نویسنده با وام‌گرفتن از فضای مخاطبانش در شبکه‌های اجتماعی دست به نوشتن داستان بلندی ‌زده تا باز هم سلیقه آنها را تأمین کند، در صورتی‌که این مساله در واقع نوعی خیانت به سلیقه مخاطبان است.

گروه فرهنگ و هنر مشرق - پرفروش ‌بودن برای هر کالایی، در صورت عرضه صحیح، یک مزیت به‌شمار می‌آید که نشان از اقبال مخاطب به آن کالا دارد؛ موضوعی که بسیاری را برای تهیه یک محصول ترغیب می‌کند و عرضه‌کنندگان نیز از این مساله به نفع تبلیغ کالای خود بیشترین بهره‌برداری را می‌کنند تا بتوانند به جذب مشتری بیشتر نائل آیند اما در برخی محصولات اعم از محصولات فرهنگی گاهی پرفروش ‌بودن گزاره‌ای مثبت تلقی نمی‌شود و از سوی برخی، میزان فروش خوب یک محصول فرهنگی (فیلم، کتاب و موسیقی) نه‌تنها به‌عنوان نماد موفقیت برای آن محصول ذکر نمی‌شود، بلکه گاهی حمل بر سخیف و کم‌ارزش بودن یک محصول می‌شود و از این طریق بر آن محصول فرهنگی و خالق آن می‌تازند تا موفقیت آن را زیر سؤال ببرند.

البته بهترین راه برای داوری در رابطه با یک اثر فرهنگی، بررسی و روبه‌رو شدن با آن است تا از این رهگذر بتوان اظهار نظر دقیقی درباره کیفیت و احیاناً عوامل مؤثر بر پرفروش ‌بودن آن اثر داشت.

رمان «قهوه سرد آقای نویسنده» اثر روزبه معین یکی از آثاری است که در یک آغاز پرسروصدا توانست توجه طیف وسیعی از اهالی ادبیات و مخاطبان این حوزه را متوجه خود کند و در همان آغازین روز انتشار و جشن امضا، در کانون توجه قرار گیرد. این رمان در روز اول توانست تمام نسخه‌های چاپ اولش را به فروش برساند و به چاپ دوم برسد. این موضوع در نوع خود یک رکورد محسوب می‌شد و در روزگاری که شمارگان کتاب‌ها به ۵۰۰ نسخه رسیده، این میزان اقبال در نوع خود شگفت‌انگیز بود.

اتفاقی که سبب شد سیل مخاطبان برای تهیه این رمان به‌سوی کتابفروشی‌ها روانه شوند. در فاصله کوتاهی در نمایشگاه کتاب تهران نیز صف طویل مخاطبان برای گرفتن کتاب از دست نویسنده تشکیل شد و چاپ‌های بعدی کتاب دست‌به‌دست می‌شد. کتابی که هنوز اظهارنظرهای دقیقی پیرامون آن وجود نداشت و کارشناسان و فعالان حوزه کتاب بر این باور بودند این اقبال به‌خاطر شهرت نویسنده در شبکه‌های اجتماعی است و بزودی فروکش خواهد کرد اما روزبه‌روز شاهد افزایش فروش این کتاب بودیم و در طرح‌های تشویقی از جمله «تابستانه کتاب» یا «پاییزه کتاب» صدرنشین لیست فروش بود و سهم بالایی از فروش را به خود اختصاص داد. تا جایی که تا روزهای پایانی سال ۹۶ این کتاب بیش از ۵۰ مرتبه تجدید چاپ شد و یکی از آثار پرفروش در بازار کتاب است و بهتر است لقب پرفروش‌ترین کتاب سال ۹۶ را به این اثر اختصاص داد.

به همین سبب سراغ رمان «قهوه سرد آقای نویسنده» رفتیم تا سر این میزان از توجه را کشف کنیم. نخستین مساله‌ای که در مواجهه با این اثر چشمگیر است، نثر و زبان آن است. نثری که بشدت محاوره و به تعبیری شبکه اجتماعی‌زده محسوب می‌شود و لفظی مناسب این کتاب است. به‌نظر می‌رسد نویسنده با وام‌گرفتن از فضای مخاطبانش در شبکه‌های اجتماعی دست به نوشتن داستان بلندی ‌زده تا باز هم سلیقه آنها را تأمین کند، در صورتی‌که این مساله در واقع نوعی خیانت به سلیقه مخاطبان است و نه‌تنها رشد و ارتقایی در سلیقه آنها به‌واسطه این ادبیات رخ نمی‌دهد، بلکه مسیر روبه‌رو شدن به ادبیات فارسی را نیز بر آنها ناهموار می‌کند.

نثری که حتی گاهی نشان از تسلط‌ نداشتن نویسنده بر زبان دارد و گاهی عباراتی به چشم می‌خورد که نشانگر ناتوانی نویسنده در رویاروشدن با زبان است.

