گروه فرهنگ و هنر مشرق - هیچ معلوم نیست عدهای از جان نمایشگاه کتاب چه میخواهند؛ میگویند نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که امسال به سیویکمین دوره برگزاریاش رسیده، بزرگترین رویداد فرهنگی در کشور است. حالا اگر از ناسازگاری این ادعا با آمار دهشتناک کتابخوانیمان بگذریم، باید بپرسیم چرا امسال عدهای درصدد تضعیف این جشنواره بزرگ هستند؟ لابد شما هم این روزها تبلیغاتی را دیدهاید که با این جمله آغاز میشوند: «به نمایشگاه کتاب نروید...».
پس از موج کنارکشیدن ناشران و کتابفروشان از شرکت در نمایشگاه کتاب تهران ـ که البته منطقهای خود را دارد و در جای خود قابل بررسی است. حالا دست یازیدن به این شیوه سلبی از تبلیغات که چند ناشر به راه انداختهاند، تیری است که نهچندان جوانمردانه بر قلب جشنواره بزرگ کتاببازهای پایتخت مینشیند. اما ماجرا چیست؟ آنها چه میخواهند؟
اصل ماجرا
چند ناشر با بهرهبردن از شــیوهای ســـلبی، علاقهمندان را با تهییج به نرفتن به نمایشگاه کتاب تهران، به کتابفروشیها و فروشگاههای آنلاین خود فرا میخوانند.
آنها چرا به جای تبلیغ آثار خود در غرفههای نمایشگاه، درصدد مخدوشکردن این رویــداد فرهنـگی هستند؟
شرح ماوقع
پیش از بروز چنین حملاتی به نمایشگاه کتاب، تعدادی از کتابفروشیها و ناشران اعلام کردند به خاطر رواج خریدن کتاب در طول سال، به نمایشگاه کتاب نمیروند. با اینکه موضع آنها، بهرههایی از منطق هم برده، اما با این حال میتوان حرکت آنها را گام اول برای تضعیف نمایشگاه کتاب تهران دانست؛ حرکتی که حالا با حملاتی با صراحت بیشتر و با جمله «به نمایشگاه نروید» پیگیری میشود.
«به نمایشگاه کتاب نروید. راههای بهتری برای خرید کتاب هست. روش پرداخت ما را امتحان کنید و آنلاین کتاب بخرید. بچهها را با خود نبرید خسته میشوند»؛ این حرفها را در ویدئویی میشنویم که در یکی از تلویزیونهای اینترنتی منتشر شده؛ ویدئویی تبلیغاتی که یکی از شرکتهای مربوط به پرداختهای الکترونیک تدارک دیده است. آن یکی ناشری است که از شرکت در نمایشگاه کتاب جامانده یا شاید هم خودش قصد شرکت نداشته و مشابه همین حرفها را زده و دیگری کتابفروشی است که در آگهیهایش، از مضرات شرکت در نمایشگاه کتاب تهران نوشته. حال کدامیک از اینها بیش از بقیه توانسته حملات خود را سازماندهی کند و بیشترین تاثیر را بگذارد، عرض میکنیم.
شلیک از اردوگاه درخت هایپایتخت
بین چنین آگهیهای تبلیغاتی، یکی بیش از باقی به چشم آمده است؛ بالاخره هر که بامش بیش، برفش بیشتر. اگر مواردی را که پیش از این ذکر کردیم، ندیدهاید، حتما آگهیهای این یکی را دیدهاید. مگر میشود ندید؛ ماشاءا... همه جای شهر هست. حتی بیشترین حجم تبلیغات محیطی فضای نمایشگاه هم به همین مورد اختصاص یافته است؛ مثل هر سال. لازم نیست اسمش را بیاوریم. خودتان بهتر میدانید بهترین فرصتهای تبلیغاتی در فضاهای مجازی و حقیقی، بویژه لابهلای «درختان»های کهنسال خیابانهای بزرگ پایتخت، به کدامیک از ناشران آموزشی تعلق دارد. بله، درست حدس زدهاید. یکی از تاثیرگذارترین تیرها به نمایشگاه کتاب با اسم رمز «به نمایشگاه نروید»، از اردوگاه همین ناشر شلیک شده است. این ناشر در بنرهای تبلیغاتی جدیدش، همزمان با روزهای برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، نوشته: «به نمایشگاه کتاب نروید! همه کتاباتو در فلانمارکت آنلاین بخر». گذشته از زبان غلط و لحن نامتجانس گزاره اول این جملات با گزاره دوم، که اولی به زبان معیار و دیگری به زبان شکسته است، باید گفت ناشر کتابهای آموزشی و کمکدرسی که میدانیم یکی از بزرگترین ناشران ایرانی با حجم وسیعی از کتابهای منتشرشده و تبلیغات گسترده است، به مهمترین رویداد فرهنگی کشور حمله کرده است؛ ناشری که حتی میتوان گفت به لحاظ پلنهای اقتصادیاش حتی نیازی به شرکت در نمایشگاه کتاب هم ندارد، چرا که در طول سال و با حجمی وسیع همواره در حال فروش کتابهای خود از طریق کتابفروشیها در سطح کشور و نیز فروشگاههای آنلاین خود است. با این حال، چنین موسسه بزرگی هم به نمایشگاه کتاب تهران رحم نکرده و ضربه را محکمتر از بقیه فرود آورده است.
