به گزارش مشرق، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «حسین کنعانیمقدم» نوشت:
قدس نخستین قبله مسلمین و نماد آرمان فلسطین است و از حدود ۷۰ سال پیش که فلسطین در اشغال صهیونیستهاست، یهودیسازی و حفاری باهدف تخریب مسجدالاقصی و اشغال کامل شهر قدس را در دستور کار خود قرار دادهاند. کنگره آمریکا هم در راستای معاونت در این هدف شوم در سال ۱۹۹۵، انتقال سفارت این کشور به قدس را تصویب کرد ولی رؤسای جمهور آمریکا در تمام این سالها، بنا به دلایلی همچون واهمه از واکنش کشورهای اسلامی و تبعات دیپلماتیک و بینالمللی، این اقدام را به تعویق انداختند؛ بهاینترتیب که «بیل کلینتون»، «جورج بوش» و «باراک اوباما»، هر شش ماه یکبار، اجرای این مصوبه را به عقب انداخته و مترصد فرصتی برای اجرای آن بودند.
«دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا اما علیرغم مخالفتهای گسترده، قدس را بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت و دستور اجرای آن را صادر کرد. ترامپ مدعی است برای ایجاد صلح چنین تصمیمی گرفته، درحالیکه کاخ سفید با زمینهچینی برای انتقال سفارتخانهاش از تلآویو به قدس بهصورت رسمی، قطعنامههای ۲۵۲،۲۹۸ و ۴۷۸ سازمان ملل را نقض کرده است.
بااینحال، امضای ترامپ پای حکم انتقال سفارت آمریکا به قدس، از جهات بسیاری به مفهوم «امضای پایان اسرائیل» است چراکه در این سالها، عجز تانکها و سلاحهای صهیونیستها در مقابل مقاومت مردم فلسطین، باعث شد تا رؤیای «اسرائیل، از نیل تا فرات» با نام «خاورمیانه جدید» که داعش مجری آن بود، با سقط این فرزند نامشروع به تاریخ بپیوندند. صهیونیستها که قصد داشتند با جنگ طایفهای، توجه مسلمانان را از آرمان فلسطین دور کنند، در هفته وحدت، فلسطین را بار دیگر به مسئله شماره یک کشورهای اسلامی تبدیل کردند و آمریکا هم با این تصمیم نابخردانه، یک گام بلند در راستای نابودی اسرائیل برداشت.
نکته مضحک ماجرا اینجاست که برخی کشورهای مرتجع و در رأس آنها عربستان سعودی که کسوت «احیاگری» برای پیکر نیمهجان صهیونیستها را بر تن دارند، راهبرد جدید کاخ سفید را «اقدامی خطرناک» خوانده و بهاصطلاح، به آمریکا در این خصوص هشدار دادهاند؛ هشداری که به قول یکی از کارشناسان عرب، بیشباهت به جملات تحذیری روی پاکتهای سیگار نیست ! وابستگان و دستنشاندههای واشنگتن در منطقه که امروز ژست نگرانی و دغدغهمندی برای قدس شریف گرفتهاند، همانهایی هستند که هیچ هنری جز ارسال کفن برای مردم مظلوم غزه دراثنای جنگ گروههای مقاومت با صهیونیستها نداشته و همواره بازیگر نقش اول سریال «سازش» با اسرائیل بودهاند. آمریکا با تشویق برخی اعراب جاهلی عصر حاضر، ابتدا عربستان را به سمت عادیسازی روابط با تلآویو سوق داد، سپس برای برندگان مسابقه ایجاد رابطه دیپلماتیک با صهیونیستها جوایز متعددی در نظر گرفت و حالا کار بهجایی رسیده که عربستان و همپیمانانش برای مغازله و معاشقه پنهانی و آشکار با اسرائیلیها از یکدیگر سبقت میگیرند!