قصه‌های کوتاه و بی‌ارتباط با خط اصلی قصه، دیگر نکته‌ای است که نشان می‌دهد باز هم نویسنده همچنان تحت تأثیر فضای شبکه‌های اجتماعی است و تصور می‌کند همچنان قرار است مخاطبان شبکه‌های اجتمای خواننده‌های او باشند؛ در صورتی که با انتشار یک کتاب دایره مخاطبان جدی‌تری به جمع مخاطبان اضافه می‌شود و در صورتی‌که سلیقه و خواست آنها تأمین نشود، تا همیشه نسبت به نام آن نویسنده بدبین می‌شوند.

قصه‌هایی که به‌تنهایی شاید قصه‌های کوتاه جذابی باشد که برای چند ساعت لایک‌هایی جمع کند اما وقتی در یک کل واحد به نام رمان قرار می‌گیرد، نه‌تنها مورد اقبال قرار نمی‌گیرد، بلکه بودن آن در خط سیر داستان همچنان ابهام‌برانگیز است.

از این حیث، رمان «قهوه سرد آقای نویسنده» تا حوالی صفحه ۳۰ در فضایی قرار دارد که ارتباط چندانی با خط کلی روایت ندارد و حذف آن لطمه‌ای به اصل کتاب وارد نمی‌کند.

شخصیت‌پردازی‌های تک‌بعدی و کارتونی، دیگر نکته‌ای است که درباره این رمان باید به آن اشاره شود. شخصیت‌های روزبه معین در این اثر فاقد عمق لازم بوده و باورپذیری آنها برای مخاطب امکان‌پذیر نیست و از این‌رو خواننده آنطور که باید با آنها رابطه برقرار نمی‌کند. حتی توضیحات ۳۰ صفحه ابتدایی کتاب هم کمکی به شناخت شخصیت اصلی کتاب نمی‌کند و از این‌حیث، شاهد تیپ‌هایی هستیم که موفق از کار در نیامده‌اند و نویسنده با بیان الکن شخصیت‌ها را تا پایان داستان دنبال خود کشیده است.

پایان شگفت‌انگیز هرچند فی‌نفسه امر بدی محسوب نمی‌شود، خواننده وقتی در این داستان متوجه می‌شود در تمام طول داستان یکی از شخصیت‌هایی که جدی نبوده و شخصیت فرعی دست چندم به‌شمار می‌رفته، سخنانش می‌توانسته راز کتاب را آشکار کند، احتمالاً دچار نوعی دلزدگی از کتاب و نویسنده می‌شود که اینطور او را سرکار گذاشته و با پرداخت ضعیف توجه خواننده را از شخصیتی که نحوه حرف‌زدنش خاص بوده، منحرف کرده تا در پایان کتاب او را شگفت‌زده کند.

این تمهیدی است که نویسنده از آن برای پوشاندن ضعف‌های قصه‌گویی بهره برده و تلاش کرده برای نگه‌داشتن مخاطب با دست‌انداختن به آن کشش کتاب را حفظ کند. نویسنده در طول داستان گاهی جملاتی به اصطلاح ناب و قصار از زبان شخصیت‌ها عنوان می‌کند که در شعر از آن با عنوان «شاه‌بیت سازی» یاد می‌شود. جملاتی که دهان به دهان نقل می‌شود و تبدیل به جملات و ابیات مشهوری در میان عموم مردم می‌شود. جملاتی که گاهی شعاری است و با واقعیت جامعه اختلاف بسیاری دارد. این جملات در ساختمان قصه برجسته‌تر از دیگر بخش‌هاست و همانطور که اشاره شده با توجه به نثر اثر، این جملات بشدت به چشم می‌آید و نوربالا می‌زند. البته این روش هم از اثرات شبکه‌های اجتماعی در روزگار کنونی است که جملات قصار در میان مخاطبان آنها بشدت خریدار دارد.

با نگاهی به شبکه‌های اجتماعی می‌توان از نظر خوانندگان این کتاب‌ها نیز سردر آورد و شاهد نارضایتی بخشی قابل توجه از خوانندگان باشیم که نشان می‌دهد پرفروش بودن عاملی بر دارابودن کیفیت‌های لازم نیست و نمی‌توان به صرف اینکه اثری پرفروش است آن را اثری موفق برشمرد، زیرا گاهی مخاطب بر اساس هیجان عمومی و تب‌وتاب عمومی پیرامون یک کتاب، دست به خرید یک اثر می‌زند اما در رودرو شدن با اثر انتظارش برآورده نمی‌شود. از این حیث، در کنار اینکه نباید و نمی‌توان دست به انکار موفقیت‌های «قهوه سرد آقای نویسنده» در فروش زد، از دیگر سو باید یادآوری کرد که این اثر کیفیت‌های یک اثر شاخص را ندارد اما مخاطب به آن اقبال نشان داده که باید منتظر این اقبال در آثار دیگر همین نویسنده ماند.

*وطن امروز