودی وقتی استراب دست رد به سینه آنها می‌زند در خفا ـ و برخی حتی بطور آشکار ـ غرولند کنند، اما بطور کلی هالیوود فیل استراب را دوست دارد. در حقیقت وقتی در سال 1998 پنتاگون اعلام کرد ممکن است شغل استراب بخاطر تعدیل نیروی کلی در وزارت دفاع حذف شود، رئیس انجمن فیلمسازی آمریکا جک والنتی شخصاً از ویلیام کوهن وزیر دفاع وقت آمریکا خواست تجدید نظر کند. تعداد زیادی از فیلمسازان برجسته نیز نامه‌هایی در این زمینه نوشتند و در نهایت وزارت دفاع تصمیم گرفت استراب را نگه دارد.

استراب از سال 1989 مسئولیت دفتر ارتباطات فیلمسازی پنتاگون را برعهده داشته است، یعنی زمانی که مسئول قبلی دفتر، دان باروش ، پس از چهل سال بازنشسته شد. مافوق کنونی وی، سخنگوی پنتاگون لاورنس دی‌ریتا، دستیار ویژه سابق دونالد رامسفلد، وزیر دفاع و محقق سابق بنیاد هریتیج[3] است.

استراب در زمان جوانی تصمیم داشت فیلمساز بشود. وی پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه سنت لوئیس در سال 1968 سه سال به عنوان افسر روابط عمومی نیروی دریایی خدمت کرد و سپس به مدرسه فیلمسازی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی رفت. استراب پس از دریافت مدرک فوق لیسانسش در سال 1974 فعالیت خود در عرصه نمایش را با ساختن تبلیغات تجاری رادیویی و تلویزیونی برای آژانس تبلیغاتی Young&Rubicam، و کار کردن روی کمپین‌های تبلیغاتی Holiday Inn، General Foods، Execdrin و Eastern Airlines آغاز کرد.

استراب که خود را «فیلمنامه‌نویس زبردستی» می‌داند سالها در حاشیه صنعت نمایش پلکید، فیلم‌های مستند و آموزشی برای مرکز پزشکی دانشگاه نیویورک در سیراکوس، و سپس برای موسسه تحقیقاتی والتر رید وابسته به ارتش ساخت. در سال 1980 تهیه‌کننده/نویسنده اصلی شبکه اخبار نیروی دریایی آمریکا شد و در سال 1984 شغلی به عنوان کارگردان برنامه صوتی‌ تصویری در Naval Health Sciences and Training Command در مریلند به دست آورد و همزمان به مقام فرماندهی در نیروهای ذخیره نیروی دریایی رسید.

5 سال بعد در سال 1989 استراب برای ریاست دفتر فیلم پنتاگون استخدام شد. او هیچ‌گاه نمی‌توانست به رویایش که ساختن فیلم بود برسد، اما اکنون می‌توانست به فیلمسازهای واقعی بگوید چطور فیلم‌های خود را بسازند.

در سال 1993، یعنی همان سالی که استراب تهیه‌کنندگان Clear and Present Danger را در منگنه قرار داده بود تا درخواست‌هایش را برآورده کنند، جینا دیویس برای بازی در فیلم Countermeasures انتخاب شد؛ دیویس در این فیلم قرار بود نقش روانپزشک نیروی دریایی را ایفا کند که طی جنگ خلیج هویت یک گروه جنایتکار را روی عرشه یک ناوهواپیمابر هسته‌ای آشکار می‌سازد. دیویس، یکی از ستاره‌های در حال پیشرفت هالیوود، آن زمان در اوج خود قرار داشت. دو فیلمش، A league of their own و Hero (قهرمان)، سال گذشته روی پرده رفته بودند و Countermeasures هم فیلم پرهزینه‌ای بود که Touchstone Pictures دیسنی تصمیم به ساخت آن داشت.

اما مشکلی وجود داشت؛ استراب از فیلمنامه خوشش نمی‌آمد زیرا نیروی دریایی را بطور مناسبی به تصویر نمی‌کشید.

