به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، پنتاگون که تلاش می کند به مدد هالیوود تصویری شکست غیرواقعی و افسانه ای از تفنگداران دریایی خود بسازد و نگران مخدوش شدن چنین تصویری است؛ با اعمال فشار و شکایت از سازندگان فیلم فیلم "نجواگران باد" با بازی نیکلاس کیج، صحنه ای که طی آن یک تفنگدار نیروی دریایی ملقب به دندانپزشک روی جنازه یک سرباز ژاپنی خم می شود و دندان طلای را می کند، راسانسور کردند.
فصل پنجم کتاب عملیات هالیوود به این موضوع اختصاص دارد. در این فصل آمده است:
- در فیلمنامه اصلی فیلم "نجواگران باد" با بازی نیکلاس کیج صحنه ای هست که طی آن یک تفنگدار نیروی دریایی ملقب به دندانپزشک روی جنازه یک سرباز ژاپنی خم می شود و دندان طلای جنازه را از دهانش خارج می کند که پس از آنکه فیل استراب و تفنگداران نیروی دریایی بخاطر آن شکایت کردند از فیلمنامه خارج شد.
فیل استراب (نماینده هالیوود در پنتاگون) با وی موافق بود و در پاسخش در 7 مارچ نوشت «دزدیدن دندان طلا؟ حتما باید حذف بشه.»
- صحنه دیگری از فیلمنامه که استراب و مورگان با آن موافق نبودند و گفتند که آنچه شخصیت اصلی فیلم یعنی سرگرد جو اندرز، با بازی نیکلاس کیج، مرتکب می شود یک جنایت جنگی است که در فیلمنامه اولیه، کیج با استفاده از اسلحه شعلهافکن سرباز ژاپنی زخمی را که میخواهد تسلیم شود میکشد. این صحنه بخاطر شکایت مورگان حذف شد.
- مورگان در یادداشتی در تاریخ 3 مارس به استراب نوشت «کشتن این مرد بالقوه یک جنایت جنگی است، و یک تفنگدار دریایی با تجربه میداند یک زندانی ژاپنی چقدر نادر و ارزشمند است.»
یکی از عوامل فیلم درباره صحنه شعلهافکن میگوید «ما خیلی سعی کردیم صحنهای در این راستا در فیلم داشته باشیم، که نشان بدهد اندرز خشمگین است و میخواهد ژاپنیها را بکشد. نمیخواستیم او را آدم مثبتی به تصویر بکشیم، میخواستیم نشان دهیم آدم صدمه خوردهای است.»
در هر فیلمی این تنش وجود دارد که سرانجام نظرات چه کسی ـ نویسنده، کارگردان و یا تولیدکننده ـ به پرده سینما راه خواهد یافت؟ اما هنگامی که پای ارتش در میان باشد نویسنده همیشه بازنده است.
نسخه پی دی اف فصل پنجم
متن ترجمه کامل فصل پنجم کتاب عملیات هالیوود
فصل پنجم
در فیلمنامه اصلی فیلم "نجواگران باد"[1]، که در سال 2002 توسط شرکت مترو گلدن مایر ساخته شد صحنه ای هست که طی آن یک تفنگدار نیروی دریایی ملقب به دندانپزشک، سینه خیز از میدان نبردی پر از جنازه سربازهای ژاپنی رد می شود. در فیلمنامه اصلی می خوانیم که «دندانپزشک روی جنازه یک سرباز ژاپنی خم می شود تا دندان طلای جنازه را از دهانش خارج کند. دندانپزشک انبرش را می چرخاند و تلاش می کند قطعه طلا را از درون دندان سرباز بیرون بکشد.»
دندانپزشک می گوید «بیا پیش بابایی».
اما این صحنه بسیار هولناک و ناخوشایند در فیلمی که به کارگردانی جان وو[2] و با بازی نیکلاس کیج، کریستین اسلیتر و آدام بیچ، ساخته شد وجود ندارد. زیرا پس از آنکه فیل استراب و تفنگداران نیروی دریایی بخاطر آن شکایت کردند از فیلمنامه خارج شد.
استراب پس از دریافت نسخه اولیه نجواگران باد در 28 ژانویه 2000 آن را برای کاپیتان مت مورگان رئیس دفتر ارتباطات سینمایی تفنگداران نیروی دریایی در لس آنجلس فرستاد. مورگان فیلمنامه را پسندید اما ایرادهای بزرگی نیز به آن وارد می دید.
