سرویس سیاست مشرق -«وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. با توجه به نزدیک شدن به روزهای داغ انتخابات، هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
3 کاندیدای اصولگرا بیسواد، دروغگو و بیاخلاقاند! ما خوبیم...
«هم آقای میرسلیم، هم آقای رئیسی و هم آقای قالیباف نشان دادند که برای رسیدن به قدرت چگونه حاضرند اخلاق را زیر پا بگذارند و برای کمرنگ جلوهدادن بیسوادیشان دروغ بگویند. مناظره سوم، نمایش عمق و ژرفای بیسوادی اقتصادی این سه نفر بود. اتفاقا همین بیسوادیشان نشان داد که هرچه راجع به ناتوانیهای دولت در حوزههای اقتصادی سخن گفته بودند، تنها دروغ و شعار بوده است. همه سخنانشان در حوزههای رکود، بیتوجهی به معیشت مردم، فساد و... تنها شعار بوده است.»[1]
*آشکار است که همین ادبیات سمپاتهای سیاسی و اقتصادی دولت، به راحتی بیان و اثبات میکند که بیسواد و دروغگو و بیاخلاق کیست؟!
خاصه آنکه جریانی در حال توهین به کاندیداهای اصولگراست که سلسله جنبان آنها یعنی مرحوم بازرگان، «پفیوزی» را سرّ بقای ایرانیان میدانست و چیزی به نام توهین نیز قوت روزانه آنها محسوب میشود!
آنها هستند که اگر در ماههای گذشته به رقبای اصولگرا نسبت «شغالصفتی» و «گربهصفتی» نیز دادند و در واقع به اقتضای طبیعت خود عمل کردند.
آقای لیلاز همچنین در حالی از بیسوادی، دروغگویی کاندیداهای اصولگرا صحبت کرده که البته توضیح نداده است کدام قسمت از انتقادات میرسلیم، رئیسی و یا قالیباف، غلط و یا دروغ بوده است؟!
طرفه آنکه اگر این حرفها غلط بود، ستاد مشترک اصلاحطلبان و دولت مجبور به طرّاری وعدهها و اقدامات ستاد رقبا نمیشد و شاهد رخنمایی پدیده جدیدی به نام کپیکاری از وعدهها و اقدامات رقبا نبودیم.
اثبات دیگر آنکه بیسواد و دروغگو کسی است که روز شنبه گذشته و همزمان با انتشار یادداشت فوقالذکر، مطلبی در نشریه الکترونیکی امید ایرانیان مینویسد و به وعده قالیباف برای ایجاد 5 میلیون شغل میتازد اما نمیداند که رئیس جمهور روحانی هم با اینکه در روزهای نخست به این شعار میتاخت اما اکنون همان را بر سر دست گرفته و برای اینکه از رقیب اصلی خود عقب نماند، در اینجا و آنجا تکرارش میکند.
جالب آنکه همین فرد در یادداشت خود مینویسد: شخص آقای قالیباف نشان داده با وعدههایی نظیر ۲ برابر شدن درآمدهای ارزی و ایجاد ۵ میلیون شغل میخواهد «نهضت عددنشناسی» را به راه بیاندازد و این عدد نشناسی هم نشان میدهد که ایشان تا چه اندازه برای رییس جمهور شدن شایستگی دارند![2]
گفتنیست بیاخلاق خطاب شدن کاندیداهای اصولگرا نیز در حالی است که اولا افشای اسناد متقنِ غیر شخصی و متناقض با ژست برخی کاندیداهای خاص بی اخلاقی نیست و ثانیاً افکار عمومی در مناظره سوم و در نوشتههای اصلاحطلبان در پسامناظره به روشنی فهمیدند که چه کسانی روی بیاخلاقی را سفید کردهاند؟!
***
20 توهین روزنامه شرق به مردم برای حمایت از روحانی!
در این مطلب میخوانیم: (ما ایرانیان) دروغ و غیبت و تهمت را بد میدانیم، اما گفتار روزانهمان مملو از دروغ و تهمت و غیبت و چاپلوسی است!
نویسنده در بخشی از این یادداشت با اشاره به حمله مغول به ایران، آنرا ریشه مشکلات امروزین کشور معرفی و ادعا میکند: تبار(نیاکان) ما برای یافتن نانی جوین برای سیرکردن شکم، اخلاق پست، کردارهای ذلیلانه، محافظهکارانه، چاکرمآبانهایستادنها، دستبهسینهماندنها، تسلیم در برابر قدرتها را در برابر شرف و بزرگی، مناعتطبع و آزادگی و آزاداندیشی، بهناچار برگزید.
او همچنین با بیان اینکه باید ایرادات فرهنگی عمومیمان مثل چاپلوسی، دورویی و دروغگویی را علاج کنیم اظهار میکند: نادیدهگرفتن اصول اخلاقی، زیرپاگذاشتن قوانین، لگدمالکردن حقوق دیگران و بروز رفتارهای غیراخلاقی، اگر امروز به جزئی از فرهنگ اجتماعی ما ایرانیان تبدیل شده است، نیاز جدی به تغییر دارد.