در تاریخ 8 ژوئن 1993 استراب در نامه‌ای به مدیر ارشد والت دیسنی، بروس هنریکس، نوشت «فیلمنامه تصویری نادرست و ناخوشایند از شیوه زندگی در نیروی دریایی ارائه می‌دهد، بویژه برای زنان... تقریبا هیچ یک از خدمه احترامی برای شغل خود، خودشان و همکارانشان قائل نیستند. بنظر می‌رسد تنها بازنویسی عمده فیلمنامه این تصویر را تصحیح خواهد نمود و گمان می‌کنیم شما قادر نباشید چنین تغییر اساسی را اعمال کنید.»

در فیلمنامه اصلی که توسط رمان‌ و فیلمنامه نویس مشهور داریل پونیکسان[4] نوشته شده بود، داستان با سقوط یک هواپیمای جنگنده با عرشه ناوهواپیمابری در خلیج فارس آغاز می‌شود. خلبان کشته می‌شود اما افسر رادیویی وی یعنی سراون رودیک، که به سختی مجروح و دچار فراموشی شده است، زنده می‌ماند. شخصیت جینا دیویس (سی.سی) که برای درمان رودیک از پایگاه آمریکا در ترکیه به ناو منتقل می‌شود؛ تنها زن روی عرشه است و دائماً از سوی خدمه، بویژه سروان لندرز، در معرض آزارهای جنسی قرار می‌گیرد. سروان لندرز بازرس Naval Investigative Service (بخش تحقیقات نیروی دریایی) است که به مدت چندین ماه روی کشتی بوده و اکنون مسئولیت تحقیق درباره سقوط را به عهده دارد.

وقتی که سی.سی به تدریج حافظه رودیک را باز می‌گرداند درمی‌یابد که سقوط جنگنده تصادفی نبوده و بخاطر خرابکاری اتفاق افتاده است. همچنین متوجه می‌شود که بیمارش بخشی از یک عملیات محرمانه تحت نظر کاخ سفید بوده است که قطعات هواپیما به ایران منتقل می‌کردند، و لندرز هم جزو همان عملیات سری است.

سی.سی از لندرز می‌پرسد «چه کسی همچین دستوری می‌دهد؟» و لندرز پاسخ می‌دهد «هوم. یک کلنل نیروی دریایی جایی در یک دفتر زیرزمینی»، که اشاره آشکاری به نقش کلنل الیور نورث[5] در عملیات اسلحه در ازای گروگان‌‌ها داشت که کلنل نورث از زیرزمین کاخ سفید آن را اداره می‌کرد؛ عملیات محرمانه‌ای که بعدها به عنوان رسوایی ایران کونترا معروف شد و نزدیک بود در سال 1986 باعث سقوط دولت ریگان شود.

در فیلمنامه پونیکسان کاخ سفید اجازه فروش قطعات یدکی هواپیما را به ایران می‌داد. زیرا پس از جنگ هشت ساله ایران با عراق، که در سال 1988 با مرگ صدها هزار نفر از نیروها و مردم عادی به آتش‌بس انجامید، ناوگان هوایی ایران که ایالات متحده طی سلطنت شاه به این کشور فروخته بود دیگر هیچ قطعات یدکی نداشت.

پس از تحقیقات بیشتر سی.سی جریانی ناخوشایندتر در عرشه کشتی را کشف می‌کند؛ کسی در بین خدمه از عملیات محرمانه فروش قطعات هواپیما به ایران برای سرپوش گذاشتن روی عملیاتی کثیف‌تر استفاده می‌کند؛ یعنی فروش اجزای سیستم هدایت موشک برای موشک‌های اسکاد به عراق که علیه نیروهای آمریکایی در جنگ خلیج بکار گرفته می‌شدند.

هنگامی که رودیک حافظه‌اش را باز می‌یابد، سی.سی متوجه می‌شود او هم بخشی از توطئه بوده است اما چون خلبان در آخرین لحظات دچار شک و تردید می‌شود نقشه‌اش شکست می‌خورد. سی.سی همچنین کشف می‌کند که مجرم اصلی، کسی که نقشه رودیک را بر هم می‌زند و مسئول اصلی عملیات فروش قطعات موشک به عراق، کسی جز افسر NIS و مسئول بررسی سقوط جنگنده یعنی لندرز نیست.

