به گزارش مشرق، «امیر استکی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
یک مقام انگلیسی که نامش فاش نشده است، به جناب روحانی قول داده از بازگشایی مجدد برجام توسط ترامپ جلوگیری کند. این را جناب واعظی در جمع اعضای فراکسیون مستقلین ولایی مجلس گفته است و آقای ایمنآبادی، نماینده مردم شهر رشت که اخیرا جشن تولد ۲ سالگی صفحه اینستاگرامش را گرفته است(!) هم آن را برای رسانهها نقل کرده است. جناب ایمنآبادی قطعا ناشیگری کردهاند. اینکه حرفهای اینچنینی که از ۱۰۰ کیلومتری هم معلوم است برای چه منظوری گفته شدهاند را به رسانهها بکشند، یعنی تشت رسوایی دولت تدبیر و امید را از بام بر زمین انداختن!
به نظر میرسد «قول» در سیاست خارجی کشور ما و خاصه در داستان درازدامن هستهای، کمکم نقشی محوری پیدا کند. نقش محوری البته نه برای پیشبرد امور بلکه برای تخدیر عقول! این دست قول و قرارها و اطمینان دادنها و «این تن بمیره» گفتنها را از ابتدای چالش هستهای کشور بسیار مشاهده کردهایم.
شاید به خاطر داشته باشید که البرادعی اطمینان داده بود تعلیق مد نظر آژانس صرفا قطع گازدهی به سانتریفیوژهاست و بر همین اساس مذاکرهکنندگان آن موقع و شخص رئیسجمهور وقت هم تعلیق غنیسازی را براساس چارچوبی که آژانس تعریف کرده بود میپذیرند و وقتی سر حساب میشود، میبینند خبری از صِرف قطع گازدهی نیست و باید ساخت و مونتاژ و تحقیق و توسعه سانتریفیوژها را هم متوقف کنند تا مراد اروپاییان و آمریکا از تعلیق غنیسازی برآورده شود.
من قول میدهم اول من دندان عقلم را بدون بیحسی بکشم و تو هم قول بده که بعد از آن برایم بستنی بخری که درد دندانم را کمتر احساس کنم. این به نظر نگارنده خلاصهای طنزآمیز از کل ماجرای برجام است. در این لطیفهای که تعریف کردیم هم، یک طرف قول و قرار مذکور باید ابتدا یک کنش برگشتناپذیر کاملا مشخص را انجام دهد و پس از آن طرف دوم باید یک کنش قابل تفسیر و بدون حدود مشخص را انجام دهد.
در زندگی روزمره ما همواره هنگام معاملات به دنبال سازوکارهایی هستیم که تعهدات متقابل به شکل همزمان و با تضمینهای عینی و قابل احصا انجام شود. اگر معاملات مدتدار انجام میدهیم ریسک ناشی از زمانبندی تعهدات طرف مقابل را در معامله لحاظ میکنیم و اگر جز این کنیم، انتظار پایبندی به اصول اخلاقی از جانب طرف مقابلمان به یک نقطه ضعف و یک ضمانت غیرقابل احصا فروکاسته میشود. در عرصه جهانی و در جایی که همه بازیگران آن به بیاهمیت بودن اصول اخلاقی در آن اذعان دارند، موکول کردن تعهدات در روابط بینالملل به قول و قرار و امید به رفتار اخلاقی، نهتنها فضیلت نیست بلکه عین خریت خواهد بود.
در معاملات و قراردادهای بین کشورها همه چیز را مکتوب و غیرقابل تفسیر میکنند تا راه را بر بدعهدی ببندند. اما وقتی در یک معاهده چندجانبه و بسیار پیچیده، راه برای تفسیر تعهدات طرفهای مقابل ما باز باشد و تعداد قابلتوجهی از مسائل حساس بدون تعیینتکلیف و صرفا بر مبنای تضمین شفاهی و «قول» طرف اصلی مذاکرهکننده رها شود، آنگاه سخن گفتن از بدعهدی طرف مقابل در فردای عملی شدن تعهدات ما، بیشتر به ناله و استغاثه ملتمسانه شبیه خواهد بود تا فعالیت دیپلماتیک.
اینکه ما به هر قیمتی به دنبال منعقد شدن سریعالسیر یک معاهده باشیم، باعث میشود از نقاط حساسیتبرانگیز به راحتی گذر کنیم و در جایی که سرعت برای ما معتبرتر از دقت و ماحصل نهایی باشد، آنگاه به ورطه خوشبینی اخلاقی آن هم در صحرای برهوتی که اخلاق در آن راهی ندارد، خواهیم افتاد.