حمله به نمایشگاه
شما را نمیدانم اما خود من از آنها هستم که فکر میکنم اگر ما 20 میلیون خانواده داریم که در 20 میلیون خانه زندگی میکنند، و اگر در این خانهها دانشجو هم هست، لابد ما در ایران 20میلیون کتابخانه هر چند کوچک در خانهها داریم؛ کتابخانههایی احتمالا از جنس چوب «کاج»، با هفتهشتده کتاب درسی و کمکدرسی و اگر خوشبین باشیم چند کتاب عمومی و در واقع خیلیخیلیعمومی مثل «سینوهه» یا «فاطمه فاطمه است».
حقیقت این است که مردم استقبالی از کتابهای غیردرسی نمیکنند و بیشترشان تنها کتابهایی که در طول عمرشان خواندهاند، همان کتابهای درسی و کمکدرسیشان است. حقیقت است دیگر. تعارف که نداریم.
اما این حقیقت، حالا روی هولناک سکهاش را رو کرده است: بزرگترین ناشر کتابهایی از همین دست (کمکآموزشی) حالا به بزرگترین جشنواره کتابهای عمومی و غیردرسی حمله کرده است. چه اتفاقی افتاده است؟ آیا این ناشر همان چندهزار کتابخانه خانگی را که احتمالا کتابهای غیردرسی هم دارند، تاب نیاورده است؟ تیتر این ناملایمتی چیست؟
... و درآخر
نمایشگاه که فقط فروشگاه نیست
این ماجرا یک روی حیرتانگیز دیگر نیز دارد؛ اغلب موسسات و ناشرانی که این روزها با نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران زاویه دارند، یا از شرکت در این رویداد بازماندهاند، یا خودشان طی هدفی مشخص که حمایت از کتابفروشیهاست از شرکت در آن انصراف دادهاند. در این میان، ناشر مورد نظر که سرسلسله حملات است، خودش حضوری چشمگیر در نمایشگاه دارد! باورتان میشود؟ این ناشر، هم غرفه بسیار وسیعی در نمایشگاه دارد و هم بیشترین تبلیغات محیطی در فضای نمایشگاه را به خود اختصاص داده، اما خریدارانش را دعوت میکند به نمایشگاه نروند و کتابهای مورد نیازشان را از طریق یکی از مارکتهای اینترنتیاش بخرند! این دیگر چهجورش هست؟
شاید اینگونه بشود چنین ناسازگاری را تحلیل کرد: به لحاظ اقتصادی نیازی به نمایشگاه ندارد اما برای حفظ هویت برند خود، نمیتواند از شرکت در بزرگترین رویداد فرهنگی کشور کنار بکشد.
اما آیا خروجی این اهداف و غرایض درونسازمانی این ناشر، باید به تضعیف بزرگترین بزنگاه کتابخوانی منجر شود؟ آنها که این روزها مدام میگویند به نمایشگاه کتاب نروید و مثلا از فروشگاههای آنلاین یا از کتابفروشیها کتاب بخرید، مهمترین هدف برگزاری نمایشگاههای کتاب را در نظر نمیگیرند؛ آیا واقعا آنها نمیدانند نمایشگاههای کتاب، صرفا محلی برای فروش کتاب نیستند که حالا بتوان با «به نمایشگاه کتاب نروید» آنها را از معنایشان تهی کرد؟
طبیعی است نمایشگاه کتاب تهران نیز مانند نمایشگاههای بزرگ کتاب در جهان، باید علاوه بر این که فروشگاهی باشد برای خریداران، محلی باشد به عنوان پاتوق برای شرکت در کارگاههای مختلف، گردهماییهای مهم و دیدار رخبهرخ مولفان و مترجمان و تبادل نظر. کسانی که این روزها میگویند به نمایشگاه نروید و از ما بخرید، نمایشگاه کتاب را صرفا فروشگاه کتاب میبینند و از دیگر کارکردهای آن غافلند.
*روزنامه جام جم