نویسنده این مقاله همچنین با حمایت تلویحی از آقای روحانی مینویسد: سال ٩٢ با مشارکت مطلوب سیاسی، دولتی بر سر کار آوردیم که بهنسبت، دغدغه پیشرفت و بهبود داشت و نتیجه این مشارکت را در تغییر نسبی اوضاع دیدیم.
گفتنیست، در این یادداشت 20 توهین مستقیم به مردم شریف ایران درج شده است.[3]
*طنز تلخ ماجرا اینجاست که جریان سیاسی خاص و چهرههای منورالفکر آن با این حد از رسوایی اما خود را مدعی اخلاق مینامند و رقبای آقای روحانی را به دروغگویی و بیاخلاقی متهم میکنند!
خوب است مخاطبان محترم بدانند که جریان اصلاحطلب به دلیل برخورداری از تفکر لیبرالیستی و اینکه به گواه آقایان حجاریان و سریعالقلم، «لیبرالیسم» را راه مطلوب و دروازه پیشرفت میداند، مجبور است به صفات لیبرالیستی نیز مشتبّث شود.
لیبرالیسم در یکی از اصلیترین صفات خود نیز انسان را مجبور به هتاکی میکند و نام آنرا آزادی به بهانه فرار از ریا میگذارد.
برای همین است که لیبرالها گاهی همچون کافکا خود را در نقش یک سوسک تصور میکنند، گاهی همچون صادق هدایت از تاریکخانه ذهنی و لحظات منقل و بافور حرف میزنند و گاهی همچون همان که در بخشهایی از یادداشت مذکور خوانده شد، خود و دیگران را با تحلیلهای اشتباه، به بدترین و شریرترین صفات موجود در کره زمین متشبّث میدانند.
کما اینکه در کلام روشنفکران متأخر این جریان در ایران نیز به کرّات شاهد توهین به مردم بودهایم.
در ادامه به تعدادی از این توهینها اشاره میشود:
_احمد نقیبزاده، از استادان اصلاحطلب: بخش تودهوار جامعه لشکر خوبی برای پوپولیستها و دغلبازان هستند_هر کاندیدایی میتواند با پول رأی بخرد. منظور من توده مردم است نه جامعه مدنی...مردم با وجود درک سیاسی نمیتوانند متشکّل عمل کنند.
_تقی آزادارمکی، جامعهشناس اصلاحطلب: فقرا چون میخواهند به آمال و آرزوهای طبقه متوسط دست یابند در انتخابات شرکت میکنند _ریشه پرخاشگری و کینه توزی مردم ایران به فرهنگ و دین و اخلاق و نظام اجتماعیشان برنمیگردد، بلکه به نحوه ظهور همه این امور در کالبد مدیریتی و اجرایی برمیگردد.
_محمود سریعالقلم، از استادان اصلاحطلب: در جامعه ایرانی که یکی از پرحسدترین جوامع بشری است، توانمندیها و ظرفیتهای افراد سرکوب میشود _ در زندگی اعراب، ترکها و شاید مردم اندونزی، جهانبینی دینی بیشتر جاری است تا در زندگی ایرانی _ شخصیت ایرانی (از یک زاویه) بسیار ضعیف است _ ذهن تسلسلی، انباشتی، تدریجی و فرآیندی در میان ایرانیان بسیار ضعیف است.
_صادق زیباکلام: امیرکبیر فردی مغرور متکبر بود و به هیچ وجه سیاستمدارانه و سنجیده رفتار نمیکرد!
_محمد قوچانی، روزنامهنگار اصلاحطلب: برخی از ما مردمان ایران به خصوص در لایههای روشنفکری خود به بحران اخلاقی عمیقی مبتلا هستیم که ریاکاری یکی از نمادهای آن است.
_مرحوم مهدی بازرگان: سرّ بقای ایران، پفیوزی ماست...!
_صادق زیباکلام در واکنش به عدم برگزاری «جشن هستهای» از سوی مردم: ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﺗﺄﺳﻒ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﺑﺎﺯﯼ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺁﻥﮔﻮﻧﻪ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﻭ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻫﯿﭻ ﻭﺍﮐﻨﺸﯽ ﻧﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ. ﺍﯾﻦ ﺑﯽﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﯾﻘﯿﻨﺎً ﺑﻪﻭﺍﺳﻄﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺪﻡ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎﯼ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ.[4]
در اشاره به یادداشت روزنامه شرق گفتنیست که نویسندگان و ناشرین این قبیل مطالب نوعاً روایتگر جهان پیرامون خود هستند نه پیغامرسان واقعیت و متأسفانه از آنجا که با نگاهی تاریک و تُنُک به همان جهان پیرامون حتی، مینگرند، بدیهیست که چیزی غیر از زشتی و پلشتی و دروغگویی نمییابند.