بسیار طبیعی است که پس از کرنش برخی کشورهای بهاصطلاح اسلامی در مقابل خواستههای آمریکا و سریال و مسابقهای که به راه انداختند، ترامپ خیالش از بابت بخشیدن یکی از مقدسترین مکانهای اسلامی به صهیونیستها راحت باشد. طرحی که آمریکا برای یهودیسازی قدس شریف در نظر دارد با اغوای دولتهای اسلامی آغاز میشود و چنانچه در گام نخست، این طرح موفق شود، به سراغ گام بعدی که تغییر بافت قدس شریف و صهیونیستی کردن کامل آنجاست خواهند رفت. میتوان گفت جسارت ترامپ، نوعی مزاجسنجی دولتهای عربی- اسلامی است تا میزان عکسالعمل آنها را نسبت به این خط قرمز تنشزا بسنجد ولی شواهد و قرائن نشان میدهند که واکنش ارتجاع عرب به این موضوع، صوری و با هماهنگی با کاخ سفید صورت گرفته است.
از سوی دیگر، آنچه تصمیمسازان آمریکایی آن را محاسبه نکرده و هیچ درکی از میزان و ابعاد آن ندارند، حساسیت فوقالعاده بالای ملتهای مسلمان در برابر خیانت به آرمان قدس شریف است. به گمان استراتژیستهای آمریکایی، نظر مردم برخی کشورهای مسلمان که تحت حکومت حاکمان خودفروخته هستند، تابعی از رهبرانشان است، درحالیکه تجربه نشان داده مسلمانان در برابر اعلام جنگ آمریکا به منطقه چه در قالب ایجاد داعش و چه در پوشش به رسمیت شناختن پایتخت موهوم صهیونیستها، ساکت نخواهند نشست و این رویکرد احمقانه نتیجه عکس خواهد داشت. بهبیاندیگر، دوئل صهیونیستها و آمریکاییها برای آزمودن بختشان اینبار در قدس، عبور از خط قرمزی است که بیشک انتفاضههای بعدی را به همراه خواهد داشت و تهدیدی که رهبران رژیم کودکش اسرائیل با همراهی آمریکا به وجود آوردهاند، اکنون به یک فرصت بزرگ برای بازگشت فلسطین به صدر اولویتهای جهان اسلام تبدیلشده است.
باید به این نکته نیز اشاره کرد که عجله ترامپ برای اعلام قدس بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی، به مفهوم استیصال وی و شکستهایی است که آمریکا در سالیان اخیر متحمل شده است؛ چراکه آمریکا هیچگاه در شرایطی اینچنین مضمحل و ناتوان در منطقه غرب آسیا نبوده و وی با این اقدام، کوشید تا شاید خود را از بنبستی که در آن قرارگرفته، خارج کند. ترامپ به نمایندگی از هیئت حاکمه آمریکا در حالی میخ دیگری بر تابوت رژیم صهیونیستی کوبید که هیچ طرح و ابتکار عملی برای جلوگیری از موج خشم ملت فلسطین و مقاومت ندارد و چاره را در فرار روبهجلوی ناشیانه دیده است.
گفتگوهای بهاصطلاح صلح از سوی گروههای مقاومت رد شده و راهحل آمریکا که مبتنی بر به رسمیت شناختن دو دولت فلسطینی و صهیونیستی – موسوم به ابتکار عمل دو دولتی- نیز بارها مورد مخالفت فلسطینیها قرارگرفته است؛ از سوی دیگر، طرحهای آمریکایی در به راه انداختن جنگ نیابتی در یمن، عراق و سوریه نیز با ناکامی تاریخی مواجه شده، لذا سیاستمداران آمریکایی، شانس خود را یکبار دیگر با اعطای یک امتیاز خیالی به تیم بازنده رهبران اسرائیل آزمودند تا سرپوشی بر عجزشان باشد.
به تعبیر رهبر معظم انقلاب در جمع میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، اینکه آنها ادعا میکنند قدس پایتخت رژیم صهیونیستی است، «از عجز و ناتوانی آنهاست. در مسئله فلسطین، دست آنها بسته است و نمیتوانند اهدافشان را پیش ببرند». بنابراین، انتقال سفارت آمریکا به قدس، نهتنها بر مسئله قدس شریف و آرمان «فلسطین، از نهر تا بحر» سایه نینداخته، بلکه خون تازهای به رگهای جهان اسلام تزریق کرد و باعث شد که انتحار و سقوط آزاد ترامپ، نابودی رژیم صهیونیستی را تسریع کند.