در پایان فیلم لندرز رودیک را می‌کشد و سعی می‌کند سی.سی را نیز به قتل برساند، اما دکتر در دفاع از خود او را می‌کشد.

فیل استراب نظراتش را روی فیلمنامه نوشت، که وزارت دفاع سه معیار اصلی برای حمایت از فیلم‌ها دارد؛ تصویر ارائه شده از زندگی نظامی باید «مناسب و معتبر» باشند؛ فیلم باید «اطلاعاتی درباره ارتش به جامعه بدهد»؛ و فیلم باید «به ارتش در جذب و حفظ نیروهایش کمک کند».

استراب در ادامه می‌نویسد «بخش‌های بنیادینی از نسخه 12 آوریل 1993 فیلمنامه مطابق معیارها نیست.» و توضیح می‌دهد که یکی از مشکلات فیلمنامه تصویری است که از Naval Investigative Service ارائه شده است. دو سال پیش NIS بخاطر تحقیقات سطحی و ناکافی‌اش درباره رسوایی [6]Tailhook مورد انتقاد شدید قرار گرفته بود. استدلال استراب این بود که ساختن چنین فیلمی در فاصله کوتاهی پس از آن جریان برای NIS یا نیروی دریایی مفید نخواهد بود.

«انتخاب یک مأمور NIS به عنوان شخصیت منفی فیلم تصویری منفی از سرویس ارائه داده، وجهه منفی به سایر مأمورین بخشیده و اتهام فقدان حرفه‌ای بودن را که طی چند سال گذشته بطور گسترده توسط رسانه‌ها گزارش شده است تقویت می‌کند.»

همچنین مسئله اشاره فیلمنامه به همدستی کاخ سفید در عملیات سری فروش قطعات هواپیما به ایران نیز در بین بود. استراب نوشت «دلیلی ندارد که کاخ سفید را بدنام کنیم یا ماجرای ایران کونترا را به یاد مردم بیاوریم.»

مدیران اجرایی دیسنی که مشتاق بودند همکاری پنتاگون را جلب کنند جان هورتون افسانه ای را استخدام کردند تا به جلب رضایت استراب کمک کند. هورتون، سرگرد ارتش در دوران جنگ جهانی دوم، به عنوان مدیر لوکیشن در کمپانی برادران وارنر کار می کرد. در سال 1948 به خدمت فراخوانده شد تا به عنوان یک کلنل در سمت رئیس دپارتمان فیلمسازی ارتش فعالیت کند. وی در سال 1949 به تدوین سیاست اولیه وزارت دفاع در زمینه شرایط همکاری با فیلمسازهای تبلیغاتی کمک کرد. هورتون سال بعد ارتش را ترک کرد، به دنیای فیلمسازی بازگشت؛ ابتدا به عنوان نماینده Universal Pictures در واشنگتن و سپس به عنوان تهیه کننده در Universal و Paramount Pictures فعالیت کرد. در سال 1959 موسسه مشاوره خود را در زمینه هماهنگ کردن همکاری ها بین هالیوود و ارتش تأسیس نمود. طی چهل سال بعد به صدها تهیه کننده کمک کرد از هزارتوی قوانین پنتاگون ـ که به تدوین آنها کمک کرده بود ـ بگذرند تا بتوانند حمایتی را که برای ساخت فیلم و نمایشهای تلویزیونی خود نیاز داشتند از پنتاگون دریافت کنند.