مورگان در یادداشتی به تاریخ 3 مارچ 2000 به استراب درباره صحنه ای که «دندانپزشک قطعات طلا را از دندان اجساد بیرون میاورد» صحبت کرد.
مورگان می نویسد «این صحنه باید حذف شود. این کار خلاف اصول تفنگداران بوده و بیشتر از کسی سر میزند که به اجبار وارد ارتش شده باشد. تفنگدارها بطور داوطلب در ارتش ثبت نام می کنند. من توصیه می کنم این شخصیت ها اجساد را به دنبال اطلاعات یا غنائم جنگی بگردند؛ شمشیر، چاقو یا دوربین. غنیمت جنگی هم چندان مناسب نیست اما واقع گرایانه تر بوده تا این حد بیرحمانه نیست.»
استراب با وی موافق بود و در پاسخش در 7 مارچ نوشت «دزدیدن دندان طلا؟ حتما باید حذف بشه.»
چهار روز بعد مورگان نامه ای به ترنس چانگ، دستیار وو در امر تولید نوشت «شخصیت دندانپزشک رفتارهایی آشکارا مخالف اصول تفنگداران دریایی به نمایش می گذارد. در حقیقت مرتکب جرم هولناکی می شود. با اینکه اقرار می کنم جنگ پاسیفیک خشونت آمیز و بیرحمانه بود، اما نیازی نمی بینم یک تفنگدار دریایی را به مانند هیولا به تصویر بکشیم.»
در نسخه بعدی فیلمنامه در تاریخ 23 ژوئن 2000 صحنه مورد نظر و همچنین کل شخصیت دندانپزشک حذف شده بودند.
مورگان در مصاحبه ای در دفترش واقع در بلوار ویلشایر گفت «صحنه حذف شد. کاملاً از بین رفت».
جو باتیر و جان رایس فیلمنامه نویسان نجواگران باد تمام تلاش خود را کردند تا این صحنه در فیلم باقی بماند، اما مغلوب کارگردان، تفنگداران نیروی دریایی و استودیو شدند که می خواست تفنگداران را راضی نگه دارد. در نهایت نویسندگان کوتاه آمدند و صحنه را حذف کردند.
باتیر می گوید «آن صحنه از فیلم حذف شد. ترنس چانگ به ما گفت که "صحنه دندان کشیدن باید حذف شود. ما نامه مورگان را درباره هیولاوار بودن شخصیت دیدیم. گفتیم که به هرحال حقیقت دارد، اما در آخر مجبور شدیم کوتاه بیاییم و آن را از فیلمنامه بیرون کشیدیم. سعی کردیم آنها را متقاعد کنیم اما کار سختی بود چون مجبور بودیم رضایت تفنگداران دریایی و استودیو را به دست بیاوریم و استودیو هم می خواست همکاری تفنگداران را جلب کند.»
رایس درباره صحنه دندان کشیدن می گوید «آنها گفتند یک تفنگدار دریایی هیچوقت چنین کاری نمی کند. اما چه کسی می تواند به طور قطع چنین چیزی بگوید؟ بخش تفنگداران دریایی مشکل زیادی با این صحنه داشتند.»
چانگ می گوید «نیروها از این کارها می کردند. اما تفنگداران نمی خواستند ما یک تفنگدار را به این صورت به تصویر بکشیم.»
نجواگران باد شرح داستان رمزگویان[3] اما مبتنی بر حقایق تاریخی است. اما هنگامی که پنتاگون در نوشته شدن فیلمنامه دست دارد ـ حتی فیلمنامه های تخیلی ـ این سوال پیش می آید که برداشت چه کسی از تاریخ روایت می شود؟ طبق راهبردهای وزارت دفاع برای حمایت از فیلم «اثر باید تصویر معتبری از اشخاص حقیقی، مکان ها، عملیات های نظامی و رویدادهای تاریخی ارائه دهد. تصویرسازی های تخیلی باید تفسیر محتملی از زندگی، عملیات و سیاستهای نظامی ارائه دهند.»
اما علیرغم ادعای مورگان، مبنی بر اینکه جنایتی که دندانپزشک در فیلمنامه مرتکب می شود از تفنگداران دریایی سر نمی زند چنین وقایعی طی جنگ رخ می دادند. در حقیقت آرشیو ملی[4] آمریکا فیلمی از یک تفنگدار دریایی دارد که دندان طلایی را از دهان جسد یک سرباز ژاپنی بیرون می کشد.
