خبرنگاران مشرق، در جست‌وجوی اخبار و تحلیل‌ها، به نکات ویژه‌ای برمی‌خورند که کمتر موردتوجه تحلیل‌گران و مخاطبین قرار می‌گیرد.

سرویس جهان مشرق - در کنار اخبار آشکار و تحلیل‌های روزمره در دنیای بین‌الملل، اخباری در لابه‌لای فضای سایبری وجود دارد که یا دیده نمی‌شود و یا کمتر مورد توجه نخبگان، تحلیل‌گران و مخاطبین قرار می‌گیرد؛ مشرق با استفاده از رصد و منابع خاص، اخبار ویژه دنیای بین‌الملل را برای مخاطبین عرضه می‌کند.

*******

** سیاست دو ستونی ترامپ برای مقابله با تهران

جدیدترین گزارش‌های حاصله از محافل نزدیک به کاخ سفید نشان دهنده صورت‌بندی کلی راهبرد منطقه‌ای ترامپ در قبال ایران است.

در این راستا در کنار اجرای کامل برجام و تلاش برای بازگرداندن تحریم‌های بین‌المللی از یک‌سو و از سوی دیگر بازگردارندن اهرم نظامی علیه ایران، ضلع جدیدی به سیاست بازدارندگی آمریکا علیه ایران اضافه شده است.

در این گزارش آمده است راهبرد بازدارندگی منطقه‌ای ترامپ به طور مشخص بر عهده دو کشور گذاشته شده است.

۱. عربستان سعودی

۲. امارات متحده عربی

این دو کشور بار اصلی مقابله با تهران را به دوش خواهند داشت و در این مسیر از حمایتهای بی‌دریغ نظامی و مالی ایالات‌متحده آمریکا بهره‌مند خواهند شد.

** آمریکا چگونه از نقض برجام شانه خالی می‌کند؟

درحالی‌که سیاست‌های دولت ترامپ از نگاه بسیاری نقض توافق هسته‌ای با ایران قلمداد می‌شود اما سیاست‌گذاران خارجی آمریکا راهکار ویژه‌ای را در نظر گرفته‌اند که طی آن سیاست‌های اخیر که از آن جمله می‌توان به تحریم‌های سپاه و برنامه موشکی، ارتقای سطح همکاری با متحدان، اظهارنظرهای رسمی و رزمایش‌های نظامی و تقویت ارتباطات استراتژیک با عناصر داخل کشور و ... است، به طور مستقیم سبب نقض برجام نخواهد شد.

راهبرد جدیدی که آمریکایی‌ها در این زمینه در نظر گرفته‌اند تحت عنوان " فشارهای متمرکز"[۱] در دستور کار قرارگرفته شده است.

در راهبرد فشارهای متمرکز تمامی اهرم‌های فشار مختص به یک حیطه مخصوص و ویژه است که به لحاظ شکلی و موضوعی خارج از حیطه توافق هسته‌ای قرار می‌گیرد. راهبرد فشارهای متمرکز در حقیقت با هدف تغییر رفتار در یک دایره مشخص وضع می‌شود که با هدف فرار از افکار عمومی در نقض پایبندی به برجام اجرایی خواهد شد.

** اسرائیل و عربستان سعودی: متحدان باورنکردنی

پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، اندیشکده‌ها و مراکز مطالعاتی حامی اسرائیل در واشنگتن به تکاپو افتادند تا با طرح دوستی تل‌آویو و ریاض در مقابل دشمن مشترک یعنی ایران هسته‌ای خط فکری جدید را ایجاد نمایند. بدین ترتیب چندین ماه است که رسانه‌های دولتی عربستان با انتشار مقالات و نظرات کارشناسان تلاش دارند تا واکنش افکار عمومی جامعه سعودی را در قبال اعلام رسمی شعار دشمن (اسرائیل) دشمن ما (ایران) دوست ماست (ائتلاف وهابی- صهیونیستی) ارزیابی کنند.

در این میان، راهبرد خاورمیانه‌ای جدید آمریکا بالأخص همکاری وهابیسم – صهیونیسم را رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا، بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل و جرد کوشنر داماد و مشاور ارشد ترامپ بنیان گذاشته‌اند زیرا از یک‌سو تیلرسون روابط گسترده‌ای با عربستان دارد و از سوی دیگر نیز کوشنر از کودکی با نتانیاهو دوست بوده و روابط تجاری فراوانی با اسرائیل داشته است.

اسناد و مدارک موجود نشان می‌دهند ارتباطات و همکاری اسرائیل، عربستان و امارات در حوزه سیاسی و اطلاعاتی پیرامون تهدید ایران و داعش در ماه‌های اخیر افزایش یافته است تا جایی‌که وال‌استریت ژورنال فاش ساخت تل‌آویو و ریاض که از شورشیان سلفی برای آغاز جنگ داخلی سوریه حمایت کرده بودند، هم‌اکنون به دنبال گسترش این همکاری‌ها برآمده‌اند. در این میان، ریاض با تأمین سلاح مورد نیاز و اسرائیل نیز با تأمین پول، غذا، سوخت و حتی امکانات پزشکی در نواحی مرزی به شورشیان سوری کمک می‌نماید.