هورتون در نامه ای به تاریخ 16 ژوئن 1993 به استراب نوشت: «من در تاریخ 14 ژوئن ملاقاتی با مدیران Pacific Western Production، تهیه کنندگان Countermeasures در دیسنی تاچستون، و بروس هندریکس، تاد گارنر و جین گلدن رینگ، داشتم تا فیلم را بررسی کنیم. من بر دغدغه های وزارت دفاع و نیروی دریایی که شما در نامه خود در تاریخ 8 ژوئن 1993 بطور کلی به آنها اشاره کرده بودید تأکید کردم. ما طی یک جلسه یک ساعت و نیمی بسیار مفیدی جنبه های بنیادین و مهم فیلمنامه را که باعث می شود فیلم ارزیابی مطلوبی در راستای جلب حمایت وزارت دفاع دریافت نکند بررسی کردیم.»

«نتیجه بحث، که در واقع خلاصه ای از بحثهای صورت گرفته بین تهیه کننده و کمپانی دیسنی پس از دریافت نامه شما بود، تمایل به ایجاد تغییرات و اصلاحات در فیلمنامه است که به وزارت دفاع و نیروی دریایی اجازه خواهد داد از ساخت فیلم حمایت کنند. آنها از میزان صحنه های آزار جنسی کاسته و تنها صحنه هایی را نگه خواهند داشت که برای داستان فیلم ضروری هستند. همچنین بر ارائه تصویر واقع گرایانه از خدمه و عملیاتهای ناو که برای Desert Storm[7] آماده می شد تأکید می شود. همچنین درباره اینکه شخصیت منفی فیلم یعنی لندرز از بازرس NIS به افسر فنی یکی از پیمانکارهای وزارت دفاع تبدیل شود بحث شد.»

تهیه‌کنندگان حاضر بودند شخصیت منفی فیلم را از افسر نیروی دریایی به شخصی غیرنظامی تبدیل کرده، و میزان‌ آزار جنسی که سی.سی در معرض آن قرار می‌گرفت کاهش دهند اما این مسئله که فیلم درباره جنایت و قتل روی عرشه یک ناوهواپیمابر نیروی دریایی بود را نمی‌شد تغییر داد.

استراب دوباره مخالفت کرد و در نهایت تهیه‌کنندگان نتوانستند حمایت پنتاگون را به دست بیاورند. در نتیجه تلاش کردند یکی از کشتی‌های نیروی دریایی اسپانیا را بگیرند، اما وقتی اسپانیایی‌ها متوجه شدند نیروی دریایی آمریکا فیلمنامه را رد کرده است آنها هم از کمک به فیلم امتناع کردند.

پونیکسان می‌گوید: «فیلم خیلی خوبی بود. اما نمی‌شد آن را بدون یک ناو هواپیمابر ساخت. ما سعی داشتیم کشتی دیگری از نیروی دریایی اسپانیا بگیریم اما فایده نداشت، زیرا آنها نمی‌خواستند کاری را که نیروی دریایی آمریکا آن را رد کرده بود انجام دهند.» در نهایت تهیه‌کنندگان از ساخت فیلم منصرف شدند.

پونیکسان ادامه می‌دهد که «ما واقعاً به همکاری نیروی دریایی نیاز داشتیم، و آنها هم از ابتدا می‌دانستند از فیلمی که در آن قتلی روی یک ناو هواپیمابر اتفاق می‌افتد حمایت نخواهند کرد. در نتیجه فیلم ساخته نشد. موضوع فیلم آن را نابود کرد.»

پونیکسان که در سال 1962 در نیروی دریایی ثبت نام کرد بود از قدرت فیلم به عنوان ابزار جذب نیرو آگاه است؛ «یکی از دلایل من برای ثبت نام در نیروی دریایی فیلم از اینجا تا ابدیت[8] بود.» اما همچنان معتقد است پنتاگون در اینکه فیلمسازها را مجبور کند تصویر پاک و پاکیزه‌ای از ارتش ارائه دهند زیاده‌روی می‌کند.

«آنها معتقدند ـ از نظر من به اشتباه ـ که فقط تصاویر بسیار مثبت از ارتش به جذب نیرو و تقویت روحیه نیروها کمک می‌کند. اما از نظر من اینطور نیست. من فکر می‌کنم فیلمهایی که به مسائل و مشکلات ارتش می‌پردازند آن را جالب‌تر می‌کنند.»