این درست اتفاقی است که در جریان برجام برای کشور ما افتاده است. دولت روحانی و تیم مذاکرهکنندهاش به دنبال حصول سریع به توافق هستهای با کشورهای ۱+۵ بودند؛ سرعتی که برای بازی کردن نقش منجیان ایرانزمین و فروختن فخر گذر دادن کشور از یک بحران خطرناک، برای امیدورزان و معتدلان بسیار حیاتی بود. در اصل برای جناب روحانی و نخبگان همراهش آنچه بیش از هر چیز دیگر موضوعیت داشت، مصارف داخلی برجام بود.
واقعیت برجام و دستاوردهای انضمامی آن و تعهداتی که به کشور به واسطه آن تحمیل میشد برای آنان در درجه دوم اهمیت قرار داشت. خاصه اینکه به مدد محرمانگی پارهای از تعهدات و با تکیه بر جریان رسانهای زنجیرهای حامی و نانخور خود بهراحتی میتوانستند تا مدتهای مدید، کلاغی که از شکارگاه برجام صید کرده بودند را به عنوان ققنوس تازه متولد شده فصلی نو برای ملک و ملت، رنگ کنند و به خورد ذهن ملت بدهند.
اما این روزها روزهایی نیست که دیگر بشود حقایق را از ملت کتمان کرد و حالا تقریبا همه متوجه شدهاند که سوغات برجام، آنچنان هم که ادعا میشده، چشمگیر و بهدردبخور نیست و ماحصل آن با عدم قطعیتهای زیاد و الا و لابدهای بیشمار همراه است. در جریان مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵، تیم ایرانی خواستار آن شده بود که قانون تحریمها موسوم به ISA (داماتوی سابق) در دوره اجرای برجام تمدید نشده یا دستکم مفادی از این قانون که مغایر تعهدات آمریکا در برجام است، لغو شود. آمریکاییها به لطایفالحیلی مانع آن شدند که این موضوع در متن برجام قید شود.
طرف ایرانی هم تنها به قول شفاهی جانکری برای رعایت این ملاحظه اکتفا کرد. با این حال اما آبان ۹۵ تحریمهای ISA برای یک دوره ۱۰ ساله تمدید شد! تحریمی که نقض صریح برجام بود و البته با اعتراف تلخ محمدجواد ظریف در کمیسیون امنیت ملی همراه شد. پس از تصویب این قانون، ظریف در جلسهای در کمیسیون امنیت ملی اعتراف کرد در جریان مذاکرات موضوع تمدید تحریمهای ISA مطرح شد اما او اشتباه کرد که عدم تصویب این قانون را در متن توافق نگنجاند و صرفا به قول جانکری اعتماد کرد. (وطن امروز/۳ مهر۹۶)
جناب رئیسجمهور اخیرا اعلام کردهاند مذاکره با آمریکا اتلاف وقت است، اگرچه چند سال مذاکره و آوردن این دستاورد هیچ، خسارت بزرگی است و این فهم جناب روحانی نیز حکم نوشداروی بعد از مرگ سهراب است اما باز جای امیدواری بود این درسی شود که به قول و قرار مکتوب طرف مقابل اعتماد نکنند چه رسد به شفاهیاتی که در ادبیات عامیانه اینگونه تعریف شده است که «حرف باد هواست».
اما حالا سخن گفتن از قول و قرارهای جدید که یک مقام مجهول الاسم انگلیسی به رئیسجمهور داده است، آن هم توسط یکی از نزدیکان مسوول در دفتر رئیس محترم جمهور و در جمع نمایندگان فراکسیونی همسو با دولت، بیش از آنکه یک خبر واقعی و انضمامی از پیشرفت کار ملت در این زمینه باشد، دلخوشکنکی است برای سرگرم کردن مستقلین ولایی. کسانی که برجام را ۲۰ دقیقهای تصویب کردند و برای صفحه اینستاگرامشان جشن تولد میگیرند، با کمتر از این هم راضی خواهند شد.
اگر نه برای آنانی که تا حدود کمی هم در باغ واقعیات غیرقابل انکار باشند، قول یک مقام انگلیسی به رئیسجمهور از بیارزشترین آن چه که تصورش را بتوان داشت، بیارزشتر خواهد بود.