** بحران قطر؛ یک گام تا فروپاشی شورای همکاری خلیج‌فارس

دشمنی و خصومت بین اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس مسئله جدیدی نیست اما شدت تحریم‌های مهندسی شده عربستان علیه دولت قطر با توجه به دلایل مطروحه و مطالبات درخواستی از دوحه بی‌سابقه بوده و احتمالاً اثرات جدی بر منطقه و جهان خواهد داشت. در این میان، شاید مهم‌ترین تأثیر این بحران، گسترش بی‌سابقه اختلاف عمیق در شورای همکاری خلیج‌فارس است که زمینه فروپاشی آن را به وجود می‌آورد.

از نگاه ناظران بین‌المللی، اقدام عربستان علیه قطر در واقع اجرای نمایش خودخواسته آل سعود برای به چالش کشاندن هژمونی منطقه‌ای ایران است. اما آنچه تحریم ریاض را پیچیده‌تر می‌سازد، روابط همکاری کویت و عمان با تهران جدای از روابط دوحه با تهران است که البته در این میان دو کشور روابط خود را با قطر قطع نکرده‌اند و این به معنای وجود اختلاف و تفرقه در بین کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس است که در صورت تداوم، این رویکرد می‌تواند به فروپاشی شورا بینجامد. لذا تحلیل‌گران سیاسی بر این باورند که قطع روابط چندجانبه عربستان با قطر در واقع به معنای کوبیدن میخ آخر به تابوت جنازه شورای همکاری خلیج‌فارس است و سعودی‌ها به اثرات بلندمدت این اقدام خود اساساً توجهی ندارند. نتیجه آنکه، تحقیر و انزوای قطر و تداوم و گسترش این بحران، به معنای افزایش پرستیژ منطقه‌ای عربستان، قدرت فزاینده آل سعود در برابر ایران یا حتی تسریع پایان جنگ ویرانگر یمن نخواهد بود بلکه افزایش خصومت بین قطر و عربستان، صرفاً به تشدید بحران‌های سیاست خارجی عربستان - هم‌زمان با بحران جانشینی در داخل این کشور- منجر شده و از یکسو زمینه فروپاشی شورای همکاری خلیج‌فارس و از سوی دیگر، چالش‌های سیاسی – امنیتی داخلی در عربستان را به وجود خواهد آورد.

** ایران؛ برنده بحران قطر

جمهوری اسلامی ایران تنها برنده منازعه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس است و تداوم محاصره قطر از سوی عربستان به ایران این فرصت را می‌دهد تا علاوه بر سیمان و فولاد، سالانه بیش از ۴۰۰ هزار تن اقلام غذایی را به قطر صادر نمایند. این در حالی است که از زمان آغاز این بحران پروازهای خط هوایی قطر در حریم هوایی ایران ۱۷ درصد افزایش یافته است.

از سوی دیگر، بحران قطر آشکار ساخت که علی‌رغم تلاش عربستان برای ایجاد ائتلافی برای انزوای ایران، احتمال و شانس زیادی برای تحقق این هدف وجود ندارد زیرا ایران شریک تجاری مهمی برای کویت، قطر، امارات و عمان است و این کشورها از جنگ با ایران هیچ نفعی نخواهند برد.

این شرایط نشان می‌دهد که پادشاهی عربستان و امارات در زمان اتخاذ رویکرد خصمانه علیه قطر مطمئناً هرگز به منافع تهران اعتنایی نکرده بودند زیرا آن‌ها امیدوار بودند شیخ قطر ظرف یکی دو روز تسلیم خواهد شد. پس، هرچه این بحران طولانی‌تر گردد، ایران و متحدانش نفع بیشتری خواهند برد.

** صادرات وهابیسم عربستان به بنگلادش

منابع اطلاعاتی غرب اخیراً فاش ساختند که عربستان سعودی در تلاش است با تأمین منابع مالی موردنیاز جهت احداث مساجد و مدارس دینی در بنگلادش، وهابیت را در کشورهای کوچک اسلامی گسترش دهد. وزیر فرهنگ عربستان نیز اخیراً اعلام نموده است با درخواست رسمی دولت بنگلادش، ریاض آمادگی دارد با پرداخت یک میلیارد دلار هزینه ساخت ۵۶۰ مسجد دینی را در این کشور مسلمان تأمین نماید.

این در حالی است که رئیس‌جمهور بنگلادش از کمک‌های بلاعوض عربستان استقبال نموده است و این امر باعث گردید تا ریاض همواره سیاست‌های خویش را به داکا دیکته نموده و بر رویکردهای دولت حاکم تأثیر گذارد. لذا، این مسئله راه را برای مداخلات عربستان در امور داخلی بنگلادش همانند انتخابات ریاست‌جمهوری سال‌های ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۶ همواره ساخته است.

