در دوران تصدی وزارت اطلاعات، گاه به تناسب موضوع مورد بحث در جلسه ی سران قوا حضور داشتم. این جلسات معمولا شب ها برگزار می‌شد و محل برگزاری آن متغیر بود، مرحوم حاج احمد آقا هم شرکت می کرد.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق،آیت الله ری شهری با پیروزی انقلاب اسلامی حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب شد و سپس به دادگاه انقلاب ارتش رفت تا در جریان پاکسازی ارتش از عناصر ضدانقلاب نقش پررنگی داشته باشد و در همین سالها بود که یکی از خطرناکترین کودتاهای نظامی یعنی کودتای نقاب (که به اشتباه در بین عامه، کودتای نوژه نامیده می شود) در نطفه خفه شد.

او اولین وزیر اطلاعات در جمهوری اسلامی بود که پس از چند سال به دادستانی کل کشور و دادستانی دادگاه ویژه روحانیت رفت اما آخرین مسئولیت اجرایی او سرپرستی حجاج ایرانی بیت‌الله الحرام بود که از سال 70 آغاز و بعد از 18 سال فعالیت در سال 1388 استعفا داد تا تولیت آستان حضرت ‌عبدالعظیم حسنی و ریاست موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث را برعهده بگیرد.

آنچه خواهید خواند برشی است کوتاه از کتاب خاطرات وی که خاطره ای مربوط به فتح خرمشهر و هماهنگی برادران ارتش و سپاه را اینگونه تعریف می‌کند:

*هماهنگی ارتش و سپاه و در فتح خرمشهر

خاطره‌ای از امام(ره) در ارتباط با جنگ و فتح خرمشهر به ذهنم رسید، هر چند این خاطره مربوط به دوران وزارت اطلاعات است، اما مهمترین نکته و درس این خاطره مربوط به هماهنگی ارتش و سپاه در فتح خرمشهر است:

در دوران تصدی وزارت اطلاعات، گاه به تناسب موضوع مورد بحث در جلسه ی سران قوا حضور داشتم. این جلسات معمولا شب ها برگزار می‌شد و محل برگزاری آن متغیر بود، مرحوم حاج احمد آقا هم به دلیل این که رابط جلسه با امام بود، در آن شرکت می‌کرد و به همین جهت، گاه جلسه در منزل حاج احمد آقا بود. بنده هم حضور داشتم. در پایان جلسه، امام (رضوان‌الله تعالی علیه) هم برای مدت کوتاهی تشریف آوردند. ایشان کنار دیوار نشستند. ما هم به صورت نیم دایره روبروی ایشان قرار گرفتیم، آیت‌الله خامنه‌ای در سمت چپ من نشسته بودند و آقای هاشمی رفسنجانی کنار ایشان.

آقای هاشمی شرایط حاکم بر جبهه‌ها را برای امام توضیح داد و اضافه کرد که حضور نیروهای مردمی در جبهه کاهش یافته و برای تقویت جبهه‌ها لازم است امام با مردم صحبت کنند.

سخنان آقای هاشمی تمام شد، اما امام همچنان ساکت بود و چیزی نمی‌فرمود. آیت‌الله خامنه‌ای نیز با بیان دیگری پیشنهاد آقای هاشمی را تایید کردند. سخنان آیت‌الله خامنه‌ای که تمام شد، امام فقط چند کلمه فرمود و پس از آن سکوت مطلق جلسه را فرا گرفت و پس از لحظاتی امام تشریف بردند. آن چند کلمه مهم و بسیار آموزنده این بود: «هرچه یال و کوپال ‌آنان بیشتر می‌شود، در عمل ضعیف‌تر می‌شوند. مگر در فتح خرمشهر چقدر نیرو داشتند؟!»

بعد به اختلافی که میان ارتش و سپاه پیش آمده بود، اشاره کردند و این که رمز قوت آن روز، همدلی و هماهنگی و دلیل ضعف امروز، ناهماهنگی و عدم انسجام نیروهاست.

شهید صیاد شیرازی تا موقعی که در سمت فرماندهی بود، نقش مهمی در انسجام نیروها داشت، اما به دلیل اینکه در امور نظامی صاحبنظر بود و با صراحت ایرادها و اشکال‌ها را می‌گفت، خیلی قابل تحمل نبود. او به دلیل ارتباط نزدیکش با من، برخوردهایی که مکرر با او می‌شد، بازگو می‌کرد.

در این جا مصلحت نمی‌دانم مطلب را بیش از این باز کنم، همین مقدار می‌گویم که او در حد ایثار به جبهه و نیروهای مسلح خدمت کرد، اما تا زنده بود حق او آن چنان که شایسته است شناخته نشد بلکه...

تشییع جنازه شکوهمند این شهید مخلص نشان داد که مردم،‌ جدا از سمت‌ها و نشان‌های ظاهری، خدمت‌گذاران خود را خوب می‌شناسند و «ان الله لا یضیع اجر المحسنین، و لاجر الاخرة اکبر»

بگذرم، در دوران فرماندهی آن شهید، چند بار همراه ایشان از جبهه‌ها بازدید کردم و از فضای نورانی جبهه بهره بردم، یکبار در جبهه غرب با هلیکوپتر از فراز منطقه علمیاتی عبور می‌کردیم، برنامه این بود که هلیکوپتر روی یکی از تپه‌ها بنشیند و ایشان بر فراز آن تپه توضیحاتی در ارتباط با استقرار نیروها بدهد. همین که به تپه نزدیک شدیم، خلبان، با سرعت هلیکوپتر را از تپه دور کرد. پرسیدم: «چه شد؟ پاسخ دادند: «هنگامی که نزدیک تپه شدیم، در زیر هلیکوپتر یک مین منفجر شد...»

منبع: فارس