هنگامی که از مورگان درباره روایتش از تاریخ تفنگداران دریایی سوال شد، وی تأیید کرد که تفنگداران طی جنگ چنین جنایاتی را مرتکب شده اند. مورگان می گوید هنگامی که با چانگ ملاقات کرد به وی گفت «بسیار خب. مشکل اینجاست که اگر به کتابهای مختلف درباره تفنگداران دریایی در زمان جنگ جهانی دوم نگاه کنید متوجه می شوید چنین چیزهایی اتفاق افتاده است. من می دانم که این مسائل اتفاق افتاده اند. جنایات هولناکی بویژه در ناحیه پاسیفیک رخ داد. و جریان از آنچه در اروپا اتفاق می افتاد متفاوت بود زیرا اینجا سفیدپوستها با سفیدپوست ها می جنگیدند و در پاسیفیک، سفیدپوستها با آسیایی ها می جنگیدند. و بنابراین چون ما شبیه همدیگر نیستیم کارهای غیرانسانی تری انجام می شد. این یک حقیقت است.»
وزارت دفاع و تفنگداران دریایی تنها افرادی نبودند که فیلمنامه نگرانیشان را برانگیخته بود. مورگان می گوید نخستین بار در سال 1999 هنگامی که مشاوره نظامی برای نمایش تلویزیونی محبوب walker, Texas ranger ارائه می داد، از طریق تماس تلفنی سراسیمه دستیار گیل آن هورد در یک شرکت فیلمسازی واقع در لس آنجلس از جریان فیلم مطلع شد.
دستیار می پرسد «ریپورتر ـ نشریه هالیوودـ را دیده ای؟» مورگان پاسخ می دهد که آن را ندیده است.
«جان وو می خواهد فیلمی درباره رمزگویان بسازد و فیلم درباره آدمهایی است که قرار است رمزگویان بکشند. رسوایی امیز است. باید جلویش را بگیرید».
مورگان از سراسیمگی تماسگیرنده متعجب شده بود. نخستین باری بود که درباره ساخته شدن فیلمی بر اساس رمزگویان میشنید؛ سرخپوستهای ناواجو که طی جنگ جهانی دوم به تفنگداران دریایی ملحق شدند و از زبان بومی خود به عنوان بخشی از زبان رمزی استفاده کردند که ژاپنیها هیچگاه موفق به رمزگشایی آن نشدند. دستیار هورد ماجرای فیلم را از مجله ریپورتر برای مورگان فکس کرد؛ طبق مقاله نیکلاس کیج نقش تفنگدار دریایی را بازی میکرد که به عنوان محافظ یک رمزگو انتخاب شده بود تا در صورت دستگیر شدن وی توسط ژاپنیها او را به قتل برساند.
هنگامی که مورگان به دفتر ارتباطات فیلمسازی تفنگداران دریایی در لسانجلس بازگشت با شرکت فیلمسازی هورد برای توضیحات بیشتر تماس گرفت و ملاقاتی را ترتیب داد.
مورگان با خنده میگوید «متوجه شدم گیل آن هورد یک پروژه مشابه درباره رمزگویان ناواجو دارد. و می گفتند "باید بهشون زنگ بزنی و بگی که نمی تونن این فیلم رو بسازن" و من هم می گفتم "اینجا مسئله متمم اول مطرحه. من نمی تونم همینطوری بهشون بگم که نه نمی تونید این فیلم رو بسازید."»
مورگان که یک تفنگدار دریایی صدیق و سختکوش است سعی نکرد ساخت فیلم را متوقف کند، در حقیقت هرگز چنین مسئله ای مطرح نبود. اما بدش نمی آمد تغییراتی را در فیلمنامه پیشنهاد بدهد تا تفنگداران دریایی به گونه ای مثبت تر نسبت به نسخه اولیه فیلمنامه به تصویر کشیده شوند.
صحنه دیگری از فیلمنامه که استراب و مورگان با آن موافق نبودند جنایت جنگی بود که شخصیت اصلی فیلم یعنی سرگرد جو اندرز، با بازی نیکلاس کیج، مرتکب می شد. در فیلمنامه اولیه، کیج با استفاده از اسلحه شعلهافکن سرباز ژاپنی زخمی را که میخواهد تسلیم شود میکشد. اما صحنه بخاطر شکایت مورگان حذف شد.
مورگان در یادداشتی در تاریخ 3 مارس به استراب نوشت «کشتن این مرد بالقوه یک جنایت جنگی است، و یک تفنگدار دریایی با تجربه میداند یک زندانی ژاپنی چقدر نادر و ارزشمند است.»