پونیکسان پیش از این هم سر دو فیلم که در دهه 1970 نوشته بود با نیروی دریایی مشکل پیدا کرد؛ Cinderella Liberty با بازی جیمز کان در نقش یک دریانورد که با یک فاحشه و پسر نامشروعش دوست می‌شود، و The Last Detail با بازی جیمز نیکلسون در نقش افسر نیروی دریایی که موظف است دریانوردی را تا زندان اسکورت کند. پنتاگون از هیچ‌یک از این فیلم‌ها بخاطر موضوعشان حمایت نکرد.

پونیکسان می‌گوید «ما سعی کردیم در فیلم Cinderella Liberty و The Last Detail با آنها همکاری کنیم. اما هرچه بیشتر با آنها راه بیایی انتظاراتشان بیشتر می‌شود، تا جایی که یکپارچگی فیلم به خطر می‌افتد. سروکله زدن با نیروی دریایی بر سر فیلم Cinderella Liberty اعصاب خرد کن بود. آنها می‌گفتند اشکال ندارد اگر یکی از خدمه در حال مستی یا ناسزا گفتن نشان داده شود، اما افسر نیروی دریایی نه. آنها تصویری از یک دریانورد آمریکایی دارند و نمی‌خواهند کسی خرابش کند. کنار آمدن با نیروی دریایی خیلی دشوار است. تنها مشکل من با آنها این است که باید بگذارند نویسنده آنطور که صلاح می‌داند ارتش را به تصویر بکشد. تلاش برای کنترل نتایج اشتباهی تمام عیار است، نه به آنها کمک می‌کند و نه به فیلم. از نظر من همکاری با فیلم‌هایی که ارتش را بصورتی نادرست به تصویر می‌کشند اشتباه است. آنها نباید صرفاً به خاطر اینکه از محتوای فیلم خوششان نمی‌آید حداقل همکاری را از فیلم‌هایی که تهدیدی برای اسرار نظامی یا مسائل این چنینی نیستند دریغ کنند. این مطابق اصول دموکراسی نیست. اگر شما به همکاری ارتش نیاز داشته باشید و آنها بخاطر محتوای فیلم از همکاری امتناع کنند این کار واضحاً نوعی سانسور است.»

کارشناسان حقوقی بسیاری، از جمله فلوید آبرامز کارشناس مشهور متمم اول[9] قانون اساسی آمریکا و پروفسور برجسته قانون اساسی ایروین کمیرینسکی معتقدند این نوع سانسور نقض آشکار متمم اول است.

آبرامز، که پیش از این در دادگاه های بسیاری در دیوان عالی آمریکا حضور یافته و اکنون مشاور نیویورک تایمز در زمینه موارد مربوط به پنتاگون است می گوید «این نوع تبعیض بر اساس دیدگاه توسط دولت، که شکل خاصی از بیان را بر اشکال دیگر ترجیح می دهد، نقض آشکار متمم اول است. دولت دو نوع محدودیت بر بیان اعمال می کند که مورد ظن هستند؛ نخستین مورد شامل محدودیت بر اساس موضوع مورد بحث است. برای مثال اگر ارتش بگوید "ما نمی خواهیم هیچ فیلمی درباره ارتش ساخته شود، بنابراین به هیچکس که فیلمی درباره ارتش می سازد کمک نمی کنیم این کار اعمال محدودیت بر موضوع محسوب می شود و خلاف قانون اساسی است. اما دومین نوع محدودیت بیان از منظر متمم اول نگران کننده تر نیز هست؛ یعنی محدودیت بر بیان بر اساس دیدگاه گوینده. بنابراین اگر ارتش بگوید "ما با بعضی فیلمسازها همکاری می کنیم اما فقط آنهایی موضعشان درباره نیروهای مسلح رضایت ما را جلب کند" حتی بیشتر از مورد اول قانون اساسی را نقض می کند.»