این در حالی است که معضلات اخلاقی در تمام مجامع وجود دارد و تأکید بر اینکه ما ایرانیان به فلان صفت اشتهار داریم نیز یک عمل جاهلانه است زیرا اساسا اندازهگیری مفاسد اخلاقی در مجامع امریست غیر ممکن! و نمیشود و نمیتوان که یک صفت زشت اخلاقی را به یک جامعه نسبت داد. (اگر غرض دیگری در کار نباشد!)
از باب توضیح در باب حمله مغول نیز بایستی اشاره کرد که تمام ملتهای دنیا در طول تاریخ تجربههایی از هجوم بیگانه را داشتهاند و هریک به طریقی با آن مواجه شدند.
اما در این میان فقط ایرانیان متمدن بودند که پس از استیلای مغول اما نه تنها به فرهنگ و آیین متجاوزان در نیامدند بلکه تنها پس از چند سال، این مغولها بودند که دربارهای خود را به روی دانشمندان و ادیبان ایرانی گشودند و خود نیز پس از چندی به کسوت اسلام و سنتهای مدرن ایرانی درآمدند و بعدها نیز در تاریخ ایران مستحیل شدند.
گفتنیست، جریان سیاسی خاص در مبانی جامعهشناسانه خود از کتابی تحت عنوان «جامعهشناسی خودمانی» نوشته فردی به نام حسن نراقی بهره میگیرد که متأسفانه هیچ وجه علمی دارد و در خط به خط آن تلاش شده است تا بدترین صفات بشریت به مردم ایران نسبت داده شود.
متأسفانه این کتاب هماکنون در برخی از دانشکدههای علوم سیاسی کشور نیز برای خوانش به دانشجویان توصیه میشود!
***
هرگز قالیباف را نمیبخشیم...
«واقعا پاسخ دادن به تهمتهای شخصی مانند قالیباف آن هم در مناظرهای که تعداد زیادی بیننده داشت، کار سختی بود. چطور باید سند آورد که قالیباف دروغ میگوید. آقای روحانی به راحتی میتوانستند همانند قالیباف به شهردار تهران تهمت مالی بزند اما اخلاق را رعایت کرد. نباید هرگز قالیباف را بخشید، به نظر نویسنده قالیباف دراین مناظره دست به اقدامی زد که حتی از احمدینژاد هم بعید بود. احمدینژاد حداکثر میگفت "بگم، بگم" اما قالیباف به صراحت رقیب خود را متهم به سکونت در ملک غصبی کرد. به فرض که تهمتهای قالیباف درست باشد، چرا قالیباف در لحظات آخر این موضوع را مطرح کرد تا به روحانی ضربه تبلیغاتی بزند.»
او همچنین افزوده است: اگر او ذرهای خوی رزمندگی و آزادگی در خود داشت وظیفه داشت در چهار سال گذشته به هر شکل با کسی که خلاف قانون عمل کرده برخورد کند. احمدینژاد همواره مدعی بود که پروندههایی علیه دیگران دارد و اصلاحطلبان مدام میگفتند اگر پروندهای هست باید این پرونده از طریق دستگاه قضائی رسیدگی شود. اگر پروندهای نیست پس ادعای وی دروغ است. در نتیجه اقدامات قالیباف در لحظات آخر چیزی بیشتر از هوچیگری نبود.[5]
*پس از برگزاری سومین مناظره انتخاباتی، بیشترین و شدیدترین حملات اصلاحطلبان و دولتیها علیه محمدباقر قالیباف شکل گرفته است.
در اشاره به صحبتهای شیرزاد، ذکر این نکته ضروریست که اولاً آقایان آشنا و مرعشی پس از اتمام مناظره در مصاحبههایی جداگانه تلویحا صحت گفتههای قالیباف درباره زمینهای رانتی جهانگیری و رئیسجمهور روحانی را تأیید کردند.[6]
در ثانی دروغگو کسی است که تهمت املاک نجومی را علیه شهرداری تهران بیان کرد اما از اثبات آن عاجز است.
ضمن اینکه اگر رئیسجمهور روحانی و آقای جهانگیری هم زمین رانتی دریافت نکردهاند و اسناد قالیباف دروغ بوده است، میتوانستند به راحتی از قالیباف شکایت و ادعای خود را اثبات کنند...
گفتنیست، علی تاجرنیا، از فعالان فتنه 88 نیز ساعاتی پس از پایان مناظره به خبرگزاری ایلنا گفت: در مناظره دیروز از حرفهای آقای قالیباف، دشمنان ملت و از حرفهای آقای روحانی ملت ایران شاد شدند.
او همچنین افزوده است: رفتار قالیباف نه فقط برای ریاست جمهوری بلکه برای آینده سیاسیاش یک انتحار بود روحانی نشان داد که به هر قیمتی طلب قدرت نمیکند![7]
***
1_ http://sharghdaily.ir/News/121182
2_ http://omidiraniannewspaper.ir/detail/8550
3_ http://sharghdaily.ir/News/121132
4_ http://www.mashreghnews.ir/news/699134
5_ http://www.armandaily.ir/fa/news/main/185556
6_http://www.mashreghnews.ir/news/723522
7_ http://tnews.ir/news/388885602312.html