مورگان نگرانیاش را با چانگ در میان گذاشت و این صحنه هم از فیلمنامه حذف شد. وی میگوید «در آخر جان وو هم از آن صحنه خوشش نیامد و در نتیجه حذف شد.»
یکبار دیگر فیلمنامه نویسها تلاش کردند اثر اولیه خود را حفظ کنند اما در نهایت مجبور شدند تسلیم فشارهای تفنگداران دریایی و کارگردان شوند.
باتیر درباره صحنه شعلهافکن میگوید «ما خیلی سعی کردیم صحنهای در این راستا در فیلم داشته باشیم، که نشان بدهد اندرز خشمگین است و میخواهد ژاپنیها را بکشد. نمیخواستیم او را آدم مثبتی به تصویر بکشیم، میخواستیم نشان دهیم آدم صدمه خوردهای است.»
چانگ میگوید او و جان وو از این صحنه متنفر بودند زیرا «خیلی بیرحمانه بود. بعدها مخاطب دیگر نمیتوانست با اندرز همذاتپنداری کند.»
در هر فیلمی این تنش وجود دارد که سرانجام نظرات چه کسی ـ نویسنده، کارگردان و یا تولیدکننده ـ به پرده سینما راه خواهد یافت؟ اما هنگامی که پای ارتش در میان باشد نویسنده همیشه بازنده است.
باتیر میگوید «هرکسی هدفی دارد. در حقیقت نوعی هنر مشارکتی است؛ نویسنده و کارگردان و استودیو و در این مورد USMC[1] هرکدام نظرات خود را دارند و مصالحه میکنند.»
ارتش میخواست صحنهای که اندرز دستور مستقیم دریافت میکرد در صورت خطر دستگیری رمزگوی ناواجو را به قتل برساند نیز حذف شود. نبرد بر سر این صحنه هفتهها ادامه داشت، گرچه مانند صحنههای حذف شدهای که جرائم و جنایات جنگی توسط تفنگداران دریایی را به تصویر میکشیدند این صحنه هم بر اساس حقایق تاریخی بود. اما یکبار دیگر برداشت USMC از تاریخ با برداشت فیلمنامه نویسان در تضاد بود، با این تفاوت که این مرتبه نه تنها خود رمزگویان بلکه کنگره آمریکا هم از فیلمنامه حمایت کردند.
صبح روز 26 جولای 2001، باران شدیدی در واشنگتن میبارید. لیموزینهای مشکی جلوی ساختمان کاپیتول[2] میایستادند و هنگامی که مهمانان برجسته از صف طولانی لیموزین ها پیاده می شدند چترهای مشکی بالای سرشان باز می شد و آنها با شتاب به داخل ساختمان می رفتند؛ سناتورها، بازیگران سینما و مقامات ارشد نظامی جزو مهمانان بودند. حتی رئیس جمهور جرج بوش هم در مراسم حضور داشت. اما ستارگان اصلی آن روز چهار رمزگوی ناواجوی پیر بودند، تفنگداران دریایی سابق که سالها پیش به پیروزی آمریکا در جنگ پاسیفیک کمک کردند. ژاپنی ها هرگز نتوانستند این رمز را بشکنند و پس از جنگ یک ژنرال آمریکایی گفت اگر بخاطر رمزگویان ناواجو نبود تفنگداران دریایی هرگز نمی توانستند در نبرد ایو جیما پیروز شوند. این رمز آنقدر محرمانه بود که ارتش تا سال 1969 وجود آن را فاش نکرد.
و اکنون پس از این همه سال، رمزگویان قرار بود طی مراسمی مدال طلای کنگره ـ بالاترین مدال افتخار کشور برای افراد غیرنظامی ـ را دریافت کنند.
فیلمنامه نویسان باتیر و رایس هم که فیلمبرداری فیلمشان چندی پیش در هاوایی به پایان رسیده بود در مراسم حضور داشتند و چند ردیف عقب تر از ردیف نخست نشسته بودند. این مراسم اهمیت زیادی برای آنها داشت و تناقض موقعیت هم از نظرشان دور نمانده بود. آنها سر یک موضوع کلیدی با پنتاگون به مشکل برخورده بودند؛ یعنی دستور مستقیم به تفنگداران دریایی که از رمزگویان محافظت می کردند مبنی بر کشتن ناواجوها در صورت خطر دستگیری. پنتاگون میگفت این مسئله حقیقت ندارد اما کنگره معتقد بود صحت دارد.