کمرینسکی که در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی قانون اساسی تدریس می کند با نظرات آبرامز موافق است: «دیوان عالی گفته است که طبق متمم اول، دولت نمی تواند در هیچگونه تبعیض علیه گفتار بر اساس نقطه نظر مشارکت کند. دولت نمی تواند نوع خاصی از بیان را بخاطر نقطه نظر آن ترجیح داده و یا انواع دیگر را رد کند. دیوان گفته است که دولت نمی تواند بر اساس دیدگاه بیان شده درباره چگونگی تخصیص کمکهای مالی تصمیم بگیرد.»

کمرینسکی در راستای حمایت از استدلالش به پرونده روزنبرگر علیه دانشگاه ویرجینیا در سال 1995 در دیوان عالی اشاره می کند. در این پرونده دیوان عالی اعلام کرد نهادهای دانشجویی در کالجهای دولتی را نمی توان بخاطر ماهیت مذهبی فعالیت هایشان از کمکهای مالی که سایر گروههای دانشجویی از آن برخوردارند محروم کرد.

آنتونی کندی قاضی دیوان عالی، که حکم دیوان درباره پرونده روزنبرگر را قرائت کرد می نویسد «بدیهی است که دولت نباید بیان را بر اساس محتوا یا پیامی که منتقل می کند کنترل کند. در عرصه بیان یا گفتار خصوصی، قوانین دولت نباید یک گوینده را بر دیگری ارجحیت بدهند.»

«تبعیض علیه بیان بخاطر پیام آن نقض قانون اساسی است. بر اساس این قوانین به نتیجه رسیدیم که دولت هنگامی که دشواری‌های مالی بر گوینده‌های خاصی بخاطر محتوای پیامشان تحمیل می‌کند متمم اول را نقض کرده است. زمانی که دولت نه صرفاً موضوع، بلکه دیدگاه‌های خاص افراد درباره موضوعی خاص را هدف قرار می‌دهد متمم اول را بصورت آشکارتر و بارزتری نقض می‌کند. بنابراین تبعیض بر اساس دیدگاه نوع فاحش تبعیض بر اساس محتوا است. دولت باید از کنترل بیان، هنگامی که ایدئولوژی انگیزه‌بخش یا عقیده یا دیدگاه گوینده بنیانی برای محدودیت است، بپرهیزد.»

پروفسور کمرینسکی در پاسخ به این سوال که چرا پنتاگون تا کنون بخاطر این فعالیت مخالف قانون اساسی مورد بازخواست قرار نگرفته است می‌گوید «چون کسی تا بحال شکایت نکرده است.»

آبرامز هم با نظر وی موافق است: «تا بحال به کارشان ادامه داده‌اند زیرا می‌توانستند. از فعالیت‌هایشان در دادگاه شکایت نشده است.»


نامه فیل استراب درباره فیلم Countermeasures در تاریخ 8 ژوئن 1993

دفتر معاون وزیر دفاع

واشنگتن دی.سی

آقای بروس هندریکس

مدیر ارشد

Motion Picture Production

کمپانی والت دیسنی

پلاک 500. خیابان بوئنا ویستای جنوبی

بربنک، 90521-5622

آقای هندریکس عزیز

همانطور که می‌دانید ما نسخه 12 آوریل 1993 از فیلمنامه countermeasures را بررسی کرده‌ایم. مسائل مورد بحث اساسی و گسترده هستند. فیلمنامه تصویری نادرست و ناخوشایند از شیوه زندگی در نیروی دریایی ارائه می‌دهد، بویژه برای زنان... تقریبا هیچ یک از خدمه احترامی برای شغل خود، خودشان و همکارانشان قائل نیستند. بنظر می‌رسد تنها بازنویسی عمده فیلمنامه این تصویر را تصحیح خواهد و گمان می‌کنیم شما قادر نباشید چنین تغییر اساسی را اعمال کنید. در نتیجه ما دغدغه‌هایمان را صرفاً بطور کلی بیان کردیم.

اگر شما معتقدید که می‌توانید این مسائل را حل کنید، ما اطلاعات بیشتری در اختیارتان خواهیم گذاشت، با شما و همکارانتان ملاقات کرده و در هر زمینه دیگری با شما همکاری می‌کنیم تا توافق حاصل شود. اگر چنین کاری امکان پذیر نیست امیدواریم بتوانیم در پروژه‌های آتی که به نفع هردو طرف باشد با یکدیگر همکاری کنیم.