** تحریم به مثابه تنبیه/ پویش نظامی برای تحریم اقتصادی

اخبار به دست آمده حاکی است که ایالات‌متحده در ماه‌های آتی فشارهای نظامی خویش علیه ایران را افزایش خواهد داد. توصیه محافل نزدیک به کاخ سفید تأکید ویژه‌ای بر همراه سازی فشار اقتصادی با فشار نظامی دارد.

در این گزارش آمده است فشار اقتصادی به تنهایی ایران را وادار به تغییر سیاست‌ها نخواهد کرد و به منظور افزایش اثرگذاری تحریم‌ها علیه ایران باید پویش نظامی جدیدی علیه این کشور در منطقه شکل بگیرد که در نهایت اهداف درنظرگرفته شده را به نتیجه برساند. فشارهای نظامی با هدف تحریک ایران به اقدامات متقابل سبب می‌شود تا بستر برای تقویت متحدان منطقه‌ای این کشور و شکل گیری جبهه متحد علیه ایران بیش از پیش فراهم شد.

** تضاد منافع آمریکا و ترامپ در بریتانیا

در شرایط حساسی که انگلستان درگیر مذاکرات خروج از اتحادیهٔ اروپا است و اسکاتلند نیز قصد برگزاری رفراندوم برای استقلال از انگلستان را دارد، به نظر می‌رسد ترامپ بیشتر نگران منافع خود در رابطه با مرکز گلفش در اسکاتلند است و کمتر به سیاست خارجی آمریکا در رابطه با مسائل این‌چنینی اهمیت می‌دهد.

ترامپ صاحب دو زمین گلف دیگر در اسکاتلند است. ترامپ اخیراً از نایجل فراژ، عضو جناح راست پارلمان انگلیس خواسته تا با مزارع بادی مخالفت کند. نه به این خاطر که ترامپ معتقد است مزارع بادی برای بریتانیا مضر است یا اینکه با اهداف آمریکا در زمینهٔ انرژی متناقض است بلکه به خاطر اینکه پروژه‌های بادی ممکن است باعث کاهش ارزش یکی از زمین‌های گلف ترامپ شود.

هنگامی‌که نگرانی‌ها در مورد تضاد بین منافع متعدد ترامپ افزایش یافت، قبل از مراسم تحلیف ریاست جمهوری، وکیل ترامپ قول داد که او هیچ معاملهٔ خارجی در دوران ریاست جمهوری انجام نخواهد داد. در ژانویهٔ ۲۰۱۷، این مسئله روشن شد که ترامپ برای توسعهٔ زمین گلف خود در آبردین برنامه‌ریزی کرده است. در طرح جدید تعداد زمین گلف و خانه‌ها افزوده خواهد شد. بر اساس گزارش گاردین طرح توسعهٔ ترامپ شامل هتل پنج ستاره با ۴۵۰ اتاق و همچنین خانه‌های بیشتر می‌شود که هرکدام ارزش سرمایه‌گذاری ترامپ را فوق‌العاده افزایش می‌دهد.

ریچارد پینتر در مصاحبه با گاردین گفته است که این افزایش سرمایه‌گذاری یک نمونهٔ کامل از تضاد منافع است که ترامپ با آن مواجه می‌شود. مشخص است که ترامپ دارایی‌ها و اموال خود در سراسر جهان را توسعه می‌دهد و در پی آن تضاد بین منافع ترامپ نیز افزایش خواهد یافت. (منظور از تضاد منافع، تضاد منافع تجاری و شخصی ترامپ با منافع ملی آمریکا است. ترامپ در سال ۲۰۱۴ نیز زمین گلف تورنبری در اسکاتلند را به قیمت ۴۹ میلیون دلار خریداری کرد. ترامپ در مراسم بازگشایی این زمین گلف در ژوئن ۲۰۱۶، حمایت خود از خروج انگلستان از اتحادیهٔ اروپا اعلام کرد. نه به این خاطر که برگزیت را برای آمریکا و متحدانش مفید می‌دانست بلکه به این خاطر که معتقد بود برگزیت، ممکن است موجب تضعیف پوند انگلیس شود و درنتیجه توریست بیشتری به زمین گلف او در اسکاتلند بیاید. این‌یک نشانه است که ترامپ حاضر است به خاطر منافع شخصی خود، یکی از مهم‌ترین متحدان آمریکا تضعیف شود.

بر اساس دو گزارش مالی از دارایی‌های ترامپ در سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶، (البته ممکن است دارایی‌های ترامپ بیش از آنچه در گزارش آمده باشد) ترامپ در رابطه با پروژهٔ خود در اسکاتلند، مالک و مدیر چندین شرکت است. بر اساس اطلاعات هر دو گزارش ترامپ بیش از ۴۷.۸۶ میلیون دلار حق امتیاز بابت پروژهٔ خود در اسکاتلند در طی دو سال گذشته پرداخت کرده است. ترامپ مطمئناً به خاطر سرمایه‌گذاری عظیم در این پروژه به کسب درآمد از آن ادامه خواهد داد. مسائلی که اشتغال آمریکا، منافع مشترک با دیگر کشورها و مبارزه با تروریسم را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

[۱] - concentric pressures