باتیر میگوید «داستان ما از خیلی جهات به این مسئله بستگی دارد. اما تفنگداران دریایی میگفتند چنین اتفاقی هرگز نیفتاده و اصرار داشتند که فیلمنامه تغییر کند. هیچ مدرک مستندی که ثابت کند چنین دستوری داده شده است وجود نداشت.» مورگان میگفت «واقعیت ندارد.»
در آخر آلن روزنویگ و تریسی گراهام رایس که پروژه را به متروگلدنمایر آورده بودند پذیرفتند که برای دریافت همکاری ارتش لحن داستان را کمی ملایمتر کنند.
یکی از منابع نزدیک به فیلم میگوید «فیلمسازها مجبور شدند فیلمنامه را تغییر دهند. در نهایت در فیلم دستور کشتن بطور تلویحی داده میشود نه مستقیم. وزارت دفاع اجازه نمیداد آنها از کلمات "کشتن" یا "دستور" استفاده کنند.»
اما باتیر و رایس موارد زیادی در اسناد تاریخی یافته بودند که از روایت آنها از ماجرا حمایت میکرد. علاوه بر این پنتاگون از کجا میتوانست بداند 50 سال پیش دستورات چطور در میدان نبرد داده میشدند؟»
رایس میگوید «ما احساس میکردیم این مسئله حقیقت دارد. پنتاگون هم نمیتوانست مطمئن شود، اما از آنجا که میدانستند نمیتوانیم چیزی را ثابت کنیم، میخواستند قضیه را انکار کنند.»
چانگ هم معتقد بود این قضیه صحت دارد «تمام فیلم بر اساس این فرضیه بنا شده بود. ما با رمزگوها صحبت کردیم و آنها گفتند که صحت دارد. چرا باید به من دروغ بگویند؟ اما من موقعیت تفنگداران را هم درک میکنم.»
طی سالها بسیاری از رمزگویان گفتهاند که از دستور برای کشتناشان مطلع بودهاند.
جان براون جونیور که یکی از بیست و نه رمزگوی اصلی بود به ریدرز دایجست گفته بود که میدانست اگر در خطر اسیر شدن به دست دشمن قرار میگرفت کشته میشد. او میگوید «تفنگدارها دستور داشتند اگر دستگیر شدیم شلیک کنند. بالاخره جنگ بود و ما هم موظف بودیم.»
کارل گورمان، قدیمیترین رمزگوی تفنگداران که در سال 1998 در سن 90 سالگی درگذشت نیز این مسئله را تصدیق کرد. گورمان دو سال پیش از مرگش در مصاحبهای با هری اسمیت در CBS Evening News درباره تجربهاش طی جنگ گفت «دستور داده شده بود که اگر کسی از رمزگوها توسط دشمن دستگیر شد آنها را بکشند.»
باتیر و رایس حرف منابع ناواجویی خود را باور داشتند و داستان را بر اساس عذاب وجدانی نوشتند که یک تفنگدار به هنگام دریافت دستور کشتن همقطار خود با آن مواجه میشود. آنها نخستین نسخه فیلمنامه را در یک جولای 1999 به پایان رساندند و آن را به تهیهکنندگان در متروگلدنمایر دادند.
در نسخه اولیه فیلمنامه، یک سرگرد تفنگداران دریایی به کلنل جان اندرز که نقش وی را نیکلاس کیج ایفا میکرد دستور مستقیم میدهد که «ما نمیتوانیم ریسک افتادن رمزگویان به دست دشمن را بپذیریم. اگر این احتمال وجود دارد که دستگیر شود، رمز مهمتر از آدمش است. و اگر چنین موقعیتی پیش آمد باید کلکش را بکنی.»
اما پذیرفتن این مسئله که به تفنگداری دستور کشتن تفنگدار دیگر داده شود برای USMC دشوار بود. باتیر میگوید «تهیهکنندگان با ما تماس گرفتند. فکر میکنم ترنس چانگ بود که گفت "ما باید کمی طرز بیان صحنه داده شدن دستور را عوض کنیم". گفت تفنگداران با صراحت دستورات داده شده مشکل دارند. آنها در حقیقت وجود چنین دستوراتی را انکار کردند. پنتاگون درخواست کرد نوع بیان تغییر کند و خیلی صریح نباشد، و این کلمات بیان نشوند. ما یادداشتهایی از کلنل مت مورگان دریافت کردیم. تفنگداران دریایی هم میخواستند این تغییرات صورت بگیرد.»