احتراماً

فیل استراب

نظرات درباره Countermeasures

معیارهای وزارت دفاع برای ارائه حمایت:

· جنبه های به تصویر کشیده شده از ارتش محتمل و معتبر باشند

· به مردم درباره ارتش اطلاعات بدهد

· به جذب و حفظ نیرو توسط ارتش کمک کند

تعدادی از جنبه های بنیادین فیلمنامه مورخ 12 آوریل 1993 هستند که باعث می شوند فیلمنامه طبق معیار ارتش نباشد

1. شخصیت پردازی افراد نیروی دریایی: اکثریت غالب پرسنل نیروی دریایی کاملاً غیرواقعی و منفی هستند. غیرحرفه ای بوده، آشکارا بر اهداف فردی تمرکز داشته و اگر هم آزار یا تجاوز جنسی انجام ندهند جنسیت گرا هستند. مهمتر از همه، این رفتار محدود به شخصیت های منفی نشده و تقریبا در تمام دیالوگ ها و صحنه ها وجود دارد.

- حتی شخصیت سی.سی هم در ابتدا کاملاً تحت تأثیر منافع شخصی قرار دارد. زمانی که مأموریت را قبول می کند می گوید «این رو تو سابقه ام ذکر کن بابی. اینا افتخار نظامیه. افتخار!»

- وجود کلیشه های نژادپرستانه: دریانورد الیس آفریقایی آمریکایی مانند خدمتکار کاپیتان است، ساده لوح و بسیار وفادار. و یک فیلیپینی به کاپیتان خدمت می کند.

2. زنها بر عرشه ناو: واکنش شگفت زده خدمه به حضور یک زن روی عرشه کشتی کاملا غیرواقعی است. چندین سال است که زنان برای ماموریت های موقتی به ناوهای هواپیمابر اعزام می شوند. تا زمانی که فیلم پخش شود حضور آنها حتی عادی تر هم خواهد بود. تا آن زمان حتی ممکن است زنان خلبان – تحت پوشش گسترده رسانه های ملی - به اسکادران ناوهای هواپیمابر ملحق شوند. مخاطبین احتمالاً از دیدن واکنش حیرت زده دریانوردان ـ آنطور که اکنون به تصویر کشیده شده اند ـ سرگرم یا حتی متحیر خواهند شد.

3. شخصیت مأمور NIS: انتخاب یک مأمور NIS به عنوان شخصیت منفی اصلی فیلم تصویری نامناسب از NIS ارائه داده، وجهه منفی به سایر مأمورین بخشیده و اتهام فقدان حرفه‌ای بودن را که طی چند سال گذشته بطور گسترده توسط رسانه‌ها گزارش شده است تقویت می‌کند.

4. همدستی کاخ سفید در توطئه: دلیلی ندارد که کاخ سفید را بدنام کنیم یا ماجرای ایران کونترا را به یاد مردم بیاوریم.

5. اشتباهات فنی: علاوه بر موارد فوق، تعدادی اشتباهات فنی، مانند کل سیستم نصب هدایت Tomahawk در فیلمنامه وجود دارد.





[1] . عملیات طوفان صحرا در جنگ خلیج

[2] . Chanse Brandon

[3] . Heritage Foundation

[4] . Darryl Ponicsan

[5] . Oliver North

[6] . Tailhook Scandal: به رویدادهایی اشاره دارد که طی آن بیش از 100 افسر نیروی دریایی و تفنگدار دریایی ارتش آمریکا به آزار جنسی بیش از 87 زن یا رفتار نامناسب و شرم آور در لاس وگاس هیلتون متهم شدند. این اتفاق طی سمپوزیوم انجمن تیل‌هوک در سال 1991 افتاد.

[7] . عملیات طوفان صحرا در جنگ خلیج

[8] . From Here to Eternity

[9] . First Amendment