پس از مذاکرات طولانی مدت تهیهکنندگان پذیرفتند که فیلمنامه را تغییر دهند بصورتی که دستور کشتن رمزگویان در صورت دستگیری بطور تلویحی، نه مستقیم، داده شود.
در نسخه نهایی فیلمنامه در تاریخ 4 می 2000، در صحنهای که سرگرد USMC به کلنل اندرز دستوراتش را میدهد دیالوگ تغییر کرد و سرگرد میگوید «سروان. چیزی که میخوام بهت بگم نباید از این اتاق بیرون بره. تحت هیچ شرایطی نباید بگذاری رمزگو دست دشمن بیفته. مأموریت تو محافظت از رمز هست، به هر قیمتی شده. میفهمی؟»
بدین ترتیب دستور بطور تلویحی داده میشود؛ کلمات "دستور" و "کلکش را بکن حذف" شده بودند.
با این وجود، نویسندگان با اینکه نمیتوانستند بطور مستقیم این مسئله را بیان کنند، خوشحال بودند که پنتاگون اجازه داد دستور کشتن رمزگویان را بطور تلویحی در فیلم بگنجانند.
رایس میگوید «اگر نمیتوانستیم بطور غیرمستقیم بگوییم که محافظان دستور قتل رمزگوها را داشتهاند یا باید از جای دیگری جز ارتش کمک دریافت میکردیم یا از ساخت آن منصرف میشدیم. اما توانستیم این کار را بکنیم»
با اینکه باتیر و رایس مجبور شدند تغییرات درخواستی پنتاگون را اعمال کنند، معتقدند یکپارچگی فیلم حفظ شده است.
رایس معتقد است «یکپارچگی فیلم حفظ شد و لطمه ای هم به آن نخورد. من فکر میکنم بیان غیرمستقیم این مسئله از ما نویسندگان بهتری ساخت. البته پنتاگون سعی نداشت به ما کمک کند ولی در نهایت کارشان به نفع ما تمام شد.»
باتیر خوشحال بود که پنتاگون تغییرات بیشتری را درخواست نکرد: «ما خوشحال بودیم که این تمام چیزی بود که آنها می خواستند.»
21 دسامبر 2000 بیل کلینتون لایحهای را امضا کرد که به رئیسجمهور اجازه میداد مدال طلای کنگره را به 29 رمزگوی ناواجوی اولیه و مدال نقره را به بیش از 400 رمزگوی دیگر تقدیم کند.
و در روز 26 جولای 2001، در حالیکه صدای رعد و برق در کنگره میپیچید، باتیر و رایس شاهد ارائه مدالهای افتخار توسط جرج بوش به چهار رمزگوی اولیه باقیمانده بودند. یکی از این رمزگوها جان براون بود که میگفت محافظش دستور داشت در صورت خطر دستگیری، وی را به قتل برساند.
بوش هنگامی که مدالها را میداد گفت «امروز ما به این تفنگداران دریایی استثنایی افتخاری را میدهیم که سالها پیش آن را بدست آوردند.»
لایحه بسیار صریح و واضح بود «برخی رمزگویان توسط تفنگداران دریایی محافظت میشدند که نقشاشان کشتن آنها در صورت خطر دستگیری توسط دشمن بود.»
رایس و باتیر به خوبی آگاه بودند در لایحهای که کنگره تصویب کرد و به بوش اجازه میداد به رمزگویان مدال افتخار بدهد، از همان نوع بیانی استفاده شده است که پنتاگون آنها را مجبور کرد از فیلمنامه حذف کنند؛ یعنی دستور کشتن رمزگویان در صورت دستگیری.
رایس میگوید «موقعیت طعنهآمیزی بود.»
گرچه تفنگداران همچنان معتقدند چنین دستوری هرگز داده نشده است، و سعی دارند کنگره را متقاعد کنند واژگان لایحهای را که طبق آن به رمزگویان مدال افتخار داده شد تغییر دهد.
[1] . wind talker که در ایران با عنوان نجواگران باد شناخته شده است
[2] . John Woo
[3] . Code Talker: افرادی که می توانند به زبان رمزی صحبت کنند. معمولاً به سرخپوستهایی اطلاق می شد که به عنوان تفنگدار دریایی ارتش آمریکا خدمت کرده و وظیفه اشان انتقال اطلاعات فنی محرمانه بود.
[4] . National Archive